تجربهٔ تفکر
340 subscribers
1.92K photos
723 videos
290 files
2.18K links
دغدغهٔ اصلی من شناخت بهتر دین اسلام است. به فلسفه، زبان‌شناسی و مسائل سیاسی-اجتماعی هم بی‌اعتنا نیستم. در این گدار (کانال) مطالبی مرتبط با این موضوعات طرح می‌شود. محمد نورالهی
denkenserfahrung.blogfa.com
nur-e-elaahi@hotmail.com
@Nurelahii
Download Telegram
سلام
داخل سلمانی نشسته ام.
حدود ساعت ١٣:٣٠ وارد شدم و سلمانی گفت چه بموقع آمدید،
من باید ساعت ١۴ بروم ناهار.
این مشتری را (که کودکی ۸ ساله است) راه بیندارم تا ساعت ١۴ کار شما هم تمام می‌شود و می‌روم ناهار.
(منظورش این بود که برخی بی‌شعور اند و دیروقت می‌آیند برای اصلاح سر)
الان ساعت ١۴:٠٢ دقیقه است و هنوز دارد به سر آن کودک می‌رسد.
کار من کی تمام شود خدا می‌داند.
با تعلل خودش مرا هم جزو بی‌شعوران قرار داد. 😩😁
به نام خداوند جان و خرد
یادداشتی کوتاه دربارۀ معنای نمس (νόμος) در یونان باستان
منبع:
A History of the nomos empsychos idea (Dissertation submitted in partial fulfilment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy). Ákos Tussay. Pázmány Péter Catholic University. Budapest. 2022, p. 26-27:
اولین استفاده ثبت شده از νόμος در اعمال و ایام هسیُد (مصاریع 276-280) رخ می‌دهد، جایی که می‌گوید:
τόνδε γὰρ ἀνθρώποισι νόμον διέταξε Κρονίων
ἰχθύσι μὲν καὶ θηρσὶ καὶ οἰωνοῖς πετεηνοῖς
ἐσθέμεν ἀλλήλους, ἐπεὶ οὐ δίκη ἐστὶ μετ᾽ αὐτοῖς·
ἀνθρώποισι δ᾽ ἔδωκε δίκην, ἣ πολλὸν ἀρίστη
γίγνεται·

«زیرا پسر کرُنُس برای آدمیان این قانون [یعنی گوش دادن به عدالت و فراموش کردن خشونت به کلی] را مقرر کرده است
حال‌آنکه ماهیان، ددان و مرغان بالدار
یکدیگر را می‌بلعند، زیرا در میان آنها عدالت نیست.
اما او عدالت را برای آدمیان قائل شد که اکثراً اشرف اند.(1)

در اینجا، νόμος دقیقاً معنای ابتدایی داده‌شده در بالا را دارد: «نظم زندگی، شیوه‌ای از زندگی که زئوس به انسانها داده است»(2) استوالد در رسالۀ خطشکنانۀ خود به طور کاملاً متقاعدکننده‌ای نشان می‌دهد که ویژگی تعیین‌کننده کاربردهای اولیۀ نُمُس این است که بدون استثنا، «عملکردهای عرفی» را توصیف می‌کند که «بی چون‌وچرا اکثر افراد جامعه‌ای که در آن وجود دارند آنها را معتبر و صحیح تلقی کرده‌اند».(3) با این حال، از نیمۀ دوم قرن پنجم، اعتبار برخی باورهای مرسوم دربارۀ واقعیت مخدوش شده و درنهایت رد می‌شود. متفکران، مانند دمکریتُس، شروع به تمایز قاطع بین آنچه عموماً بدان باور دارند هرچند غلط و آنچه درواقع درست است، قائل شدند:

νόμῳ γλυκύ, νόμῳ πικπόν, νόμῳ θερμόν, νόμῳ ψυχρόν, νόμῳ χροιή, ἐτεῇ δέ ἄτομα καὶ κενόν

«طبق نُمُس [یا نُمُساً]، شیرین، تلخ، گرم، سرد، رنگ (وجود دارند)، اما درحقیقت [تنها] اتم و خلأ (وجود دارد)».(4)
متن کاملتر در
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/311
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از نماهنگ خاطره‌انگیز «روسیه اومدیم»

بخشی از گفت‌وگو با محمد بحرانی

بخش عمده این کار با نام جناب خان و محمد بحرانی مورد توجه مردم قرار گرفته و مدام نام بنده بر سر زبان‌هاست. دوست دارم با تاکید بگویم که ایده [فکر] و کار اولیه برای [از] امیر سلطان احمدی است. به همین ترتیب واقعا تمایل دارم اگر این کار مورد توجه قرار گرفته درباره تمام سازندگان حرف زده شود و فقط به نام من تمام نشود. سعید کریمی بخش تهران را کارگردانی کرد. احسان عبدی‌پور که یک کارگردان شناخته شده است هم به ما حال داد. کیوان کیارس به عنوان آهنگساز و محسن شریفیان نوازنده نی‌انبان نیز زحمات زیادی کشیدند.
http://www.shahrvand-newspaper.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=134802
به نام خداوند جان و خرد
بخشی از گفت‌وگو با یک دوست درباب دوستی (با کمی ویرایش)

ع شیراز:
دوستی حقیقی فقط در فرهیختن و ادب و دانش و معرفت‌ ممکنه

محمد نورالهی:
حالا خود دوستی چیست؟

ع شیراز:
احسنت به روح افلاطون ❤️😁

یاری دو روح برای تأدیب و آموختن چگونگی جستن حقیقت

محمد نورالهی:
به نظر من یکی از وجوه دوستی ترجیح منافع دیگری بر خود است.
قطعاً وجوه دیگری هم دارد.
دراصل باید نسبت به نوع انسان حس وحدت و پیوند کرد و بعد در افراد انسان آن را متجلی کرد
چه در معاملات و البته بالاخص در معاملات و چه در تعاملات عادی روزانه.

من حس می‌کنم اگر دو روح یا نفس ازپیش به حقیقت واحدی ملتزم و دلبسته و مؤمن نبوده باشند امکان دوستی بین‌شان مشکل و با مانع همراه می‌شود.
دوستی در بین راه مشکل است چون موسی و خضر.

این برای دوستی دوسویه است
عجیب اینکه دوستی یک‌سویه هم داریم.

ع شیراز:
نه نداریم

مگر مربع سه ضلعی داشته باشیم

محمد نورالهی:
عجیبه
ولی گاهی داریم

کسی که خودش را وقف انسانیت کرده با نوع انسان دوست است ولو نه به تک تک افراد نوع انسان و برای همین می‌تواند با کسی که نمی‌شناسد هم دوستی کند و با کسی که با او دوست نیست هم دوستی کند

ع شیراز:
ولی دوستی به نظرم اصلا جز ماهیتش دوطرفه بودنه

نه این دوستی نيست... به نوع انسان؟

محمد نورالهی:
دوست‌خویی

نمیدانم.
حسم اینگونه است.

اینجا دوستی با انسانیت یکی میشه.

ارسطو بحثی داره میگه اخلاق (اثیکُس) با عادت (اثُس) نسبت دارد اما نمیشود درخصوص امور طبیعی از عادت سخن گفتن مثلا عادت سنگ به سقوط
بعد عادت با ناخودآگاه پیوند دارد اما ناخودآگاه نیست بلکه مبنی بر تربیت است.

اینکه شما در رابطه با کسی بر اساس تطابق پیش بروی
تطابق در نفسانیات
تطابق در فرهیختگی
تطابق در علایق
تطابق در خود رفتارهای متقابل (بده‌بستان)
و دوستی را بر پایه این تطابق بنا کنی
این به رفتار طبیعی نزدیکتر است تا تربیت و عادت.
اما اگر در عین تغایر، دوستی شکل بگیرد یا حتی نه این بلکه رفتار دوستانه (که این شاید مهمتر باشد) اینجاست که میشود از تربیت و عادت سخن گفت.
تجربهٔ تفکر
A HANDBOOK OF GREEK LITERATURE FROM HOMER TO THE AGE OF LUCIAN by H. J. ROSE p. 31: The metre is likewise far from primitive. It is the hexameter (five dactyls, _ UU for any one of which a spondee,_ _, may be substituted, and a sixth foot which may be…
به نام خدا
این متن را با دو منبع دیگر تکمیل کردم که در یکی فهرستی از واژگان دارای واو مضمر در ایلیاد همراه معنی و ریشه آورده شده است (معنی و ریشه تحقیق خودم است).
واو مضمر چیست؟
زمانی که Ἰλιάς (ایلیاس) و Ὀδύσσεια (ادوسسِیا)، حال يا به دست همر يا هرکس که به او/ آنان این شعرها منسوب است سروده می‌شد در برخی واژگان زبان یونانی یک واو وجود داشت که هنگام مکتوب شدن این شعرها دیگر تلفظ و بنابراین نوشته نمی‌شد.
مثلاً واژه ایده در اصل ويده تلفظ می‌شده يا نام دیگر شهر تروی، یعنی ایلیُن را ويليُن، ویلیُس تلفظ می‌کرده اند.
به هر حال این واو مضمر را که در منابع بدان Digamma یعنی دو گاما می‌گویند (چون شبیه دو تا گامای به هم چسبیده یا روی‌هم‌افتاده بوده: ΓΓ و آن را اینگونه می‌نوشته اند: ϝ) طبق ظرافت‌های وزنی می‌توان از لابه‌لای اشعار همر استخراج کرد.
متن کامل در وبلاگم:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/312
تجربهٔ تفکر
به نام خدا این متن را با دو منبع دیگر تکمیل کردم که در یکی فهرستی از واژگان دارای واو مضمر در ایلیاد همراه معنی و ریشه آورده شده است (معنی و ریشه تحقیق خودم است). واو مضمر چیست؟ زمانی که Ἰλιάς (ایلیاس) و Ὀδύσσεια (ادوسسِیا)، حال يا به دست همر يا هرکس که به…
استاد وحید عیدگاه طرقبه‌ای کتابی دارد تحت عنوان تلفظ در شعر کهن فارسی (بهره‌گیری از شعر در شناخت تلفظهای دیرین)، انتشارات: سخن، ۱۴۰۱ که با بررسی وزن و قافیه اشعار قدیم فارسی به نتایج جالبی در حوزه تلفظ واژگان رسیده است و همچنان نیز در صفحه اینستاگرام خود پژوهش‌های بسیار نغز و ارزشمندی را نشر می‌دهد.
آن تحقیق روی اشعار همری با این کار سنجیدنی است‌.
متأسفانه من هنوز این کتاب را نخریده ام و تنها گزارش‌هایش را خوانده ام.
https://www.iranketab.ir/book/35712-pronunciation-in-ancient-persian-poetry
Forwarded from demonkratia (Emad Samiee)
رُنه شار، از «برگ‌های هیپنوس»، ۴۴_۴۳.
#شار

@demonkratia
Forwarded from demonkratia (Emad Samiee)
«برای اینکه جنگل...» : رنه شار، ۱۹۳۹.
این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگل‌های تپنده و دامان‌گسترِ در برهوت لم‌یزرع: تو، او، شما، آنها.
با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما:
#رنه_شار
@demonkratia
تجربهٔ تفکر
«برای اینکه جنگل...» : رنه شار، ۱۹۳۹. این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگل‌های تپنده و دامان‌گسترِ در برهوت لم‌یزرع: تو، او، شما، آنها. با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما: #رنه_شار @demonkratia
محمد نورالهی:
Depuis la fin du xixe siècle, ce terme désigne aussi, en français européen, le repas sommaire que prennent les ouvriers pendant une pause de leur travail. Par extension, l'on nomme aussi casse-croûte un repas très simple, ou simplement un sandwich.
مترجم گوگل:
از اواخر قرن نوزدهم، این اصطلاح در فرانسوی اروپایی، وعده غذایی اصلی را که کارگران در زمان استراحت از کار خود می‌خورند نیز مشخص کرده است. در اصطلاح، به یک وعده غذایی بسیار ساده یا به سادگی یک ساندویچ، میان‌وعده نیز گفته می‌شود.

Pour qu'une forêt...


Pour qu'une forêt soit superbe

Il lui faut l'âge et l'infini.
Ne mourez pas trop vite, amis
Du casse-croûte sous la grêle.
Sapins qui couchez dans nos lits,
Éternisez nos pas sur l'herbe.
                                              Alsace, 1939

René Char

En trente-trois morceaux
et autres poèmes suivi de
Sous ma casquette amarante
Gallimard, 1997
مترجم معلوم نیست کره‌خوری را از کجا آورده 😐
Forwarded from Dis-Discuss
منظور یک ظرف کره‌خوری نیست آقای نورالهی عزیز، این هم «اصطلاحاً» یک میان وعده است که آنهایی که تجربه‌اش کرده‌اند در زندگی‌شان با معنای آن آشناترند، شاید همانطورکه در پانویس پست، این کلمات به آنها تقدیم شده...
و
یک نکته دیگر، قبلا، بارها گفتم، شاید بد نیست تکرار کنم، آن «ت» پایین پست‌ها-ی شعرها عمدتا، اینجا یعنی در این ویراست، بیشتر معطوف به تجربه است تا ترجمه، با وجود اینکه اینجا تلاش بر انتقال یا بازسازی حسی شبیه به خود اثر در زبان اصلی‌ست، و با اذعان به بی‌شماری اغلاط، این نکته نه به معنی شانه خالی کردن از مسئولیت کلمات فارسی منتسب به فلان شعر و شاعر، که دعوت از دیگران است برای بهبود حس و تجربه، پس نتیجتا، بنا به ذوق و تجربه‌ی زیسته‌ی خودتان برای این اصطلاح پیشنهادی نیز اگر دوست داشتید در ادامه‌ی پرسش شاید بجای خودتان، نیز عنایت بفرمایید... مرسی!
با احترام
ع.س.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله خداوند همه درگذشتگان از خلبانان و افراد همراه تا رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه و امام جمعه تبریز را در جوار رحمت خویش پناه دهاد.
از بین متن‌هایی که منتشر شده این متن برایم جالب‌تر بود گرچه احتمالاً واکنش‌های ادبی بسیار بیشتری در راه است:
دیدم این مشهد چرا هی‌ بی‌قراری می‌کند،
جای باران، سیل در این شهر جاری می‌کند
‌دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش،
عزم خود را جزم دارد گریه-زاری می‌کند.
نام شاعر را نمی‌دانم.
Forwarded from فرهیختگان
در تأیید بیانات دیروز سخنگوی دولت که ابراهیم رئیسی را میان رؤسای جمهوری اسلامی ولایتمدارترین و از این حیث، بی‌بدیل ارزیابی کرد، باید افزود که کمتر کسی به اندازه آن خدابیامرز صلاحیتهایت لازم برای ریاست جمهوری اسلامی را دارا بود. این صلاحیتها عبارتند از:
۱. بیسوادی
۲. فرومایگی
۳. اطاعت بی‌چون و چرا
۴. آدم‌کشی
۵. عقبماندگی فرهنگی
۶. استفاده بیشینه از رانت قدرت
۷. تعلق به سیاهکارترین محفل قدرت در جمهوری اسلامی (مستقر در مشهد)
۸. روی کار آمدن از راه انتخابات فرمایشی - نمایشی
۹. ناکارآمدی
۱۰. گردآوردن فاسدترین و فرصت‌طلبترین تفاله‌های جمهوری اسلامی (موسوم به جبهه پایداری) پیرامون خود.
(بخش عمده این فهرست را البته از یکی از دوستان نقل می‌کنم که با تعبیری دیگر این ویژگیها را برشمرد و صلاح نیست نامش را ببرم).
در یک کلام: ابراهیم رئیسی عصاره همه رذائل جمهوری اسلامی بود. آنچه «خوبان» همه دارند او یکجا داشت.
اگر می‌خواهید ببینید جانشین رئیسی کیست، دنبال کسی بگردید که بیشترین تعداد این «صلاحیتها» را داشته باشد. خطابم بویژه به عزیزان ‌روزنه‌گشاد است که حداقل از آن چند نفرشان که رفقایم هستند می‌خواهم بار دیگر خودشان را مضحکه نکنند و از تئوری‌بافیهای احمقانه و توهین به مفاخر ملی بپرهیزند. خودشان را سر کار نگذارند و خلقی را به خودشان نخندانند.


مهرداد فرهمند



#فرهیختگان راهی به رهایی
سینما:
شما که [...] این رفتار دخانچی رو چگونه میبینی؟

محمد نورالهی:
یک آفتی که در بین اهل علوم انسانی هست این است که گاه حرص و آزی زیاده می‌یابند در خرجکرد و به‌رخ‌کشیدن آموخته‌هایشان یا ابداع نظریه‌های نو.
این اتفاق گاهی بی‌توجه و حتی بی‌ربط به موضوعی که به بهانه‌اش دارند افاضه می‌فرمایند می‌افتد.

Mohammad Raof:
متاسفانه تخصصش را هنوز نفهمیدم چیست
در همه علوم انسانی فکر کنم نظر میدهد
یکجایی گفته بود دعوتم کردند سخنرانی محرم
یکجا فیلم نقد میکند
و...

محمد نورالهی:
یک کتاب نوشته که واقعا موضوع مهمی دارد:
اسلام سیاسی در مصداق جمهوری اسلامی به اسم پسااسلامیسم
شروع کردم بخوانمش ولی متأسفانه مدام کارهایی برایم پیش آمد
اگر آن را که رساله دکتریش بوده با دقت بخوانیم به گمانم نقاط ضعف و قوتش را بهتر از هر چیز دیگر خواهیم دریافت
به نام خداوند جان و خرد

در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیع‌بیک؛ نشر سینا؛ ١٣٩۵ به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده است.

ما در زبان فارسی (و نیز عربی و انگلیسی) وجه وصفی را گاه به نام اسم فاعل (present participle) و اسم مفعول (past participle) می‌شناسیم اما این دو دقیقاً به یک معنی نیستند.

در زبان فارسی «خورنده» اسم فاعل و «خورده» اسم مفعول است چنانکه در عربی «فاعل» اسم فاعل و «مفعول» اسم مفعول است اما در زبان یونانی وجه وصفی گذرا/ معلوم از صرف یا صیغۀ معلوم فعل و وصف فعلی مجهول یا ناگذرا-مجهول از صیغۀ ناگذرا-مجهول فعل ساخته می‌شود.

نیز ما «باب ناگذر» را گاه تحت عنوان «فعل لازم» می‌شناسیم که باز این دو یکی نیستند.

متن پیآیند ترجمۀ فقراتی درباب این دو موضوع از منبع زیر است که روشنی خوبی دارد:

AN INTRODUCTION TO ANCIENT GREEK (A Literary Approach); Second Edition; Revised by C.A.E. Luschnig Deborah Mitchell; Hackett Publishing Company, Inc.; 2007.
ترجمۀ اصطلاحات صرفی و نحوی خاص متن را عمدةً با مراجعه به کتاب راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متنهای گزیده، واژه‌نامه)؛ تألیف محمدتقی راشد محصل؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ١٣٨٩ انجام دادم.
ادامه در:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/313
به نام خدا
می‌گویند ایدئولوژی یعنی داشتن پاسخهای قدیمی و ازپیش‌داده‌شده به پرسش‌های جدید.
نیز هر بار می‌گویند:
فتوشاپ است،
عکسها تکراری است،
ضرب و تقسیم کنید ٢/۵% بیشتر نبوده،
من که یک بار هم نرفته ام اما شنیده ام ساندیس می‌دهند،
بچه‌های مدرسه را می‌برند،
از شهرهای دیگر با اتوبوس آدم برده اند...
بله!
ایدئولوژی این است. 😊
#کار_خودشونه
طرح تصحیح انتقادی و چاپ مجموعه‌آثار شهاب الدين يحيي سهروردی در ١٣ مجلد که گمان کنم تا الان ٩ یا ١۰ مجلدش چاپ شده و من مجلدات ١ و ٣ اش را دارم.