قانون اینست : یا ۴۴ یا نداریم ...
دیروز که داشتم کتلت درست می کردم وقتی یکی مانده به آخرین تخم مرغ را استفاده کردم ، اصلا حدس نمی زدم برای این بزرگوار چقدر فردا صبحش ملت ، قبل از امدن صاحب سوپرها در صف باشند و آن وقت منهم شبش بعد از پیاده روی ده هزار قدمی ام ، بیست و هفت مغازه را بروم و بگویند نداریم. نیست !!!
آن وقت آخر سر توی مغازه ای در پس کوچه ها ، چشمم به سفیدی شانه تخم مرغ بیافتد و با شادی از فتح مشکلی بزرگ بروم یک شانه بردارم بگذارم روی ترازو و بشنوم که باید ۸۵ تومان کارت بکشم ...
همین ست که هست !!! یا ببر یا نداریم ! قانون عجیب مملکت ماست. برای خانه اجاره کردن هم همین است. می گویی این افزایش که از بیست درصد هم بالاتر است. زده پنجاه درصد !! می گوید : همین است که هست . نمیخواهی؟ بلند شو . مشتری دارم...
نمیدانم در جنگلی ، جایی هرگز این قانون حاکم بوده و پیشرفت کرده که حالا چرخیده آمده اینجا ؟
دو سه روز پیشتر ، چهار عدد پرتقال خریدم شد ۱۲ هزار تومان .از قرار دانه ای سه هزار تومان !
می دانید ؟! از همه ی اینها مهمتر ، آن آدمهای توی صف ها ، آن آدمها که دارند حرص می خورند برای این اوضاع ، ان ادمها که تن به شغل هایی می دهند که نباید (برای گذران اوضاع اقتصادی خانواده شان) ، آن جوانها که دغدغه شان بجای علم و دانش ، شده این تورم های عجیب اندر غریب ، آن عشق ها که می پلاسند لابلای این نابسامانی .چ، این بغض های فریاد نشده ..
اینها همه می توانند «مریم میرزاخانی »ها بشوند برای جهان !
و نمی شوند !
توی صف هایند . وسط دغدغه هایند !
و کسی هم دم نمی زند !!!
#محبوبه_احمدی
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
دیروز که داشتم کتلت درست می کردم وقتی یکی مانده به آخرین تخم مرغ را استفاده کردم ، اصلا حدس نمی زدم برای این بزرگوار چقدر فردا صبحش ملت ، قبل از امدن صاحب سوپرها در صف باشند و آن وقت منهم شبش بعد از پیاده روی ده هزار قدمی ام ، بیست و هفت مغازه را بروم و بگویند نداریم. نیست !!!
آن وقت آخر سر توی مغازه ای در پس کوچه ها ، چشمم به سفیدی شانه تخم مرغ بیافتد و با شادی از فتح مشکلی بزرگ بروم یک شانه بردارم بگذارم روی ترازو و بشنوم که باید ۸۵ تومان کارت بکشم ...
همین ست که هست !!! یا ببر یا نداریم ! قانون عجیب مملکت ماست. برای خانه اجاره کردن هم همین است. می گویی این افزایش که از بیست درصد هم بالاتر است. زده پنجاه درصد !! می گوید : همین است که هست . نمیخواهی؟ بلند شو . مشتری دارم...
نمیدانم در جنگلی ، جایی هرگز این قانون حاکم بوده و پیشرفت کرده که حالا چرخیده آمده اینجا ؟
دو سه روز پیشتر ، چهار عدد پرتقال خریدم شد ۱۲ هزار تومان .از قرار دانه ای سه هزار تومان !
می دانید ؟! از همه ی اینها مهمتر ، آن آدمهای توی صف ها ، آن آدمها که دارند حرص می خورند برای این اوضاع ، ان ادمها که تن به شغل هایی می دهند که نباید (برای گذران اوضاع اقتصادی خانواده شان) ، آن جوانها که دغدغه شان بجای علم و دانش ، شده این تورم های عجیب اندر غریب ، آن عشق ها که می پلاسند لابلای این نابسامانی .چ، این بغض های فریاد نشده ..
اینها همه می توانند «مریم میرزاخانی »ها بشوند برای جهان !
و نمی شوند !
توی صف هایند . وسط دغدغه هایند !
و کسی هم دم نمی زند !!!
#محبوبه_احمدی
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی می رقصیم ،
می رقصیم که رقصیده باشیم و زیبایی رو خلق کنیم.
درست مثل حکایت زندگی. زندگی می کنیم که زندگی کرده باشیم. همین جاش هم زیباست .
اونها که زندگی می کنند تا پولدار بشن، تا خونه بخرن ،تا ... ، رقصنده های خوبی نیستن
. مثل آدمایی که شبیه آدم آهنی از روی درس مربی حرکات ریتمیک انجام میدن و رقصشون فقط حرکات موزونه و بس!
زندگی رقص قشنگیه مخصوصا از سر عشق رقصیدن !
میدونین چی میگم؟
از سر عشق رقصیدن یعنی با تمام زندگی در رقص بودن !
با غمش، غصه هاش، دلتنگی ها و بیقراری هاش...
عشق همون "باهم رقصیدنه " :
باهم درست کردن .
با هم ساختن ! باهم پیروز شدن.
#محبوبه_احمدی
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_h.
می رقصیم که رقصیده باشیم و زیبایی رو خلق کنیم.
درست مثل حکایت زندگی. زندگی می کنیم که زندگی کرده باشیم. همین جاش هم زیباست .
اونها که زندگی می کنند تا پولدار بشن، تا خونه بخرن ،تا ... ، رقصنده های خوبی نیستن
. مثل آدمایی که شبیه آدم آهنی از روی درس مربی حرکات ریتمیک انجام میدن و رقصشون فقط حرکات موزونه و بس!
زندگی رقص قشنگیه مخصوصا از سر عشق رقصیدن !
میدونین چی میگم؟
از سر عشق رقصیدن یعنی با تمام زندگی در رقص بودن !
با غمش، غصه هاش، دلتنگی ها و بیقراری هاش...
عشق همون "باهم رقصیدنه " :
باهم درست کردن .
با هم ساختن ! باهم پیروز شدن.
#محبوبه_احمدی
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_h.