دلواژه ها
1.23K subscribers
10.7K photos
4.2K videos
244 files
2.2K links
در نام من برای تو چیست ای رفیق؟
در روزگار غصه اما در خاموشی ات
غمناک نجوا کن نامم را
و بدان که از تو یادی هست
و بدان که در دنیا قلبی هست
قلبی که تو در آن زنده ای...

@Maryamakbari11
Download Telegram
.
خدا از نگاهت بشنود.!
که دهانی پر شوم
- از آواز عاشقانه...
وقتی ؛
چشم در چشم
تلاقی می کنم با تو
مسافر ِ ایستگاه ِ پر از
- ازدحام ِ تنهایی....

#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
عاشق که نباشی
ته می‌کشی
با آخرین سیگار
به غروب خاکستری فصل
که کام باغ را تلخ دارد.....

عاشق که نباشی
به آخر می‌رسی
تا کوچه‌ای به بن‌بست تاریک
تا راهکوره‌ای باریک
- دچار آمده‌ی صخره‌ای بی‌آبشار.....

عاشق که نباشی
رسوب می‌کنی
به ثقل بودنی بی‌هوده
تا چه‌ از تو ؟!
بعید هاله‌ای از ماه حتا
که جلوه به سنگواره‌ی بعد از این‌ات....

عاشق که نباشی
تندیسی از هیچ‌کسی
با چشم‌های درشت ِبسته
...و گوشی که پنهان لای موهای مجعد
بی‌تفاوت ِ هر چه آوای بر آمده از دل..
با لبی تَرَک خورده
که طعم تبسّم و بوسه نچیده‌ست..
پیکره‌ای از هول
بی لمس بازوان ماه در بستر شب سرد....

عاشق که نباشی
چه شعرها که از تو می‌گذرد
به رقص دفتری خاکستر شده
در گذرگاه باد ِباده نزده !
چه به تنگه‌ی تاریک
چه به صحاری خاموش....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
که چتر می گیریم
…. نسوزیم !!!!…
که چتر می گیریم
…..خیس نشویم !!!!…
که چتر می گیریم
…به سقوط و هبوط !!!..
…و چتر باز می کنیم
– هر جا
– همه جا….
…..
حسرت ِ بی چتریِ دیروزِ کودکی ام را
– ابر و آفتاب ِ اکنون
بغض کرده می سوزند………
…..
نه ما چتر را
که چترها ما را
– سیاه کرده اند....!!!!.....


#گویا_فیروزکوهی
‌‌‌
#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
Forwarded from دلواژه ها (Maryam...)

.
به دعوت باران که می‌آیی
کودکی‌ات را با خود بیآور
که هیچ از چتر و چکمه مشق نکرد !
با همان هوش شعر نوش
...و چشم‌های روشن تبسّم‌ریز......

به دعوت باران که می‌آیی
جوانی‌ات را با خود بیاور
که هیچ از بالا‌پوش بلند بارانی قد نکشید
با همان قامت عشق‌نواز
...و نگاه موجتاب
که دفتری از عاشقانه‌های اکنونت را
- در سر داشت.....

به دعوت باران که می‌آیی
بی‌رنگی ِپیری‌ات را بکش بر بوم راه
حتا به اتکای عصایی از جنس آبنوس
در دستانی که باده‌های لبالب از بوسه
از لبان گیسو شرابی خاتون شرقی نسترد
تا مستی‌اش هزار وسوسه بالا بگیرد
آن سان که یک قلم از خیال و رویا
- بسراند خط به خط
دلنوشته‌هایی پنهان
که تا هنوز به دستان ظریفی نرسیده‌ست...

به دعوت باران که...
هیس ؛ سکوت سال‌هایم را رعایت کن....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
که اگر....
- آخرین فریادم را بر کشم....
خدای عشق نیز...
در ژرفای سکوت...!!!!
- میرود که بر نیآید...
در دلِ هزار لیلیِ تو....
مجنون کُش هفت وادی...!!!!!....

#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
کاری ندارم که چه‌قدر !
- شاید می‌ارزم ...

می‌ارزم حالا حتا قدر ارزنی
که در برودت فصل برای پرنده‌ها
از پنجره‌ی اتاقک در بسته‌ می‌پاچم.
به گواه ِگل یخ.....

می‌دانم که می‌ارزم
حالا حتا اندازه‌ی تکّه‌ای نان
برای سگی ولگرد
که استخوان ِ در گلویم را حس می‌کند !
...و حذر از کاسه لیس‌ها دارد.....

می‌ارزم
حتا شده باشد
شب‌های بلند را
به پای شعری کوتاه‌تر
- با تنهایی‌ام سر کرده باشم
تا که صبح
به چراغ از رمق افتاده‌ام
بگوید : خسته نباشی شب نشین !
...و من زمزمه‌هایم را
بسپارم به قاصدک نسیم
تا مگر برسد به باور کولی‌زادی
که نمی‌داند تا هنوز
از چه وقت
تا چه‌ حد
- دوست‌اش دارم.....

گویا می‌ارزم
که مفت ؛ حصول ِ عمر
- به مفتیِ زمستان ِاین دنیای ناخریدار ندادم
به گواه ِموی سپیدتر از شعر اکنونم.......


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
پرسه‌های تو در من
- پُر است از پُرس‌و‌جو !
گام‌های هر هنگام تو را
- چه پاسخ ؟!
که لال می‌آید چشم‌های هماره به راه ِتوآم....‌
آی مسافر رسیده به ایست‌گاه ناگهان
کاش ! بشناسی دلم را
که چمدان ِخاطرت بر شانه‌اش
- سنگین نمی‌آید
..و تو ؛ قدم به قدم‌هایش
تا من ِ در من می‌آیی.....


#گویا_فیروزکوهی
.
در خودش ضرب می‌کند
غم را با غم
رنج را با رنج
درد را با درد !
...و تقسیم می‌کند
هر اندیشه دلش را
سهم نبرده‌های از رهایی
- آزادی را
قفس به قفس آواز خوان با قناری....

پس هی نگو حساب کتاب ندارد
تو را از تو که کسر نکردند
تا سال‌ها به دنبال یک نیمه‌ی دیگر خویش
خودت را بگردی.
حالا ببین شاعر بودن
چه‌قدر دشوار است
چه بگوید تا مصرعی کامل شود
کلمه کم آورد
این که یک قلم با کودک خیال
- می‌گرید کنج خاموشی......


#گویا_فیروزکوهی

https://t.me/delvazheh_ha
.
به مرگ ،
آن‌گونه نگاهی دارم
که به زندگی
- به زیستن ِهمواره با عشق....

به مرگ
آن‌گونه حسی
که به تولّد ِیک شعر
هنگام آن که چشم‌هایت روشن‌ام دارد
- در هر کجای این جهان ِتاریک !
متل ِلب‌هایت
که هزار واژه طعم ِحیای بوسه می‌گیرد
در حضورگاه ِیک وعده دیدار.....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
پاییز ؛
- ادامه‌ی دلتنگئ مسافری‌ست
که سایه در سکوت می‌کشد...

پاییز ؛
- ادامه‌ی زخم ِ پرنده ای
که مرثیت ِ کوچ را
شاخه به شاخه بغض می‌شکند...

پاییز ؛
- ای کاش‌های عاشقی‌ست
که اندک مجال را
عاشقانه‌تر بخواند...

پاییز ؛
گلایه های شاعر ِ خسته
- از بی بهاری‌ست !
تا دفتری گشاید از " مهر "
رو به پنجره‌ی بسته‌ی " آبان "
که دلش می‌سوزد از دمسردئ " آذر "...

پاییز ؛
تداعئ بی چترئ گنجشک‌هاست....

#گویا_فیروزکوهی‌

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
‍ از چشمت افتادم !
ملالی نیست...
موجواره حلقه می‌بندم
- در خاطر ِ باکره‌ی نیلوفر.
جایی که عشق پا می‌گیرد
با رقص ِ درناها
به ساز ِ کوک شده از کوچ
- در سایه‌ی سکوت مرداب.....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
عصیانِ آفتابی تو....
دریا را
- به گدایی سراب می کشاند...!!!!....
آنگونه
که معجزِ عصا
- راه ِ رفته گم کند...!!!!.....
همین که بغض ِ خاک را
- بباری...
عشق را
به وعده گاه ِتو آورد....
- دلی
که پیامبری عاشق...
از جنس توست...!!!!.....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
گمانت را بردار
گاهی ، سفر در تاریکی
- روشنت می سازد....
که عشق
در سیاهی وُ سیاهه نیست..!!!.....
دوباره نقش بر صخره زدن را
- بیآغاز...
تا یقین کنی..
عشق..
- این نخستین درد ِ از بهشت رانده را...!!!.


#گویا_فیروزکوهی

https://t.me/delvazheh_ha
کاش !
می‌شد که بشنوم
- پچ‌پچه‌های نیلوفران خسته از مرداب را
با پروانه‌های سبک‌بال....

کاش !
می‌شد که حس کنم
- نگاه ماکیان مهاجر را
به غروب‌گاهی که زخم بر زخم افق
پشت چپر ِسوخته‌ی پاییز
- سپیدار واره پر می‌ریزند....

کاش !
سطری سهم من از سیاهه‌ی عاشق در تو بود
آی مسافر نشسته در کوپه‌ی یاد..
چه خیالی ؟!
که باور شاعر در مرا
زمان - در ذهن ِ " عاشق‌کُش ِکور "
بر سطح ناهموار بودن در اینجای زمین
خط‌خطی می‌کند....

کاش !
کمی احساس‌ام کند
دقیقه‌های در تو از اکنونم
که چه‌قدر
- دور از رویای پرندوش‌ام ماندم.....


#گویا_فیروزکوهی

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.