پرید آنجا ، نشست اینجا
ولی هر جا که می گردد
غبار و آتش و دود است
نگفتندش کجا باید فرود آید
همه درهای قصر
قصه های شاد مسدود است !!
#اخوان_ثالث
◍⃟💙 @delvazheh_ha
ولی هر جا که می گردد
غبار و آتش و دود است
نگفتندش کجا باید فرود آید
همه درهای قصر
قصه های شاد مسدود است !!
#اخوان_ثالث
◍⃟💙 @delvazheh_ha
هرچه خواهی کن، تو خود دانی
گر عبث ، یا هر چه باشد چند و چون
این است و جز این نیست
مرگ گوید: هوم! چه بیهوده!
زندگی می گوید:
اما باز باید زیست
باید زیست
باید زیست...
#اخوان_ثالث
عصر خوبی را برایتان آرزومندم
🌱 @delvazheh_ha
گر عبث ، یا هر چه باشد چند و چون
این است و جز این نیست
مرگ گوید: هوم! چه بیهوده!
زندگی می گوید:
اما باز باید زیست
باید زیست
باید زیست...
#اخوان_ثالث
عصر خوبی را برایتان آرزومندم
🌱 @delvazheh_ha
سلام صبح بخیر
نسیمی آنچنان آرام
که مخمل را هم از خواب
حریرینش نمی انگیخت
و روح صبح آنگه پیش چشم من
برهنه شد به طنازی
و خود را از غبار حسرت و اندوه
در آیینه ی زلال جاودانه ،
شست و شویی کرد.
بزرگ و پک شد
و ان توری زربفت را پوشید
و آنگه طرف دامن تا ،
کران بیکران گسترد
در این صبح بزرگ شسته
و پک اهورایی . . .!
#اخوان_ثالث
♡ @delvazheh_ha
نسیمی آنچنان آرام
که مخمل را هم از خواب
حریرینش نمی انگیخت
و روح صبح آنگه پیش چشم من
برهنه شد به طنازی
و خود را از غبار حسرت و اندوه
در آیینه ی زلال جاودانه ،
شست و شویی کرد.
بزرگ و پک شد
و ان توری زربفت را پوشید
و آنگه طرف دامن تا ،
کران بیکران گسترد
در این صبح بزرگ شسته
و پک اهورایی . . .!
#اخوان_ثالث
♡ @delvazheh_ha
نذر کرده ام
يک روزی که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگی را بايد با لذت خورد !
که ضربه های روی سر را بايد
آرام بوسيدو بعد لبخند زد و دوباره
با شوق راه افتاد !
يک روزی که خوشحال تر بودم
می آيم و می نويسم که
اين نيز بگذرد !
مثل هميشه که همه چيز گذشته است
و آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است !
يک روزی که خوشحال تر بودم
يک نقاشی از پاييز ميگذارم ,
که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگی نيست !
زندگی پاييز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر ...!
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهايی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزی بی زمستان
مزه نمی دهد و هيچ آسياب آرامی بی طوفان ...!
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
يک روزی که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگی را بايد با لذت خورد !
که ضربه های روی سر را بايد
آرام بوسيدو بعد لبخند زد و دوباره
با شوق راه افتاد !
يک روزی که خوشحال تر بودم
می آيم و می نويسم که
اين نيز بگذرد !
مثل هميشه که همه چيز گذشته است
و آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است !
يک روزی که خوشحال تر بودم
يک نقاشی از پاييز ميگذارم ,
که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگی نيست !
زندگی پاييز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر ...!
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهايی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزی بی زمستان
مزه نمی دهد و هيچ آسياب آرامی بی طوفان ...!
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
.
باغ بود و دره - چشمانداز پُر مهتاب.
ذاتها با سایههای خود هماندازه.
خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،
چشم من – بیدار و چشم عالمی در خواب.
نه صدایی جز صدای رازهای شب،
و آب و نرمای نسیم و جیرجیرکها،
پاسداران حریم خفتگان باغ،
و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوی جوی آب رفتم،
چه میآمد آب.
یا نه، چه میرفت؛ هم زآنسان که حافظ گفت، عمر تو.
با گروهی شرم و بیخویشی وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، اما لحظه پاک و عزیزی بود.
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک،
و نگاهم رفته تا بس دور.
شبنم آجین سبزفرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفتوگو شوریده مستی.
- مستم ودانم که هستم من-
ای همه هستی زتو،
آیا تو هم هستی؟!...
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
باغ بود و دره - چشمانداز پُر مهتاب.
ذاتها با سایههای خود هماندازه.
خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،
چشم من – بیدار و چشم عالمی در خواب.
نه صدایی جز صدای رازهای شب،
و آب و نرمای نسیم و جیرجیرکها،
پاسداران حریم خفتگان باغ،
و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوی جوی آب رفتم،
چه میآمد آب.
یا نه، چه میرفت؛ هم زآنسان که حافظ گفت، عمر تو.
با گروهی شرم و بیخویشی وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، اما لحظه پاک و عزیزی بود.
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک،
و نگاهم رفته تا بس دور.
شبنم آجین سبزفرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفتوگو شوریده مستی.
- مستم ودانم که هستم من-
ای همه هستی زتو،
آیا تو هم هستی؟!...
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
.
به نظر من تاریخ تولد و مرگ یک انسان ، همه زندگی او را تشکیل نمی دهد ، آنچه که زندگی یک مرد را از نقطه آغاز ، از روز تولد تا لحظه مرگ می سازد شخصیت ، روحیه جوانمردی ، صفا ، انسانیت و اخلاقیات اوست.
#جهان_پهلوان_تختی نماد اخلاق و مروت و پهلوانی و مردمداری گرامی 🥀
قصه است این، قصه ،آری قصه ی درد است
این عیار مهر و کین و مرد و نامرد است
بی عیار و شعر محض خوب و خالی نیست
هیچ- همچون پوچ-عالی نیست
این گلیم تیره بختیهاست
خیس خون داغ رستم و سیاوش ها،
روکش تابوت تختی هاست
#اخوان_ثالث
#روحش_شاد❤️❤️
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
به نظر من تاریخ تولد و مرگ یک انسان ، همه زندگی او را تشکیل نمی دهد ، آنچه که زندگی یک مرد را از نقطه آغاز ، از روز تولد تا لحظه مرگ می سازد شخصیت ، روحیه جوانمردی ، صفا ، انسانیت و اخلاقیات اوست.
#جهان_پهلوان_تختی نماد اخلاق و مروت و پهلوانی و مردمداری گرامی 🥀
قصه است این، قصه ،آری قصه ی درد است
این عیار مهر و کین و مرد و نامرد است
بی عیار و شعر محض خوب و خالی نیست
هیچ- همچون پوچ-عالی نیست
این گلیم تیره بختیهاست
خیس خون داغ رستم و سیاوش ها،
روکش تابوت تختی هاست
#اخوان_ثالث
#روحش_شاد❤️❤️
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
خواهم كه به خلوتكدهای از همه دور
من باشم و من باشم و من باشم و من..!
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
.
خواهم كه به خلوتكدهای از همه دور
من باشم و من باشم و من باشم و من..!
#اخوان_ثالث
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
.
.
می فرستم من سلامی روشن و جاوید،
ای همیشه روشنی، ای هرگزی طالع،
تاج زرتشت، ای گل خورشید.
#اخوان_ثالث
روز خوبی برای همه آرزومیکنم...
♡
می فرستم من سلامی روشن و جاوید،
ای همیشه روشنی، ای هرگزی طالع،
تاج زرتشت، ای گل خورشید.
#اخوان_ثالث
روز خوبی برای همه آرزومیکنم...
♡
.
می فرستم من سلامی روشن و جاوید،
ای همیشه روشنی، ای هرگزی طالع،
تاج زرتشت، ای گل خورشید.
#اخوان_ثالث
روز خوبی برای همه آرزومیکنم...
♡
می فرستم من سلامی روشن و جاوید،
ای همیشه روشنی، ای هرگزی طالع،
تاج زرتشت، ای گل خورشید.
#اخوان_ثالث
روز خوبی برای همه آرزومیکنم...
♡
💫
شب از شبهای پاییزیست
از آن همدرد و با من مهربان
شبهای شکآور،
ملول و خستهدل، گریان و طولانی...
شبی که در گمانم من
که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی
و اینک_خیره در من مهربان_ بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم
ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این میگویم و دنباله دارد شب...
خموش و مهربان با من
به کردار پرستاری سیهپوشیده پیشاپیش،
دل برکنده از بیمار،
نشسته در کنارم، اشک بارد شب.
من این میگویم و دنباله دارد شب...
#اخوان_ثالث
🎼 استاد #شهرام_ناظری
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
شب از شبهای پاییزیست
از آن همدرد و با من مهربان
شبهای شکآور،
ملول و خستهدل، گریان و طولانی...
شبی که در گمانم من
که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی
و اینک_خیره در من مهربان_ بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم
ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این میگویم و دنباله دارد شب...
خموش و مهربان با من
به کردار پرستاری سیهپوشیده پیشاپیش،
دل برکنده از بیمار،
نشسته در کنارم، اشک بارد شب.
من این میگویم و دنباله دارد شب...
#اخوان_ثالث
🎼 استاد #شهرام_ناظری
#ادبی_هنری_موسیقی
♡ @delvazheh_ha
Telegram
attach 📎