دلواژه ها
1.21K subscribers
10.5K photos
4.12K videos
252 files
2.15K links
در نام من برای تو چیست ای رفیق؟
در روزگار غصه اما در خاموشی ات
غمناک نجوا کن نامم را
و بدان که از تو یادی هست
و بدان که در دنیا قلبی هست
قلبی که تو در آن زنده ای...

@Maryamakbari11
Download Telegram
.
ای شرقی غمگین،
غمگین نباش و نگذار که آفتاب در تو‌ بمیرد.
آفتاب تنها دارایی ماست،

ما همه این قرن ها در
جستجوی خورشید بوده ایم و 
خورشید مگر چیست جر دانایی، جز عشق،
جز شفقت جز گرما و روشنی و زندگی.

ما میان این همه شب
فقط کمی آفتاب  و زندگی می خواهیم.
پس نگذار هیچکس آن را از تو بگیرد.


#عرفان_نظرآهاری

https://t.me/delvazheh_ha
.
همگان

بار عشقی داشتم سنگین؛
بر دوش هر کس که می گذاشتم،
کمرش دوتا می شد.
حتی یکبار آن را بر دوش گردون گذاشتم،
خم شد،
هنوز نیز خم‌ مانده است.

بار عشقم را برداشتم
به هزار قسمت تقسیمش کردم،
به هزاران بخش و به هر کس تکه ای دادم.
اینک همگان بار عشقم را می کشند!
هر کس گوشه ای را، هر کس اندکی را.

چه زیبا معشوقی که من دارم؛ نام معشوقم همگان است.

#عرفان_نظرآهاری

https://t.me/delvazheh_ha
🌸💞

بهار عاشق بود و زمين معشوق...

عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود.
زمين اما آرام و سنگين و صبور.

زمين هر روز رازی از عشق به بهار می داد
و می گفت: این راز را با هیچ کس درمیان نگذار
نه با نسیم و نه با پرنده و نه با درخت.
راز ها را که برملا کنی ، بر باد می رود
و راز بر باد رفته ، رسوایی است.

رازها در دل بهار بالیدند و بارور شدند،
و بهار چنان لبریز که
پوستش ترک برداشت و قلبش هزار پاره شد.

زمین می گفت: عاشقی این است که
از شدت سرشاری سرریز شوی
و از شدت ذوق، هزار پاره.
عشق آتش است و دل آتشگاه.
اما عاشقی آن وقتی است
که دل آتشفشان شود.

زمین می گفت: رازهای کوچک و
عاشقی های ناچیز را ارزش آن نیست
که افشا شود، راز باید عظیم باشد
و عاشقی مهیب و پرده از عاشقی آن زمانی
باید برداشت که جهان حیرت کند.

و بهار پرده از عاشقی برداشت،
آن هنگام که رازش عظیم گشت
و عشقش مهیب و جهان حیرت کرد...


#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
🌱دیگر سبزه ای را گره نزن!

سیزدهمین روز که رسید،در آب و آینه که نگریستی، هزار و یک آرزو که کردی، این بار اما دیگر سبزه را به سبزه ای گره مزن زیرا ما گره های بسیار داریم تو
دیگر گره ای تازه میفکن.

می دانی! این همه دعا که ما داریم به گره افکنی مستجاب نخواهد شد.
این همه بخت کور که ما داریم به بستن گشوده نخواهد شد.
این همه قفلِ بی کلید که ما داریم به نذر و به نیاز باز نخواهد شد.
این همه درِ بسته که ما داریم به ذکر، مفتوح نخواهد شد.
این همه شدّت که ما داریم و این همه حدّت که در آن داریم به انتظار، فرج نخواهد یافت.

کاش هر کس به قدر توان دو سرانگشتش، یا به سر سوزنی گره ای را باز کند که ما گره گشا می خواهیم نه گره ساز.
گره از کار فرو بسته کسی یا گره از ابروان به غم مبتلایی.

اگر بهار است و اگر همذات بهارانی،
چو غنچه گرچه فروبستگی ست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا می باش


✍️#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
زیرای باشکوه

از هر آزمون دشواری که با شرافت بگذری، عید می‌شود. تاب و توان و طاقت خویش را که بیازمایی و سربلند بشوی، #مبارک خواهی شد.
رنج نهانت را که قدر بدانی و معنایش کنی، شادمان می‌شوی.
شعف، همان تلاش با توفیق است و اندوه، همان جهد بی‌توفیق.

زندگی به چرایی محتاج است. اگر چرایی‌اش را نمی‌دانی باید که برایش چرایی بیافرینی و گرنه زندگی تهی می‌شود و زندگی تهی ترسناک است.

#عید همان زیرای باشکوه است. عید، یافتن پاسخی برای چراهاست.


✍️
#عرفان_نظرآهاری
#زیرا_که_دل_است_جای_ایمان

https://t.me/delvazheh_ha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سرزمینم_زیباست..
#گیلان_تالش_دشت_شقایق


مرهم شقایق آورده ام ...

از کنار دیواری می گذشتم ...
شقایق هایی دیدم روییده بودند ...
سرخوش و مست ...

در موسیقی نفس خدا می رقصیدند ...

شقایق ...
خون سرخش را به من داد ...
و داغ دلش را .. و شور شیرینش را ...
و آتش  درونش را  ..و رقص نازکش را ...
و امید روییدنش را  ...
و لبخند بودنش را ...

و من مرهمی ساختم از آنها ...
ای که مرهم می خواستی ..

بیا ...
برایت مرهم شقایق آورده ام ...

بگذار روی داغ دلت ...
بگذار روی جراحت کهن ات ...
بگذار روی اندوه دیرینه ات ...
خوش می شود حالت ...


#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
گفت:دست به چوب بزنم ، گل می شود.
دست به سنگ بزنم، لبخند.
دست به درد بزنم، درمان.
گفتم: پس شعبده بازی،جادو می کنی؟!
گفت: نه، پیامبرم، معجزه می کنم.
می خواهی برای تو هم معجزه کنم؟
خندیدم.
گفت: باید بگذاری بیایم و توی قلبت بنشینم، چهار زانو.
باید بگذاری بیایم و توی رگهایت راه بروم، آهسته آهسته.
باید بگذاری بیایم و زیر پلکهایت دراز بکشم، آرام و بی صدا.
می گذاری؟
خندیدم.
آمد و نشست و راه رفت و خوابید.
در قلبم، در رگهایم، زیر پلکهایم.
و این گونه شد که هر روز معجزه ای اتفاق افتاد...


#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
اردیبهشت رازی به من گفت ...

اردیبهشت رازی را به من گفت که من با شما در میانش می گذارم ؛ اینکه هیچ زمستانی ابدی نیست همان گونه که هیچ شکوفه ای.
اما هر شکوفه قبل از اینکه بمیرد، اول می رقصد بعد بر خاک می افتد.
اردیبهشت به من گفت: تنها کسانی به بهشت می روند که آفریدن بهشت را در دنیا تمرین کنند.
‌وگرنه با پیراهنی از آتش و غضب هرگز نمی توان به ملاقات فرشتگان رفت.
با دامنی از هیزم خشم و خشونت هرگز کسی را به بهشت راه نخواهند داد.

پس من به قدر عمر شکوفه ای شادمانم و به اندازه توان شکوفه ای در آفریدن بهشت می کوشم.

✍️#عرفان_نظرآهاری


https://t.me/delvazheh_ha
با زندگی کنار می آیم ...

آنکه از ترس هایش، شجاعت می بافد و از تهدید هایش فرصت می دوزد و از تنگناها گشایش می سازد هم هنرمند است هم خردمند ...

خردورزی و هنرمندی را به هم در آمیز تا
زندگی ببیند که از هر طرف می رود،
تو هم می آیی ...

اگر زندگی از پا نمی نشیند
تو هم از پا منشین ...

#عرفان_نظرآهاری

عصرتون مملو از حال خوب

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.

‍ ادبیات همان زندگی است

همیش
ه دوست داشتم ادبیات از قفسه کتاب ها بیرون بیاید ... از نیمکت مدرسه و صندلی دانشگاه ها فراتر برود؛
برود به خانه، به آشپزخانه،
برود کنار مادران و پدران و بچه ها
بنشیند پهلوی خانواده، کنار سفره، بغل زندگی ...

ادبیات باید از زندان نمره و واحد و پاس کردن و مدرک رهایی پیدا کند،
باید به رویکرد و رفتار و منش بدل شود ...

ادبیات یک رشته تحصیلی نیست، ریسمانی رهایی بخش است ...

#عرفان_نظرآهاری

.#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
ما بر‌عکس‌های دوست‌داشتنی ..!

هرچه ما را گریاندند ...
بر خندیدن مصّرتر شدیم ..!
هرچه برایمان ناله و اندوه آوردند ...
به شُكر و به شادی مشتاق‌تر شدیم ...!

هرچه ناامیدمان کردند ...
امیدوارتر شدیم ...!

و هرچه از مرگ گفتند ...
بیشتر در پی زندگی دویدیم ...!

و این‌گونه شد که ما ...
مردمانی بر عکس شدیم ..!

ما هرکدام ...
برعکسی دوست‌داشتنی هستیم ...
در آلبوم روزگار ...

روزگاری که واقعیتش ..
چندان دیدنی نیست ....
برعکسش اما چرا ...
که ما هستیم ...!


#عرفان_نظرآهاری
.
🍃جوانمرد باش🍃


عالِم ، هر بامداد كه بيدار می شود
در جستجوی علم است،
می رود تا علمش را افزون كند.

زاهد، هر بامداد كه بلند می شود
در جستجوی زهد است ،
می رود تا زهدش را زياد كند.

اما جوانمرد، هر بامداد كه بر می خيزد
در جستجوی عشق است،
می رود تا دلی را شاد كند.


#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
خانه ای باش ضد زلزله

می
دانی زلزله بیرونی با همه بدی هایش تنها یک خوبی دارد و آن اینکه دیگران هم باخبر می شوند که زلزله آمده است.

زلزله درونی اما واقعه ای سخت تر است.
هیچ دستگاه زلزله سنجی لرزش های تنت را و شکستگی قلبت را به جایی مخابره نمی کند.
تو فرو می ریزی روی خودت، ستون های باورت می شکند، امید و آرزویت ترک بر می دارد، سقف اعتماد و ایمانت می افتد.

تو زیر آواز می مانی، یک روز، دو روز، سه روز، یک هفته، یک ماه ... نه، همه عمر ...
و هیچ کس نمی فهمد که تو‌ زخمی شده ای، نه؛ که تو مرده ای!


باید خودت را برای چنین زلزله ای
مقاوم کنی، می فهمی چه می گویم؟
خانه ای باش ضد زلزله از درون،
نگذار که فرو بریزی ...

#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.

ما عشق را پیدا می کنیم حتی اگر آن عشق در سینه کرگدنی باشد و لابه لای یک عالم زمختی و سختی. ما جهانمان را لطیف می کنیم با همین لبخندهای ظریف و با همین قلب های نازکمان.

#عرفان_نظرآهاری
🌹شغل شریف عشق

از میان همه شغل های جهان عاشقی را برگزیدم که شغلی تمام وقت است، کارفرمایی به جز خداوند ندارم و‌ همکارم با درخت که می روید و با خورشید که می تابد و با زمین که می گردد.

همه روزها، روز عشق است و‌ نه پنج شنبه ها تعطیلم و نه جمعه ها.
شغلم حقوق ثابتی ندارد، بیمه و بازنشستگی هم؛ اما تا بخواهی مزایا دارد.
و چه مزیتی از آن بالاتر که کارمند کوچکی باشی در سازمانی که خدا اداره اش می کند.

#عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🤍
خداوند‌ به جبرئیل گفت:
سفره‌ای پهن‌کن و بر آن کلمه و عشق و هدایت بگذار. و گفت:‏هر کس بر سر این سفره بنشیند سیر خواهد شد.

سفره خدا گسترده شد،‏از این سرِ جهان تا آن سوی هستی؛‏اما آدمها آمدند و رفتند‍‏ و
از وسط این سفره گذشتند و بر
کلمه و عشق و هدایت پا گذاشتند.

آدم‌ها گرسنه آمدند و گرسنه رفتند.

اما گاهی فقط گاهی،کسی بر سر این‌سفره نشست و لقمه ای نور برداشت و جهان
از برکتِ همان لقمه روشن شد.

و گاهی فقط گاهی، کسی تکه‌ای عشق
برداشت و جهان از همان تکه
عشق رونق گرفت.

و گاهی فقط گاهی،‏کسی جرعه ای از
هدایت نوشید و هر که او را دید چنان
سرمست شد،‏که تا انتهای بهشت دوید.

سفره‌ی خدا پهن است،‏
اما دور آن هنوز هم خلوت است.

میکائیل نان قسمت می کند. آدم‌ها
چنگ می‌زنند و نان‌ها را از او می‌ربایند.

میکائیل گریه می‌کند و می‌گوید :
کاش می‌دانستید که
نور از نان بهتر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🤍
✍️ #عرفان_نظرآهاری

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.
.
از خاکمان اندوه می روید
و از آسمانمان اندوه می بارد.
هر روز روی لباس مان، روی تن مان،
روی جانمان، روی زندگی و بود و نبودمان غبار اندوه می نشیند.
ما اما نمی خواهیم زیر انبوهِ اندوه ها
مدفون شویم،
پس هر صبح نه از خواب
که از خاک بر می خیزیم.
ما پیروان آیین خرسندی و رهروان طریق خوشدلی هستیم.
اگر تاب سرمستی  و شجاعت شادی را داری،
با ما بیا.


#عرفان_نظرآهاری

درود همراهان گرامی، آدینه بخیر و شادی، حال دلتون ناب ❤️

#ادبی_هنری_موسیقی
@delvazheh_ha
.