دلنواخته ضیایی ها
10 subscribers
119 photos
113 videos
3 files
47 links
در کنار هم می نویسیم و می خوانیم از دلنواخته های یکدیگر

از طریق لینک زیر می توانید نوشته های خود را برای ما بفرستید تا در کانال گذاشته بشه

https://telegram.me/HarfBeManBot?start=ODEzNTI2MDE1

ارتباط با ادمین
@athardokht
Download Telegram
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»

ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور

من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه

#هوشنگ_ابتهاج
چهره او زیر سایه روشن مهتاب
لذّت اندوه بود و مستی غم بود
سر به سر دوش من نهاده و دل شاد
زمزمه می کرد و زلفش از نفس باد

بر لب من می گذشت نرم و هوس خیز
چون می شیرین به بوسه‌های دل انگیز
هوش مرا می ربود و سمتی می داد
مست طرب بود و چون شکوفه سیراب
بر رخ من خنده می زد آن گل شاداب

خنده او جلوه امید و صفا بود
راحت جان بود عشق بود وفا بود ...

#هوشنگ_ابتهاج
جهان چو آبگینه شکسته ای ست
که سرو راست هم در او شکسته می‌نمایدت
چنان نشسته کوه درکمین دره‌های این غروب تنگ

زمان بی کرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش

#هوشنگ_ابتهاج
نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین‌جاست، همین‌جاست، همه خانه بگردید

نوایی نشنیده‌ست که از خویش رمیده‌ست
به غوغاش مخوانید، خموشانه بگردید

سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن ِ تاک
در این جوش شراب است، به خمخانه بگردید

چه شیرین و چه خوشبوست، کجا خوابگه اوست؟
پی آن گل پرنوش چو پروانه بگردید

#هوشنگ_ابتهاج
Forwarded from 🌙هزاروهرشب * (موجه رها)
شبم از بی ستارگی ، شب گور
در دلم پرتو ستاره ای دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شب خوان که با دلم میخواند🥺
رفت و این آشیانه خالی ماند💔
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
#هوشنگ_ابتهاج

@Hezaro_har_shab
دلنواخته ضیایی ها
‏توییت ‎@aliziyak را بررسی کنید: https://twitter.com/aliziyak/status/1192307042406547457?s=09
شعر کامل

حاصلی از هنر عشق ِ تو جز حرمان نیست

آه از این درد که جز مرگ ِ من اش درمان نیست

این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم

که بلاهای وصال ِ تو کم از هجران نیست

آنچنان سوخته این خاک ِ بلا کش که دگر

انتظار ِ مددی از کرم ِ باران نیست

به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت

آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست

این چه تیغ است که در هر رگ ِ من زخمی از اوست

گر بگویم که تو در خون ِ منی ، بهتان نیست

رنج ِ دیرینه ی انسان به مداوا نرسید

علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست

صبر بر داغ ِ دل ِ سوخته باید چون شمع

لایق ِ صحبت ِ بزم ِ تو شدن آسان نیست

تب و تاب ِ غم ِ عشق ات ، دل ِ دریا طلبد

هر تــُنـُـک حوصله را طاقت ِ این توفان نیست

سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست


#هوشنگ_ابتهاج
دلنواخته ضیایی ها
استوری قدح ز هر كه گرفتم به‌جز خمار نداشت مريد ساقي خويشم كه باده‌اش ناب است عقاب‌ها به هوا پر گشاده‌اند و دريغ
شعر کامل


كجايي؟ اي كه دلم بي‌ تو در تب و تاب است
چه بس خيال پريشان به چشم بي‌خواب است
به ساكنان سلامت خبر كه خواهد برد
كه باز كشتي ما در ميان غرقاب است
ز چشم خويش گرفتم قياس كار جهان
كه نقش مردم حق‌بين هميشه بر آب است
به سينه سر محبت نهان كنيد كه باز
هزار تير بلا در كمين ارباب است
ببين در آينه‌داري ثبات سينه‌ي ما
اگر چه با دل لرزان به سان سيماب است
بر آستان وفا سر نهاده‌ايم و هنوز
اگر اميد گشايش بود ازين باب است
مدار چشم اميد از چراغدار سپهر
سياه‌گوشه‌ي زندان چه جاي مهتاب است
زمانه كيفر بيداد سخت خواهد داد
سزاي رستم بد روز مرگ سهراب است
قدح ز هر كه گرفتم به‌جز خمار نداشت
مريد ساقي خويشم كه باده‌اش ناب است
عقاب‌ها به هوا پر گشاده‌اند و دريغ
كه اين نمايش پرواز نقش در قاب است
در آرزوي تو آخر به باد خواهد رفت
چنين كه جان پريشان سايه بي‌تاب است

#هوشنگ_ابتهاج