از خنده های بادبادک می توان فهمید
گاهی رهایی یک نسیم ساده میخواهد
ای زندگی ول کن تمام بندهایت را
تنهاییام یکجای دورافتاده میخواهد
ٌ#علی_صفری
گاهی رهایی یک نسیم ساده میخواهد
ای زندگی ول کن تمام بندهایت را
تنهاییام یکجای دورافتاده میخواهد
ٌ#علی_صفری
اهل موسیقی نبودم در تمام زندگی
بی تو اما روز و شب با "شد خزان" سر می کنم
مثل تعطیلی پس از باریدن برفی که من
شایعات بودنت را زود باور می کنم...
ُ#علی_صفری
بی تو اما روز و شب با "شد خزان" سر می کنم
مثل تعطیلی پس از باریدن برفی که من
شایعات بودنت را زود باور می کنم...
ُ#علی_صفری
ای نقطه آرامشم ای دار و ندارم!
من بیشتر از خود به وجود تو دچارم
بگذار در آرامش آغوش تو یکبار
پا را کمی از مرگ فراتر بگذارم
ُ#علی_صفری
من بیشتر از خود به وجود تو دچارم
بگذار در آرامش آغوش تو یکبار
پا را کمی از مرگ فراتر بگذارم
ُ#علی_صفری
خواستم عاشق دلسوخته باشم، اما
در دل سوخته ام قائله ها را چه کنم
بین قلب من و او فاصله یک پیرهن است
آه ای عشق بگو فاصله ها را چه کنم
ُ#علی_صفری
در دل سوخته ام قائله ها را چه کنم
بین قلب من و او فاصله یک پیرهن است
آه ای عشق بگو فاصله ها را چه کنم
ُ#علی_صفری
وقتی که لب از سکوت لبریز شود
مسئولیت نگاه ها بیشتر است
سربسته بگویم اینکه از تنهایی
در این دل تنگ ما صفا بیشتر است...
ُ#علی_صفری
مسئولیت نگاه ها بیشتر است
سربسته بگویم اینکه از تنهایی
در این دل تنگ ما صفا بیشتر است...
ُ#علی_صفری
صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی!
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطرهٔ روز نخست
بر سر راه تو مأمور کنم تا نروی!
ُ#علی_صفری
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطرهٔ روز نخست
بر سر راه تو مأمور کنم تا نروی!
ُ#علی_صفری
صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطره ی روز نخست
در سر راه تو مأمور کنم تا نروی
ُ#علی_صفری
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی
صبر کن لشگری از خاطره ی روز نخست
در سر راه تو مأمور کنم تا نروی
ُ#علی_صفری
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت
درد یعنی کهنماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود، آه... به اصرار خودت....
ُ#علی_صفری
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت
درد یعنی کهنماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود، آه... به اصرار خودت....
ُ#علی_صفری
یک سو تویی و حادثه ی چشم سیاهت
یک سو منم و حسرت یک لحظه نگاهت
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
ُ#علی_صفری
یک سو منم و حسرت یک لحظه نگاهت
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
ُ#علی_صفری
گفته بودم می روی، دیدی عزیزم آخرش
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش
حال من بعد از تو مثل دانش آموزیست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش
ُ#علی_صفری
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش
حال من بعد از تو مثل دانش آموزیست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش
ُ#علی_صفری
ابری شده ام ، نشانه اش جور شده
دلتنگی عاشقانه اش جور شده
یک شانه برای گریه هایم بفرست
باران زده و بهانه اش جور شده
#علی_صفری
دلتنگی عاشقانه اش جور شده
یک شانه برای گریه هایم بفرست
باران زده و بهانه اش جور شده
#علی_صفری
دعا کن سرنوشت از این جدایی دست بردارد
دعا کن که خدا از قلب عاشق ها خبر دارد
بیا! دیگر به تاثیر مسکن ها امیدی نیست
میان کل داروها فقط چشمت اثر دارد!
#علی_صفری
دعا کن که خدا از قلب عاشق ها خبر دارد
بیا! دیگر به تاثیر مسکن ها امیدی نیست
میان کل داروها فقط چشمت اثر دارد!
#علی_صفری
بگذاری برود در پی خوشبختی خود
و تو لذت ببری از غم و آزار خودت
این که سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
#علی_صفری
و تو لذت ببری از غم و آزار خودت
این که سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
#علی_صفری
بی تو باران بزند خیسترین رهگذرم
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم
بی تو با خاطرهات هم سرِ دعوا دارم...
قول دادم به کسی غیرِ تو عادت نکنم !
#علی_صفری
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم
بی تو با خاطرهات هم سرِ دعوا دارم...
قول دادم به کسی غیرِ تو عادت نکنم !
#علی_صفری
وقتی که بودی سرپناهم شانه ات بود
رحمی کن و برگرد، زانو جای سر نیست
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم
روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست
#علی_صفری
رحمی کن و برگرد، زانو جای سر نیست
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم
روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست
#علی_صفری
منطقی نیست کـه بختِ منِ دلبستهٔ او
بـه پـریشانی موهـای سیـاهـش باشد
عاشقی جرم قشنگیست که جز رسوایی
دلِ پُـر درد ، مجـازات گنـاهـش بـاشد
#علی_صفری
بـه پـریشانی موهـای سیـاهـش باشد
عاشقی جرم قشنگیست که جز رسوایی
دلِ پُـر درد ، مجـازات گنـاهـش بـاشد
#علی_صفری
درد یعنی کـه نماندن به صلاحش باشد
بنویسی کـه خدا پشت و پناهش باشد
بـرود ، بغض کنی ، خرد شوی ، دم نزنی
که دلت تشنهٔ یک لحظه نگاهش باشد
#علی_صفری
بنویسی کـه خدا پشت و پناهش باشد
بـرود ، بغض کنی ، خرد شوی ، دم نزنی
که دلت تشنهٔ یک لحظه نگاهش باشد
#علی_صفری
ای نقطهی آرامشم ای دار و ندارم!
من بیشتر از خود به وجودتودچارم
دلباختگی حادثهی اول عشق است
بگذار در این حادثه من سر بسپارم
#علی_صفری
من بیشتر از خود به وجودتودچارم
دلباختگی حادثهی اول عشق است
بگذار در این حادثه من سر بسپارم
#علی_صفری
ای کاش به آغوش تو جان را برسانم
کافیست همین قدر اگر زنده بمانم
من تشنهترین رود و تو آرامش دریا
با شوق رسیدن به تنت در جریانم
#علی_صفری
کافیست همین قدر اگر زنده بمانم
من تشنهترین رود و تو آرامش دریا
با شوق رسیدن به تنت در جریانم
#علی_صفری
برکه بودم درخیالم شوق ماندن داشتم
بر تنم تصویر ماهش را نگه میداشتم
رفت و بی او مرگ هم جویای حال ما نشد
زنده بودن را چنین مشکل نمی پنداشتم
#علی_صفری
بر تنم تصویر ماهش را نگه میداشتم
رفت و بی او مرگ هم جویای حال ما نشد
زنده بودن را چنین مشکل نمی پنداشتم
#علی_صفری