ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
4.13K subscribers
859 photos
1 video
12 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
گر در سفرم، تویی رفیق سفرم
ور در حَضَرم، تویی انیس حضرم

القصه، به هر کجا که باشد گذرم
جز تو نَبُود هیچ کسی در نظرم...


#ابوسعید_ابوالخیر
ای شعلهٔ طور طور پر نور از تو
وی مست به نیم جرعه منصور از تو

هر شی جهان جهان منشور از تو
من از تو و مست از تو و مخمور از تو


#ابوسعید_ابوالخیر
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما

نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما


#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست

الحمد که چون تو رهنمایی داریم
کز گمشدگانیم که غم منزل ماست


#ابوسعید_ابوالخیر
دایم نه لوای عشرت افراشتنیست
پیوسته نه تخم خرمی کاشتنیست

این داشتنیها همه بگذاشتنیست
جز روشنی رو که نگه داشتنیست


#ابوسعید_ابوالخیر
وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا

هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا


#ابوسعید_ابوالخیر
من صرفه برم که بر صفم اعدا زد
مشتی خاک لطمه بر دریا زد

ما تیغ برهنه‌ایم در دست قضا
شد کشته هر آنکه خویش را بر ما زد


#ابوسعید_ابوالخیر
من مست جام باقی‌ام، دارم هوای عاشقی
حیران روی ساقی‌ام،دارم هوای عاشقی

ای جان وای جانان من،دارم هوای عاشقی
ای وصل وای هجران من،دارم هوای عاشقی


#ابوسعید_ابوالخیر
ای روی تو مِهرِ عالم آرای همه
وصل تو، شب و روز، تمنّای همه

گر با دگران به ز منی وای به من
ور با همه کس همچو منی وای همه


#ابوسعید_ابوالخیر
دنيا گذران، محنت دنيا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران

تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه می‌کند با دگران


#ابوسعید_ابوالخیر
فریاد ز دست فلک آینه گون
کز جور و جفای او جگر دارم خون

روزی به هزار غم به شب می‌آرم
تا خود، فلک از پرده‌ چه آرد بیرون


#ابوسعید_ابوالخیر
دوزخ شرری ز آتش سینه ی ماست
جنت اثری زین دل گنجینه ی ماست

فارغ ز بهشت و دوزخ ای دل خوش باش
با درد و غمش که یار دیرینه ی ماست


#ابوسعید_ابوالخیر
مُستغرق نیلِ معصیت، جامه ی ما
مجموعه ی فعلِ زشت، هنگامه ی ما

گویند که روز حَشر شب می‌نشود
آنجا نگشایند مگر نامه ی ما


#ابوسعید_ابوالخیر
آن رشته که قوّت روانست مرا
آرامش جان ناتوانست مرا

بر لب چو کشی جان کشدم از پی آن
پیوند چو با رشته ی جانست مرا


 #ابوسعید_ابوالخیر
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست

گفتا که چگونه باشد احوال کسی
کو را به مراد دیگری باید زیست


#ابوسعید_ابوالخیر
ایزد که جهان به قبضه ی قدرت اوست
دادست تورا دو چیز کان هر دو نکوست

هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس تورا دارد دوست


#ابوسعید_ابوالخیر
کامل ز یکی هنر ده و صد بیند
ناقص همه جا معایب خود بیند

خلق آینهٔ چشم و دل یکدگرند
در آینه نیک نیک و بد بد بیند


#ابوسعید_ابوالخیر
ای صافی دعوی ترا معنی درد
فردا به قیامت این عمل خواهی برد

شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مرد


#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب در خلق تکیه‌گاهم نکنی
محتاج گدا و پادشاهم نکنی

موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سفید رو سیاهم نکنی


#ابوسعید_ابوالخیر
دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق
جز دوست ندید هیچ رو در خور عشق

چندانکه رخت حسن نهد بر سر حسن
شوریده دلم عشق نهد بر سر عشق


#ابوسعید_ابوالخیر