ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.52K subscribers
870 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
یا از دلِ بی‌ وفا، فراموشم کُن
یا از خَم زلف، حَلقه در گوشم کُن

ای دوست! گر از شکایَتم دل‌گیری
لَب بر لَب مَن گذار و خاموشم کُن!


#سالک_قزوینی
روزگاری، یک تبسّم، یک نگاه
خوش تر از گرمای صد آغوش بود

این زمان بر هر که دل بستم دریغ
آتش آغوش او خاموش بود


#فریدون_مشیری
من با دگری دست به پیمان ندهم
دانم که نیوفتد حریف از تو بهم

دل بر تو نهم که راحت جان منی
ور زانکه دل از تو برکنم بر که نهم؟


#سعدی
من که بیمار تو ام گر قدمی رنجه کنی
باز خوشدل شوم و زندگی از سرگیرم

دامن دولت وصل تو اگر دست دهد
دل فدا کرده و جان داده به بر درگیرم


#شاه_نعمت_الله_ولی
ای عشق به درد بیقراری چه کنیم
با این همه گریه ی قناری چه کنیم

خشکیده گلوی ابر بارانی نیست
با تشنگی لب صحاری چه کنیم


#اکرم_نورانی
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد!
گلزار جهان، خرمی از روی تو دارد!

گردون که سرا پای وجودش همه چشم است!
پیوسته نظر، در خم ابروی تو دارد!


#مولانا
هوا هوای جدایی، هوای تنهایی‌ست
هوا هوای غمِ روزهای تنهایی‌ست

همین که هم قدم دیگری شدی یعنی
که عاشقی همه‌جا پابه‌پای تنهایی‌ست


#مجید_ترکابادی
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت
من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم


#شهریار
گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست
در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

سیمگون شد موی و غفلت همچنان برجای ماند
صبحدم خندید و من در خواب نوشینم هنوز


#رهی_معیری
آورد به اِضطرارم اوّل به وجود،
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود،

رفتیم به اِکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!


#خیام
باورم کن که اگر منصب شاهی دارم
دشمن دوست نما هر چه بخواهی دارم

سالیانی ست که من سنگ صبور خودمم
این چه خوب است که من پشت و پناهی دارم


#محسن_کاویانی
دلم در نزد جانان است امشب
چو مرغ نیم بریانست امشب

کبابی از دل فایز بسازید
که سرو ناز مهمان است امشب


#فایز_دشتی
نبْود عجب اگر دل، بی‌خود کِشد فغان را
با بارِ هجرِ جانان، کو طاقت آسمان را؟

بی‌نام و بی‌نشان شو، تا زو نشان بیابی
کس با نشان نیابد، آن یار بی‌نشان را...


#ایاز_طالش
عقل گویدگوهرم گوهرشکستن شرط نیست
عشق گویدسنگ ما بستان و برگوهر بزن

سنگ ماگوهرشکست وحیف هم برسنگ ماست
حیف هم برروح باشد گرشدش قربان بدن


#مولانا
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن

به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس


#فردوسی
چشمه ‏ها جوشيد و جارى گشت دريا در غدير  
باغ عشق و آرزوها شد شكوفا در غدير

فصل باران بود و رويش فصل سبز زيستن    
خنده، گل مى‏كرد بر لبهاى صحرا در غدير


#لاادری
تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم
درغمت از لاغری چون شاخه ی نیلوفرم

تارو پود هستیم برباد رفت امانرفت
عاشقی ها ازدلم دیوانگی ها ازسرم


#رهی_معیری
در ره چو بداشتم به سوگندانش
از شرم عرق کرد رخ خندانش

پس بر رخ زرد من بخندید به لطف
عکس رخ من فتاد بر دندانش


#مهستی_گنجوی
چراغ شب شود روشن ،منور آسمان گردد
مه زیبا چو روشن شد،مسیر کاروان گردد

از این گُلرخ  مهِ کامل، مُصفّا آشیان گردد
ازین پیدایش مهتاب، جمالم ارغوان گردد


#خوشنودی
دوست دارم با دلت همراه باشم
آسمان باشی و من هم ماه باشم

من شوم لیلی، توهم مجنون برایم
تاج باشی بر سرِ من ، شاه باشم


#زهرا_رحیمدادی