چیست اندر خم که اندر نهر نیست
چیست اندر خانه کاندر شهر نیست
این جهان خمست و دل چون جوی آب
این جهان حجرهست و دل شهر عجاب
#مولانا
چیست اندر خانه کاندر شهر نیست
این جهان خمست و دل چون جوی آب
این جهان حجرهست و دل شهر عجاب
#مولانا
یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق
گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش
گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی
پس چوحرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش
#مولانا
گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش
گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی
پس چوحرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش
#مولانا
گوید نی تازه شوی بیحد و اندازه شوی
تازهتر از نرگس و گل پیش صبای دل من
گویم ای داده دوا لایق هر رنج و عنا
نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من
#مولانا
تازهتر از نرگس و گل پیش صبای دل من
گویم ای داده دوا لایق هر رنج و عنا
نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من
#مولانا
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
نابوده به که بودن او غیر عار نیست
در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست
#مولانا
نابوده به که بودن او غیر عار نیست
در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست
#مولانا
روز نیکو دیدهایم از روزگار
آب رحمت خوردهایم اندر بهار
نی که ما را دست فضلش کاشتست
از عدم ما را نه او بر داشتست
#مولانا
آب رحمت خوردهایم اندر بهار
نی که ما را دست فضلش کاشتست
از عدم ما را نه او بر داشتست
#مولانا
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
مبارکست هوای تو بر همه مرغان
چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست
#مولانا
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
مبارکست هوای تو بر همه مرغان
چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست
#مولانا
امروز ز ما یار جنون میخواهد
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
#مولانا
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
#مولانا
طب جملهٔ عقلها منقوش اوست
روی جمله دلبران روپوش اوست
روی در روی خود آر ای عشقکیش
نیست ای مفتون ترا جز خویش خویش
#مولانا
روی جمله دلبران روپوش اوست
روی در روی خود آر ای عشقکیش
نیست ای مفتون ترا جز خویش خویش
#مولانا
عاشقان مست اند و ما دیوانه ایم
عارفان شمع اند و ما پروانه ایم
چون ندارم با خلایق الفتی
خلق پندارند ما دیوانه ایم
#مولانا
عارفان شمع اند و ما پروانه ایم
چون ندارم با خلایق الفتی
خلق پندارند ما دیوانه ایم
#مولانا
بنگر بدین درختان چون جمع نیکبختان
شادند ای بنفشه از غم چرا خمیدی
سوسن به غنچه گوید هر چند بسته چشمی
چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی
#مولانا
شادند ای بنفشه از غم چرا خمیدی
سوسن به غنچه گوید هر چند بسته چشمی
چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی
#مولانا
امروز روز شادی و امسال سال گل
نيكوست حال ما كه نكو باد حال گل
گيريم دامن گل و همراه گل شويم
رقصان همی رويم به اصل و نهال گل
#مولانا
نيكوست حال ما كه نكو باد حال گل
گيريم دامن گل و همراه گل شويم
رقصان همی رويم به اصل و نهال گل
#مولانا