ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
4.13K subscribers
859 photos
1 video
12 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
نشنیده ام که هیچ زره زهره پرورد
بر روی آن صنم زره زهره پروری

هاروت خوانمت من و داوود گویمت
تا دیدمت که زهره پرست و زره گری


ُ#ادیب_صابر
سپیده دم چه به آید چو باد صبح دمید
نبید روشن و روی چو ماه و زلف سیاه

ز باد نام نهادند باده را یعنی
چو باد صبح دمیدن گرفت باده بخواه


#ادیب_صابر
ای بی تو نخفته من شبی خواب دوست
بی خوابی چشم من ز خوش خوابی توست

در چشم من از عشق تو بی خوابی رست
تا آب دو دیده خوابم از دیده بشست


#ادیب_صابر
چنین یاری که من دارم به حُسنش یار کی باشد
همی بت خوانمش در حسن و بت عیار کی باشد

ز بسیاری که حسن اوست دادم دل به عشق او
به چونین یار دل دادن ز من بسیار کی باشد


#ادیب_صابر
رخسار تو را به تحفه نپسندم دل
آن به که به زلفین تو در بندم دل

این بود صوابم چو درافکندم دل
کز هر که به جز تو بود برکندم دل


#ادیب_صابر
چو آفتاب برآمد تو باده بر کف نه
چو شب ز صبح بکاهد تو غم به باده بکاه

در آفتاب که روشن بود نباید کرد
ز حرمت رخ ساقی به آفتاب نگاه


#ادیب_صابر
هر گه که گل لعل بخندد به چمن بر
جز جام می لعل نشاید به دهن بر

من جامه گر از جور غم عشق دریدم
گل جامه ز جور که دریده است به تن بر


#ادیب_صابر
تا نرگس چشم تو زبونم کرده‌ست
از باغ مراد دل برونم کرده‌ست

چون پشت بنفشه سرنگونم کرده‌ست
چون روی گِل آلوده به خونم کرده‌ست


#ادیب_صابر
آخر برسد به صبح صادق شب ما
در برج شرف نور دهد کوکب ما

پر شکر شود پس از شکایت لب ما
تا زین ظفر نهند بر مرکب ما


#ادیب_صابر
با باغ گل و باده گلگون ما را
چون دید حسد نمود گردون ما را

گرماش ز باغ کرد بیرون ما را
سردابه گزید باید اکنون ما را


#ادیب_صابر
ساقی چو به من دهد می گلگون را
گلگون کنم از فروغ او جیحون را

چندان به جزع باده دهم هامون را
تا مست کنم زیر زمین قارون را


#ادیب_صابر
ای مایه هر لطافت ای در خوشاب
از هر سخنی چو آتش تیز متاب

گر آتش و آب خوانمت هست صواب
پاکیزه چو آتشی و بایسته چو آب


#ادیب_صابر