دده كاتب(dede katib)
1.05K subscribers
5.03K photos
1.07K videos
232 files
2.42K links
تورك دونياسينين بؤيوك عارف و شاعیري رحمتليك ٫٫دده كاتيب،، آشيق ادبياتي، شعر صنعتي وآزربايجان كولتورو
كانالينا قوشولون


@dedekatib
Download Telegram
▫️آینادان صحبتی سالدیم، منه داشدان دئدیلر،
یاری یاردان آییران قصّه‌نی، باشدان دئدیلر.

یاشیل احساسلی باغین داللادیلار قول-بوداغین،
اوراغی، دهره‌نی، ابزارِ معاشدان دئدیلر.

قورو اود توتدو، سؤنن چاغدا آلیشدیردی یاشی،
توستو قووزاندی، خطاکارلیغی یاشدان دئدیلر‌.

ایسته‌دی تامسینا ال‌بیرلیگین ائل لذّتینی،
«آییرین اللری الدن، گوزو قاشدان!» دئدیلر.

نئهره‌نی چالخالاییب، آیرانی یاغدان آییریب،
خاصیت‌لر بیزه دوغدان، یاوان آشدان دئدیلر.

نه قدر باش باش‌ایدی، قهریله توش اولدو داشا،
تا آیاقلاندی، نه تعریف کی باشدان دئدیلر!

چکدیلر شیش‌لره بریان قوزونو، ایل اوزونو،
داستانلار بیزه سهمیّه لاواشدان دئدیلر.

«آفتافا اوغروسو» قیشقیرتینی، قالخیزدی گؤیه،
کشتی دریاده اوغورلاندی، یاواشدان دئدیلر.

نفتی شربت سایاغی ایچدیلر، ایثاره باخین!
وطن ابناسینا بیر او  ایکی هاشدان دئدیلر.

گردکان، پسته، بادام، فندق ایچین میل ائله‌ییب،
بیر نوخوددان سوز آچیب «عاصم»ه، ماشدان دئدیلر...

#عاصم_اردبیلی
@dedekatib
نهم دی و عاشورای آذربایجان
•••

یکشنبه 9 دی 1290 شمسی، با روز عاشورا و آغاز سال جدید میلادی مصادف بود که نیروهای روسیه و عوامل داخلی آنها جمعی از بهترین فرزندان آذربایجان مانند ثقه‌الاسلام تبریزی، شیخ سلیم، محمدقلی خان (دایی شیخ سلیم)، حسن و قدیر (پسران علی مسیو)، صادق‌الملک، محمدابراهیم قفقازی و چند نفر دیگر را به دار آویختند.

آن جنایتکاران چند روز بعد نیز، حاج‌علی و میرزا احمد سهیلی را به دار آویختند که این حاج‌علی طبیب سنتی آن روزهای تبریز بود. ترکها به طبابت سنتی، تورکه‌چارا یا تورکه‌داوا میگویند و برای همین حاج‌علی به تورکه‌داواچی مشهور بود که بعدها این نام به دوافروش تغییر یافته است. حاج‌علی عطار یا بعبارتی داروساز نیز بود و عطاری او ناصری نام داشت.

احمد کسروی درباره حاج‌علی تورکه‌داواچی می‌نویسد: تبریز با تهران یکی نمی‌بود، در اینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده می‌بودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان می‌بودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری باز نمی‌ایستادند.

در آن دوره، ایجاد مدرسه با اصول جدید یا همان اصولی که میرزاحسن رشدیه ابداع کرده بود از اهم امور بزرگان تبریز بود. بطوریکه تقی‌زاده در گزارش 22 آوریل 1912 نوشته است که در تبریز قریب 25 باب مدرسه ابتدایی و متوسطه به اصول جدید دائر است. او همچنین درباره حاج‌علی تورکه‌داواچی و مدرسه‌ی او با نام سعادت مینویسد: در دوره مشروطه ثانی اغلب اوقات خود را به نشر معارف صرف می‌کرد. مدرسه سعادت که قریب به پانصد نفر شاگرد داشت و بهترین و عالیترین و کاملترین و منظم‌ترین کل مدارس تبریز بود، به فعالیت او پایدار بود. شاگران این مدرسه اغلب جوانان لایق، وطن‌پرست، قابل و محرر مقالات و عالم ببار آمدند.

روسها بعد از اعدام حاج‌علی، به خانه‌ی او ریختند و تاراج کردند و خانه را با دینامیت ویرانه کردند. آنها مدرسه سعادت را نیز تاراج کرده و در تصرف خود گرفتند. بعد از پایان جنگ و جدال تبریز، شاگردان مدرسه سعادت در شوال 1326 قمری به نمایندگی از طرف همه شاگردان مدارس تبریز به محل انجمن ملی تبریز رفتند و از نمایندگان شهر خواستند تا مدارس ویران را آباد و دائر کنند تا در کار آموزش وقفه‌ای ایجاد نشود.

----------
#ابراهیم_ساوالان
▫️جنّتین یولو

بیر گون بیر آدام بیر اوشاقدان سوروشدو:
«بو محلّه‌نین مچیدی هاردادیر، بالا؟!»
اوشاق دئدی:
«ائله بو کوچه‌نین سونوندان سولا دؤنون، اورادا مچیدین گونبذینی گؤره‌جکسینیز.»
آدام اوشاغا دئدی: «بارک‌الله سنه، بالا! منیم ایندی اوردا مجلیسیم وار، سن ده گل سؤزلریمه قولاق آس!»
اوشاق سوروشدو: «نه حاقدا دانیشاجاقسینیز؟»
دئدی: «جنّتین یولونو گؤستریرم خالقا.»
اوشاق گولومسه‌یه‌رک دئدی:
«سن مچیدین یولونو بیلمیرسن، جنّتین یولونو نه تهر خالقا گؤستره‌جکسن؟»...

📚 امثال و حِکم
#دهخدا
چرا با پان ایرانیست ها نمی توان و نباید وارد گفتگو شد ؟    ارزش ها و ایده آل های پان ایرانیست ها بر اساس نژاد پرستی قالب گیری و شکل گرفته است. آنان معتقدند که کویر نشینان فارس از نژاد برتر و پاک آریایی هستند و در عین حال هویت ملی ايرانيان را هم بر اساس زبان فارسی تعریف می کنند. به زبان ساده تر سند مالکیت شش دانگ کشور را به نام کویر نشینان می زنند . جار می زنند . ایران مساوی با فارس است . اما در مقابل ارزش و ایده آل های جنبش ملی تورک بر اساس اعلامیه حقوق بشر و منشور حقوق سازمان ملل قالب بندی و شکل گرفته است. بنابراین با توجه به متضاد بودن این دو ارزش و ایده آل گفتگو فی مابین بی سرانجام و بی ثمر خواهد بود به بیان دیگر آب در هاون کوبیدن است . از نگاه دیگر ، پان‌ایرانیست‌ها هویت انسان تورک ایرانی را انکار و واژگونه تصویر و ترسیم می کند. انگار انسان تورک توانایی تعریف و ارائه هویت خویش را ندارد .  پان‌ایرانیست‌ قیم مابانه این کار را برایش انجام می دهند ! اینجاست که دومین دلیل بر بی ثمری گفتگو با پان ایرانیست ها رخ می نماید. چگونه می توان با پان‌ایرانیست‌ها وارد گفتگو شد که حق اولیه و بدیهی اظهار،  حفظ و گسترش هویت ملی انسان تورک ایران را انکار و واژگونه می کند ؟  پان‌ایرانیست‌ها دشمنان تورک و آزادی را تا زمانی که با حکو مت تورک قاجار در حال جنگ بودند . بسان مشروطه خواه و آزادیخواه مورد تحسين قرار می دادند و می دهند در عین حال همان اشخاص را زمانی که کارگزار حکومت استبدادی پهلوی ها بودند باز مورد تحسين قرار می دهند با اینگونه نیروها چگونه می توان وارد گفتگو شد ؟  قادر کیانی دانش آموخته علوم سیاسی
خالق اثر باغبان قیزی
#علی_نشانی

@dedekatib
*ملانصرالدین  را بیشتر بشناسیم*
تقریبا همه ما داستان های *طنز ملا نصرالدین* رو  شنیدیم  اما شاید ندونیم که  *ملانصرالدین یک معلم اندیشمند بوده است.*
🌀 تولد۱۸۶۶میلادی،مطابق ۱۲۴۴ شمسی وفات ۱۹۳۲میلادی برابربا۱۳۱۰شمسی  دارفانی را وداع گفت۰
🔴 13دیماه مصادف است با سالگرد خاموشی *زنده یاد جلیل محمدقلی زاده(ملا نصرالدین)،  روشنفکری که صد سال از زمان خودش جلوتر بود. جلیل محمد قلی زاده* در سال۱۸۶۶ میلادی مطابق با۱۲۴۴شمسی در شهر نخجوان آذربایجان چشم به جهان گشود، پدرش مشهدی حسینقلی از شهر خوی آذربایجان به نخجوان مهاجرت کرده و به شغل معماری مشغول شده بود. جلیل بعد از اتمام تحصیلات خود ابتدا در شهر گوری که الان جزو کشور گرجستان است به شغل معلمی روی آورد و همزمان هم  شروع به نوشتن نمایشنامه نمود. در سال ۱۸۹۷ از معلمی کنار کشید و ۵ سال به عنوان مترجم در ادارات دولتی کار کرد.  در سال ۱۹۰۳ بعد از فوت همسر و پدر و مادرش به تفلیس نقل مکان نمود و با روزنامه های روسی این شهر و همچنین باکو با نوشتن مقاله  همکاری کرد. در سال ۱۹۰۶ نشریه هفتگی و طنز ملانصرالدین را پایه گذاری نمود که در مدت کوتاهی آوازه این نشریه و مقالات آن، دنیای ترک و مسلمان را درنوردید. *جلیل محمد قلی زاده* در *ملانصرالدین* با جهل و خرافات و تعصب مذهبی مبارزه مینمود و سعی میکرد مردم ستم دیده را با حقوق پایمال شده خود آشنا کند. بعد استقرار حکومت بلشویکها در آذربایجان شمالی محمد قلی زاده انتشار ملانصرالدین را به مدت یکسال در تبریز ادامه داد و بعد از یکسال به دعوت رییس جمهوری سوسیالیستی آذربایجان نریمان نریمانف،  به باکو رفت و در آنجا فعالیتهای فرهنگی و انتشار ملانصرالدین را ادامه داد.
جلیل محمد قلی زاده بعد از فوت دو همسر اولش برای بار سوم با یکی از نوادگان خانهای قاراباغ به نام حمیده خانم جوانشیر ازدواج کرد که از این ازدواج صاحب دو پسر شد.
جلیل محمد قلی  زاده وقتی دید کنترل نشریه ملانصرالدین از دستش در رفته ادامه انتشار آنرا در ویکیسال ۱۹۳۱ متوقف کرد و بعد از یکسال درسال۱۹۳۲میلادی( ۱۳ دی ماه ۱۳۱۰) در اثر سکته قلبی درگذشت.

@dedekatib
هر وقت اسم سرزمین و خاک و هویتت جعل و تحریف شد، عصبانی شدی و در پی حفظ هویتت برآمدی آنگاه به آگاهی رسیده ای 💔

Acı Gerçəklər

🥀 آجی گئرچکلر : حقایق تلخ ... 💔 این درد بر
#تورکان آشناست. وقتی 100 سال اسامی کوهها، دشتها، شهرها و روستاهایمان به فارسی جعل میشود

🥀  قالا چای (قلعه رود)، بارینما یا یوخاری گولایان داشی (کاکائی بالا – جزیره دریاچه اورمیه)، قامچیلار (کام – جزیره دریاچه اورمیه)، یالاقلی (کامه – جزیره دریاچه اورمیه)، آفشارجیق (کاوه – جزیره دریاچه اورمیه)، قویون داغلی (کبودان- جزیره دریاچه اورمیه)، گوجو وار (کجا آباد)، چاغلایان (کرکس- جزیره دریاچه اورمیه)، کهرلان (کلخوران)، کئچل داشی (کلسنگ)، گون دوغان (کندوان)، قاشیق (کوشک - سقز)، امه‌جنلر - گرز –، قیشلاق (گرمسار)، گلین (گلشن – در استان کردستان فعلی)، كؤمورچايی (گمناب)، خزر (مازندران)، یئددی گؤز(هفت چشمه)،یئددی دییرمان(هفت آسیاب- اورمیه)،خان دره‌سی(دره قاسملو، دره شهدا)، آرواد کندی(ارباب کندی) ،لاها یا لاهی(لحاق)، چاناق بۇلاق(جناقیرد)، ارجه(ارجق)،کویوز(کویج)،سومَرین(ثمرین)، شوشه‌گمیرن(شیشه‌گران)، دووار باشی(خیابان حر- اورمیه)، قالاجيق (قلعه‌جوق)، موتور باشی(ابوذر- اورمیه)، احمد آوا(احمد آباد)، چیل‌گز(چهل گز)، قارا دووروش (دولت‌آباد)، کهرآلان(کلخوران)، باری(بارق)، سالتاوار(سلطان آباد)، چاناق بۇلاق(چناق بولاق)، کؤرپۆ چونقارالی‌سی(چناقلی پل- اورمیه)، قوناق قیران(روئین دزق)، بیرازمان(پیرازمان، پیرازمیان)، اونار(انار)، سرداراووا(سردابه)، گؤل‌اۆستۆ(فلکه سرگل- اورمیه)، خئیرک(خیارک)، سوما(صومعه)، لیغلی گؤل(لجن گل)، آق‌قالا(آق قلعه)، دووقالاسی(دیو قالاسی)، دده مقصود(بابا مقصود)، ائیوازلی(عیوضلو)، خه‌نه‌یه(خانقاه- اورمیه)، ، قارینجا (ماغ – جزیره دریاچه اورمیه)، ماکی (ماکو)، ماراغا (مراغه)، دره‌گز (محمد آباد)، موتاللیق (متعلق)، آشاغی ماماق (مامک پائین)، گؤی مچيد (مسجد کبود)، عوثمان یوموروغو-مشت عثمان –، چوميسا بولاغی (مهباد چای)، چاناق قایا (مهدیس – جزیره دریاچه اورمیه)، مئیدان چای (مهران رود)،مییو (میاب)، ایری داش :مهرداد –، میشوو (میشاب)، میششو داغ (میشوداغ)، گمیچی آداسی - ناخدا – آداجیق - نادید –، دانالی یا دانلو (ناهید – جزیره دریاچه اورمیه)، نازلیچای (نازلو رود)،موشون دره‌سی (نوشین دره)،یئنگیجه (نیکجه)،گرگر (هادی شهر)، بين گؤل یا مين گول (هزار برکه)

@dedekatib
دایان ...


کؤنول عمرون کاروانینا.
دایان دئدیم دایانمادی.
آخیب گئدن گونه آیا .
یوبان دئدیم یوبانمادی.


عؤمور بویو چکدیم چیله
فلک  سالدی  دیلدن دیله
بیاض  اولان  قارا  تئله .
بویان دئدیم بویانمادی.


درد الینده اولدم سفیل .
غم اولوبدور  منه کفیل
یازیق بختیم یاتیب غافیل.
اویان  دئدیم  اویانمادی.


کاتيب اوغلو بو جهاندان.
یاخجیسیندان یامانیندان
یاغلیسیندان  یاوانیندان 
دویار  دئدیم  دویانمادی...
کاتب_اوغلو
@dedekatib
بالدان شیرین آنا دیلیمیزی قورویاق
@dedekatib

🔹اسکی : قدیم ٬ کهنه
🔸آردیشیق : پیاپی
🔹سئیره ک :  نادر ٬ کمیاب
🔸دؤنه م : عهد ٬ دوره
🔹سوره و : مهلت
🔸چاغ : وقت ٬ هنگام
🔹چاغین : زمان
🔸اورون : مکان
🔹دؤنه نجه : فصل
🔸ایللیک : سالنامه

🔹یاشایش : زندگانی
🔸ایل دؤنوم : سالگرد
🔹سؤره کلی : مداوم ٬ دائم
🔸منگی : ابدی
🔹آشنی‌: ازلی
🔸سون‌: آخر
🔹ارک ائدمک: افتخار کردن
🔸گوونمک : اعتماد کردن
🔹اؤده مک : جبران کردن ٬ پرداخت کردن
🔸اونوتماق : فراموش کردن

🔹گولشمک : کشتی گرفتن
🔸قاماشماق : تارشدن چشم در اثر تابش نور
🔹قیماق: از دل نیامدن برای سپردن کاری بر خلاف میل طرف مقابل البته به زعم گوینده
🔸قیناماق : ملامت و سرزنش همراه با همدلی
🔹دانلاماق: ملامت و سرزنش همراه با تخریب
🔸دالماق : غرق شدن ٬ فرو رفتن
🔹گودمک : تعقیب کردن ٬ تحت نظر داشتن
🔸بایدیرماق : از دست دادن ٬ بند را ب آب دادن
🔹کیریمک : عکس العمل ناشی از ترس
🔸اوونماق : تسلی یافتن

🔹اوغونماق : اغما در اثر خنده یا گریه زیاد
🔸یاریشماق : مسابقه ٬ رقابت
🔹اسیر گه مک : دریغ کردن
🔸آراشدیرماق : بررسی کردن
🔹آرخایین : مطمئن
🔸پای : هدیه ٬ پیشکشی
🔹 اویغون : مناسب
🔸بللی : آشکار
🔹گیجیک : حسادت
🔸اکینچی : کشاورز
🔹اؤنملی : مهم ٬ با اهمیت

بیزه قوشولون⬇️⬇️⬇️
@dedekatib
میکاییل موشفیق
هفتم ژانویه روز تیرباران میکائیل مشفق بدست کمونیست‌ها

میکائیل مشفق شاعر #تورک  #آزربایجان در سال ۱۹۰۸ میلادی در باکو متولد شد. در سال ۱۹۳۱ از گروه زبان و ادبیات دانشگاه باکو فارغ التحصیل شده و کار حرفه‌ای خود را به عنوان معلم مدرسه آغاز کرد.
میکاییل مشفق زادهٔ۱۲۸۷هجری شمسی
باکو
درگذشت۱۳۱۸هجری شمسی
باکو
اولین شعر او بیر گون (یک روز) در روزنامه فهله در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. همراه با صمد وورغون و رسول رضا به یکی از بنیانگذاران سبک جدید شعر در #آزربایجان تبدیل شد. او از مشوقان تبدیل خط عربی به خط لاتین بود که در سال ۱۹۲۷ اجرا شد.
مقاومت او در مقابل قانون ممنوعیت تار #آزربایجان که در سال ۱۹۳۰ از طرف استالین اعمال شد با شعر بخوان تار، بخوان تار موجب دشمنی حکومت با او شد که در نهایت به دستگیری او به عنوان میهن پرست متعصب و شاعر بورژوا در سال ۱۹۳۷ انجامید که بدنبال آن در سال ۱۹۳۹ به جرم خیانت به کشور و دشمنی با حکومت در زندانی در باکو اعدام شد و جسدش را در خزر سر به نیست کردند..
@dedekatib
......یالاندیر....
🍃🌺🍃
🍃
کونول نفسین اؤلدورمه میش ریاضت ده یالاندی.
حرام مالدان احسان اولماز سخاوت ده یالاندی.
بیرانسانین اؤز نفسینده گر لیاقت اولماسا.
دده بابا سلطان اولسا نجابت ده یالاندی.



کیچیک لره تعلیم ائیله بؤیوک لره احترام.
یوخسوللارین حالین یؤخلا دوشگونلره وئر سلام.
یارادانا قوللوق ائیله خلقه خدمت والسلام.
اگر قصدین شهرت اولسا او خدمت ده یالاندی.


بیرآی اؤروج بئش واخت ناماز الده تسبیح سجاده.
گئجه گوندوز ذکر ائده سن حاجا گئتسن پیاده.
شیطانا یوز داش آتاسان قوربان کسسن مناده.
کؤنلونده بیر رحم اولماسا عبادت ده یالاندی.



دده کاتب دورما چالیش نه قدر وار اختیار.
ایشله قازان بؤیون اگمه ایشدیر سنه افتخار.
گرچه روزی مقدردی آمما حرف آشکار.
چالیشماسان روزی یئتمز او قسمت ده یالاندی.
🍃
🍃🌺🍃
#دده_کاتب

@dedekatib
💥در آستانه سالگرد شروع فجایع جیلولوق در غرب آزربایجان: جیلوها که بودند؟

در کوهستان شرق تورکیه امروزین به نام جیلو داغلاری در منطقه حکاری گروهی از عشایر مسیحی زندگی می‌کردند که با اکراد مسلمان از نظر فرهنگی و تیپولوژی شباهت فراوانی داشتند بطوریکه به همدیگر عمواوغلو خطاب می‌کردند.

این مسیحیان در عثمانی نسطوری خطاب می‌شدند و در آزربایجان نصارا. خودشان را هم سریانی می‌گفتند ولی میسیون‌های مسیحی خصوصا روس‌ها با جعل عنوان آسوری/ آشوری به این گروه، تاریخ سه هزار سال قبل آشوری را به این قوم پیوند زدند در حالی که از نظر زبانشناسی، فرهنگ و شیوه زندگی هیچ ارتباط مستقیمی بین جیلوها و آشور سه هزار سال قبل وجود نداشت و ندارد.

جیلوها با ارامنه هیچ ارتباطی بجز دین مشترک ندارند. آنها مذهب اعتقادی کاملا متفاوت با ارامنه دارند. در رأس جیلوهای عثمانی يك رئيس روحاني موروثي به نام مارشيمون قرار داشت که اختیار کل آنان را برعهده داشت. مارشیمون به تحریک اروپایی‌ها در بهار ۱۲۹۴ شمسی با تمام رؤساي عشيرت آشور شوراي جنگي تشكيل داد. در اين جلسه كه ۵ روز به طول انجاميد آشوري‌ها به دولت عثماني اعلان جنگ داد. با ورود جیلوها به جنگ علیه دولت خود حملات عثمانی بر روی این دشمن خانگی شروع شد که بالاخره جیلوها تاب حملات را نیاورده و با هماهنگی روس‌ها به طرف مناطق تحت اشغال روس‌ها در آزربایجان فرار کردند.

قافله آشوري در تابستان ۱۲۹۴ به غرب آزربایجان رسيد و از طریق دره‌های ورودی به آزربایجان وارد اورمیه و سلماس شدند. در آن زمان به نوشته رسمي آلمان اورينت ميسيون Alman orient misyon  تعداد پناهندگان آشوري به اورميه و سلماس بيش از سيصد هزار تن برآورد كرد. كسروي نيز عده جيلوها را ۱۲ هزار خانواده مي‌داند كه با احتساب هر خانواده عشايري با ۵ نفر نفوس آنان به رقم ۶۰ هزار تن مي‌رسد.

تقريباً بيست هزار خانواده آشوری هم در اورميه و سلماس و سولدوز بودند كه با هم رقم عظيم ۱۶۰ هزار نفر مسیحی را تشكيل می‌دادند. پس از فرار ده‌ها هزار آشوري به غرب آزربايجان، عليرغم وجود جنگ در منطقه و کمبود آذوقه، اهالی تورک آزربایجان از كمك و ياري به آنان فروگذاري نكردند و انها را در منازل خود جاي دادند. تا روزهاي مديدي غذايشان را تأمين كردند و در تسكين آلامشان سعي و  تلاش می‌کردند.

بديهي است نگاهداري و اداره كردن اين جمعيت كوهستاني با آن افكار و اخلاق مخصوص غير ممكن بود. استقرار اين كوهستاني‌ها در مجاورت مسلمانان آزربايجان كه آرام بوده و در فلات نشيمن داشتند امكان پذير نبود. جیلوها اصول زندگي مشترك با نژادهاي مختلف را نمی‌دانستند. روس‌ها و حاكم اورميه نمی‌توانستند آشوري‌ها را در ميان مسلمانان اسكان دهند لذا انها را در قريه‌هايي كه خالي از سكنه بود اسكان دادند...
«دکتر توحید ملک زاده» - ۱۷ دی ۱۴۰۱
✂️ .  .  .  🔖
🔖
🔴 هویت ملی و چنگیز آیتماتوف


🔶 چنگیز آیتماتوف نویسنده ی نامدار قرقیزستان در رمان ( روزی برابر یک قرن) بر اساس یک افسانه آدمهائی را به تصویر می کشد که مبدل به مانقورد(مانقورد) شده اند منظور از مانقورت انسانهایی هستند که با هویت ملی خود بیگانه شده و بمثابه ستون پنجم دشمن بر علیه منافع ملی خود عمل می نمایند.(او مانقورد را این گونه توصیف  میکند : مانقورد ازخود بی خبر بود .

🔶 نمیدانست از کدام قبیله و از چه تباری است نام پدر و مادر خود را نمیدانست دوران کودکیش را بخاطر نمیاورد چیزی از گذشته نمیدانست و از شکنجه و بلایی که بر سرش اورده بودند خبر نداشت نمی دانست که از "من" خود دور شده است چنین برده ای برای ارباب خود امتیازات فراوان داشت انسانی بود مطیع و بی آزار هرگز زبان به اعتراض نمیگشود هرگز به فکر فرار نمی افتاد. برای برده داران خطری بالاتر از عصیان بردگان وجود نداشت .

🔶 روح هر برده از اندیشه عصیان لبریز است حال آنکه مانقورد موجودی استثنایی بود وخیال شورش و نافرمانی نداشت ...)
چنگیز آیتماتوف برای نشان دادن عمق تراژدی مردی را به تصویر می کشد که قادر به شناختن مادرش نمی باشد حتی او را دشمن پنداشته و به قصد کشتن او تیری از کمانش رها می کند و او را می کشد .

🔶 در واقع، مانقورد کسی است که از خویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمیکند  او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای  جای گفتارش به تحقیر و تمسخر می گیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوق العاده مینگرد و در این کار آنقدر پیش می رود که حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانه ی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد یا متاثر گردد. بدین جهت مان قورت یک بی اصل و نسب کامل است که بیشتر به کوبیدن مظاهر و منافع ملی خود می پردازد .

@dedekatib
آنالار

دونيانين بو كاروان كؤچوندن گليب،
دؤزومون بيتمه‌ين گوجوندن گليب،
يوخسا ناغيل‌لارين ايچيندن گليب،
اؤزو ناغيللارا دؤنن آنالار؟

گول دئديك، اووجوندا چيچك بيتيردى،
سئوينجى پايلاييب غمى ايتيردى،
يوخوسوز گؤزلره يوخو گتيردى،
لايلالار اوستونده دينن آنالار.

ساچينا قار ياغدى، ياز وئردى بيزه،
دونيانى گؤرمه‌يه گؤز وئردى بيزه،
اؤزونه بنزه‌ين قيز وئردى بيزه،
عؤمرونو مين يئره بؤلن آنالار.

اؤزو شريك اولدو اورک سيررينه،
گون اولدو ايشله دى، كيشى يئرينه،
بيزيمچون اود آلدى كيپريكلرينه،
اؤزو سويوقلاردا دونان آنالار.

اوغولو سئوينيب قيزى گولنده،
سانكى گونش گولور اوزو گولنده.
اؤولادين قاشيندا دويون گؤرنده،
بولود تك قاراليب دولان آنالار.

ساچينى زامانين اللرى هؤرور،
بو گونله ياشاييب صاباحى گؤرور،
دونيايا تزه-تر اؤولادلار وئرير،
اؤزو چيچك كيمى سولان آنالار.

وطنين اؤزونه «آنا» دئديلر،
اودونا، كؤزونه «آنا» دئديلر،
بير گون ياد قيزينا «آنا» دئديلر،
نوه موشتولوغو آلان آنالار.

عؤمرومو-گونومو آلميشام سيزدن.
داملا قوروموشام جوشغون دنيزدن،
"اوغلوم" دئسه‌نيز ده، دئمه‌سه‌نيز ده
منيم آنام سينيز، آنام، آنالار...!

#نوصرت_کسمنلی

🍃🍃🍃
@dedekatib
🍃🍃🍃
✍️خاقانی؛ تورک ادبیاتی نین پارلاق اولدوزو
✍️#خلیل_مختاری_نیا

🔹تورک دونیاسی نین أن بؤیوک و آدلی _سانلی و آزاد یاشییان شاعیرلریندن بیری، خاقانی شروانی دیر کی اونون تورکجه  غزللری و تورک دیلینیده ( آناسی دیلینده ) دئییلیه ن رباعی لر  درین دویغولو و قیمتلی شعرلردن سایلیر.

🔹 آذربایجانیمیزن ایستکلی شاعیرین دیوانینده گؤزه گلن و  یئنی مضمونلارا توش گلیریک کی چوخلاری گئجه گوندوز، یاز_یای، داغ و دنیز، آی _اولدوز و بوتون یئر اوزونده و گؤی گؤزونده اولانی چوخ گوزللیکله  شعیره چکیب و توصیف ائدیر.

🔹خاقانین دالغالانان دنیز کیمین بیر یاشامی واریمیش . خاقانی_نین درین دویغولو  و اؤره ک یاتان تورک غزللری، اؤرنگ ایچون: 🔻🔻

🔸گئتدیکجه بو عشقین مرضی پرخطر اولدو
درمان ائله دیکجه اونا، دؤندو بتر اولدو

🔸 عشقین اودو یاندیردی منیم جانیم ای وای
بو واقعه دن جمله جهان باخبر اولدو

🔸حسرتده قالیب،وصله اومید ائیله میشم من
ظولمتده قالیب، ایسته ییم هر آن قمر اولدو

🔸سنسیز، گؤزلیم، هجره دؤزوب زهری ایچردیم
گلجک یانیما زهر دؤنوب بال_شکر او.لدو

🔸گؤدوم سنی هر درد و ورم گئتدی داغیلدی
احوالیما باخ، سانکی گئجه یدی، سحر اولدو

🔸خاقانی،سئوین! ایندی یارین رحمه گلیبدیر
بوندان سورا کؤنلون، دئیه سن، بخته ور اولدو

🔰منبع:🔻
🔺کریمی، محمدرضا، تاریخ ادبیات آذربایجان( از پگاه تاریخ تا قرن ششم)، قم، انتشارات دارالهدی قم، 1384
▫️بولود قادین

تانری،
بعضی‌لری گؤزلریندن یاراتمیش.
اؤنجه، منیم گؤزلریمی یارادیب مثلا،
سونرا گؤز تیکیب گؤزببک‌لریمه،
«حوزون‌لره دالمیش بو ایکی یووارلاق گیله‌نین باشیندان ال چکمه‌سین دئیه،
یاغیشا بنزر بیر شئی یاراتمالی‌یام»
دئمیش اؤز-اؤزونه.

سونرا،
گؤزلریم اوچون،
بیر صیفت چکمیش،
ال،
آیاق،
اورک.
و «بو، بیر قادین اولمالی!» دئمیش.
گاه بیر داغین چیینینه،
گاه دا یالنیزلیغین درینلیگینه،
عؤمورلوک آغلامالی اولان
بولود قادین...

#رویا_حسین_زاده

@dedekatib
🔹آنا گونو، آنا دیلی و آنانین دینی
✍️خلیل مختاری نیا

✍️آنا دیلینی آتانلار و آنا دیلینی اونودانلار، بو گونده آنا گونونو قوتلو اولسون ( موبارک اولسون ) دئییب و سونسوز سایغیلارینی آنالارینا گؤستریرلر؛ چوخدا گوزل ! آنجاق تأسفلرله بیر سیراسی بو گونده قیمتلی و محبتلی و اؤره گ ائویندن چیخان سؤزلرینی اؤزگه دیلینده آنالارینا و خانیملارینا و قیزلارینا دئییب و اؤز آنالارینی اوزگه دیلینده حورمت دوتورلار.

✍️ قدیمدن دئییبلر " آنا دیلینی آتان، آنا دینین_ده آتار و آنا دیلینی ساتان، آنا دینین_ده ساتار." بیزیم اسلامی و قرآنی روایتلرده و حدیثلرده _ دینه گؤره، دیله گؤره و آنا دیلینه گؤره و وطن سئوداسینه گؤره چوخلو حدیثلر و سؤزلر واریمیزدیر که بوگون اسلام و قرآن ادعاسی ائده نلر بو حدیثلری ده اونودوب آنجاق دیلین آتیب و قورو_قورو دینه یاپیشیب و اوزده اؤزلرینی موسلمان و شیعه آدلاندیریب و بوش_بوش میدان سورورلر؛ تأسفلرله

✍️آنالاریمیزن دینی، آنالاریمیزن اینانجی، آنالارین اینامی و ایمامی و آنا دوشونجه لریمیز آنا دیلینده و آنا دیلیمیزین گئنیش ساحه سینده بیزه یئتیشیب و بو گون بیزه دوشه ن آنا دیلینه سایغی گؤستریب و آنا دیلینده یازیب و اوخوماق و آنا دیلیمیزین قوراللارین اؤرگه نیب و اؤرگتمک بوینوموزون بورجودور.

✍️منجه؛ هر بیر ائنسان تورک اولاراق، ایستیه آنادیلینی بوشلویوب و اؤزگه دیلینده اؤزللیکله - تورک و اسلام دونیاسینین دوشمنلری دیلینده - اسلامچلیق ائدیب و ائتسه، شوبهه سیز و بیله-بیلمه_یه اسلاما، قورآنا، دینه و شیعه دونیاسینا خیانت ائدیب و ائدیر. بو مسأله منه گوندن ده آیدین_دیر.

✍️ اسلام دونیاسینین ان گوجلو و تاریخی و ان اسکی ایکی دیرگی وار بیر تورک بیری_ده عربدیر. موسلمان عربلر اسلام بینؤره سینی قویانلار و تورکلر_ده ایسلام خیمه سینین قوروقچولاری و اسلام دونیاسینن ان کسگین قیلینج_لاری و قلملری آدلانیب و آدلانیرلار. بو ایکی بؤیوک میللتین دیلینه خیانت ائدنلر همن اسلاما دونیاسینا خیانت ائدنلردیلر.

❇️#آنا_دیلیمیز_و_آنا_دینیمیز
▫️هر سحر واختیندا کیم بولبول فغانین باشلار،
آهیم آرتار، شؤیله کیم آخار گؤزومدن یاشلار.

گؤر نئجه فریاد ائدر ییچاره بلبل درد ایلن!
کیم اونون فریادینا افغانا گلدی داشلار.

بیلمزم زولفون‌مودور هر تاره‌سینی دام ائدن،
یوخسا جانا قصد ائدن گؤزون‌مودور یا قاشلار؟

کؤنلومون شیشه‌سینه پرِّ مگس دَیسه، سینار،
ائی حبیبیم، بس نه‌دن‌دیر سن آتارسان داشلار؟!

چونکی من مجنونا وئردیم حالِ مجنوندان خبر،
اول سببدن کیم، اونونلا اولموشوق آداشلار.

هاردا کیم لیلی اولورسا، اوردا بیر مجنون اولور،
هاردا کیم بیر گنج آچیلسا، اوردا ایتر باشلار.

بارک الله! دستِ قدرت طُرفه یازمیش نقشینی،
آفرین اول نقشه، کیم عاجز قالیر نقّاشلار.

ترکِ جان قیلدی نسیمی، کئچدی باشیندان دخی،
هاردا قالدی آتا-آنا، قوم ایله قارداشلار؟

#سیدعمادالدین_نسیمی
@dedekatib
آزادی
ــــــــــــــــــــــــــ

نگاه تان خطا می‌رود.

درست ديدن هم هنر است، درست انديشيدن هم هنر است.

دستان هنرآفرين تان گاه بلای جان تان می‌شود.

خميری فراوان ورز می‌دهيد اما لقمه‌ای از آن را خود نمی‌چشيد،

برای ديگران بردگی و بيگاری می‌كنيد و فكر می‌كنيد آزاديد.

غنی را غنی‌تر می‌سازيد و اين را آزادی می‌ناميد.

از لحظه به دنيا آمدن تان

در گرداگردتان آسيابی بر پای می‌دارند كه دروغ آرد می‌كند.

دروغ‌هايی که تا پايان عمر با شماست.

فكر می‌كنيد كه وجدان آزاد داريد حال آن كه وجدان شما را خريده‌اند.

پيوسته در حال تاييد و تكريم‌ايد

با سرهای فرو افتاده كه گويی از كمر به دو نيم شده‌ايد

و بازوان افتاده، وِل می‌گرديد

با آزادی بيكار بودن و آزادی گزينش شغل



اما اين آزادی،

آن روی سكه آزادی است!
#ناظیم_حیکمت

@dedekatib
Uğur Işılak - Çekip Giderim (İlk Kez - Yeni Akustik Performans)
<unknown>
🎤 Uğur Işılak
🎼 Çekip Giderim (İlk Kez - Yeni Akustik Performans)

@dedekatib