Decoupage | دکوپاژ
1.27K subscribers
1.2K photos
1.05K videos
17 files
251 links
نخستین نشریه سینمایی دانشگاه شریف

🕊 توییتر ما: https://twitter.com/DecoupageSharif?t=f4U6vGA5M42

📷 اینستاگرام ما:‏ Decoupage_Sharif

🎟 گروه سینمایی: https://t.me/Ale_Decoupage

📝 انتقادات و پیشنهادات 👇
🗂 همکاری و عضویت 👇
@decoupage_account
Download Telegram
🎬 نام فیلم: پلیس خفن
محصول: بریتانیا و فرانسه
نویسنده: ادگار رایت، سایمون پگ
کارگردان:
ادگار رایت
زبان: انگلیسی

#معرفی_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif
فیلم سینمایی Hot Fuzz (پلیس‌ خفن)، محصول ۲۰۰۷ بریتانیا و فرانسه، دومین اثر از سه‌گانه‌ی خون و بستنی (Three Flavours Cornetto Trilogy)  به کارگردانی ادگار رایت و درخشش سایمون پِگ و نیک فراست است. در این فیلم، بر خلاف فیلم قبلی (Shaun of the Dead, 2004)، شخصیت اول داستان پلیسی‌ست منظم و وظیفه‌شناس؛ شخصی که به‌اصطلاح با کارش ازدواج کرده و به هیچ چیز دیگری غیر از قانون‌ومقررات و انجام وظایف انتظامی‌اش نمی‌تواند فکر‌ کند. این پلیس وظیفه‌شناس و موفق ناگهان متوجه‌ می‌شود که می‌بایست محل خدمت خود، لندن را ترک‌ کرده و برای ادامه‌ی مسیر شغلی‌اش به روستایی کوچک و بی‌سر‌وصدا نقل‌‌مکان‌ کند. روزهایش در روستای بی‌سر‌و‌صدا و بدون‌جرم‌وجنایت به بطالت می‌گذرند، تا این‌که...
قالب اصلی فیلم، همان‌طور که از اسم سه‌گانه نیز مشخص‌است، کمدی و پارودی‌ست، اما نویسندگان اثر، ادگار رایت و سایمون پگ، با زیرکی نکاتی را در داخل مکالمات و رخدادهای خنده‌دار فیلم گنجانده‌اند که فهم آن‌ها، با کمی دقت، چندان هم مشکل نیست. آن‌چه که در فیلم به عنوان "انجمنی مخفی که جامعه را کنترل‌ می‌کند" مطرح‌ می‌گردد، بیننده را طبعاً به یاد مافیا و یا نظایر آن در کشورهای مختلف می‌اندازد، اما نفوذی که از این انجمن مخفی در فیلم به‌ نمایش‌ در‌می‌آید، برخی ساختارهای سیاسی و حکومتی را در ذهن بیننده‌ی مدّق تداعی‌ می‌کند. در این انجمن مخفی، دموکراسی تنها مختص اعضای انجمن است، و مردمی که تحت کنترل این گروه هستند در تصمیمات آن مطلقاً نقشی‌ ندارند، و هرکس کوچک‌ترین تهدیدی را، خواسته یا ناخواسته، به آتوریته‌ی این انجمن مخفی متوجه‌ نماید، فوراً حذف‌ می‌شود. با‌این‌همه، تصمیمات گروه و اقدامات آن در مواردی به‌قدری احمقانه و مضحک است که صلاحیت این گروه در تشخیص آن‌چه که به‌صورت فطری "درست" و "غلط" نیز عنوان‌ می‌شود، زیر‌ِ سوال‌ می‌رود. تلویحات فیلم به ساختارهای حکومتی از آنجا پررنگ‌تر می‌شود که در صحنه‌های ابتدایی فیلم، بازرس کل در لندن اذعان‌ می‌کند که می‌تواند به‌دلیل حوزه‌ی اختیاراتش، شخصی را کاملاً ناپدید کند، که مشابه همان چیزی‌ست که درواقعیت در روستای کوچک فیلم صورت‌ می‌پذیرد.
فارغ از لایه‌های نه‌چندان عمیق معنایی، فیلم درجات بالایی از پیوستگی را از خود به‌نمایش‌می‌گذارد. این پیوستگی، چه در رخدادها و دیالوگ‌های فیلم، و چه به‌طور‌کلی در غلظت کمدی صحنه‌ها، از ابتدا تا انتهای مدت‌زمان ۱۲۱دقیقه‌ای آن حفظ‌ می‌گردد. بدین معنا که رخداد یا دیالوگی غیرمرتبط در فیلم وجود‌ ندارد، مگر‌آن‌که در صحنه‌ای یا دیالوگی دیگر به آن اشاره‌ می‌شود. همچنین تقریباً تمام صحنه‌های فیلم به یک میزان خنده‌آور هستند، و غلظت کمدی فیلم از جایی به بعد سقوط‌ نمی‌کند؛ اتفاقی که در فیلم قبلی در دقایق پایانی رخ‌ می‌دهد، و در فیلم بعدی (The World's End, 2013) پس از تنها چند دقیقه از شروع فیلم به‌وقوع‌ می‌پیوندد. به‌همین‌جهت، این اثر کمدی، به نسبت دیگر آثار سه‌گانه‌ی مذکور، و همچنین به نسبت سایر آثار کمدی انگلیسی‌زبان به‌طور‌کلی، برتر به‌نظر‌می‌رسد و بیننده برای فهم همه‌ی نکات‌و‌اشارات ریز‌ودرشت آن، تنها به یک‌بار‌ دیدن نمی‌تواند بسنده‌ کند.

#نقد_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام انیمه: داستان شاهزاده کاگویا
محصول: ژاپن
کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
نویسنده: ایسائو تاکاهاتا، ریکو ساکاگوچی

#معرفی_انیمه

📽🎞 @Decoupage_Sharif
داستان فیلم برگرفته از یک داستان فولکلور ژاپنی به نام داستان بامبوشکن است. این فیلم در سال ۲۰۱۵ در بخش بهترین فیلم‌های پویانمایی، برنده‌ی جایزه‌ی اسکار شده‌است.
در این انیمیشن، استودیو جیبلی (شرکت تولید‌کننده) با به نمایش گذاشتن استایلی جدید، به مینیمال نزدیک شده و همه را تحت تاثیر قرار داده‌است.
داستان با پیدا شدن یک دختربچه توسط یک پیرمرد و همسرش در میان نی‌زارهای بامبو شروع می‌شود. دختربچه که به‌نظر می‌رسد متعلق به زمین نیست، به‌سرعت رشد می‌کند و با گذشت زمان به جوانی جذاب تبدیل می‌شود که توانایی اسیر کردن هر کسی را دارد، ولی در نهایت او باید با سرنوشت خودش روبه‌رو شود.

#یادداشت

📽🎞 @Decoupage_Sharif
اگه پولی که برای دستگیری من صرف می‌کنن رو به خودم بدن دیگه دزدی نمی‌کنم.

🎬 Butch Cassidy 1969
#دیالوگ_ماندگار

📽🎞 @Decoupage_Sharif
💡در سال ۱۹۴۰ هتی مک دنیل با برنده شدن جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن اسکار برای فیلم "بر باد رفته" تبدیل به اولین سیاه‌پوستی شد که این جایزه را از آن خود می‌کند. برگزارکنندگان مراسم در ابتدا اجازه‌ی حضور او در مراسم را نمی‌دادند، اما درنهایت با پافشاری های دیوید سلزنیک، تهیه کننده‌ی فیلم، او توانست در مراسم حضور پیدا کند. او در تمام طول مراسم در بخشی جدا از دیگر مهمانان در انتهای سالن برگزاری نشسته بود و دو نگهبان برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی، از او مراقبت می‌کردند.

#فکت

📽🎞 @Decoupage_Sharif
گریس: گفتی شورشی‌ها کی شکست خوردند و مجبور شدند زمین‌هاشونو ترک کنند؟
مری: ما شکست نخوردیم، ما فقط هنوز پیروز نشدیم.

#دیالوگ_ماندگار

🎬 Alias Grace 2017

📽🎞 @Decoupage_Sharif
قاب پدردختری نعیم و ساحل در شب اکران مردمی سریال پوست شیر.
قسمت آخر این سریالِ پرطرفدار، دیشب ساعت ۲۰ منتشر شد تا پس از ۳ فصل و مجموعاً ۲۴ قسمت، پوست شیر هم به ایستگاه پایانی خود رسیده باشد.

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوشه ای دور از هیاهوهای شهر لعنتی
پُک بزن سیگار خود را، زجر هم کمتر بکش!

شعر از فرزاد نظافتی

🎬 Legend 2015

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال همه‌ی ما خوب است، اما تو باور نکن...

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاحالا حین تماشای فیلم‌ یا سریال گریه کردید؟
اسم فیلم یا سریال‌هایی که اشکتون رو درآورده برامون کامنت کنید. 👇

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من نتونستم بهت بگم دوسِت دارم، تو چرا نفهمیدی بدون تو می‌میرم؟!

رهایم کن هر جمعه ساعت ۸ صبح، در نمایش خانگی.

📽🎞 @Decoupage_Sharif
الینا: چرا نمی‌ذاری بقیه خوبی‌هات رو ببینن؟
دیمن: چون وقتی آدما خوبی ببینن انتظار خوبی دارن و من نمی‌خوام زندگی‌م رو براساس انتظارات آدم‌های دیگه بنا کنم.

🎬 The Vampire Diaries

#دیالوگ_ماندگار

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کوتاه‌ترین سخنرانی‌های مراسم اسکار؛ لحظه‌ای که Joe Pesci برنده‌ی جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.

#نوستالژی

📽🎞 @Decoupage_Sharif
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عشق یعنی همه بفهمن، برای اون چه کردی، ولی خودش ندونه. (:

#موزیک_ویدیو

📽🎞 @Decoupage_Sharif
به بهانه‌ی تولد آدری هپبورن، پرنسس سینما

📽🎞 @Decoupage_Sharif
آدری هپبورن، شاهزاده‌ی رویاهای علاقه‌مندان به فیلم‌های کلاسیک، در چنین روزهایی در سال ۱۹۲۹ به جهان چشم‌ گشود. او تنها ده سال داشت که با پدیده‌ای به نام "جنگ" آشنا‌ شد، و در سال‌های پایانی آن و اشغال هلند، جلوه‌ای پنهان از جنگ به نام "گرسنگی" را درک‌ کرد. در نوجوانی با رقص‌ باله به جهانِ هنر قدم‌ گذاشت و مسیر هنری خود را در سال‌های بعد، با ایفای نقش‌‌های کوچک در فیلم‌های انگلیسی، مانند نقشی بسیار کوتاه در فیلم "خلافکاران لاوندرهیل" (The Lavenderhill Mob, 1951) آغاز‌کرد. درخشش او اما با هنرنمایی در نقش شاهزاده در فیلم تعطیلات رومی (Roman Holiday, 1953) آغاز‌ شد؛ جایی که بازی تماشایی او، حتی تحسین هم‌بازی‌اش، گریگوری پک افسانه‌ای را نیز برانگیخت. اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در اولین هنرنمایی در نقش اصلی، نگاه‌ها را به سمت‌وسوی ستاره‌ای جدید در عرصه‌ی بازیگری سینما منعطف کرد؛ ستاره‌ای که برای حدود دو دهه بر پرده‌ی خاکستری به درخشیدن ادامه‌ داد، و انعکاس نورش برای دهه‌ها در سالن‌های سینما ماندگار شد.
پرنسس در دهه‌ی پنجاه، بازی با ستارگانی همچون هامفری بوگارت، ویلیام هولدن، گری کوپر، هنری فوندا، فرد آستر و برت لنکستر را در فيلم‌هایی همچون "سابرینا" (Sabrina, 1954)، "عشق در بعد‌از‌ظهر" (Love in the Afternoon, 1957)، "جنگ و صلح" (War and Peace, 1956)، "مضحک‌روی" (Funny Face, 1957)  و "نابخشوده" (The Unforgiven, 1959) تجربه‌ کرد.
در اواخر دهه‌ی پنجاه، آدری نقشی را بازی‌ کرد که انگار برایش متولد شده‌ بود؛ نقش "خواهر لوک" در "داستان راهبه" (The Nun Story, 1959)، نقشی که به‌واقع تصور هیچ ستاره‌ی دیگری غیر از آدری در قامت آن امکان‌پذیر نبوده و نیست.
دهه‌ی شصت برای پرنسس با نقش‌های چالشی‌تر و ماندگار‌تری آغاز‌‌شد، جایی‌که او قدرت بازیگری خود را در آثاری همچون "صبحانه در تیفانی" (Breakfast at Tiffany's, 1961) و "بانوی زیبای من" (My Fair Lady, 1964) به‌ رخ‌ کشید، و در کنار آن به آثاری همچون "معما" (Chrade, 1963)، " پاریس وقتی منفجر‌می‌شود" (Paris- When It Sizzles, 1964)، "چگونه یک ملیون دلار بدزدیم" (How to Steal A Million, 1966) و "دو نفر برای جاده" (Two for the Road, 1967) نیز رنگ‌ بخشید.
هپبورن اما به‌نسبت قدرت بازیگری و محبوبیتش، دوره‌ی کوتاهی را در سینما سپری‌ کرد، او به یکباره از اواخر دهه‌ی شصت از انظار پنهان‌ شد و حضور دوباره‌‌اش پس از حوالی یک دهه با شان کانری، در "رابین و مارین" (1976 ,Robin and Marian)، چندان دوران خوش دهه‌های پنجاه و شصت را زنده‌ نکرد.
درخشش آدری البته پس از غیابش بر پرده‌ی بزرگ هم متوقف‌ نشد و او با شرکت در فعالیت‌های انسان‌دوستانه یونیسف، رخ دیگری از زیبایی فرا‌زمینی‌اش را به‌نمایش‌ گذاشت.
شاید همین شخصیت خاصش دلیل بر محبوبیت بی‌شمارش بود؛ ستاره‌ای که برخلاف بازیگران هم‌عصرش، در زندگی شخصی و حرفه‌ای دچار حاشیه نشد و همواره در تمامی مقاطع حیات هنری‌اش، از بدو ورود تا زمانی که سرطان در سال ۱۹۹۳ این روح و جسم زیبا را از جهان بدزدد، وقار و نجابت خاص خود را حفظ‌ کرد.
سخن درباره پرنسس باوقار سینما زیاد‌ است؛ اما شاید این نقل‌قول از جرمی برت افسانه‌ای، بهترین توصیف از شخصیت این ستاره‌ی سال‌های دور سینما باشد:
" ...در فیلم‌هایی بازی‌می‌کردیم که شرکت‌های مختلف از کشورهای مختلف مشغول ساخت آن‌ها بودند، و طبعاً در لحظاتی ایجاد ارتباط و هماهنگی بین همه‌ی این افراد سخت‌ بود و سر مسائل جزئی اختلاف‌نظر و دعوا پیش‌می‌آمد، اما وقتی که آدری وارد صحنه می‌شد همه‌ی اختلاف‌نظرها و دعوا‌ها ناپدید‌ می‌شد، آن زمان بود که معنی واقعی ستاره را دریافتم..."

📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل برنکنم ز دوست، تا جان ندهم...

🎬 Vikings 2013

📽🎞 @Decupage_Sharif