کتاب درک جهاد
نویسنده : دیوید کوک
موضوع : نگاهی تاریخی تحلیلی به مفهوم جهاد در اسلام
✅ بخش دوم
جهاد در جهان معاصر و اهمیت کتاب
در بخشهای پایانی، کتاب به دورهٔ مدرن و معاصر میپردازد و نشان میدهد که چگونه مفهوم جهاد در بافت استعمار، جنبشهای ضد استعمار، اسلامگرایی سیاسی قرن بیستم و سپس در گفتمان گروههای جهادی معاصر بازخوانی شده است. کوک بهویژه به جریانهایی مانند القاعده و داعش توجه میکند و تحلیل میکند که این گروهها چگونه از زبان سنتی جهاد بهره میگیرند، اما آن را با مفاهیمی چون «عملیات استشهادی/انتحاری»، «جهاد جهانی» و «دولت یا خلافت جهادی» پیوند میزنند و برداشتی رادیکال و خشونتمحور از آن عرضه میکنند.
یکی از ویژگیهای قابل توجه کتاب، ضمیمهٔ اسنادی آن است که در آن نمونههایی از بیانیهها و متون گروههای جهادی به زبان انگلیسی ارائه شده است. این اسناد به خواننده امکان میدهد تا مستقیماً با نحوهٔ بهکارگیری و توجیه مفهوم جهاد در گفتمان این گروهها آشنا شود
کانال مرگ و فرهنگ
نویسنده : دیوید کوک
موضوع : نگاهی تاریخی تحلیلی به مفهوم جهاد در اسلام
✅ بخش دوم
جهاد در جهان معاصر و اهمیت کتاب
در بخشهای پایانی، کتاب به دورهٔ مدرن و معاصر میپردازد و نشان میدهد که چگونه مفهوم جهاد در بافت استعمار، جنبشهای ضد استعمار، اسلامگرایی سیاسی قرن بیستم و سپس در گفتمان گروههای جهادی معاصر بازخوانی شده است. کوک بهویژه به جریانهایی مانند القاعده و داعش توجه میکند و تحلیل میکند که این گروهها چگونه از زبان سنتی جهاد بهره میگیرند، اما آن را با مفاهیمی چون «عملیات استشهادی/انتحاری»، «جهاد جهانی» و «دولت یا خلافت جهادی» پیوند میزنند و برداشتی رادیکال و خشونتمحور از آن عرضه میکنند.
یکی از ویژگیهای قابل توجه کتاب، ضمیمهٔ اسنادی آن است که در آن نمونههایی از بیانیهها و متون گروههای جهادی به زبان انگلیسی ارائه شده است. این اسناد به خواننده امکان میدهد تا مستقیماً با نحوهٔ بهکارگیری و توجیه مفهوم جهاد در گفتمان این گروهها آشنا شود
کانال مرگ و فرهنگ
بخش اول: معرفی کتاب
📘 حافظه و منازعه در لبنان: بهیادآوردن و فراموشکردن گذشته
فصل: فضا، مکان و سایت: سکونت در چشماندازهای حافظهی پس از جنگ
نویسنده: گریگ لرکین
لرکین در این فصل به این سؤال میپردازد که:
«لبنانِ پس از جنگ داخلی، چطور در فضا و مکان شهر به یاد میآورد – یا فراموش میکند؟»
۱. شهر بهعنوان آرشیو جنگ
او از شهر بهعنوان یک «memoryscape» حرف میزند؛ یعنی چشماندازی از حافظه که در آن، ساختمانهای ویران، دیوارهای پر از جای گلوله، مجسمهها، پرچمها، پوستر شهدا و نمادهای فرقهای، همه مثل صفحات یک آرشیو زنده عمل میکنند. این نشانهها نه فقط یادآور گذشتهاند، بلکه هر روز حافظهی جنگ را بازتولید میکنند و به مردم میگویند: «تو کجایی و به کدام گروه تعلق داری؟»
📌 ادامه در بخش دوم….
کانال مرگ و فرهنگ
📘 حافظه و منازعه در لبنان: بهیادآوردن و فراموشکردن گذشته
فصل: فضا، مکان و سایت: سکونت در چشماندازهای حافظهی پس از جنگ
نویسنده: گریگ لرکین
لرکین در این فصل به این سؤال میپردازد که:
«لبنانِ پس از جنگ داخلی، چطور در فضا و مکان شهر به یاد میآورد – یا فراموش میکند؟»
۱. شهر بهعنوان آرشیو جنگ
او از شهر بهعنوان یک «memoryscape» حرف میزند؛ یعنی چشماندازی از حافظه که در آن، ساختمانهای ویران، دیوارهای پر از جای گلوله، مجسمهها، پرچمها، پوستر شهدا و نمادهای فرقهای، همه مثل صفحات یک آرشیو زنده عمل میکنند. این نشانهها نه فقط یادآور گذشتهاند، بلکه هر روز حافظهی جنگ را بازتولید میکنند و به مردم میگویند: «تو کجایی و به کدام گروه تعلق داری؟»
📌 ادامه در بخش دوم….
کانال مرگ و فرهنگ
۲. تمایز بین space / place / site
لرکین با الهام از نظریهپردازانی مثل ادوارد سوجا و ادبیات «فضا و مکان»، بین چند مفهوم فرق
میگذارد:
Space (فضا):
ساختار کلی شهر، خیابانها، محلهها، تقسیمبندی جغرافیایی.
Place (مکان):
فضاهایی که برای مردم معنا و خاطره دارند؛ مثل یک چهارراه، پل، کوچه، کافه.
Site (سایت):
نقاط مشخصی که بهطور مستقیم با رویدادهای جنگ و خشونت گره خوردهاند؛ محل بمبگذاری، سنگر قدیمی، گور جمعی، بنای یادبود شهدا و…
به این ترتیب، او نشان میدهد که جنگ فقط در آرشیوها و کتابهای تاریخ نیست؛ در بدن شهر رسوب کرده و در این «سایتها» هر روز دوباره تجربه میشود.
📌 ادامه در بخش سوم….
کانال مرگ و فرهنگ
لرکین با الهام از نظریهپردازانی مثل ادوارد سوجا و ادبیات «فضا و مکان»، بین چند مفهوم فرق
میگذارد:
Space (فضا):
ساختار کلی شهر، خیابانها، محلهها، تقسیمبندی جغرافیایی.
Place (مکان):
فضاهایی که برای مردم معنا و خاطره دارند؛ مثل یک چهارراه، پل، کوچه، کافه.
Site (سایت):
نقاط مشخصی که بهطور مستقیم با رویدادهای جنگ و خشونت گره خوردهاند؛ محل بمبگذاری، سنگر قدیمی، گور جمعی، بنای یادبود شهدا و…
به این ترتیب، او نشان میدهد که جنگ فقط در آرشیوها و کتابهای تاریخ نیست؛ در بدن شهر رسوب کرده و در این «سایتها» هر روز دوباره تجربه میشود.
📌 ادامه در بخش سوم….
کانال مرگ و فرهنگ
۳. زیستن در میان نشانههای جنگ
نکتهی مهم فصل این است که مردم فقط «تماشاگر» این memoryscape نیستند؛ در آن زندگی میکنند، از وسط دیوارهای سوراخسوراخ رد میشوند، زیر پوستر شهدا قرار ملاقات میگذارند، از کنار مجسمههای فرقهای هر روز عبور میکنند، یا عمداً از بعضی خیابانها دوری میکنند. برای بعضیها این فضاها، محل سوگواری و یاد عزیزان است؛ برای بعضیها یادآور ترس، مهاجرت و آوارگی؛ برای گروههای سیاسی، ابزاری برای نمایش قدرت و کنترل حافظهی جمعی.
۴. سکوت، سانسور و حافظه
لرکین نشان میدهد که سیاست رسمی لبنان بعد از جنگ بیشتر بر «فراموشی» و «نرفتن سراغ گذشته» تأکید داشته؛ اما در سطح شهر، این فراموشی هرگز کامل نشده است.
سکوت رسمی دولت در مورد جنایتها و مسئولیت جنگ، با فریادِ خاموش فضاها در تضاد است:
دیوارها، خرابهها و پوستر شهدا چیزهایی را به یاد میآورند که سیاست ترجیح میدهد نادیده گرفته شوند.
در عین حال، مردم هم همیشه راحت درباره گذشته حرف نمیزنند؛ گاهی سکوت، راهی برای محافظت از خود در برابر تنشهای فرقهای امروز است.
📌 ادامه در بخش چهارم….
کانال مرگ و فرهنگ
نکتهی مهم فصل این است که مردم فقط «تماشاگر» این memoryscape نیستند؛ در آن زندگی میکنند، از وسط دیوارهای سوراخسوراخ رد میشوند، زیر پوستر شهدا قرار ملاقات میگذارند، از کنار مجسمههای فرقهای هر روز عبور میکنند، یا عمداً از بعضی خیابانها دوری میکنند. برای بعضیها این فضاها، محل سوگواری و یاد عزیزان است؛ برای بعضیها یادآور ترس، مهاجرت و آوارگی؛ برای گروههای سیاسی، ابزاری برای نمایش قدرت و کنترل حافظهی جمعی.
۴. سکوت، سانسور و حافظه
لرکین نشان میدهد که سیاست رسمی لبنان بعد از جنگ بیشتر بر «فراموشی» و «نرفتن سراغ گذشته» تأکید داشته؛ اما در سطح شهر، این فراموشی هرگز کامل نشده است.
سکوت رسمی دولت در مورد جنایتها و مسئولیت جنگ، با فریادِ خاموش فضاها در تضاد است:
دیوارها، خرابهها و پوستر شهدا چیزهایی را به یاد میآورند که سیاست ترجیح میدهد نادیده گرفته شوند.
در عین حال، مردم هم همیشه راحت درباره گذشته حرف نمیزنند؛ گاهی سکوت، راهی برای محافظت از خود در برابر تنشهای فرقهای امروز است.
📌 ادامه در بخش چهارم….
کانال مرگ و فرهنگ
۵. نسل جوان و حافظهی جنگ
یکی از محورهای مهم کتاب لرکین، «نسل پستمموری» است؛ جوانانی که خودشان جنگ را ندیدهاند، اما در فضایی بزرگ شدهاند که پر از نشانههای جنگ است.
این نسل، هم از طریق فضاهای شهری با گذشته درگیر است،
هم از طریق روایت خانواده، رسانه و مدرسه.
فصل «Space, Place and Site» نشان میدهد که این جوانها چگونه میان میانجیگری فضا، روایتهای فرقهای و میل به آیندهای متفاوت سر میکنند.
کانال مرگ و فرهنگ
یکی از محورهای مهم کتاب لرکین، «نسل پستمموری» است؛ جوانانی که خودشان جنگ را ندیدهاند، اما در فضایی بزرگ شدهاند که پر از نشانههای جنگ است.
این نسل، هم از طریق فضاهای شهری با گذشته درگیر است،
هم از طریق روایت خانواده، رسانه و مدرسه.
فصل «Space, Place and Site» نشان میدهد که این جوانها چگونه میان میانجیگری فضا، روایتهای فرقهای و میل به آیندهای متفاوت سر میکنند.
کانال مرگ و فرهنگ
چرا این کتاب و این فصل برای امروز (بعد از جنگ ۱۲ روزه) مهم است؟
❇️ با توجه به تجربهٔ اخیر جنگ ۱۲ روزه و موج تازهی خشونت و سوگ در منطقه، کتاب لرکین و مفهوم memoryscape فقط یک کار کلاسیک دربارهٔ لبنان نیست؛ میتواند یک جعبهابزار فکری برای دانشجوها و پژوهشگران امروز باشد.
این فصل به ما یاد میدهد که برای فهم پیامدهای جنگ و خشونت سیاسی، کافی نیست فقط آرشیو، خبر و اسناد رسمی را بخوانیم؛
باید فضاها و مکانها را هم مثل متن بخوانیم:
شهرها، مرزها، گورستانها، میدانهای اعتراض و بناهای یادبود بعد از هر جنگ، به چشماندازهای حافظه تبدیل میشوند؛
دیوارنوشتهها، پوستر کشتهشدگان، نامگذاری خیابانها و طراحی میدانها، در سکوت خودشان دربارهٔ «چه چیز باید به یاد بماند و چه چیز باید پاک شود» تصمیم میگیرند؛
نسل جوانی که خودِ جنگ را ندیده، اما در میان این نشانهها زندگی میکند، حامل نوع خاصی از پستمموری است.
🔱 دانشجوها میتوانند با الهام از لرکین به شهرها و گورستانهای امروز نگاه کنند و بپرسند:
«حافظهی جنگ و کشتار در کدام فضاها و سایتها رسوب کرده، و چه کسانی تلاش میکنند آن را برجسته یا محو کنند؟»
کانال مرگ و فرهنگ
❇️ با توجه به تجربهٔ اخیر جنگ ۱۲ روزه و موج تازهی خشونت و سوگ در منطقه، کتاب لرکین و مفهوم memoryscape فقط یک کار کلاسیک دربارهٔ لبنان نیست؛ میتواند یک جعبهابزار فکری برای دانشجوها و پژوهشگران امروز باشد.
این فصل به ما یاد میدهد که برای فهم پیامدهای جنگ و خشونت سیاسی، کافی نیست فقط آرشیو، خبر و اسناد رسمی را بخوانیم؛
باید فضاها و مکانها را هم مثل متن بخوانیم:
شهرها، مرزها، گورستانها، میدانهای اعتراض و بناهای یادبود بعد از هر جنگ، به چشماندازهای حافظه تبدیل میشوند؛
دیوارنوشتهها، پوستر کشتهشدگان، نامگذاری خیابانها و طراحی میدانها، در سکوت خودشان دربارهٔ «چه چیز باید به یاد بماند و چه چیز باید پاک شود» تصمیم میگیرند؛
نسل جوانی که خودِ جنگ را ندیده، اما در میان این نشانهها زندگی میکند، حامل نوع خاصی از پستمموری است.
🔱 دانشجوها میتوانند با الهام از لرکین به شهرها و گورستانهای امروز نگاه کنند و بپرسند:
«حافظهی جنگ و کشتار در کدام فضاها و سایتها رسوب کرده، و چه کسانی تلاش میکنند آن را برجسته یا محو کنند؟»
کانال مرگ و فرهنگ
👏1
خلاصه کتاب: مجموعهای از مقالات در انسانشناسیسیاسی مطالعات پسااستعماری اینکه میخواهد نشان بدهد «حاکمیت» در جهان امروز دیگر فقط درسطح دولت نیست، بلکه روی بدنها وزندگی روزمره مردم اعمال میشود؛ مخصوصا در کشورهای پسااستعماری ( آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین،…)
چند محور اصلی کتاب:
❇️ بدن و حاکمیت
ایدهی اصلی اینه که دولتها، ارتشها، گروههای شبهنظامی، سازمانهایببنالمللی و حتی گروههای مذهبی، همه سعی میکنند کنترل روی بدن (زندگی و#مرگ مثل جنگ، خشونت دولتی، اعدام و ناپدیدشدنها) انسان داشته باشند.
❇️ شهروندان، مهاجران کسانی که «میان» این دو گیر کردهاند
۱-وضعیت حقوقی، سیاسی این افراد دائما زیر سوال است و بدنشان به میدان اصلی کشمکش بر سر حاکمیت تبدیل میشود
❇️ خشونت بهعنوان ابزار حاکمیت
۱- مقالات از کانتکسهای پرو، اردوگاههای پناهندگان، شبهدولتها، نشان میدهد که خشونت فقط استثنا نیست بلکه اغلب جز عادی کارکرد حاکمیت است.
📌 بخش بعدی به مقالات مرتبط با کنترل بر زندگی و #مرگ میپردازد
کانال مرگ و فرهنگ
چند محور اصلی کتاب:
❇️ بدن و حاکمیت
ایدهی اصلی اینه که دولتها، ارتشها، گروههای شبهنظامی، سازمانهایببنالمللی و حتی گروههای مذهبی، همه سعی میکنند کنترل روی بدن (زندگی و#مرگ مثل جنگ، خشونت دولتی، اعدام و ناپدیدشدنها) انسان داشته باشند.
❇️ شهروندان، مهاجران کسانی که «میان» این دو گیر کردهاند
۱-وضعیت حقوقی، سیاسی این افراد دائما زیر سوال است و بدنشان به میدان اصلی کشمکش بر سر حاکمیت تبدیل میشود
❇️ خشونت بهعنوان ابزار حاکمیت
۱- مقالات از کانتکسهای پرو، اردوگاههای پناهندگان، شبهدولتها، نشان میدهد که خشونت فقط استثنا نیست بلکه اغلب جز عادی کارکرد حاکمیت است.
📌 بخش بعدی به مقالات مرتبط با کنترل بر زندگی و #مرگ میپردازد
کانال مرگ و فرهنگ
4️⃣فصل چهارم:
حبس و خیال: حاکمیت و سوژهگی در یکشبهدولت
✍🏼 نویسنده: یائل ناوارو-یاشین
❓سوال محوری: در شمال قبرس، جایی که مردم زیر حاکمیت یک «شبه دولت به رسمیتنشناخته» زندگی میکنند، حاکمیت چطور از خلال تجربه #حبس، #محاصره و#ترس، شکل خاصی از سوژهگی و تخیل سیاسی را تولید میکند؟ یعنی وقتی دولتی از نظر حقوقبینالمللی «نامرئی» است، چگونه همچنان میتواند بر بدنها، عواطف و تصورات مردم از خود و آیندهشان حاکمیت اعمال کند؟
🔱نتیجه فصل: حاکمیت در اینجا کمتر از مسیر نهادهای تثبیتشدهی حقوقی، وبیشتر از طریق محصورکردن فضا، تولیداتی، وشکلدادن به تخیل مردم دربارهی خود، دیگری و آینده اعمال میکند. این فهم نشان میدهد برای فهم #حاکمیت باید از سطح حقوق نهادها فراتر رفت و آن را در سطح #بدن #عواطف و #زبان_روزمرهی انسانها (همان #زندگی) دنبال کرد.
کانال مرگ و فرهنگ
حبس و خیال: حاکمیت و سوژهگی در یکشبهدولت
✍🏼 نویسنده: یائل ناوارو-یاشین
❓سوال محوری: در شمال قبرس، جایی که مردم زیر حاکمیت یک «شبه دولت به رسمیتنشناخته» زندگی میکنند، حاکمیت چطور از خلال تجربه #حبس، #محاصره و#ترس، شکل خاصی از سوژهگی و تخیل سیاسی را تولید میکند؟ یعنی وقتی دولتی از نظر حقوقبینالمللی «نامرئی» است، چگونه همچنان میتواند بر بدنها، عواطف و تصورات مردم از خود و آیندهشان حاکمیت اعمال کند؟
🔱نتیجه فصل: حاکمیت در اینجا کمتر از مسیر نهادهای تثبیتشدهی حقوقی، وبیشتر از طریق محصورکردن فضا، تولیداتی، وشکلدادن به تخیل مردم دربارهی خود، دیگری و آینده اعمال میکند. این فهم نشان میدهد برای فهم #حاکمیت باید از سطح حقوق نهادها فراتر رفت و آن را در سطح #بدن #عواطف و #زبان_روزمرهی انسانها (همان #زندگی) دنبال کرد.
کانال مرگ و فرهنگ
فصل پنجم:
حاکمیت به مثابهی مصرف
نویسنده: آشیل مبمبه
سوال اصلی:
مبمبه در این فصل میپرسد که در آفریقای معاصر چگونه شکلهایی از سیاست پدید آمدهاند که در آنها #قدرت اساسا بهصورت «جنگ» فهم و عمل میشود؛ و در چنین وضعیتی، حاکمیت چگونه از طریق «مصرف» و «هزینهکرد» #مرگ و #زندگی (کشتن و نکشتن) عمل میکند؟
او بویژه میخواهد بداند: اگر قدرت را بهمعنای «ادامه جنگ با ابزارهای دیگر» بگیریم، آنگاه دموکراسی، گذار دموکراتیک، و رژیمهای جدید آفریقایی را چگونه باید فهمید؟ و این اشکال سیاست-بهمثابهجنگ، چه جایگاهی برای بدن، #حیات و #مرگ درنظر میگیرند؟
داستان این فصل چیست و چه چیز را روایت میکند؟
مبمبه فصل را با این ادعا آغاز میکند که در بسیاری از کشورهای آفریقاییِ اواخر قرن بیستم، «جنگ» فقط یک واقعهی استثنایی نیست، بلکه به الگویی برای فهم کلّ سیاست و حاکمیت تبدیل شده است. او نشان میدهد که جنگ در اینجا نهتنها ابزار تخریب، بلکه ابزار «ساختنِ جهان» و شکل دادن به جهانزیست مردم است.
📌 ادامه در بخش بعدی….
کانال مرگ و فرهنگ
حاکمیت به مثابهی مصرف
نویسنده: آشیل مبمبه
سوال اصلی:
مبمبه در این فصل میپرسد که در آفریقای معاصر چگونه شکلهایی از سیاست پدید آمدهاند که در آنها #قدرت اساسا بهصورت «جنگ» فهم و عمل میشود؛ و در چنین وضعیتی، حاکمیت چگونه از طریق «مصرف» و «هزینهکرد» #مرگ و #زندگی (کشتن و نکشتن) عمل میکند؟
او بویژه میخواهد بداند: اگر قدرت را بهمعنای «ادامه جنگ با ابزارهای دیگر» بگیریم، آنگاه دموکراسی، گذار دموکراتیک، و رژیمهای جدید آفریقایی را چگونه باید فهمید؟ و این اشکال سیاست-بهمثابهجنگ، چه جایگاهی برای بدن، #حیات و #مرگ درنظر میگیرند؟
داستان این فصل چیست و چه چیز را روایت میکند؟
مبمبه فصل را با این ادعا آغاز میکند که در بسیاری از کشورهای آفریقاییِ اواخر قرن بیستم، «جنگ» فقط یک واقعهی استثنایی نیست، بلکه به الگویی برای فهم کلّ سیاست و حاکمیت تبدیل شده است. او نشان میدهد که جنگ در اینجا نهتنها ابزار تخریب، بلکه ابزار «ساختنِ جهان» و شکل دادن به جهانزیست مردم است.
📌 ادامه در بخش بعدی….
کانال مرگ و فرهنگ
فصل پنجم:
حاکمیت بهمثابه مصرف
نویسنده:
آشیل مبمبه
در ادامه، او بهجای باقیماندن در سطح انتزاعی، زمینهی مادی و تاریخی این منطقها را در آفریقای متأخر روایت میکند:
او از خشکشدن نقدینگی، تمرکز پول در شبکههای محدود، بدهی و گروگانگیری از طریق بدهکارکردن مردم سخن میگوید؛ این فرایندها موجب شکلگیری «جزیرههای استخراج» (مناطق نفتی، الماس، گردشگری) در دل اقتصاد ویرانشده شدهاند که خود به کانونهای جنگ و تعارض بدل میشوند.
کنترل حرکت پول و بدنهای انسانها، همراه با سیاستهای تعدیل ساختاری، به خصوصیسازی کارکردهای حاکمیتی، فرسایش دستگاه اداری، و گسترش «غیررسمیشدن» در همهی سطوح (اقتصاد، دولت، بقا)
انجامیده است.
📌 ادامه در بخش بعدی…
کانال مرگ و فرهنگ
حاکمیت بهمثابه مصرف
نویسنده:
آشیل مبمبه
در ادامه، او بهجای باقیماندن در سطح انتزاعی، زمینهی مادی و تاریخی این منطقها را در آفریقای متأخر روایت میکند:
او از خشکشدن نقدینگی، تمرکز پول در شبکههای محدود، بدهی و گروگانگیری از طریق بدهکارکردن مردم سخن میگوید؛ این فرایندها موجب شکلگیری «جزیرههای استخراج» (مناطق نفتی، الماس، گردشگری) در دل اقتصاد ویرانشده شدهاند که خود به کانونهای جنگ و تعارض بدل میشوند.
کنترل حرکت پول و بدنهای انسانها، همراه با سیاستهای تعدیل ساختاری، به خصوصیسازی کارکردهای حاکمیتی، فرسایش دستگاه اداری، و گسترش «غیررسمیشدن» در همهی سطوح (اقتصاد، دولت، بقا)
انجامیده است.
📌 ادامه در بخش بعدی…
کانال مرگ و فرهنگ
در بخش «سیاست بهمثابه کارِ مرگ»، مبمبه شکل خاصی از تصور حاکمیت را توصیف میکند که در آن امکان اینکه «هرکس بالقوه بتواند دیگری را بکشد» به نوعی قاعدهی عمومی تبدیل شده است.
در چنین پیکربندیای، سیاست بر «هرمِ نابودی حیات» استوار است؛ قدرت سیاسی فقط با اتکا به واقعیت عادیشدن قتل، ترور، وحشت و فروپاشی هر پیوند اجتماعی جز دشمنی فهمیده میشود.
بهموازات این توصیف، او تحول ارتشها و جنگها را روایت میکند:
ارتشهای دولتی «فقیرشده» و بیثبات، انحصار خشونت را از دست میدهند؛
«کارآفرینان خشونت» و گروههای مسلح غیردولتی شکل میگیرند که منابع جنگ و انسانها را سازمان میدهند؛
«جنگ» دیگر الزاماً تقابل ارتشهای دولتی نیست، بلکه درگیری میان تشکلهای مسلحی است که گاه نقابِ دولت بهصورت دارند و گاه بدون دولت، اما در هر دو حال، هدف اصلیشان جمعیتهای غیرمسلح است.
در این وضعیت:
قدرت، بیش از آنکه به انضباط و اطاعت مربوط باشد، به «مرگ جمعی» و «اقتصاد کشتار» مربوط میشود؛
بدنها کمتر بهمثابه سوژههای قابل تربیت و بیشتر بهمثابه مادهی خامِ قتلعام و مصرف خشونت دیده میشوند.
📌ادامه در بخش بعدی…
در چنین پیکربندیای، سیاست بر «هرمِ نابودی حیات» استوار است؛ قدرت سیاسی فقط با اتکا به واقعیت عادیشدن قتل، ترور، وحشت و فروپاشی هر پیوند اجتماعی جز دشمنی فهمیده میشود.
بهموازات این توصیف، او تحول ارتشها و جنگها را روایت میکند:
ارتشهای دولتی «فقیرشده» و بیثبات، انحصار خشونت را از دست میدهند؛
«کارآفرینان خشونت» و گروههای مسلح غیردولتی شکل میگیرند که منابع جنگ و انسانها را سازمان میدهند؛
«جنگ» دیگر الزاماً تقابل ارتشهای دولتی نیست، بلکه درگیری میان تشکلهای مسلحی است که گاه نقابِ دولت بهصورت دارند و گاه بدون دولت، اما در هر دو حال، هدف اصلیشان جمعیتهای غیرمسلح است.
در این وضعیت:
قدرت، بیش از آنکه به انضباط و اطاعت مربوط باشد، به «مرگ جمعی» و «اقتصاد کشتار» مربوط میشود؛
بدنها کمتر بهمثابه سوژههای قابل تربیت و بیشتر بهمثابه مادهی خامِ قتلعام و مصرف خشونت دیده میشوند.
📌ادامه در بخش بعدی…
فصل پنجم
حاکمیت بهمثابه مصرف
نویسنده: آشیل مبمبه
فصل در بخش پایانی به فرهنگ میلیتاریسم و مردانگی میرسد:
سلاح گرم جایگاه مرکزی در تعریف مردانگی، قدرت و دسترسی به منابع (از جمله «کالاهای جنسی») پیدا میکند؛
زن بهمثابه چیزی «مازاد و قابلمصرف» در منطق جنگی ظاهر میشود؛
خودِ کنش جنسی در بسیاری از موارد نه فقط تجاوز، بلکه بخشی از امتیاز و نمایش خشونت است.
مبمبه این وضعیت را در قالب مفهوم «سلطهٔ فالوسی» تحلیل میکند؛ جایی که فالوس به نمادِ عینی قدرت و حاکمیت تبدیل میشود و «رهبر خودکامه» به صورت ایدهآلِ مردِ برپا (homo erectus) تصویر میگردد.
بهاینترتیب، روایت فصل، از تحلیلِ جنگ و اقتصاد و بدهی، قدمبهقدم به شاکلهای میرسد که در آن سیاست، جنگ، مرگ، مردانگی و بدنِ جنسیتمند در هم تنیدهاند.
پایان…
کانال مرگ و فرهنگ
حاکمیت بهمثابه مصرف
نویسنده: آشیل مبمبه
فصل در بخش پایانی به فرهنگ میلیتاریسم و مردانگی میرسد:
سلاح گرم جایگاه مرکزی در تعریف مردانگی، قدرت و دسترسی به منابع (از جمله «کالاهای جنسی») پیدا میکند؛
زن بهمثابه چیزی «مازاد و قابلمصرف» در منطق جنگی ظاهر میشود؛
خودِ کنش جنسی در بسیاری از موارد نه فقط تجاوز، بلکه بخشی از امتیاز و نمایش خشونت است.
مبمبه این وضعیت را در قالب مفهوم «سلطهٔ فالوسی» تحلیل میکند؛ جایی که فالوس به نمادِ عینی قدرت و حاکمیت تبدیل میشود و «رهبر خودکامه» به صورت ایدهآلِ مردِ برپا (homo erectus) تصویر میگردد.
بهاینترتیب، روایت فصل، از تحلیلِ جنگ و اقتصاد و بدهی، قدمبهقدم به شاکلهای میرسد که در آن سیاست، جنگ، مرگ، مردانگی و بدنِ جنسیتمند در هم تنیدهاند.
پایان…
کانال مرگ و فرهنگ
👍1
📘 معرفی کتاب:
The Work of the Dead: A Cultural History of Mortal Remains
اثر Thomas W. Laqueur،
❇️ این کتاب پژوهشی در حوزه تاریخ فرهنگی و
انسانشناسی مرگ است که به بررسی جایگاه #جسد_مردگان در زندگی اجتماعی میپردازد.
لاکور نشان میدهد که از دوران باستان تا عصر مدرن، نحوه رفتار با بدن مردگان – از شیوههای دفن و سوزاندن تا شکلگیری قبرستانها و یادبودهای جمعی – نه امری حاشیهای، بلکه عنصری مرکزی در ساخت هویت فردی و جمعی، حافظه تاریخی و نظم نمادین جوامع بوده است.
💡ایده محوری او این است که مردگان، حتی پس از مرگ، در سطح نمادین و نهادی برای زندگان «کار» میکنند و به سازماندهی تخیل تاریخی و سیاسی آنان یاری میرسانند.
❇️ روش پژوهش در این کتاب تاریخی، تطبیقی و میانرشتهای است. لاکور با تمرکز ویژه بر اروپا و بهخصوص انگلستان، از مجموعه گستردهای از منابع استفاده میکند: آرشیوهای اداری و حقوقی، متون دینی و ادبی، رسالههای پزشکی، نقشهها و طرحهای شهری و شواهد مرتبط با معماری و ساماندهی گورستانها. او با پیگیری بلندمدت تحولات از حیاط کلیساهای قرون وسطی تا قبرستانهای مدرن شهری و نیز ظهور سوزاندن جسد در دوره معاصر، رابطه میان بدن مرده، فضاهای تدفین و تغییرات فکری و سیاسی را تحلیل میکند.
دستاورد اصلی کتاب، تبیین این نکته است که مراقبت از جسد مردگان صرفاً یک رسم سنتی یا دینی نیست، بلکه سازوکاری اساسی برای تولید و بازتولید حافظه جمعی، شکلگیری ملت و تنظیم نسبت جامعه با گذشته است. لاکور نشان میدهد که چگونه در دوره مدرن، توجه به نام و هویت فردی مردگان (بر سنگ قبرها، یادمانها و فهرست کشتهشدگان جنگها) به حساسیتی اساسی بدل میشود و مرگ از حوزه صرفاً کلیسایی به عرصه شهر، دولت و سیاست عمومی منتقل میگردد.
از این منظر، کتاب را میتوان متنی مرجع برای مطالعات مرگ و سوگ| تاریخ اجتماعی و فرهنگی| و نیز پژوهشهایی دانست که به پیوند میان #بدن، #فضا و #حافظه_تاریخی علاقهمندند.
کانال مرگ و فرهنگ
The Work of the Dead: A Cultural History of Mortal Remains
اثر Thomas W. Laqueur،
❇️ این کتاب پژوهشی در حوزه تاریخ فرهنگی و
انسانشناسی مرگ است که به بررسی جایگاه #جسد_مردگان در زندگی اجتماعی میپردازد.
لاکور نشان میدهد که از دوران باستان تا عصر مدرن، نحوه رفتار با بدن مردگان – از شیوههای دفن و سوزاندن تا شکلگیری قبرستانها و یادبودهای جمعی – نه امری حاشیهای، بلکه عنصری مرکزی در ساخت هویت فردی و جمعی، حافظه تاریخی و نظم نمادین جوامع بوده است.
💡ایده محوری او این است که مردگان، حتی پس از مرگ، در سطح نمادین و نهادی برای زندگان «کار» میکنند و به سازماندهی تخیل تاریخی و سیاسی آنان یاری میرسانند.
❇️ روش پژوهش در این کتاب تاریخی، تطبیقی و میانرشتهای است. لاکور با تمرکز ویژه بر اروپا و بهخصوص انگلستان، از مجموعه گستردهای از منابع استفاده میکند: آرشیوهای اداری و حقوقی، متون دینی و ادبی، رسالههای پزشکی، نقشهها و طرحهای شهری و شواهد مرتبط با معماری و ساماندهی گورستانها. او با پیگیری بلندمدت تحولات از حیاط کلیساهای قرون وسطی تا قبرستانهای مدرن شهری و نیز ظهور سوزاندن جسد در دوره معاصر، رابطه میان بدن مرده، فضاهای تدفین و تغییرات فکری و سیاسی را تحلیل میکند.
دستاورد اصلی کتاب، تبیین این نکته است که مراقبت از جسد مردگان صرفاً یک رسم سنتی یا دینی نیست، بلکه سازوکاری اساسی برای تولید و بازتولید حافظه جمعی، شکلگیری ملت و تنظیم نسبت جامعه با گذشته است. لاکور نشان میدهد که چگونه در دوره مدرن، توجه به نام و هویت فردی مردگان (بر سنگ قبرها، یادمانها و فهرست کشتهشدگان جنگها) به حساسیتی اساسی بدل میشود و مرگ از حوزه صرفاً کلیسایی به عرصه شهر، دولت و سیاست عمومی منتقل میگردد.
از این منظر، کتاب را میتوان متنی مرجع برای مطالعات مرگ و سوگ| تاریخ اجتماعی و فرهنگی| و نیز پژوهشهایی دانست که به پیوند میان #بدن، #فضا و #حافظه_تاریخی علاقهمندند.
کانال مرگ و فرهنگ
شماره ۲۵ شماره ۱-۲ مجله انسانشناسی تصویری
Visual Anthropology
با محوریت مرگمقدس و کانتکس ایران:
⏪️ عنوان کامل:
Unburied Memories: The Politics of Bodies, and the Material Culture of Sacred Defense Martyrs in Iran
🔶 خاطراتِ خاکنشده: سیاستِ بدنها و فرهنگِ مادیِ شهیدانِ دفاع مقدس در ایران
📝 مجله انسانشناسی بصری یک مجلهٔ علمی داوریشده (از زیرشاخه مجموعه مجلات انجمن انسانشناسیآمریکا) در حوزهٔ انسانشناسی بصری است که از ۱۹۸۷ منتشر میشود و الان توسط انتشارات Routledge / Taylor & Francis منتشر میشود. محور اینمجله مطالعات تصویریِ
فرهنگ است؛ مثل عکس، فیلم، ویدیو، موزه، هنر و… و از نظر موضوعی بین انسانشناسی، مطالعات فیلم و تاریخ هنر قرار میگیرد.
📍 این شماره چند هدف اصلی دارد:
1. بررسی تحول حافظهٔ جنگ ایران–عراق
حدود یک نسل از پایان جنگ گذشته و سؤال اصلی این است که حافظهٔ جنگ چطور در حال تغییر است و آیا برای نسلهای جدید، جنگ فقط به یک «رویداد تاریخی» تبدیل میشود یا هنوز یک تجربهٔ زندهٔ عاطفی/دینی است.
2. تمرکز بر «سیاستِ بدن شهدا»
این شماره بررسی میکند که بدن شهید چطور در گفتمان رسمی، در مناسک مذهبی، در فضاهای شهری و در هنر و موزهها بازنمایی میشود؛ یعنی شهدا فقط اشخاص نیستند، بلکه تبدیل به ابژههای سیاسی–دینی و نمادین میشوند.
3. مطالعهٔ «فرهنگ مادی دفاع مقدس» موضوع مهم دیگر این است که اشیاء و فضاها – مثل موزه شهدا، یادمانها، نقاشیهای دیواری، عکسها، پلاکها، پرچمها و… – چگونه حافظهٔ جمعی را میسازند و منتقل میکنند.
4. پیوند انسانشناسی بصری و مطالعات شهید/شهادت
در همهٔ مقالات، تمرکز بر تصویر و ماده (عکس، نقاشی، موزه، دیوارنگاره، سنگ مزار) است؛ یعنی تلاش میشود از طریق دیدن و خواندنِ این تصاویر و اشیاء، سیاست و دین و حافظهٔ اجتماعی ایران امروز فهمیده شود.
🔸 در مجموع هدف این شماره:
نشاندادن اینکه چگونه بدن شهید و فرهنگ مادیِ مرتبط با او (عکس، موزه، نقاشی، قبرستان، اشیای یادگاری…) در ایران پس از انقلاب، حافظهٔ جنگ و هویت دینی–ملی را میسازند، و این حافظه چگونه در حال تغییر و مذاکره با نسلهای جدید است.
📌 در روزهای آتی تکبهتک این مقالات معرفی و فایل اصلی دراختیار علاقهمندان به این حوزه قرار خواهد گرفت ….
کانال مرگ و فرهنگ
Visual Anthropology
با محوریت مرگمقدس و کانتکس ایران:
⏪️ عنوان کامل:
Unburied Memories: The Politics of Bodies, and the Material Culture of Sacred Defense Martyrs in Iran
🔶 خاطراتِ خاکنشده: سیاستِ بدنها و فرهنگِ مادیِ شهیدانِ دفاع مقدس در ایران
📝 مجله انسانشناسی بصری یک مجلهٔ علمی داوریشده (از زیرشاخه مجموعه مجلات انجمن انسانشناسیآمریکا) در حوزهٔ انسانشناسی بصری است که از ۱۹۸۷ منتشر میشود و الان توسط انتشارات Routledge / Taylor & Francis منتشر میشود. محور اینمجله مطالعات تصویریِ
فرهنگ است؛ مثل عکس، فیلم، ویدیو، موزه، هنر و… و از نظر موضوعی بین انسانشناسی، مطالعات فیلم و تاریخ هنر قرار میگیرد.
📍 این شماره چند هدف اصلی دارد:
1. بررسی تحول حافظهٔ جنگ ایران–عراق
حدود یک نسل از پایان جنگ گذشته و سؤال اصلی این است که حافظهٔ جنگ چطور در حال تغییر است و آیا برای نسلهای جدید، جنگ فقط به یک «رویداد تاریخی» تبدیل میشود یا هنوز یک تجربهٔ زندهٔ عاطفی/دینی است.
2. تمرکز بر «سیاستِ بدن شهدا»
این شماره بررسی میکند که بدن شهید چطور در گفتمان رسمی، در مناسک مذهبی، در فضاهای شهری و در هنر و موزهها بازنمایی میشود؛ یعنی شهدا فقط اشخاص نیستند، بلکه تبدیل به ابژههای سیاسی–دینی و نمادین میشوند.
3. مطالعهٔ «فرهنگ مادی دفاع مقدس» موضوع مهم دیگر این است که اشیاء و فضاها – مثل موزه شهدا، یادمانها، نقاشیهای دیواری، عکسها، پلاکها، پرچمها و… – چگونه حافظهٔ جمعی را میسازند و منتقل میکنند.
4. پیوند انسانشناسی بصری و مطالعات شهید/شهادت
در همهٔ مقالات، تمرکز بر تصویر و ماده (عکس، نقاشی، موزه، دیوارنگاره، سنگ مزار) است؛ یعنی تلاش میشود از طریق دیدن و خواندنِ این تصاویر و اشیاء، سیاست و دین و حافظهٔ اجتماعی ایران امروز فهمیده شود.
🔸 در مجموع هدف این شماره:
نشاندادن اینکه چگونه بدن شهید و فرهنگ مادیِ مرتبط با او (عکس، موزه، نقاشی، قبرستان، اشیای یادگاری…) در ایران پس از انقلاب، حافظهٔ جنگ و هویت دینی–ملی را میسازند، و این حافظه چگونه در حال تغییر و مذاکره با نسلهای جدید است.
📌 در روزهای آتی تکبهتک این مقالات معرفی و فایل اصلی دراختیار علاقهمندان به این حوزه قرار خواهد گرفت ….
کانال مرگ و فرهنگ
👍1
معرفی و نقد مقاله
Pedram Khosronejad (2012)
“Introduction: Unburied Memories – The Politics of Bodies of Sacred Defense Martyrs in Iran”
Visual Anthropology, Vol. 25, Issues 1–2.
🔸 خسرونژاد نشان میدهد که بدن شهدا در جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک پیکر بیجان نیست؛ بلکه به کانون تولید معنا، هویت، قدرت و حافظهی جمعی تبدیل میشود. از این منظر، متن برای کسانی که به مرگ، سوگواری، شهادت و سیاست بدنهای مرده علاقه دارند، نقطهی ورود مهمی به بحث است.
🔶 نویسنده از این پرسش آغاز میکند که با گذشت سالها از پایان جنگ ایران–عراق، این جنگ چگونه در سطح جامعه «زنده» نگه داشته میشود. بهجای تمرکز بر تاریخ رسمی، او بر چیزی تمرکز میکند که آن را
#خاطرات_دفن_نشده مینامد؛ یعنی آن بخش از تجربهی جنگ که در فضاهای شهری، مزارها، آیینها و تصاویر حضور دارد و دائماً بازتولید میشود. محور اصلی این نگاه، بدنهای شهدا – بهویژه پیکرهای مفقود و شهیدان گمنام – است که وضعیت تعلیقی آنها نقش مهمی در شکلگیری حافظهی جمعی ایفا میکند.
⏪️ یکی از مفاهیم مرکزی مقاله، بدن شهید بهعنوان میدان نیرو است. بدن شهید، بهخصوص وقتی که پیدا نشده، گمنام است یا پس از سالها تفحص بازمیگردد، در مرکز شبکهای از روایتهای دینی، ملی و سیاسی قرار میگیرد. نحوهی برخورد با این بدنها – از محل دفن و آیینهای تدفین تا طراحی یادمانها و مزارها – مثال روشنی از سیاسیشدن مرگ و مدیریت بدنهای مرده در سطح دولتی و مذهبی است. از دید مطالعات مرگ، این تمرکز نشان میدهد که چگونه مرگ میتواند به منبع مشروعیت سیاسی و تولید همبستگی جمعی تبدیل شود.
⏪️ مقاله تمایز مهمی میان «تاریخ» و «حافظه» برقرار میکند. تاریخ میکوشد جنگ را به یک گذشتهی بسته و طبقهبندیشده تبدیل کند؛ در حالی که حافظه از طریق مزارهای شهدا، یادمانهای شهری، راهیان نور، عکسها و پوسترها، جنگ را در زمان حال زنده نگه میدارد. این تمایز برای مطالعات مرگ یادآور آن است که مرگ فقط یک واقعهی زیستی و گذشتهمحور نیست، بلکه فرآیندی فرهنگی–حافظهای است که در طول زمان بازنویسی و بازتفسیر میشود.
🔶 نویسنده همچنین بر فرهنگ مادی و بصریِ مرگ و شهادت تأکید ویژهای دارد. سنگقبرها، پلاکها، لباسهای جبهه، اشیای بهجامانده از میدان جنگ، موزههای شهدا، نقاشیهای دیواری و پوسترها همگی بهعنوان #متون_مادی _مرگ خوانده میشوند. مقاله پیشنهاد میکند که برای فهم مرگ و سوگواری در ایران، نمیتوان فقط به وصیتنامهها، خاطرات و متون نوشتاری تکیه کرد؛ بلکه باید به اشیا، فضاها و تصاویر نیز بهمثابه منابع اصلی داده در انسانشناسی مرگ توجه کرد. این نکته یکی از قوتهای جدی متن است.
⏪️ مسئلهی نام، گمنامی و شناسایی نیز جایگاهی محوری در مقاله دارد. پدیدهی «شهید گمنام»، عملیات تفحص و تلاش برای شناسایی پیکرها نشان میدهد که مرگ با مفاهیمی چون هویت، نامگذاری، حق سوگواری خانواده و حق دولت برای مدیریت بدنهای ناشناس گره خورده است. برخورد مدرن–دینی با بدنهای مفقود، پرسشهایی مانند «چه کسی حق دارد برای این بدن تصمیم بگیرد؟» و «گمنامی چه نوع تقدس یا چه نوع حذف را ممکن میکند؟» را پیش میکشد.
❓📍از نظر رویکرد و روش، مقاله ترکیبی از انسانشناسی بصری، مطالعات حافظه و مشاهدات میدانی است. خسرونژاد با تحلیل تصاویر، یادمانها، فضاهای شهری و موزهها و قرار دادن آنها در کنار ادبیات نظری حافظه و جنگ، تصویری چندلایه از سیاست بدنهای شهدا ارائه میکند. برای مخاطبان «مطالعات مرگ»، این مقاله نمونهی خوبی است از اینکه چگونه میتوان مرگ را نه صرفاً از طریق آمار و اسناد رسمی، بلکه از طریق فضا، تصویر و شیء مطالعه کرد.
⏳ در عین حال، متن از منظر انتقادی نیز قابل پرسش است.
1️⃣ نخست آنکه تمرکز اصلی مقاله بر حافظهی رسمی و نیمهرسمی جنگ است؛ نهادها و فضاهایی که کموبیش تحت مدیریت یا تأیید ساختارهای دولتیاند. در این چارچوب، روایتهای حاشیهایتر – مانند تجربهی خانوادههای منتقد، سربازان دگراندیش، یا ساکنان مناطق مرزی که لزوماً با گفتمان رسمی همداستان نیستند – کمتر مجال بروز مییابند. این امر خطر آن را دارد که متن، حتی بهصورت ناخواسته، همان حافظهی غالب را بازتولید کند.
2️⃣ دوم آنکه بدن شهید در مقاله عمدتاً بهصورت بدن مردانه ظاهر میشود. مسئلهی جنسیت، نقش زنان در تجربهی جنگ و سوگواری (زنان شهید، مادران، همسران، خواهران) و همچنین بدنهای زنانهی قربانی جنگ، در این مقدمه چندان بسط پیدا نمیکند و به مقالات دیگر ویژهنامه واگذار میشود.
از منظر مطالعات مرگ، این کمرنگی میتواند به بازتولید یک تصویر مردمحور از مرگ قهرمانانه بینجامد و نیازمند تکمیل و تصحیح در پژوهشهای بعدی است.
📌 ادامه در بخش دوم...
Pedram Khosronejad (2012)
“Introduction: Unburied Memories – The Politics of Bodies of Sacred Defense Martyrs in Iran”
Visual Anthropology, Vol. 25, Issues 1–2.
🔸 خسرونژاد نشان میدهد که بدن شهدا در جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک پیکر بیجان نیست؛ بلکه به کانون تولید معنا، هویت، قدرت و حافظهی جمعی تبدیل میشود. از این منظر، متن برای کسانی که به مرگ، سوگواری، شهادت و سیاست بدنهای مرده علاقه دارند، نقطهی ورود مهمی به بحث است.
🔶 نویسنده از این پرسش آغاز میکند که با گذشت سالها از پایان جنگ ایران–عراق، این جنگ چگونه در سطح جامعه «زنده» نگه داشته میشود. بهجای تمرکز بر تاریخ رسمی، او بر چیزی تمرکز میکند که آن را
#خاطرات_دفن_نشده مینامد؛ یعنی آن بخش از تجربهی جنگ که در فضاهای شهری، مزارها، آیینها و تصاویر حضور دارد و دائماً بازتولید میشود. محور اصلی این نگاه، بدنهای شهدا – بهویژه پیکرهای مفقود و شهیدان گمنام – است که وضعیت تعلیقی آنها نقش مهمی در شکلگیری حافظهی جمعی ایفا میکند.
⏪️ یکی از مفاهیم مرکزی مقاله، بدن شهید بهعنوان میدان نیرو است. بدن شهید، بهخصوص وقتی که پیدا نشده، گمنام است یا پس از سالها تفحص بازمیگردد، در مرکز شبکهای از روایتهای دینی، ملی و سیاسی قرار میگیرد. نحوهی برخورد با این بدنها – از محل دفن و آیینهای تدفین تا طراحی یادمانها و مزارها – مثال روشنی از سیاسیشدن مرگ و مدیریت بدنهای مرده در سطح دولتی و مذهبی است. از دید مطالعات مرگ، این تمرکز نشان میدهد که چگونه مرگ میتواند به منبع مشروعیت سیاسی و تولید همبستگی جمعی تبدیل شود.
⏪️ مقاله تمایز مهمی میان «تاریخ» و «حافظه» برقرار میکند. تاریخ میکوشد جنگ را به یک گذشتهی بسته و طبقهبندیشده تبدیل کند؛ در حالی که حافظه از طریق مزارهای شهدا، یادمانهای شهری، راهیان نور، عکسها و پوسترها، جنگ را در زمان حال زنده نگه میدارد. این تمایز برای مطالعات مرگ یادآور آن است که مرگ فقط یک واقعهی زیستی و گذشتهمحور نیست، بلکه فرآیندی فرهنگی–حافظهای است که در طول زمان بازنویسی و بازتفسیر میشود.
🔶 نویسنده همچنین بر فرهنگ مادی و بصریِ مرگ و شهادت تأکید ویژهای دارد. سنگقبرها، پلاکها، لباسهای جبهه، اشیای بهجامانده از میدان جنگ، موزههای شهدا، نقاشیهای دیواری و پوسترها همگی بهعنوان #متون_مادی _مرگ خوانده میشوند. مقاله پیشنهاد میکند که برای فهم مرگ و سوگواری در ایران، نمیتوان فقط به وصیتنامهها، خاطرات و متون نوشتاری تکیه کرد؛ بلکه باید به اشیا، فضاها و تصاویر نیز بهمثابه منابع اصلی داده در انسانشناسی مرگ توجه کرد. این نکته یکی از قوتهای جدی متن است.
⏪️ مسئلهی نام، گمنامی و شناسایی نیز جایگاهی محوری در مقاله دارد. پدیدهی «شهید گمنام»، عملیات تفحص و تلاش برای شناسایی پیکرها نشان میدهد که مرگ با مفاهیمی چون هویت، نامگذاری، حق سوگواری خانواده و حق دولت برای مدیریت بدنهای ناشناس گره خورده است. برخورد مدرن–دینی با بدنهای مفقود، پرسشهایی مانند «چه کسی حق دارد برای این بدن تصمیم بگیرد؟» و «گمنامی چه نوع تقدس یا چه نوع حذف را ممکن میکند؟» را پیش میکشد.
❓📍از نظر رویکرد و روش، مقاله ترکیبی از انسانشناسی بصری، مطالعات حافظه و مشاهدات میدانی است. خسرونژاد با تحلیل تصاویر، یادمانها، فضاهای شهری و موزهها و قرار دادن آنها در کنار ادبیات نظری حافظه و جنگ، تصویری چندلایه از سیاست بدنهای شهدا ارائه میکند. برای مخاطبان «مطالعات مرگ»، این مقاله نمونهی خوبی است از اینکه چگونه میتوان مرگ را نه صرفاً از طریق آمار و اسناد رسمی، بلکه از طریق فضا، تصویر و شیء مطالعه کرد.
⏳ در عین حال، متن از منظر انتقادی نیز قابل پرسش است.
1️⃣ نخست آنکه تمرکز اصلی مقاله بر حافظهی رسمی و نیمهرسمی جنگ است؛ نهادها و فضاهایی که کموبیش تحت مدیریت یا تأیید ساختارهای دولتیاند. در این چارچوب، روایتهای حاشیهایتر – مانند تجربهی خانوادههای منتقد، سربازان دگراندیش، یا ساکنان مناطق مرزی که لزوماً با گفتمان رسمی همداستان نیستند – کمتر مجال بروز مییابند. این امر خطر آن را دارد که متن، حتی بهصورت ناخواسته، همان حافظهی غالب را بازتولید کند.
2️⃣ دوم آنکه بدن شهید در مقاله عمدتاً بهصورت بدن مردانه ظاهر میشود. مسئلهی جنسیت، نقش زنان در تجربهی جنگ و سوگواری (زنان شهید، مادران، همسران، خواهران) و همچنین بدنهای زنانهی قربانی جنگ، در این مقدمه چندان بسط پیدا نمیکند و به مقالات دیگر ویژهنامه واگذار میشود.
از منظر مطالعات مرگ، این کمرنگی میتواند به بازتولید یک تصویر مردمحور از مرگ قهرمانانه بینجامد و نیازمند تکمیل و تصحیح در پژوهشهای بعدی است.
📌 ادامه در بخش دوم...
👍1
3️⃣ نکتهی انتقادی سوم، محدودیت جغرافیایی و اجتماعی مثالهاست
بخش مهمی از شواهد و نمونهها از فضاهای شهریِ مرکزی (بهویژه تهران) و نهادهای رسمی گرفته شده است. در نتیجه، پرسشهای مهمی بیپاسخ میمانند: حافظهی جنگ در روستاها، شهرهای کوچک یا میان گروههای قومی مختلف چگونه شکل میگیرد؟ آیا اشکال دیگری از یادآوری و سوگواری وجود دارد که با الگوی رسمی فاصله داشته باشد؟ این خلأ فرصتی برای پژوهشهای محلیتر و قومنگارانهتر در حوزهی مطالعات مرگ است.
✅ نهایتاً، هرچند نویسنده به نادیدهگرفتهشدن جنگ ایران–عراق در حافظهی جهانی اشاره میکند، بحث تطبیقی با دیگر حافظههای جنگی (مثل ویتنام، بالکان یا جنگهای استعماری) در این متن ابتدایی محدود باقی میماند. برای غنیتر شدن مطالعات مرگ، میتوان از همین نقطه حرکت کرد و سیاست بدنهای شهدا در ایران را در کنار نمونههای مشابه در دیگر زمینهها قرار داد تا شباهتها و تفاوتها روشنتر شود.
با وجود این نقدها، مقالهی خاطرات دفننشده همچنان متنی کلیدی برای شناخت پیوند میان مرگ، بدن، حافظه و سیاست در ایران معاصر است. این مقاله هم به فهم بافت خاصِ دفاع مقدس کمک میکند و هم امکان اندیشیدن به پرسشهای عمومیتر در حوزهی مرگ، سوگ و بدن را فراهم میآورد.
کانال مرگ و فرهنگ
بخش مهمی از شواهد و نمونهها از فضاهای شهریِ مرکزی (بهویژه تهران) و نهادهای رسمی گرفته شده است. در نتیجه، پرسشهای مهمی بیپاسخ میمانند: حافظهی جنگ در روستاها، شهرهای کوچک یا میان گروههای قومی مختلف چگونه شکل میگیرد؟ آیا اشکال دیگری از یادآوری و سوگواری وجود دارد که با الگوی رسمی فاصله داشته باشد؟ این خلأ فرصتی برای پژوهشهای محلیتر و قومنگارانهتر در حوزهی مطالعات مرگ است.
✅ نهایتاً، هرچند نویسنده به نادیدهگرفتهشدن جنگ ایران–عراق در حافظهی جهانی اشاره میکند، بحث تطبیقی با دیگر حافظههای جنگی (مثل ویتنام، بالکان یا جنگهای استعماری) در این متن ابتدایی محدود باقی میماند. برای غنیتر شدن مطالعات مرگ، میتوان از همین نقطه حرکت کرد و سیاست بدنهای شهدا در ایران را در کنار نمونههای مشابه در دیگر زمینهها قرار داد تا شباهتها و تفاوتها روشنتر شود.
با وجود این نقدها، مقالهی خاطرات دفننشده همچنان متنی کلیدی برای شناخت پیوند میان مرگ، بدن، حافظه و سیاست در ایران معاصر است. این مقاله هم به فهم بافت خاصِ دفاع مقدس کمک میکند و هم امکان اندیشیدن به پرسشهای عمومیتر در حوزهی مرگ، سوگ و بدن را فراهم میآورد.
کانال مرگ و فرهنگ
👍1
Introduction Unburied Memories.pdf
2.1 MB
متن کامل مقاله خاطرات دفننشده نوشته پدرام خسرونژاد
کانال مرگ و فرهنگ
کانال مرگ و فرهنگ
📍 کارهای مهم در حوزهی مرگ، جنسیت و سکسوالیته📍
در مطالعات مرگ، یک شاخهی مهم به پیوند مرگ، جنسیت و سکسوالیته میپردازد؛ از فمینیسم کلاسیک تا «مطالعات کوییر مرگ».
🔹 مرگ و بدن زنانه
• Elisabeth Bronfen – Over Her Dead Body: Death, Femininity and the Aesthetic (1992)
کلاسیکترین کار دربارهی رابطهی مرگ و زنانگی در ادبیات و هنر غرب؛ بررسی اینکه چرا بدن زنِ مرده یکی از موتیفهای مرکزی فرهنگ تصویری و روایی است.
• Pat Jalland – Death in the Victorian Family (1996)
و دیگر آثارش دربارهی مرگ در بریتانیا
کارهایی که نشان میدهند تجربهی مرگ و سوگواری چطور بهشدت جنسیتمند است (نقش مادران، همسران، بیوهگی، تقسیم جنسیتی سوگ).
🔹 مرگ، جنسیت و سکسوالیته در ادبیات
• Kathryn James – Death, Gender and Sexuality in Contemporary Adolescent Literature (2009)
بررسی اینکه مرگ در ادبیات نوجوان چگونه با قدرت، جنسیت و میل جنسی گره میخورد و چه تصاویری از «زن/مرگ» و سوژهی نوجوان میسازد.
🔹 مطالعات کوییر مرگ
Queer Death Studies
• Special Issues on Queer Death Studies
• Women, Gender & Research- «Queer Death Studies: Coming to Terms with Death, Dying and Mourning Differently»
• Australian Feminist Studies – «Queer Death Studies: Death, Dying and Mourning from a Queerfeminist Perspective»
هر دو این ویژهنامهها عملاً مانیفستهای اولیهی حوزهی «مطالعات کوییر مرگ» محسوب میشوند.
• Nina Lykke, Tara Mehrabi, Marietta Radomska (eds.) – Routledge International Handbook of Queer Death Studies (2025)
هندبوک جامع و تازهمنتشرشدهای که نقشهی این حوزه را ترسیم میکند: از مرگ سوژههای کوییر و ترنس تا سوگهای نامرئی و necropolitics.
• Patricia MacCormack – Death Activism: Queer Death Studies and the Posthuman (2025)
متنی نظری که سعی میکند مرگ را از منظر کوییر و پستهیومن بازاندیشی کند و نوعی «مرگاکتیویسم» پیشنهاد میدهد.
• Nina Lykke – Vibrant Death: A Posthuman Phenomenology of Mourning (2021)
کتابی که سوگواری را از زاویهی پستهیومن و کوییرفمینیستی میخواند و مرزهای انسان/غیرانسان و زنده/مرده را زیر سؤال میبرد.
🔸 برای معرفی دیگر حوزهها و پیوند آنها به مطالعات مرگ این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
کانال مرگ و فرهنگ
در مطالعات مرگ، یک شاخهی مهم به پیوند مرگ، جنسیت و سکسوالیته میپردازد؛ از فمینیسم کلاسیک تا «مطالعات کوییر مرگ».
🔹 مرگ و بدن زنانه
• Elisabeth Bronfen – Over Her Dead Body: Death, Femininity and the Aesthetic (1992)
کلاسیکترین کار دربارهی رابطهی مرگ و زنانگی در ادبیات و هنر غرب؛ بررسی اینکه چرا بدن زنِ مرده یکی از موتیفهای مرکزی فرهنگ تصویری و روایی است.
• Pat Jalland – Death in the Victorian Family (1996)
و دیگر آثارش دربارهی مرگ در بریتانیا
کارهایی که نشان میدهند تجربهی مرگ و سوگواری چطور بهشدت جنسیتمند است (نقش مادران، همسران، بیوهگی، تقسیم جنسیتی سوگ).
🔹 مرگ، جنسیت و سکسوالیته در ادبیات
• Kathryn James – Death, Gender and Sexuality in Contemporary Adolescent Literature (2009)
بررسی اینکه مرگ در ادبیات نوجوان چگونه با قدرت، جنسیت و میل جنسی گره میخورد و چه تصاویری از «زن/مرگ» و سوژهی نوجوان میسازد.
🔹 مطالعات کوییر مرگ
Queer Death Studies
• Special Issues on Queer Death Studies
• Women, Gender & Research- «Queer Death Studies: Coming to Terms with Death, Dying and Mourning Differently»
• Australian Feminist Studies – «Queer Death Studies: Death, Dying and Mourning from a Queerfeminist Perspective»
هر دو این ویژهنامهها عملاً مانیفستهای اولیهی حوزهی «مطالعات کوییر مرگ» محسوب میشوند.
• Nina Lykke, Tara Mehrabi, Marietta Radomska (eds.) – Routledge International Handbook of Queer Death Studies (2025)
هندبوک جامع و تازهمنتشرشدهای که نقشهی این حوزه را ترسیم میکند: از مرگ سوژههای کوییر و ترنس تا سوگهای نامرئی و necropolitics.
• Patricia MacCormack – Death Activism: Queer Death Studies and the Posthuman (2025)
متنی نظری که سعی میکند مرگ را از منظر کوییر و پستهیومن بازاندیشی کند و نوعی «مرگاکتیویسم» پیشنهاد میدهد.
• Nina Lykke – Vibrant Death: A Posthuman Phenomenology of Mourning (2021)
کتابی که سوگواری را از زاویهی پستهیومن و کوییرفمینیستی میخواند و مرزهای انسان/غیرانسان و زنده/مرده را زیر سؤال میبرد.
🔸 برای معرفی دیگر حوزهها و پیوند آنها به مطالعات مرگ این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
کانال مرگ و فرهنگ
📍کارهای مهم در حوزه مرگ و سیاست 📍
بخش اول
۱. سیاست سوگ، مویه و فقدان
Gail Holst-Warhaft
• The Cue for Passion: Grief and Its Political Uses (2000)
🔸 دربارهی اینکه در مدرنیته سوگواری چطور توسط دولت، رسانه، مشاوران سوگ، موزهها و یادمانها «مدیریت» و «بسیج» میشود؛ از عزاداریهای ملی تا سوگهای جمعی بعد از فجایع.
• Dangerous Voices: Women’s Laments and Greek Literature
🔸 بر مویههای زنانه در یونان و تلاش دولت/کلیسا برای کنترل آنها تمرکز میکند و نشان میدهد چرا نوحهی زنانه بالقوه رادیکال و بیثباتکنندهی نظم سیاسی است.
Judith Butler
• Precarious Life: The Powers of Mourning and Violence (2004)
🔸 از پسا 11 سپتامبر و «جنگ علیه ترور»، این سؤال را میپرسد که چه نوع سوگی میتواند پایهی همبستگی سیاسی شود، و چه سوگهایی توسط سیاست امنیتی مصادره میشوند.
• Frames of War: When Is Life Grievable? (2009)
🔸ایدهی کلیدی: «زندگیِ قابلسوگواری»؛ رسانه و دولت چطور برخی مرگها را قابل سوگواری و برخی را نامرئی میکنند.
Loss: The Politics of Mourning (Ed. Eng & Kazanjian, 2003)
🔸مجموعهمقالهای دربارهی اینکه در قرن بیستم – با جنگ، نسلکشی، بیماری و… – از دست دادن چطور به یک نیروی سیاسی و فرهنگی تبدبل میشود؛ و چطور میتوان از دل «آنچه باقیمانده» سیاست جدید ساخت.
۲. سیاست جسد و حاکمیت بر مردگان
Finn Stepputat (ed.) – Governing the Dead: Sovereignty and the Politics of Dead Bodies (2014)
🔸انسانشناسها و نظریهپردازان مختلف نشان میدهند که سرنوشت جسد (دفن، ناپدید کردن، بازگرداندن، قبر جمعی…) یکی از جاهاییست که حاکمیت خود را اعمال میکند: چه کسی «حق دارد» کجا و چگونه دفن شود، چه جسدی حق بازگشت دارد، و با بقایای قتلعامها چه میکنند.
Katherine Verdery – The Political Lives of Dead Bodies: Reburial and Postsocialist Change (1999)
🔸براساس اروپای شرقی بعد از فروپاشی سوسیالیسم: کالبد رهبران، قهرمانان، «شهدای» قدیمی و حتی مردم عادی چطور دوباره نبش قبر و جابهجا میشود تا گذشته بازنویسی و حالِ سیاسی جدید ساخته شود.
Thomas Laqueur – The Work of the Dead: A Cultural History of Mortal Remains (2015)
🔸یک تاریخنگاری عظیمِ فرهنگی دربارهی اینکه چرا هیچ فرهنگ انسانی نسبت به جسد بیتفاوت نیست؛ و چگونه «مراقبت از مردگان» برای فرد، جامعه و ملت کارِ سیاسی انجام میدهد (از قبرستانهای مدرن تا یادمانهای ملی).
📌 ادامه در بخش بعدی….
کانال مرگ و فرهنگ
بخش اول
۱. سیاست سوگ، مویه و فقدان
Gail Holst-Warhaft
• The Cue for Passion: Grief and Its Political Uses (2000)
🔸 دربارهی اینکه در مدرنیته سوگواری چطور توسط دولت، رسانه، مشاوران سوگ، موزهها و یادمانها «مدیریت» و «بسیج» میشود؛ از عزاداریهای ملی تا سوگهای جمعی بعد از فجایع.
• Dangerous Voices: Women’s Laments and Greek Literature
🔸 بر مویههای زنانه در یونان و تلاش دولت/کلیسا برای کنترل آنها تمرکز میکند و نشان میدهد چرا نوحهی زنانه بالقوه رادیکال و بیثباتکنندهی نظم سیاسی است.
Judith Butler
• Precarious Life: The Powers of Mourning and Violence (2004)
🔸 از پسا 11 سپتامبر و «جنگ علیه ترور»، این سؤال را میپرسد که چه نوع سوگی میتواند پایهی همبستگی سیاسی شود، و چه سوگهایی توسط سیاست امنیتی مصادره میشوند.
• Frames of War: When Is Life Grievable? (2009)
🔸ایدهی کلیدی: «زندگیِ قابلسوگواری»؛ رسانه و دولت چطور برخی مرگها را قابل سوگواری و برخی را نامرئی میکنند.
Loss: The Politics of Mourning (Ed. Eng & Kazanjian, 2003)
🔸مجموعهمقالهای دربارهی اینکه در قرن بیستم – با جنگ، نسلکشی، بیماری و… – از دست دادن چطور به یک نیروی سیاسی و فرهنگی تبدبل میشود؛ و چطور میتوان از دل «آنچه باقیمانده» سیاست جدید ساخت.
۲. سیاست جسد و حاکمیت بر مردگان
Finn Stepputat (ed.) – Governing the Dead: Sovereignty and the Politics of Dead Bodies (2014)
🔸انسانشناسها و نظریهپردازان مختلف نشان میدهند که سرنوشت جسد (دفن، ناپدید کردن، بازگرداندن، قبر جمعی…) یکی از جاهاییست که حاکمیت خود را اعمال میکند: چه کسی «حق دارد» کجا و چگونه دفن شود، چه جسدی حق بازگشت دارد، و با بقایای قتلعامها چه میکنند.
Katherine Verdery – The Political Lives of Dead Bodies: Reburial and Postsocialist Change (1999)
🔸براساس اروپای شرقی بعد از فروپاشی سوسیالیسم: کالبد رهبران، قهرمانان، «شهدای» قدیمی و حتی مردم عادی چطور دوباره نبش قبر و جابهجا میشود تا گذشته بازنویسی و حالِ سیاسی جدید ساخته شود.
Thomas Laqueur – The Work of the Dead: A Cultural History of Mortal Remains (2015)
🔸یک تاریخنگاری عظیمِ فرهنگی دربارهی اینکه چرا هیچ فرهنگ انسانی نسبت به جسد بیتفاوت نیست؛ و چگونه «مراقبت از مردگان» برای فرد، جامعه و ملت کارِ سیاسی انجام میدهد (از قبرستانهای مدرن تا یادمانهای ملی).
📌 ادامه در بخش بعدی….
کانال مرگ و فرهنگ
👍1
📍 کارهای مهم در حوزه سیاست و مرگ📍
بخش دوم
۳. نکروپالیتیک، بایوپولیتیک
Achille Mbembe – Necropolitics
🔸 نویسنده بحث میکند که قدرت مدرن فقط «مدیریت زندگی» (بایوپولیتیک) نیست؛ بلکه به شکلی فعال «جهانهای مرگ» میسازد که در آن جمعیتهای حاشیهای در وضعیت میانزیستن/مردن نگه داشته میشوند (اشغال، مرزها، اردوگاهها، نژادپرستی، جنگ علیه ترور…).
Jasbir K. Puar – The Right to Maim: Debility, Capacity, Disability (2017)
پوار فرمول فوکویی «بگذار بمیرند/زنده نگه دار» را به ایدهی «حق معلولکردن» بسط میدهد: دولت و ارتش گاهی نه میکشند و نه رها میکنند، بلکه بدنها را در وضعیت «ناتوانی مزمن» نگه میدارند (debility) تا بهتر مدیریت و کنترل شوند؛ مثلاً در سیاستهای امنیتی و اشغال.
۴. تروما، ناپدیدشدن، حافظهی سیاسی
Jenny Edkins
• Trauma and the Memory of Politics (2003)
🔸دربارهی اینکه یادبودها، دیوارها و مناسکِ پس از فاجعه (جنگ، نسلکشی، 11 سپتامبر، کوزوو…) چگونه میتوانند هم ابزار تثبیت حاکمیت باشند، هم ابزار مقاومت
و به چالش کشیدن دولت.
• Missing: Persons and Politics (2011)
🔸روی «مفقودین» کار میکند: از گمشدههای منهتن بعد از 11 سپتامبر تا مفقودین جنگ و دیکتاتوریها (مثلاً آرژانتین)؛ و اینکه جستوجو برای بدنِ غایب چگونه سیاست را از پایین شکل میدهد.
Veena Das – Life and Words: Violence and the Descent into the Ordinary (2007)
🔸از دل خشونتهای تقسیم هند و کشتار سIKhها، نشان میدهد مرگ و خشونت سیاسی چگونه در «زندگی روزمره» تهنشین میشوند، و سوژهها با زبان و بدنشان با آن کنار میآیند؛ ترکیب فلسفه، انسانشناسی و سیاست.
پایان ..
کانال مرگ و فرهنگ
بخش دوم
۳. نکروپالیتیک، بایوپولیتیک
Achille Mbembe – Necropolitics
🔸 نویسنده بحث میکند که قدرت مدرن فقط «مدیریت زندگی» (بایوپولیتیک) نیست؛ بلکه به شکلی فعال «جهانهای مرگ» میسازد که در آن جمعیتهای حاشیهای در وضعیت میانزیستن/مردن نگه داشته میشوند (اشغال، مرزها، اردوگاهها، نژادپرستی، جنگ علیه ترور…).
Jasbir K. Puar – The Right to Maim: Debility, Capacity, Disability (2017)
پوار فرمول فوکویی «بگذار بمیرند/زنده نگه دار» را به ایدهی «حق معلولکردن» بسط میدهد: دولت و ارتش گاهی نه میکشند و نه رها میکنند، بلکه بدنها را در وضعیت «ناتوانی مزمن» نگه میدارند (debility) تا بهتر مدیریت و کنترل شوند؛ مثلاً در سیاستهای امنیتی و اشغال.
۴. تروما، ناپدیدشدن، حافظهی سیاسی
Jenny Edkins
• Trauma and the Memory of Politics (2003)
🔸دربارهی اینکه یادبودها، دیوارها و مناسکِ پس از فاجعه (جنگ، نسلکشی، 11 سپتامبر، کوزوو…) چگونه میتوانند هم ابزار تثبیت حاکمیت باشند، هم ابزار مقاومت
و به چالش کشیدن دولت.
• Missing: Persons and Politics (2011)
🔸روی «مفقودین» کار میکند: از گمشدههای منهتن بعد از 11 سپتامبر تا مفقودین جنگ و دیکتاتوریها (مثلاً آرژانتین)؛ و اینکه جستوجو برای بدنِ غایب چگونه سیاست را از پایین شکل میدهد.
Veena Das – Life and Words: Violence and the Descent into the Ordinary (2007)
🔸از دل خشونتهای تقسیم هند و کشتار سIKhها، نشان میدهد مرگ و خشونت سیاسی چگونه در «زندگی روزمره» تهنشین میشوند، و سوژهها با زبان و بدنشان با آن کنار میآیند؛ ترکیب فلسفه، انسانشناسی و سیاست.
پایان ..
کانال مرگ و فرهنگ
👍2❤1