ĐŔĖĄM$
211 subscribers
9.19K photos
2.33K videos
21 files
127 links
باده از ما مست شد ؛ نی ما از او

قالب از ما هست شد؛ نی ما از او

#مولانا
@ddrreamm
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm



تهمت نزنیم با آبروی کسی بازی نکنیم
👍1👌1
@ddrreamm

چو باد عزم سر کوي يار خواهم کرد
نفس به بوي خوشش مشکبار خواهم کرد

به هرزه بي مي و معشوق عمر مي گذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروي که اندوختم ز دانش و دين
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد

چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر اين کار و بار خواهم کرد

به ياد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بناي عهد قديم استوار خواهم کرد

صبا کجاست که اين جان خون گرفته چو گل
فداي نکهت گيسوي يار خواهم کرد

نفاق و زرق نبخشد صفاي دل حافظ
طريق رندي و عشق اختيار خواهم کرد

#حافظ
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


ویلن زدن شادروان #حسین_سرشار
و هیپنوتیزم کلاس
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


🌹💫خیام  خوانی مردم بوشهر
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
موسیقی #بندری
       #خیام_خوانی

ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست
بی باده گلرنگ  نمی باید  زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا  سبزهٔ خاک ما  تماشاگه  کیست
👍2
@ddrreamm


دنبالِ چه ای؟ عاشق و دیوانه تر از من؟
ای شمع برافروخته، پروانه تر از من؟

گفتند که گنج از دلِ ویرانه بیابی
کنکاش نکن اینهمه، ویرانه تر از من؟

در بینِ همه مدعیانت که ندیدم
در وقتِ پریشان شدنت شانه تر از من

هی لب نده بر ساغرِ خالیِ رقیبان
پیدا نشود ساقیِ میخانه تر از من

بر باد نکن تکیه که آزار نبینی
پیدا نکنی شانه ی مردانه تر از من

چون سایه به افسونِ تو پابندم و افسوس
مردی نشد از چشمِ تو بیگانه تر از من


#داوود_نادعلی
👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

تصنیف قدیمی «دوش دوش» که با نام «مه‌لقا» نیز شناخته می‌‎شود، یکی از آثار به‌جامانده و منتسب به مرحوم #علی_اکبر_شیدا است. گفته می‌شود شیدا در اواخر عمر خود عاشق دختری یهودی به نام «مارثیا» می‌‎شود که تصنیف دوش دوش را برای او سروده و با صدای جادویی #بانو_مرضیه اجرا کرده است.
👌21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


در دلش جایی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست

هر کجا می‌نگرم باز هم اوست
که به چشمان ترم خیره شده‌ است

#فروغ_فرخزاد
👍1
@ddrreamm


«در این زمانه درخت‌ها از مردمان خرم ترند.
کوه‌ها از آرزوها بلند ترند.
نی‌ها از اندیشه‌ها راست ترند.
برف‌ها از دلها سپیدترند...»

تهران، ۶ فروردین ۱۳۴۲
برشی از نامه‌ی‌ #سهراب_سپهری به نازی
1👍1👌1
@ddrreamm

#فردوسی :

ز بیدادیِ شهریارِ  جهان
  همه نیکویی باشد اندر نهان

نپرَّد ز پستان نخچیر ، شیر
  شود آب در چشمهٔ خویش، قیر



#سعدی در توصیف قحط سالی دمشق:

بخوشید سرچشمه‌های قدیم
نماند آب جز آب چشم یتیم

*
👍21
@ddrreamm

به عزاداریِ این عالَمِ پیوسته خراب
چشم بستیم به بیداریِ در عالم خواب

چه نظر واشدنی دارد اگر صبح تو نیز
هست مانند من، آغشته ی به انواع عذاب؟

به چه می ارزد اگر عقل بورزیم، ولی
نتوانیم برقصیم کنار می ناب ؟

یا نمی بیند و ازحالِ جهان بیخبر است
یا خودش را زده ازعمد ، خداوند به خواب!

اینهمه ی خنده ی ضحاک چه معنی دارد؟
گریه ی ابر مگر نیست پس از برق سحاب؟!

آنکه از تخت روان خانه او ساخته  اند
داده سیلاب روان رابه منِ خانه خراب

چشمِ تَر دارم و امید ندارم چو حباب
چه کند آنکه پیِ خانه نهاده است بر آب ؟

قاصدک ! گوش فلک پر شده از ناله، مکوش؛
به سوالت ندهد خاطرِ آسوده جواب

#رامین_حق_شناس
👏1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


شد گلشن روی تو تماشای دلم
شد تلخی جور هات حلوای دلم

ما را ز غمت شکایتی نیست ولیک
ذوقی دارد که بشنوی وای دلم

#مولانا
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
#حافظ

چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد

دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد

علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
👍2👌1
@ddrreamm

ای صبا، صبح‌دمی برسر کویش بگذر

تا معطر شود آفاق ز تو، هر سحری


#عراقی
👍1
@ddrreamm

چنین یاد دارم که سقای نیل
نکرد آب بر مصر سالی سبیل

گروهی سوی کوهساران شدند
به فریاد خواهان باران شدند

گرستند و از گریه جویی روان
بیاید مگر گریهٔ آسمان

به ذوالنون خبر برد از ایشان کسی
که بر خلق رنج است و زحمت بسی

فرو ماندگان را دعائی بکن
که مقبول را رد نباشد سخن

شنیدم که ذوالنون به مدین گریخت
بسی برنیامد که باران بریخت

خبر شد به مدین پس از روز بیست
که ابر سیه دل برایشان گریست

سبک عزم باز آمدن کرد پیر
که پر شد به سیل بهاران غدیر

بپرسید از او عارفی در نهفت
چه حکمت در این رفتنت بود؟ گفت

شنیدم که بر مرغ و مور و ددان
شود تنگ روزی ز فعل بدان

در این کشور اندیشه کردم بسی
پریشان‌تر از خود ندیدم کسی

برفتم مبادا که از شر من
ببندد در خیر بر انجمن

بهی بایدت لطف کن کان بهان
ندیدندی از خود بتر در جهان

تو آنگه شوی پیش مردم عزیز
که مر خویشتن را نگیری به چیز

#بوستان_سعدی
#باب_هشتم
1👌1
@ddrreamm


به طواف کعبه رفتم
به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟
که درون خانه آیی؟

به قمارخانه رفتم
همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم
همه زاهد ریایی

#عراقی
👍1