ĐŔĖĄM$
209 subscribers
9.19K photos
2.33K videos
21 files
127 links
باده از ما مست شد ؛ نی ما از او

قالب از ما هست شد؛ نی ما از او

#مولانا
@ddrreamm
Download Telegram
@ddrreamm

دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بی‌رنگ رخت زمانه زندان منست

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست

#مولانا_رباعی
2
@ddrreamm

#سعدی

مردان همه عمر پاره بر دوخته‌اند
قوتی به هزار حیله اندوخته‌اند

فردای قیامت به گناه ایشان را
شاید که نسوزند که خود سوخته‌اند
👌2
@ddrreamm

عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر

عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر

#مولانا
👍1
@ddrreamm

#مولانا

از همه کس گذر کنم ، از تو گذر نمی شود
مشکل تو وفای من ، مشکل من جفای تو

کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


«زندگی معنایی ندارد جز آنچه که ما به آن می‌بخشیم. کار هنر و ادبیات (خصوصاً شعر) معنا دادن به بی معنا(زندگی) یا تفسیر و تاویل آن است.»

#شاهرخ_مسکوب
👍1
@ddrreamm

امروز با #حافظ :
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد
👍3
@ddrreamm


گفتمش: در وصل خواهی کشتنم یا در فراق؟

گفت: بی‌تابی مکن، خواهیم کردن زین دو یَک

#فیض_کاشانی
👍1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

داستان عشق ممنوعه؛ سرنوشت تلخ #رابعه_بلخی، اولین شاعر زن پارسی که عاشق غلامش شد اما به دست برادرش #بکتاش کشته شد!
و اشعاری که با خون نوشته شد.
😢1
@ddrreamm


چقد #شهریار حق میگه:

یادت نرود ، به مردم این دنیا

‏دریا بدهی ، کویر پس می گیرى
💯1
@ddrreamm


بزرگان وطن را از حماقه
نباشد بر وطن یک جو علاقه

یکی از انگلستان پند گیرد
یکی با روس‌ها پیوند گیرد

به مغزِ جمله این فکرِ خسیس است
که ایران مال روس و انگلیس است

#ایرج_میرزا
👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

عود را سِرّی است!
که اگر هزار سال او را ببویی
هیچ بوی ندهد!
آتشی خواهد
تا سِر خود، آشکار کند!

نه تو آنی که همانی
نه من آنم که تو دانی!

#مولانا
🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

رقص زیبا و احساسی با آهنگ #ابر_میبارد از

#همایون_شجریان 😊❤️
👍1
@ddrreamm

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

که به عمری نتوان دست بر آثارش برد

#حسین_منزوی
👌1
@ddrreamm

#دمی_با_سعدی

یکی از معروف‌ترین داستان‌های بوستان سعدی هم، روایت حمام‌رفتن #بایزید_بسطامی و تواضع بزرگ‌منشانه او است.
#سعدی علاوه بر بوستان در گلستان نیز بابی را به تواضع اختصاص داده است و این می‌تواند نشان از اهمیت تواضع در نگاه او داشته باشد:

شنیدم که وقتی سحرگاه عید
ز گرمابه آمد برون با یزید

یکی طشت خاکسترش بی‌خبر
فرو ریختند از سرایی به سر

همی گفت شولیده دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی

که ای نفس من در خور آتشم
به خاکستری روی درهم کشم؟

بزرگان نکردند در خود نگاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه

بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست

تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت

به گردن فتد سرکش تند خوی
بلندیت باید بلندی مجوی

ز مغرور دنیا ره دین مجوی
خدا بینی از خویشتن بین مجوی

گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان

گمان کی برد مردم هوشمند
که در سرگرانی است قدر بلند؟

از این نامورتر محلی مجوی
که خوانند خلقت پسندیده خوی

نه گر چون تویی بر تو کبر آورد
بزرگش نبینی به چشم خرد؟

تو نیز ار تکبر کنی همچنان
نمایی، که پیشت تکبر کنان

چو استاده‌ای بر مقامی بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند

بسا ایستاده درآمد ز پای
که افتادگانش گرفتند جای

گرفتم که خود هستی از عیب پاک
تعنت مکن بر من عیب‌ناک

یکی حلقهٔ کعبه دارد به دست
یکی در خراباتی افتاده مست

گر آن را بخواند، که نگذاردش؟
وراین را براند، که باز آردش؟

نه مستظهرست آن به اعمال خویش
نه این را در توبه بسته‌ست پیش

#بوستان
در عشق و مستی و شور
👍1
@ddrreamm


#اوحدی

زِ هر کویم غمی سر کرد و تشویشی و اندوهی

کجایی آخر ای شادی؟
تو هم بر کُن سر از جایی
👍1
@ddrreamm
#حافظ

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست؟
🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

چو نسیمی
    که سحرگه
به گلستان
    سِپُرَد ره
گذرانم

   چو نگاهی
که به ماهی
   شده حیران
به رخِ او
    نگرانم

چو شرابی
    نه به کامِ
دلِ یاری
    نه به جامِ
دگرانم.

مهرداد اَوِستا
👍1