Atash Dar Neyestan
Shahram Nazeri @bestmusik
@ddrreamm
#آتش_در_نیستان
#شهرام_ناظری
شعر از #مجذوب_علیشاه
آهنگساز و نوازندهی سهتار:
#جلال_ذوالفنون
#آتش_در_نیستان
#شهرام_ناظری
شعر از #مجذوب_علیشاه
آهنگساز و نوازندهی سهتار:
#جلال_ذوالفنون
🔥1
Forwarded from ĐŔĖĄM$ (" Amir امیر_مومنی# ")
@ddrreamm
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بیسبب نفروختم
دعوی بیمعنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
#مجذوب_علیشاه_همدانی
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بیسبب نفروختم
دعوی بیمعنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
#مجذوب_علیشاه_همدانی
👌2
@ddrreamm
#کلام
دو کس مردند
و حسرت بردند
یکی آنکه داشت ونخورد
دیگری آنکه دانست ونکرد
#سعدی
#برگرفته_ازنثر_گلستان
#کلام
دو کس مردند
و حسرت بردند
یکی آنکه داشت ونخورد
دیگری آنکه دانست ونکرد
#سعدی
#برگرفته_ازنثر_گلستان
👍1
@ddrreamm
باری، اگر روزی کسی از من بپرسد
چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟
من می گشایم پیش رویش دفترم را:
در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم، در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم...
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم
پژمردن یک شاخه گل را رنج بردم
مرگ قناری در قفس را غصه خوردم
وز غصه مردم، شبی صد بار مردم...
#فریدون_مشیری
باری، اگر روزی کسی از من بپرسد
چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟
من می گشایم پیش رویش دفترم را:
در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم، در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم...
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم
پژمردن یک شاخه گل را رنج بردم
مرگ قناری در قفس را غصه خوردم
وز غصه مردم، شبی صد بار مردم...
#فریدون_مشیری
👍2
🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
#مولانا
#همایون_شجریان
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
#مولانا
#همایون_شجریان
👍2
@ddrreamm
از آمدنم در این جهان نا شادم
عمرم همه را چه مفت و ارزان دادم
گر دست خودم بود سفر میرفتم
جایی که ز غصه ها کنم آزادم
#امیر_مومنی
از آمدنم در این جهان نا شادم
عمرم همه را چه مفت و ارزان دادم
گر دست خودم بود سفر میرفتم
جایی که ز غصه ها کنم آزادم
#امیر_مومنی
👏1
@ddrreamm
درهــــمه چیزی هنر وعیب هست
عیب مبــــین تا هنر آری به دست
در پــــرطاووس که زر پیکر است
سرزنــش پای کجا در خـور است؟
زاغ کــــه او را همه تن شد سیاه
دیده ســـپید است، در او کن نگاه
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبـــــــان خویش
#نظامی_گنجوی
درهــــمه چیزی هنر وعیب هست
عیب مبــــین تا هنر آری به دست
در پــــرطاووس که زر پیکر است
سرزنــش پای کجا در خـور است؟
زاغ کــــه او را همه تن شد سیاه
دیده ســـپید است، در او کن نگاه
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبـــــــان خویش
#نظامی_گنجوی
👍1
@ddrreamm
#پدرم ،،
پدرم تنها بود ،
توی دنیای به این زیبایی ،
هم میانِ زن و فرزند خودش تنها بود ،
مهربان بود ولی سختی دوران ،
کمی از چهره او سخت نمود ،
نه که فرزند نداشت ،
خواهری چند و برادر هم داشت ،
یکه و تنها بود ،،
پسر و دختر و داماد و عروس ،
نوه ها را دوست داشت ،
دختران را بیشتر ،
با پسرهاش کمی جدی بود ،
تا بدانند که دنیا سخت است ،
"زندگی رحم ندارد پسرم ،
و اگر دیر بجنبی همه ی هستی عمر ،
آتش و دود شود خاک به سر باید کرد ، "
پدرم مرد بزرگی که هنوزم مردم ،
عزتی مانده از او باز به یادش آرند ،
بعد یک عمر منم مثل پدر تنهایم ،
مهربانم ،
ولی تنهایم ،
ارث بردم ز پدر ،
چونکه قانون طبیعت این است ،
هر کسی مهر بورزد آخر ،
تک و تنها شود و تنهایی ،
امتیازیست خدا خاص خودش گرداند ،
#امیر_مومنی
#پدرم ،،
پدرم تنها بود ،
توی دنیای به این زیبایی ،
هم میانِ زن و فرزند خودش تنها بود ،
مهربان بود ولی سختی دوران ،
کمی از چهره او سخت نمود ،
نه که فرزند نداشت ،
خواهری چند و برادر هم داشت ،
یکه و تنها بود ،،
پسر و دختر و داماد و عروس ،
نوه ها را دوست داشت ،
دختران را بیشتر ،
با پسرهاش کمی جدی بود ،
تا بدانند که دنیا سخت است ،
"زندگی رحم ندارد پسرم ،
و اگر دیر بجنبی همه ی هستی عمر ،
آتش و دود شود خاک به سر باید کرد ، "
پدرم مرد بزرگی که هنوزم مردم ،
عزتی مانده از او باز به یادش آرند ،
بعد یک عمر منم مثل پدر تنهایم ،
مهربانم ،
ولی تنهایم ،
ارث بردم ز پدر ،
چونکه قانون طبیعت این است ،
هر کسی مهر بورزد آخر ،
تک و تنها شود و تنهایی ،
امتیازیست خدا خاص خودش گرداند ،
#امیر_مومنی
👏1
@ddrreamm
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
#تو_چرا_بازنگشتی_دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#بیست_سوم_اسفند_تلخ_ترین_روز_تاریخ🥀😔😢
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
#تو_چرا_بازنگشتی_دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#بیست_سوم_اسفند_تلخ_ترین_روز_تاریخ🥀😔😢
😢3👍1
@ddrreamm
زمن زین بی قراریها هم از این غمگساریها
ازاین شب زنده داریها چه می پرسی چه می پرسی
گرفتاریست بیداری ز محنت ها و دشواری
ازاین زاری ازاین خواری چه می پرسی چه می پرسی
گهی درداست وبیماری پریشانی ز هوشیاری
گهی از خویش بیزاری چه می پرسی چه می پرسی
گهی رسوا گهی شیدا گهی هم خسته ازغمها
گهی هم یکّه و تنها چه می پرسی چه می پرسی
دل پر غرق خون گه گاه زچشمم اشک وازلب آه
که بامن می شود همراه چه می پرسی چه می پرسی
ازاین چشم انتظاری ها ازاین نا سازگاریها
زچرخ وکجمداریها چه می پرسی چه می پرسی
از این بازار آشفته هزاران حرف ناگفته
درون سینه بنهفته چه می پرسی چه می پرسی
#نادر_خاکباز
زمن زین بی قراریها هم از این غمگساریها
ازاین شب زنده داریها چه می پرسی چه می پرسی
گرفتاریست بیداری ز محنت ها و دشواری
ازاین زاری ازاین خواری چه می پرسی چه می پرسی
گهی درداست وبیماری پریشانی ز هوشیاری
گهی از خویش بیزاری چه می پرسی چه می پرسی
گهی رسوا گهی شیدا گهی هم خسته ازغمها
گهی هم یکّه و تنها چه می پرسی چه می پرسی
دل پر غرق خون گه گاه زچشمم اشک وازلب آه
که بامن می شود همراه چه می پرسی چه می پرسی
ازاین چشم انتظاری ها ازاین نا سازگاریها
زچرخ وکجمداریها چه می پرسی چه می پرسی
از این بازار آشفته هزاران حرف ناگفته
درون سینه بنهفته چه می پرسی چه می پرسی
#نادر_خاکباز
👏2
@ddrreamm
در یک مسابقه گاو بازی وقتی این گاو صاحب خود را در میان جمعیت دید ، درحالی که خنجرها در پشتش فرو رفته بود و از تمام جسمش خون می چکید به او پناه برد و درحالی که نفس های آخر را میکشید اینگونه او را بوسید ،
حیوان بیچاره نمیدانست که صاحبش لحظاتی قبل او را به خاطر مشتی اسکناس فروخته است ،
مردی که گاوهای بیچاره را پرورش داده و آنها را برای انجام مسابقات گاو بازی آماده می کند
*این بوسه به بوسه یهودا معروف شد*
یهودا به نقل از داستانهای اساطیری یکی از حواریون عیسی بود که مکان او را به دشمنانش لو داد ،
بهترین جمله راجع به این صحنه دردناک را یک مجله اروپایی نوشت :
*هیچ حیوانی وحشی تر از انسان ناآگاه نیست *
😢😔
در یک مسابقه گاو بازی وقتی این گاو صاحب خود را در میان جمعیت دید ، درحالی که خنجرها در پشتش فرو رفته بود و از تمام جسمش خون می چکید به او پناه برد و درحالی که نفس های آخر را میکشید اینگونه او را بوسید ،
حیوان بیچاره نمیدانست که صاحبش لحظاتی قبل او را به خاطر مشتی اسکناس فروخته است ،
مردی که گاوهای بیچاره را پرورش داده و آنها را برای انجام مسابقات گاو بازی آماده می کند
*این بوسه به بوسه یهودا معروف شد*
یهودا به نقل از داستانهای اساطیری یکی از حواریون عیسی بود که مکان او را به دشمنانش لو داد ،
بهترین جمله راجع به این صحنه دردناک را یک مجله اروپایی نوشت :
*هیچ حیوانی وحشی تر از انسان ناآگاه نیست *
😢😔
❤1💔1