@ddrreamm
همه می خواهند بشریت را عوض
کنند،دریغا که هیچ کس در این
اندیشه نیست که خود را عوض کند.
#لئو_تولستوی
همه می خواهند بشریت را عوض
کنند،دریغا که هیچ کس در این
اندیشه نیست که خود را عوض کند.
#لئو_تولستوی
❤1👍1
@ddrreamm
آه، باران!
ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم،
آیا
چیره خواهی شد؟
#فریدون_مشیری
آه، باران!
ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم،
آیا
چیره خواهی شد؟
#فریدون_مشیری
👍1👏1
❤1👍1
😢2
👏3
👍2💔1
@ddrreamm
من از خدا کـــه تــو را آفرید ، ممنونم
از آن که روح به ؛ جسمت دمید، ممنونم
از آن که مثل؛ بت کوچکی تراشت داد
از آن که طــرح؛ تنت را کشید ممنونم
تو راه می روی؛ اندام شهر می لرزد
من از تمــام ؛ درختان بیـــد، ممنونم
در این غروب ، در این روزهای تنهایـی
از اینکه عشق؛ به دادم رسید، ممنونم
من از کسی که؛ عزیز مرا به چاه انداخت
و آن کـه آمد؛ و او را خریـد ، ممنونــم
من از نگاه؛ پریشان آن زلیخـــایی
که خواب پیرهنم، را درید ، ممنونم
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی !
من از خدا کــه؛ تــو را آفرید، ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری
من از خدا کـــه تــو را آفرید ، ممنونم
از آن که روح به ؛ جسمت دمید، ممنونم
از آن که مثل؛ بت کوچکی تراشت داد
از آن که طــرح؛ تنت را کشید ممنونم
تو راه می روی؛ اندام شهر می لرزد
من از تمــام ؛ درختان بیـــد، ممنونم
در این غروب ، در این روزهای تنهایـی
از اینکه عشق؛ به دادم رسید، ممنونم
من از کسی که؛ عزیز مرا به چاه انداخت
و آن کـه آمد؛ و او را خریـد ، ممنونــم
من از نگاه؛ پریشان آن زلیخـــایی
که خواب پیرهنم، را درید ، ممنونم
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی !
من از خدا کــه؛ تــو را آفرید، ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری
👏1
@ddrreamm
گر درختی از خزان بی برگ شد
یا کرخت از سورت سرمای سخت
هست امیدی که ابر فرودین
برگ ها رویاندش از فر بخت
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوال برگ بی درخت
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
گر درختی از خزان بی برگ شد
یا کرخت از سورت سرمای سخت
هست امیدی که ابر فرودین
برگ ها رویاندش از فر بخت
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوال برگ بی درخت
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
👍1
@ddrreamm
پشت خرمنهای گندم، لای بازوهای بید
آفتاب زرد، کم کم رو نهفت.
بر سر گیسوی گندمزارها
بوسهی بدرود تابستان شکفت.
از تو بود ای چشمهی جوشان تابستان گرم
گر به هر سو، خوشهها جوشید و خرمنها رسید،
از تو بود از گرمی آغوش تو،
هر گلی خندید و هر برگی دمید...
این همه شهد و شکر از سینهی پر شور توست
در دل ذرات هستی نور توست
مستی ما از طلایی خوشهی انگور توست...
راستی را، بوسهی تو، بوسهی بدرود بود؟
بسته شد آغوش تابستان؟
خدایا، زود بود!
#فریدون_مشیری
پشت خرمنهای گندم، لای بازوهای بید
آفتاب زرد، کم کم رو نهفت.
بر سر گیسوی گندمزارها
بوسهی بدرود تابستان شکفت.
از تو بود ای چشمهی جوشان تابستان گرم
گر به هر سو، خوشهها جوشید و خرمنها رسید،
از تو بود از گرمی آغوش تو،
هر گلی خندید و هر برگی دمید...
این همه شهد و شکر از سینهی پر شور توست
در دل ذرات هستی نور توست
مستی ما از طلایی خوشهی انگور توست...
راستی را، بوسهی تو، بوسهی بدرود بود؟
بسته شد آغوش تابستان؟
خدایا، زود بود!
#فریدون_مشیری
💯1