دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه
مژههای شوخ خود را چه به غمزه آب دادی
#فیض_کاشانی
@ddrreamm
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه
مژههای شوخ خود را چه به غمزه آب دادی
#فیض_کاشانی
@ddrreamm
👍2
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
#حافظ
@ddrreamm
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
#حافظ
@ddrreamm
👍2
دردم به جان رسید و طَبیبم پدید نیست
دارو فروش خَسته دِلان را دُکان کجاست
من خُفته همچو چَشم تو رنجور و در دِلت
روزی گُذر نکرد که آن ناتوان کُجاست
#خواجوی_کرمانی
@ddrreamm
دارو فروش خَسته دِلان را دُکان کجاست
من خُفته همچو چَشم تو رنجور و در دِلت
روزی گُذر نکرد که آن ناتوان کُجاست
#خواجوی_کرمانی
@ddrreamm
👍2
👌3
ای زبان تو بس زیانی مر مرا
چون تویی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش در این خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان میکند
گر چه هر چه گوییاش آن میکند
ای زبان هم گنج بیپایان تویی
ای زبان هم رنج بیدرمان تویی
هم صفیر و خدعهی مرغان تویی
هم انیس وحشت هجران تویی
چند امانم میدهی ای بیامان
ای تو زه کرده به کین من کمان
نک بپرانیده ای مرغ مرا
در چراگاه ستم کم کن چرا
یا جواب من بگو یا داد ده
یا مرا ز اسباب شادی یاد ده
ای دریغا نور ظلمت سوز من
ای دریغا صبح روز افروز من
ای دریغا مرغ خوش پرواز من
ز انتها پریده تا آغاز من
#مولانا
@ddrreamm
چون تویی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش در این خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان میکند
گر چه هر چه گوییاش آن میکند
ای زبان هم گنج بیپایان تویی
ای زبان هم رنج بیدرمان تویی
هم صفیر و خدعهی مرغان تویی
هم انیس وحشت هجران تویی
چند امانم میدهی ای بیامان
ای تو زه کرده به کین من کمان
نک بپرانیده ای مرغ مرا
در چراگاه ستم کم کن چرا
یا جواب من بگو یا داد ده
یا مرا ز اسباب شادی یاد ده
ای دریغا نور ظلمت سوز من
ای دریغا صبح روز افروز من
ای دریغا مرغ خوش پرواز من
ز انتها پریده تا آغاز من
#مولانا
@ddrreamm
👍2
👍2
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست...
#فریدون_مشیری❣ ✨👈
@ddrreamm
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست...
#فریدون_مشیری❣ ✨👈
@ddrreamm
💔2👏1
💯2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باور میکنید ۱۰۰ سال از این اجراهای بینظیر میگذرد؟
این #باستر_کیتون افسانهای
این #باستر_کیتون افسانهای
👍1💯1
یاد من باشد از فردا صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی، از جنس گذشت
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم،،،
#سهراب_سپهری ✨👈 @ddrreamm
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی، از جنس گذشت
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم،،،
#سهراب_سپهری ✨👈 @ddrreamm
❤2
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کم رنگ
زندگی باید کرد
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم روزگارت آرام
" فروغ فرخزاد "
👈 #ورود@ddrreamm
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کم رنگ
زندگی باید کرد
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم روزگارت آرام
" فروغ فرخزاد "
👈 #ورود@ddrreamm
🕊2
اُردا ویرافنامه ، فَرگَرد ۱۶ ، یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنی ،،از نوشته های ؛ اُرد ویراف،؛ دوره ساسانی،،،
پس سروش پاک و ایزد آذر ، دست من فراز گرفتند و از آنجا فرازتر شدم ،
جایی فراز آمدم ، دیدم رودی بزرگ و هولناک ، بدبو ، و تار که بسیار روانِ
فَرَوهران در آن رود بودند ، یکچند از آن گذشتن نتوانستند و یکچند با رنج
بسیار همی گذرند و یکچند بآسانی گذرند ،
پرسیدم که این کدام رود و این مردم که هستند که اینجا رنجه باشند ؟
سروش پاک و ایزد آذر گفتند که این رود ، آن اشک بسیار است که مردمان
از پسِ در گذشتگان ، از چشم بریزند و شیون و مویه و گریستن کنند .
آن اشک که نادانانه بریزند ، باین رود افزاید .
آنها که گذشتن نتوانند کسانی هستند که از پسِ گذشته ، شیون و مویه و گریستن
بسیار. کردند ، و آنها که آسانتر ، کسانی هستند که کم کردند ،
بجهانیان بگو که شما به گیتی ، شیون و مویه و گریستن نادانانه مکنید ، چه بهمان اندازه ، بدی و سختی به روان در گذشتگان شما رسد ،،،
@ddrreamm 👈✨
پس سروش پاک و ایزد آذر ، دست من فراز گرفتند و از آنجا فرازتر شدم ،
جایی فراز آمدم ، دیدم رودی بزرگ و هولناک ، بدبو ، و تار که بسیار روانِ
فَرَوهران در آن رود بودند ، یکچند از آن گذشتن نتوانستند و یکچند با رنج
بسیار همی گذرند و یکچند بآسانی گذرند ،
پرسیدم که این کدام رود و این مردم که هستند که اینجا رنجه باشند ؟
سروش پاک و ایزد آذر گفتند که این رود ، آن اشک بسیار است که مردمان
از پسِ در گذشتگان ، از چشم بریزند و شیون و مویه و گریستن کنند .
آن اشک که نادانانه بریزند ، باین رود افزاید .
آنها که گذشتن نتوانند کسانی هستند که از پسِ گذشته ، شیون و مویه و گریستن
بسیار. کردند ، و آنها که آسانتر ، کسانی هستند که کم کردند ،
بجهانیان بگو که شما به گیتی ، شیون و مویه و گریستن نادانانه مکنید ، چه بهمان اندازه ، بدی و سختی به روان در گذشتگان شما رسد ،،،
@ddrreamm 👈✨
👍1