@ddrreamm
زیاد در فکر عبادت خداوند که نمی دانی خواست او چیست مباش!
بلکه به خدمت خلق بپرداز که می دانی مشکلاتش چیست و چه می خواهد.
#ماجراهای_جاودان_در_فلسفه
#کنفسیوس
زیاد در فکر عبادت خداوند که نمی دانی خواست او چیست مباش!
بلکه به خدمت خلق بپرداز که می دانی مشکلاتش چیست و چه می خواهد.
#ماجراهای_جاودان_در_فلسفه
#کنفسیوس
👍3
@ddrreamm
#پدرم ،،
پدرم تنها بود ،
توی دنیای به این زیبایی ،
هم میانِ زن و فرزند خودش تنها بود ،
مهربان بود ولی سختی دوران ،
کمی از چهره او سخت نمود ،
نه که فرزند نداشت ،
خواهری چند و برادر هم داشت ،
یکه و تنها بود ،،
پسر و دختر و داماد و عروس ،
نوه ها را دوست داشت ،
دختران را بیشتر ،
با پسرهاش کمی جدی بود ،
تا بدانند که دنیا سخت است ،
"زندگی رحم ندارد پسرم ،
و اگر دیر بجنبی همه ی هستی عمر ،
آتش و دود شود خاک به سر باید کرد ، "
پدرم مرد بزرگی که هنوزم مردم ،
عزتی مانده از او باز به یادش آرند ،
بعد یک عمر منم مثل پدر تنهایم ،
مهربانم ،
ولی تنهایم ،
ارث بردم ز پدر ،
چونکه قانون طبیعت این است ،
هر کسی مهر بورزد آخر ،
تک و تنها شود و تنهایی ،
امتیازیست خدا خاص خودش گرداند ،
#امیر_مومنی
#پدرم ،،
پدرم تنها بود ،
توی دنیای به این زیبایی ،
هم میانِ زن و فرزند خودش تنها بود ،
مهربان بود ولی سختی دوران ،
کمی از چهره او سخت نمود ،
نه که فرزند نداشت ،
خواهری چند و برادر هم داشت ،
یکه و تنها بود ،،
پسر و دختر و داماد و عروس ،
نوه ها را دوست داشت ،
دختران را بیشتر ،
با پسرهاش کمی جدی بود ،
تا بدانند که دنیا سخت است ،
"زندگی رحم ندارد پسرم ،
و اگر دیر بجنبی همه ی هستی عمر ،
آتش و دود شود خاک به سر باید کرد ، "
پدرم مرد بزرگی که هنوزم مردم ،
عزتی مانده از او باز به یادش آرند ،
بعد یک عمر منم مثل پدر تنهایم ،
مهربانم ،
ولی تنهایم ،
ارث بردم ز پدر ،
چونکه قانون طبیعت این است ،
هر کسی مهر بورزد آخر ،
تک و تنها شود و تنهایی ،
امتیازیست خدا خاص خودش گرداند ،
#امیر_مومنی
💔2❤1🔥1
@ddrreamm
ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار
تا تن خاکی من عین بقا گردانی
چشم بر دور قدح دارم و جان بر کف دست
به سر خواجه که تا آن ندهی نستانی
بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی
#حافظ
ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار
تا تن خاکی من عین بقا گردانی
چشم بر دور قدح دارم و جان بر کف دست
به سر خواجه که تا آن ندهی نستانی
بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی
#حافظ
👍2
👌2👍1
@ddrreamm
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانهی خمّار دارد پیر ما
در خرابات مغان با پیر هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
#حافظ
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانهی خمّار دارد پیر ما
در خرابات مغان با پیر هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
#حافظ
👍4❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
من از بی قدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس، کس نمیگردد ازین بالا نشینی ها
#صائب_تبریزی
#رشید_کاکاوند
من از بی قدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس، کس نمیگردد ازین بالا نشینی ها
#صائب_تبریزی
#رشید_کاکاوند
👍2
@ddrreamm
"درویشی مجرّد به گوشهای نشسته بود.
پادشاهی بر او بگذشت.
درویش از آنجا که فَراغِ مُلکِ قناعت است، سر بر نیاورد و التفات نکرد.
سلطان از آنجا که سَطْوَتِ سلطنت است، برنجید و گفت:
این طایفهٔ خرقهپوشان امثالِ حیواناند و اهلیّت و آدمیّت ندارند.
وزیر نزدیکش آمد و گفت:
ای جوانمرد! سلطانِ رویِ زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرطِ ادب به جای نیاوردی؟
گفت: سلطان را بگوی توقّعِ خدمت از کسی دار که توقّعِ نعمت از تو دارد و دیگر؛
بدان که
ملوک از بهرِ پاسِ رعیّتاند نه رعیّت از بهرِ طاعتِ ملوک!!!
#سعدی
"درویشی مجرّد به گوشهای نشسته بود.
پادشاهی بر او بگذشت.
درویش از آنجا که فَراغِ مُلکِ قناعت است، سر بر نیاورد و التفات نکرد.
سلطان از آنجا که سَطْوَتِ سلطنت است، برنجید و گفت:
این طایفهٔ خرقهپوشان امثالِ حیواناند و اهلیّت و آدمیّت ندارند.
وزیر نزدیکش آمد و گفت:
ای جوانمرد! سلطانِ رویِ زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرطِ ادب به جای نیاوردی؟
گفت: سلطان را بگوی توقّعِ خدمت از کسی دار که توقّعِ نعمت از تو دارد و دیگر؛
بدان که
ملوک از بهرِ پاسِ رعیّتاند نه رعیّت از بهرِ طاعتِ ملوک!!!
#سعدی
👍3❤1