@ddrreamm
بخشیدهام،
شما هم اگر بخواهید میتوانید ببخشید؛
آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخیها را به دوش بکشد.
📕 #نیمه_تاریک_ماه
✍🏻 #هوشنگ_گلشیری
بخشیدهام،
شما هم اگر بخواهید میتوانید ببخشید؛
آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخیها را به دوش بکشد.
📕 #نیمه_تاریک_ماه
✍🏻 #هوشنگ_گلشیری
👍3
@ddrreamm
بهترین سُخنها آن است که مُفید باشد نه که بسیار...
بعضی را شاید که سخنِ اندک مُفیدتر باشد از بسیاری. چنان که تنوری را چون آتش به غایت باشد از او مَنفعت نتوانی گرفتن و نزدیکِ او نتوانی رفتن، و از چراغی ضعیف فایده گیری. پس مقصود فایده است.
#فیه_ما_فیه
هشتم مهر روز بزرگداشت #مولانا
بهترین سُخنها آن است که مُفید باشد نه که بسیار...
بعضی را شاید که سخنِ اندک مُفیدتر باشد از بسیاری. چنان که تنوری را چون آتش به غایت باشد از او مَنفعت نتوانی گرفتن و نزدیکِ او نتوانی رفتن، و از چراغی ضعیف فایده گیری. پس مقصود فایده است.
#فیه_ما_فیه
هشتم مهر روز بزرگداشت #مولانا
👍2
❤1👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
به مناسبت روز بزرگداشت #مولانا، ویدئویی ببینید از مکانی در قونیه که بنا به یک روایت، شمس و مولانا برای اولین بار یکدیگر را آنجا ملاقات کردهاند.
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم؟آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب،کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم؟
#بزرگداشت_مولانا خداوندگار عشق و عرفان:
برهمه جهانیان گرامی
به مناسبت روز بزرگداشت #مولانا، ویدئویی ببینید از مکانی در قونیه که بنا به یک روایت، شمس و مولانا برای اولین بار یکدیگر را آنجا ملاقات کردهاند.
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم؟آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب،کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم؟
#بزرگداشت_مولانا خداوندگار عشق و عرفان:
برهمه جهانیان گرامی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
جشن مهرگان بر ایرانیان فرخنده باد
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
مِهرگان، یکی از کهنترین جشنهای ایرانیست که در ستایش مهر، ایزد دوستی، پیمان و فروغ خورشید برگزار میشود.
این جشن نمادیست
از پیروزی راستی بر دروغ،
پیروزی روشنایی بر تاریکی
و پیروزی مهر بر کین.
جشن مهرگان بر ایرانیان فرخنده باد
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
مِهرگان، یکی از کهنترین جشنهای ایرانیست که در ستایش مهر، ایزد دوستی، پیمان و فروغ خورشید برگزار میشود.
این جشن نمادیست
از پیروزی راستی بر دروغ،
پیروزی روشنایی بر تاریکی
و پیروزی مهر بر کین.
❤2🎉1
@ddrreamm
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
✨تعبیر: تا زمانی که غمگین و ناراحت باشی، نمیتوانی تصمیم درست بگیری.
با طعنه ی حسودان میدان را خالی نکن به روی خودت نیاور و خودت را کنترل کن.
از خداوند کمک بخواه. فعلا" اوضاع همین است باید بسازی ولی دست بدخواهان رو می شود و تو دوباره نامت بر سر زبان ها میافتد و روزگارت از گذشته بهتر می شود.
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
✨تعبیر: تا زمانی که غمگین و ناراحت باشی، نمیتوانی تصمیم درست بگیری.
با طعنه ی حسودان میدان را خالی نکن به روی خودت نیاور و خودت را کنترل کن.
از خداوند کمک بخواه. فعلا" اوضاع همین است باید بسازی ولی دست بدخواهان رو می شود و تو دوباره نامت بر سر زبان ها میافتد و روزگارت از گذشته بهتر می شود.
👍2👏1
@ddrreamm
غزل دیوان شمس 1094
هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی
بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی
که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمینشانی
بگذار کاهلی را چو ستاره شب روی کن
ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی
دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران
چه برد ز شیر شرزه سگ و گاو کاهدانی
سگ خشم و گاو شهوت چه زنند پیش شیری
که به بیشه حقایق بدرد صف عیانی
نه دو قطره آب بودی که سفینهای و نوحی
به میان موج طوفان چپ و راست میدوانی
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی
تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی
تو اگر روی وگر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی
چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی
تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی
به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی
که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی
خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری
دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی
دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را
اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی
#مولانــــا
غزل دیوان شمس 1094
هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی
بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی
که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمینشانی
بگذار کاهلی را چو ستاره شب روی کن
ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی
دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران
چه برد ز شیر شرزه سگ و گاو کاهدانی
سگ خشم و گاو شهوت چه زنند پیش شیری
که به بیشه حقایق بدرد صف عیانی
نه دو قطره آب بودی که سفینهای و نوحی
به میان موج طوفان چپ و راست میدوانی
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی
تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی
تو اگر روی وگر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی
چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی
تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی
به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی
که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی
خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری
دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی
دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را
اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی
#مولانــــا
❤2👍1