👍4
@ddrreamm
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
#حافظ
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
#حافظ
👍1👌1
@ddrreamm
غنیمت شمار این گرامی نفس
که بی مرغ قیمت ندارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف
#بوستان_سعدی
باب نهم
غنیمت شمار این گرامی نفس
که بی مرغ قیمت ندارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف
#بوستان_سعدی
باب نهم
👍2
@ddrreamm
باز آمدم چون عیدِ نو، تا قفلِ زندان بشکنم
وین چرخِ مردمْخوار را چنگال و دندان بشکنم
هفتاخترِ بیآب را، کین خاکیان را میخورند
هم آب بر آتش زنم، هم بادهاشان بشکنم
از شاهِ بیآغازْ من، پرّان شدم چون باز من
تا جغدِ طوطیخوار را در دِیرِ ویران بشکنم
زآغاز عهدی کردهام کاین جان فدایِ شه کنم
بشکسته بادا پشتِ جان گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم، شمشیر و فرمان در کفم
تا گردنِ گردنکشان در پیشِ سلطان بشکنم
گشتم مقیمِ بزم او، چون لطفْ دیدم عزمِ او
گشتم حقیرِ راه او، تا ساقِ شیطان بشکنم
چون در کفِ سلطان شدم، یک حبّه بودم کان شدم
گر در ترازویم نهی، میدان که میزان بشکنم
گر پاسبان گوید که «هی!»، بر وی بریزم جامِ می
دربان اگر دستم کشد، من دستِ دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گِرْدِ دل، از بیخ و اصلش برکنم
گردون اگر دونی کند گردونِ گردان بشکنم
#مولانا
باز آمدم چون عیدِ نو، تا قفلِ زندان بشکنم
وین چرخِ مردمْخوار را چنگال و دندان بشکنم
هفتاخترِ بیآب را، کین خاکیان را میخورند
هم آب بر آتش زنم، هم بادهاشان بشکنم
از شاهِ بیآغازْ من، پرّان شدم چون باز من
تا جغدِ طوطیخوار را در دِیرِ ویران بشکنم
زآغاز عهدی کردهام کاین جان فدایِ شه کنم
بشکسته بادا پشتِ جان گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم، شمشیر و فرمان در کفم
تا گردنِ گردنکشان در پیشِ سلطان بشکنم
گشتم مقیمِ بزم او، چون لطفْ دیدم عزمِ او
گشتم حقیرِ راه او، تا ساقِ شیطان بشکنم
چون در کفِ سلطان شدم، یک حبّه بودم کان شدم
گر در ترازویم نهی، میدان که میزان بشکنم
گر پاسبان گوید که «هی!»، بر وی بریزم جامِ می
دربان اگر دستم کشد، من دستِ دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گِرْدِ دل، از بیخ و اصلش برکنم
گردون اگر دونی کند گردونِ گردان بشکنم
#مولانا
👍2
👍1🔥1
@ddrreamm
ساقیا سایهٔ ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
بوی یکرنگی از این نقش نمیآید خیز
دلق آلودهٔ صوفی به می ناب بشوی
سفلهطبع است جهان، بر کَرَمَش تکیه مکن
ای جهاندیده! ثباتِ قدم از سفله مجوی
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
«از در عیش درآ و به ره عیب مپوی»
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
گفتی از حافظِ ما بوی ریا میآید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
#حافظ
ساقیا سایهٔ ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
بوی یکرنگی از این نقش نمیآید خیز
دلق آلودهٔ صوفی به می ناب بشوی
سفلهطبع است جهان، بر کَرَمَش تکیه مکن
ای جهاندیده! ثباتِ قدم از سفله مجوی
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
«از در عیش درآ و به ره عیب مپوی»
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
گفتی از حافظِ ما بوی ریا میآید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
#حافظ
👍2
@ddrreamm
صید منی شکار من گرچه ز دام جَستهای
جانب دام باز رو ور نروی برانمت
شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو
در پی من چه میدوی تیز که بردرانمت
زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی
گوش به غیر زه مده تا چو کمان خَمانمت
از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست
شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت
هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را
نیک بجوش و صبر کن زانک همی پزانمت
نی که تو شیرزادهای در تن آهوی نهان
من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت
گوی منی و میدوی در چوگان حکم من
در پی تو همی دوم گرچه که میدوانمت
#مولانا
صید منی شکار من گرچه ز دام جَستهای
جانب دام باز رو ور نروی برانمت
شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو
در پی من چه میدوی تیز که بردرانمت
زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی
گوش به غیر زه مده تا چو کمان خَمانمت
از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست
شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت
هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را
نیک بجوش و صبر کن زانک همی پزانمت
نی که تو شیرزادهای در تن آهوی نهان
من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت
گوی منی و میدوی در چوگان حکم من
در پی تو همی دوم گرچه که میدوانمت
#مولانا
👍2
با دلبر و مِی عزمِ دَمَن خواهم کرد
آنجا غمِ کهنه را کفن خواهم کرد
چون خفته دراین خاک هزاران جمشید
آهسته گذر رویِ چمن خواهم کرد
سیزده بدر بر شما خجسته باد
#حسن_قربانی_گل(باغدشتی
آنجا غمِ کهنه را کفن خواهم کرد
چون خفته دراین خاک هزاران جمشید
آهسته گذر رویِ چمن خواهم کرد
سیزده بدر بر شما خجسته باد
#حسن_قربانی_گل(باغدشتی
👍3