@ddrreamm
«چگونه به صلح درونی با خودم برسم؟»
#استغنا؛
بینیازی، توانگری، خودکفایی، کمال، ناز،
حالتی است که عارفان کامل بدان نایل آیند و آن بینیازی از ماسویالله (آنچه جز خداست) و نیاز و فقر در برابر خداوند است...
درست اونجایی که #غسان_کنفانی میگه؛
«باید در خودت آدمی بسازی که در روزهای سخت محتاج پشت و پناه نباشد.»
"برده داران زمانها چوب حرّاجم زدند
دست اول تا برآمد، خود خریدم خویش را
بزم سازان جهان می از سبوی پُر خورند
من تهی پیمانه بودم، سر کشیدم خویش را"
«چگونه به صلح درونی با خودم برسم؟»
#استغنا؛
بینیازی، توانگری، خودکفایی، کمال، ناز،
حالتی است که عارفان کامل بدان نایل آیند و آن بینیازی از ماسویالله (آنچه جز خداست) و نیاز و فقر در برابر خداوند است...
درست اونجایی که #غسان_کنفانی میگه؛
«باید در خودت آدمی بسازی که در روزهای سخت محتاج پشت و پناه نباشد.»
"برده داران زمانها چوب حرّاجم زدند
دست اول تا برآمد، خود خریدم خویش را
بزم سازان جهان می از سبوی پُر خورند
من تهی پیمانه بودم، سر کشیدم خویش را"
👍1
👏1🤔1
@ddrreamm
اگر نیرنگ بازد بی مرامی
شکسته بی مرامی کهنه جامی
نشاید عشق شان یکسان شماری
که عشق آسان نیاید دستِ خامی
#امیر_مومنی
اگر نیرنگ بازد بی مرامی
شکسته بی مرامی کهنه جامی
نشاید عشق شان یکسان شماری
که عشق آسان نیاید دستِ خامی
#امیر_مومنی
👏1
@ddrreamm
چشم و ابروی تو خود ، فصلِِ بهاری دگر است
لبِ تو یک تنه جام است ، و شرابی دگر است
مجمعِ صورت و ترکیبِ دماغ و چانه ات
گر کنم ختمِ سخن ، آبِِ حیاتی دگر است
#امیر_مومنی
چشم و ابروی تو خود ، فصلِِ بهاری دگر است
لبِ تو یک تنه جام است ، و شرابی دگر است
مجمعِ صورت و ترکیبِ دماغ و چانه ات
گر کنم ختمِ سخن ، آبِِ حیاتی دگر است
#امیر_مومنی
👏1
Atash Dar Neyestan
Shahram Nazeri @bestmusik
@ddrreamm
#آتش_در_نیستان
#شهرام_ناظری
شعر از #مجذوب_علیشاه
آهنگساز و نوازندهی سهتار:
#جلال_ذوالفنون
#آتش_در_نیستان
#شهرام_ناظری
شعر از #مجذوب_علیشاه
آهنگساز و نوازندهی سهتار:
#جلال_ذوالفنون
🔥1
Forwarded from ĐŔĖĄM$ (" Amir امیر_مومنی# ")
@ddrreamm
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بیسبب نفروختم
دعوی بیمعنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
#مجذوب_علیشاه_همدانی
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بیسبب نفروختم
دعوی بیمعنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
#مجذوب_علیشاه_همدانی
👌2
@ddrreamm
#کلام
دو کس مردند
و حسرت بردند
یکی آنکه داشت ونخورد
دیگری آنکه دانست ونکرد
#سعدی
#برگرفته_ازنثر_گلستان
#کلام
دو کس مردند
و حسرت بردند
یکی آنکه داشت ونخورد
دیگری آنکه دانست ونکرد
#سعدی
#برگرفته_ازنثر_گلستان
👍1
@ddrreamm
باری، اگر روزی کسی از من بپرسد
چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟
من می گشایم پیش رویش دفترم را:
در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم، در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم...
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم
پژمردن یک شاخه گل را رنج بردم
مرگ قناری در قفس را غصه خوردم
وز غصه مردم، شبی صد بار مردم...
#فریدون_مشیری
باری، اگر روزی کسی از من بپرسد
چندی که در روی زمین بودی چه کردی؟
من می گشایم پیش رویش دفترم را:
در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم، در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم...
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم
پژمردن یک شاخه گل را رنج بردم
مرگ قناری در قفس را غصه خوردم
وز غصه مردم، شبی صد بار مردم...
#فریدون_مشیری
👍2