@ddrreamm
در زمان نابینایی ابوعیناء شخصی نزد او آمد
ابو عیناء از او پرسید : کیستی؟
گفت: یکی از فرزندان آدم
گفت: خدا تو را طول عمر دهد، من گمان می بردم مدتی است که نسل آدم برافتاده است!
#علی_اکبر_دهخدا
بگو به نطفه اگر در مسیرِ ایجاد است:
نیا نیا که جهان جایگاهِ بیداد ست!
به نامِ نامیِ انسان چهها که زاده نشد
ولی چو درنگری قحط آدمیزاد است!
#مرتضی_لطفی
در زمان نابینایی ابوعیناء شخصی نزد او آمد
ابو عیناء از او پرسید : کیستی؟
گفت: یکی از فرزندان آدم
گفت: خدا تو را طول عمر دهد، من گمان می بردم مدتی است که نسل آدم برافتاده است!
#علی_اکبر_دهخدا
بگو به نطفه اگر در مسیرِ ایجاد است:
نیا نیا که جهان جایگاهِ بیداد ست!
به نامِ نامیِ انسان چهها که زاده نشد
ولی چو درنگری قحط آدمیزاد است!
#مرتضی_لطفی
🔥1
@ddrreamm
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم
غافل از خود دیگری را هم قضاوت می کنیم
کودکی جان میدهد از درد و فقر و ما هنوز
چشم می بندیم و هر شب خواب راحت می کنیم
#شیخ_بهایی
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم
غافل از خود دیگری را هم قضاوت می کنیم
کودکی جان میدهد از درد و فقر و ما هنوز
چشم می بندیم و هر شب خواب راحت می کنیم
#شیخ_بهایی
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چــو ویران بود بوم ایرانزمین
#حکیم_فردوسی
#دکلمه_کتایون_ریاحی
#اواز_کوروش_اسدپور
#تدوین_پیام_مجیدی
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چــو ویران بود بوم ایرانزمین
#حکیم_فردوسی
#دکلمه_کتایون_ریاحی
#اواز_کوروش_اسدپور
#تدوین_پیام_مجیدی
👍1🔥1
👌2❤1👍1
@ddrreamm
حکایات #فیه_ما_فیه
افتادن قدح از دست غلام
پادشاهی غلامان را فرمود که: هر یکی قدحی زرّین به کف گیرند که مهمان میآید و آن غلامِ مقرّبتر را نیز هم فرمود که: قدحی بگیر.
چون پادشاه روی نمود، آن غلامِ خاص از دیدارِ پادشاه بیخود و مَست شد، قدح از دستش بیفتاد و بشکست.
دیگران چون از او چنین دیدند، گفتند: مگر چنین میباید؟، قَدحها را به قصد بینداختند.
پادشاه عتاب کرد که: چرا کردند؟
گفتند که: او که مقرّب بود چنین کرد.
پادشاه گفت: ای ابلهان، آن را او نکرد، آن را من کردم.
#فيه_ما_فيه
(هر قصه ای را مغزی هست. قصه را جهت آن مغز آوردهاند بزرگان، نه از بهر دفع ملالت.
#شــــــــــمس_تــبــریــزے
حکایات #فیه_ما_فیه
افتادن قدح از دست غلام
پادشاهی غلامان را فرمود که: هر یکی قدحی زرّین به کف گیرند که مهمان میآید و آن غلامِ مقرّبتر را نیز هم فرمود که: قدحی بگیر.
چون پادشاه روی نمود، آن غلامِ خاص از دیدارِ پادشاه بیخود و مَست شد، قدح از دستش بیفتاد و بشکست.
دیگران چون از او چنین دیدند، گفتند: مگر چنین میباید؟، قَدحها را به قصد بینداختند.
پادشاه عتاب کرد که: چرا کردند؟
گفتند که: او که مقرّب بود چنین کرد.
پادشاه گفت: ای ابلهان، آن را او نکرد، آن را من کردم.
#فيه_ما_فيه
(هر قصه ای را مغزی هست. قصه را جهت آن مغز آوردهاند بزرگان، نه از بهر دفع ملالت.
#شــــــــــمس_تــبــریــزے
👍1💯1
@ddrreamm
هو الحق
حقا که اگر چو مرغ پر داشتمی
روزی ز تو صد بار خبر داشتمی
این واقعهام اگر نبودی در پیش
کی دیده ز دیدار تو برداشتمی
#ابوسعیدابوالخیر
هو الحق
حقا که اگر چو مرغ پر داشتمی
روزی ز تو صد بار خبر داشتمی
این واقعهام اگر نبودی در پیش
کی دیده ز دیدار تو برداشتمی
#ابوسعیدابوالخیر
👍2
👍1👌1
@ddrreamm
چیزهایی دیدم در روی زمین:
کودکی دیدم، ماه را بو میکرد!
قفسی بی در دیدم که در آن،
روشنی پرپر می زد.
نردبانی که از آن ،
عشق می رفت به بام ملکوت.
من زنی را دیدم
نور در هاون می کوفت!
من گدایی دیدم، در به در میرفت
آواز چکاوک می خواست
و سپوری که به یک
پوستهی خربزه میبرد نماز...
#سهراب_سپهری
چیزهایی دیدم در روی زمین:
کودکی دیدم، ماه را بو میکرد!
قفسی بی در دیدم که در آن،
روشنی پرپر می زد.
نردبانی که از آن ،
عشق می رفت به بام ملکوت.
من زنی را دیدم
نور در هاون می کوفت!
من گدایی دیدم، در به در میرفت
آواز چکاوک می خواست
و سپوری که به یک
پوستهی خربزه میبرد نماز...
#سهراب_سپهری
❤1👍1
@ddrreamm
من ماهی ام ، #نهنگم ، ، ،
رابعه گفت: من ماهی ام اما تُنگی ندارم، دریا هم ندارم، می گریم و در اندوه خود غوطه ورم ، من در اشک خویش شنا می کنم؛ آیا از میان شما مردانِ مدعی، مردی هست که بتواند دستانش را پیاله کند و این ماهی را در گودی دستانش نگه دارد و با او تا دریا بیاید؟
از میان آن مردان اما مردی نبود که راه دریا را خوش بدارد و مردی نبود که گودی دستانش گنجایی نهنگی را داشته باشد و مردی نبود که از زنی که دریا می جوید، نترسد.
حالا اما قرن هاست، هر ماهی که می بینم
می گوید: من رابعه ام.
پس دانسته ام زنی که بتواند
در اشک هایش شنا کند، نمی میرد، ماهی می شود.
و چنین زنی از خود هزاران ماهی می آفریند،
تو نیز یکی از آن ماهیانی؛ پس راه دریا بجو.
اقیانوس، تقدیر همه زنان است،
هر چند که کتاب قانونشان خط به خط کویر است ، ، ،
#عرفان_نظرآهاری
من ماهی ام ، #نهنگم ، ، ،
رابعه گفت: من ماهی ام اما تُنگی ندارم، دریا هم ندارم، می گریم و در اندوه خود غوطه ورم ، من در اشک خویش شنا می کنم؛ آیا از میان شما مردانِ مدعی، مردی هست که بتواند دستانش را پیاله کند و این ماهی را در گودی دستانش نگه دارد و با او تا دریا بیاید؟
از میان آن مردان اما مردی نبود که راه دریا را خوش بدارد و مردی نبود که گودی دستانش گنجایی نهنگی را داشته باشد و مردی نبود که از زنی که دریا می جوید، نترسد.
حالا اما قرن هاست، هر ماهی که می بینم
می گوید: من رابعه ام.
پس دانسته ام زنی که بتواند
در اشک هایش شنا کند، نمی میرد، ماهی می شود.
و چنین زنی از خود هزاران ماهی می آفریند،
تو نیز یکی از آن ماهیانی؛ پس راه دریا بجو.
اقیانوس، تقدیر همه زنان است،
هر چند که کتاب قانونشان خط به خط کویر است ، ، ،
#عرفان_نظرآهاری
❤1