👏1👌1
ای دل چنان بنـال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من
با او بگو که مهر تو از دل نمی رود
هرچند بسته مرگ، کمر بر هلاک من
#فریدون_مشیری👌🏻💙
@ddrreamm
ای دل چنان بنـال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من
با او بگو که مهر تو از دل نمی رود
هرچند بسته مرگ، کمر بر هلاک من
#فریدون_مشیری👌🏻💙
@ddrreamm
👍1
👌1
@ddrreamm
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود !!
#ابو_سعید_ابوالخیر
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود !!
#ابو_سعید_ابوالخیر
👍1
@ddrreamm
من این را نیک میدانم، که شب را، ساعتی دیگر
فروزان آفتابی هست چون لبخند گل پیروز
شب ، آیا هیچ میداند
گر این بدحال نماند تا سحرگاهان ....
#فریدون_مشیری
من این را نیک میدانم، که شب را، ساعتی دیگر
فروزان آفتابی هست چون لبخند گل پیروز
شب ، آیا هیچ میداند
گر این بدحال نماند تا سحرگاهان ....
#فریدون_مشیری
👍1
👍1
👍2
@ddrreamm
مادرم پای تنور گفت:
پسرجان بشنو،
شیخ میگفت خدا دوزخ سوزان دارد
گفتم ای مادر من، دوزخ ما دنیاییست
که همان شیخ در آن خانه و دکان دارد
#مسعود_گلعذار
مادرم پای تنور گفت:
پسرجان بشنو،
شیخ میگفت خدا دوزخ سوزان دارد
گفتم ای مادر من، دوزخ ما دنیاییست
که همان شیخ در آن خانه و دکان دارد
#مسعود_گلعذار
👍1👌1
👏2
👍2
@ddrreamm
بوی سیگارٍ شدیدی آمد...
با خودم میگویم، نکند باز پدر غمگین است
نکند باز دلش...
پله هارا دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام!
پدرم را دیدم،
زیر آوار غرورش مدفون
زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه ی فقر وسط سفره ی ماست.!!!
و چراها و چرا های دگر..
دل من هم لرزید مثل زانو ی پدر
دیدن این صحنه آنچنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد؛
#میلاد_عبدی
بوی سیگارٍ شدیدی آمد...
با خودم میگویم، نکند باز پدر غمگین است
نکند باز دلش...
پله هارا دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام!
پدرم را دیدم،
زیر آوار غرورش مدفون
زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه ی فقر وسط سفره ی ماست.!!!
و چراها و چرا های دگر..
دل من هم لرزید مثل زانو ی پدر
دیدن این صحنه آنچنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد؛
#میلاد_عبدی
💔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
ای زندگی تن و توانم همه تو
جان و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
#مولانا
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
ای زندگی تن و توانم همه تو
جان و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
#مولانا
❤2👍2