@ddrreamm
دو ماه رفته ز پائیز و برگها همه زرد
فضای شمران ؛ از باد مهرگان؛ پُر گرد
هوای "دربند"از قرب ماهِ آذر سرد
پس از جوانی پیری بوَد چه باید کرد؟
بهارِ سبز به پائیز زرد شد منجر
به تازه اول روز است و آفتاب به ناز
فکنده در بُن اشجار ؛ سایه های دراز
روان بروی زمین ؛ برگها ز بادِ ایاز
بجای آن شبی ام ؛ بر فراز سنگی باز
نشته ام من و از وضع روزگار پکر
شعاعِ کم اثرِ آفتاب افسرده
گیاهها همگی خشک و زرد و پژمرده
تمام مرغان ؛ سر بزیرِ بالها برده
بساطِ حسن طبیعت؛ همه بهم خورده
بسان بیرق غم ؛ سرو آیدم به نظر
بجای آنکه نشینند ؛ مرغهای قشنگ
بروی شاخهِ گُل ؛ خفته اند بر سرِ سنگ
تمام درهِ دربند ؛ زعفرانی رنگ
ز قال و قیل بسی زاغهای زشت آهنگ
شدست بیشه ؛ پُر از بانگِ غلغل منکر
نحیف و خشک شده ؛ سبزه های نورسته
کلاغ روی درختانِ خشک بنشسته
ز هر درخت ؛ بسی شاخه باد بشکسته
صفا ز خطه ییلاق ؛ رخت بر بسته
ز کوهپایه همی خرمی ؛ نموده سفر
بهار هر چه نشاط آور و خوش و زیباست
بعکس پائیز افسرده است و غم افزاست
همین کتیبه ئی از بیوفائی دنیاست
از این معامله ناپایداریش پیداست
که هر چه سازد اول ؛ کند خراب آخر
نمونه ای از شعر "میرزاده عشقی"
" تابلوی دوم مریم " #ایده_آل
دو ماه رفته ز پائیز و برگها همه زرد
فضای شمران ؛ از باد مهرگان؛ پُر گرد
هوای "دربند"از قرب ماهِ آذر سرد
پس از جوانی پیری بوَد چه باید کرد؟
بهارِ سبز به پائیز زرد شد منجر
به تازه اول روز است و آفتاب به ناز
فکنده در بُن اشجار ؛ سایه های دراز
روان بروی زمین ؛ برگها ز بادِ ایاز
بجای آن شبی ام ؛ بر فراز سنگی باز
نشته ام من و از وضع روزگار پکر
شعاعِ کم اثرِ آفتاب افسرده
گیاهها همگی خشک و زرد و پژمرده
تمام مرغان ؛ سر بزیرِ بالها برده
بساطِ حسن طبیعت؛ همه بهم خورده
بسان بیرق غم ؛ سرو آیدم به نظر
بجای آنکه نشینند ؛ مرغهای قشنگ
بروی شاخهِ گُل ؛ خفته اند بر سرِ سنگ
تمام درهِ دربند ؛ زعفرانی رنگ
ز قال و قیل بسی زاغهای زشت آهنگ
شدست بیشه ؛ پُر از بانگِ غلغل منکر
نحیف و خشک شده ؛ سبزه های نورسته
کلاغ روی درختانِ خشک بنشسته
ز هر درخت ؛ بسی شاخه باد بشکسته
صفا ز خطه ییلاق ؛ رخت بر بسته
ز کوهپایه همی خرمی ؛ نموده سفر
بهار هر چه نشاط آور و خوش و زیباست
بعکس پائیز افسرده است و غم افزاست
همین کتیبه ئی از بیوفائی دنیاست
از این معامله ناپایداریش پیداست
که هر چه سازد اول ؛ کند خراب آخر
نمونه ای از شعر "میرزاده عشقی"
" تابلوی دوم مریم " #ایده_آل
👍2
@ddrreamm
و با خود بمانیم.
و درونِ خویش را آب پاشی کنیم
و در آسمانِ خود بتابیم
و خویشتن را پهنا دهیم
و اگر تنهایی از نفس افتاد
در بگشاییم و یکدیگر را صدا بزنیم.
#سهراب_سپهری
#هنوز_در_سفر
و با خود بمانیم.
و درونِ خویش را آب پاشی کنیم
و در آسمانِ خود بتابیم
و خویشتن را پهنا دهیم
و اگر تنهایی از نفس افتاد
در بگشاییم و یکدیگر را صدا بزنیم.
#سهراب_سپهری
#هنوز_در_سفر
❤1👍1
@ddrreamm
همین لحظه حاوی بهشت و دوزخ است.
همه اش بستگی به تو دارد.
اگر تو خوش باشی، شاد باشی،
اگر عاشق زندگی باشی
و آن را محترم بداری
و جشن بگیری در بهشت هستی.
اگر نتوانی شادمانی کنی،
اگر چنان زنجیرهای سنگینی
بر پا و دست داشته باشی که نتوانی
با آهنگ زندگی به رقص در آیی،
آن وقت در دوزخ به سر می بری.
#دالای_لاما
@ddrreamm
همین لحظه حاوی بهشت و دوزخ است.
همه اش بستگی به تو دارد.
اگر تو خوش باشی، شاد باشی،
اگر عاشق زندگی باشی
و آن را محترم بداری
و جشن بگیری در بهشت هستی.
اگر نتوانی شادمانی کنی،
اگر چنان زنجیرهای سنگینی
بر پا و دست داشته باشی که نتوانی
با آهنگ زندگی به رقص در آیی،
آن وقت در دوزخ به سر می بری.
#دالای_لاما
👍2👏1👌1
#عین_القضات_همدانی
آتش بــزنم بســـوزم این مذهب و کــــیش
عشقــت بنــهم بجــای مذهب در پــــــیش
تا کی دارم عشــق نهـــان در دل خویــش
مقصود ِ رهم تویی، نه دینست و نه کیش
@ddrreamm 👈✨
آتش بــزنم بســـوزم این مذهب و کــــیش
عشقــت بنــهم بجــای مذهب در پــــــیش
تا کی دارم عشــق نهـــان در دل خویــش
مقصود ِ رهم تویی، نه دینست و نه کیش
@ddrreamm 👈✨
👏2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
چهره واقعی لیلی مجنون و شیرین و فرهاد توسط هوش مصنوعی
هر ۴ شخصیت این کلیپ بر اساس برداشت های هوش مصنوعی از تعاریف نظامی گنجوی درمورد چهرها بوده،
"به مشکین زلف و سیمین بر، چو جانان
رخش چون آفتاب اندر شبستان"
چهره واقعی لیلی مجنون و شیرین و فرهاد توسط هوش مصنوعی
هر ۴ شخصیت این کلیپ بر اساس برداشت های هوش مصنوعی از تعاریف نظامی گنجوی درمورد چهرها بوده،
"به مشکین زلف و سیمین بر، چو جانان
رخش چون آفتاب اندر شبستان"
👍3
@mey_kade ????????????
mahsa vahdat _ khayam khani
@ddrreamm
#خیامخوانی
#مهسا_وحدت
لب بر لبِ کوزه بردم از غایتِ آز
تا زو طلبم واسطهی عمرِ دراز
لب بر لب من نهاد و میگفت به راز
مِی خور که به این جهان نمیآیی باز
#خیام
#خیامخوانی
#مهسا_وحدت
لب بر لبِ کوزه بردم از غایتِ آز
تا زو طلبم واسطهی عمرِ دراز
لب بر لب من نهاد و میگفت به راز
مِی خور که به این جهان نمیآیی باز
#خیام
❤1👍1👌1
@ddrreamm
آتش به دو دستِ خویش
بر خرمنِ خویش
چون خود زدهام
چه نالم از دشمنِ خویش؟!
کس دشمن من نیست،
منم دشمنِ خویش
ای وایِ من و دستِ من و
دامنِ خویش
#ابوسعید_ابوالخیر
آتش به دو دستِ خویش
بر خرمنِ خویش
چون خود زدهام
چه نالم از دشمنِ خویش؟!
کس دشمن من نیست،
منم دشمنِ خویش
ای وایِ من و دستِ من و
دامنِ خویش
#ابوسعید_ابوالخیر
👍3
@ddrreamm
هر کجا از عشق جانی در هم است
محنت اندر محنت و غم در غم است
از ملامت سخت گردد کار عشق
وز ملامتگر فزون تیمار عشق
بی ملامت عشق جان پروردن است
چون ملامت یار شد خون خوردن است
جانش از تیر ملامت ریش گشت
در دل اندوهی که بودش بیش گشت
#عبدالرحمان_جامی
هر کجا از عشق جانی در هم است
محنت اندر محنت و غم در غم است
از ملامت سخت گردد کار عشق
وز ملامتگر فزون تیمار عشق
بی ملامت عشق جان پروردن است
چون ملامت یار شد خون خوردن است
جانش از تیر ملامت ریش گشت
در دل اندوهی که بودش بیش گشت
#عبدالرحمان_جامی
👍2