@ddrreamm
قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
شعر عاقبت ضعیفی
#ایرج_میرزا
قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
شعر عاقبت ضعیفی
#ایرج_میرزا
👌3
@ddrreamm
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف
درمتن ادراک یک کوچه
تنهاترم..
بیا تابرایت بگویم
چه اندازه تنهایی من بزرگ است...
#سهراب_سپهری
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف
درمتن ادراک یک کوچه
تنهاترم..
بیا تابرایت بگویم
چه اندازه تنهایی من بزرگ است...
#سهراب_سپهری
💔3
👏2💔1
@ddrreamm
حرف نزن، انجامش بده!
یک روز به خودت میآیی که دیگر
زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی
انجام بدهی نداری.
پس همین حالا انجامش بده
#پائولو_کوئیلو
@ddrreamm
حرف نزن، انجامش بده!
یک روز به خودت میآیی که دیگر
زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی
انجام بدهی نداری.
پس همین حالا انجامش بده
#پائولو_کوئیلو
👍2👏2
@ddrreamm
کسی را بخاطر ظاهرش یا لباس هایش و یا اتومبیلش دوست نداریم
دوستش داریم چون آوازی می خواند که تنها ما می شنویم
#اسکار_وایلد
کسی را بخاطر ظاهرش یا لباس هایش و یا اتومبیلش دوست نداریم
دوستش داریم چون آوازی می خواند که تنها ما می شنویم
#اسکار_وایلد
👍2
@ddrreamm
چنین گفت پیش زغن کرکسی
که نبود ز من دوربینتر کسی
زغن گفت از این در نشاید گذشت
بیا تا چه بینی بر اطراف دشت
شنیدم که مقدار یک روزه راه
بکرد از بلندی به پستی نگاه
چنین گفت دیدم گرت باورست
که یک دانه گندم به هامون برست
زغن را نماند از تعجب شکیب
ز بالا نهادند سر در نشیب
چو کرکس بر دانه آمد فراز
گره شد بر او پای بندی دراز
ندانست ازان دانه بر خوردنش
که دهر افگند دام در گردنش
نه آبستن دُر بود هر صدف
نه هر بار شاطر زند بر هدف
زغن گفت ازان دانه دیدن چه سود
چو بینایی دام خصمت نبود؟
شنیدم که میگفت و گردن به بند
نباشد حذر با قَدَر سودمند
اجل چون به خونش برآورد دست
قضا چشم باریک بینش ببست
در آبی که پیدا نگردد کنار
غرور شناور نیاید به کار
#بوستان_سعدی
#باب_پنجم
چنین گفت پیش زغن کرکسی
که نبود ز من دوربینتر کسی
زغن گفت از این در نشاید گذشت
بیا تا چه بینی بر اطراف دشت
شنیدم که مقدار یک روزه راه
بکرد از بلندی به پستی نگاه
چنین گفت دیدم گرت باورست
که یک دانه گندم به هامون برست
زغن را نماند از تعجب شکیب
ز بالا نهادند سر در نشیب
چو کرکس بر دانه آمد فراز
گره شد بر او پای بندی دراز
ندانست ازان دانه بر خوردنش
که دهر افگند دام در گردنش
نه آبستن دُر بود هر صدف
نه هر بار شاطر زند بر هدف
زغن گفت ازان دانه دیدن چه سود
چو بینایی دام خصمت نبود؟
شنیدم که میگفت و گردن به بند
نباشد حذر با قَدَر سودمند
اجل چون به خونش برآورد دست
قضا چشم باریک بینش ببست
در آبی که پیدا نگردد کنار
غرور شناور نیاید به کار
#بوستان_سعدی
#باب_پنجم
👌2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
هزار معنیِ دیگر،
به غیر از آنچه تو دانی
درونِ عشق نهفتهست
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
یکی همین نزدیک
قناریی که به آوازِ گرمِ خود کوشد
جدارِ سردِ قفس را ندیده انگارد
#شفیعی_کدکنی
هزار معنیِ دیگر،
به غیر از آنچه تو دانی
درونِ عشق نهفتهست
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
یکی همین نزدیک
قناریی که به آوازِ گرمِ خود کوشد
جدارِ سردِ قفس را ندیده انگارد
#شفیعی_کدکنی
❤2👍1
@ddrreamm
یک روز
تاک بودم و مست...
یک روز
بید بودم و مجنون!
اما این بار خواهش می کنم
مرا قاصدک بیافرین!
آدم ها
خیلی وقت است
که به خبر های خوب محتاجند...
#حسین_متولیان
یک روز
تاک بودم و مست...
یک روز
بید بودم و مجنون!
اما این بار خواهش می کنم
مرا قاصدک بیافرین!
آدم ها
خیلی وقت است
که به خبر های خوب محتاجند...
#حسین_متولیان
👍2❤1
@ddrreamm
روزی ز پی گلاب می گردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده ای که میسوزندت
گفتا که در این باغ دمی خندیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
روزی ز پی گلاب می گردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده ای که میسوزندت
گفتا که در این باغ دمی خندیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
👏4😢1