ĐŔĖĄM$
212 subscribers
9.21K photos
2.45K videos
21 files
129 links
باده از ما مست شد ؛ نی ما از او

قالب از ما هست شد؛ نی ما از او

#مولانا
@ddrreamm
Download Telegram
داد درویشی از سر تمهید
سر قلیان خویش را به مرید

گفت که از دوزخ ای نکوکردار
قدری آتش به روی آن بگذار

بگرفت و ببرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد

گفت که در دوزخ هرچه گردیدم
درکات حجیم را دیدم

آتش و هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود

هیچ کس آتشی نمی افروخت
ز آتش خویش هر کسی می سوخت


« شعر از محمدحسین صغیر اصفهانی »

@ddrreamm
👏2👌1
@ddrreamm

شاعری وارد دانشگاه شد
دمِ دَر
ذوق خود را به نگهبانی داد ؛

شاعری بار امانت نتوانست کشید
تکیه بر بالشی از عرفان داد
با سلاح خودکار پای منقل جان داد ؛

شاعری مادر شد
پدرِ بچه ی خود را سوزاند ؛

شاعری روی دلش
مُهر " باطل شد " زد ؛

شاعری می لنگید
ناقدی نان می خورد
تاجری پسته ی خندان می خورد ؛

شاعری قبله نما را گم کرد
سجده بر مردم کرد ؛

شاعری شایعه بود
نقد تکذیبش کرد ؛

شاعرِ تشنه ز دریا می گفت
اهل بیت سخنش را
به اسارت بردند ؛

مگسی روی گُلِ لاله تقلا می کرد
شاعری ضربت خورد
تاجری شعر شناس
در تهِ حجرهِ خود
شربت خورد؛
تاجری اره برقی آورد
پای یک منظره را
امضا کرد ؛

شاعری خم می شد
منشی قبله ی عالم می شد ؛

شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سرِ ذوق آمد و
اقدامی کرد ؛

#سید_حسن_حسینی
👏1💯1
@ddrreamm

■در پاسخ به یاوه گویی های دشمنان این سرزمین :■

ترجیح می دهم کفنی بر تنم شود
تا اینکه باد، فاتح ِ پیراهنم شود

مِهرم فقط به توست، کهن مادر ای وطن !
حتّی اگر تمام جهان ، دشمنم شود

در عرض شانه های من این سینه ی ستبر
آماده است؛ تا سپرِ میهنم شود

من با کلاه-خودی از البرز آمدم
تا زاگرس به معرکه ها جوشنم شود

ای کاش ، آن دقیقه ی پایان زندگی
این خاک ِ پاک، بستر ِ جان-دادنم شود

ای کاش عاقبت، به نگهبانی از وطن
این زادگاه ِ صف-شکنان، مدفنم شود

با من بمان که مِهر تو - ای هم-تبار ِ من!
در این‌ مسیرِ مِه-زده ، نورافکنم شود

من در هجوم ِ تیغ ِ زمان، ایستاده ام
تا ضامن ِ قوام ِ شما، گردنم شود

#سیروس_عبدی
1👏1
@ddrreamm

#سعدی

پنجه با شير زدن و مشت بر شمشير، کارِ خردمندان نيست.

جنگ و زورآوری مکن با مست
پيشِ سرپنجه در بغل نِهْ دست

#گلستان
#باب‌هشتم

*مست به معنی خشمناک و غضبناک که زورآوری با او کار بیهوده ای است
مفهوم حکایت اشاره به انجام کارهای بیهوده و خطرناک می باشد که یکی از نشانه‌های انسان عاقل تن ندادن به این‌گونه کارها است.
سرپنجه: کنایه از شخص پر قوت و بی‌باک
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


گر از غم عشـق عـار داریم
پس ما به جهان چه کار داریم؟

یا رب تــو مده قـرار ما را
گر بی‌ رخ تــو قرار داریم

#مولانا
👍3
@ddrreamm

چشمهایم را بستم
در دلم با خدا نجوا کردم
نذر کردم
آرزو کردم
دعا کردم
ولی انگار خدا تمام حواسش به زنی بود
که خانه اش سقف نداشت و
سفره اش نان
چشمانم را که باز کردم
خدا را عاشقانه تماشا کردم

#ایلیانوروزی 💞✌️
1🤩1
@ddrreamm

ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی

#خیام
👌2👏1
@ddrreamm

رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا

رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا

قافیه و مغلطه را گو همه سیل‌آب ببر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا

ای خمشی مغز منی پردهٔ آن نغز منی
کم‌تر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا

بر دِه ویران نبود عشر زمین کوچ و قَلان
مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا

تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من
تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا

مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شکر
خشک چه داند چه بود ترلللا ترلللا

آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نه‌ام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما

دست فشانم چو شجر چرخ‌زنان هم‌چو قمر
چرخ من از رنگ زمین پاک‌تر از چرخ سما

عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم
چون که خوش و مست شوم هر سحری وقت دعا

دلق من و خرقهٔ من از تو دریغی نبوَد
و‌آن که ز سلطان رسدم نیم مرا نیم تو را

از کف سلطان رسدم ساغر و سغراق قدم
چشمهٔ خورشید بوَد جرعهٔ او را چو گدا

من خمشم خسته گلو عارف گوینده بگو
ز‌آن که تو داوود دمی‌، من چو کهم رفته ز جا

 #مولانا
👏2🔥1
@ddrreamm


گفت آسان گیر بر خود کارها،
کز روی طبع

سخت می‌گردد جهان
بر مردمان سخت‌کوش

#حافظ
💯2👏1
@ddrreamm

#گلی_ترقی :

می خواستم همه کارهایم را بکنم و سر فرصت به دنبال او بروم.
می خواستم اول دنیا را عوض کنم، کتاب هایم را بنویسم، اسم و رسم به هم بزنم،
برنده شوم و بعد با دست های پر به دنبالش بروم.
خبر نداشتم که عشق منتظر آدم ها نمی ماند.
💯1💔1
@ddrreamm

سرشک من که ز طوفان نوح دست برد
ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست

بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

دلا طمع مبر از لطف بی‌نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

#حافظ
👍1👏1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

ببندم شال و میپوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را

#باباطاهر
👍3🔥1
@ddrreamm

من از کودکی پاک و دلداده ام
که عمرم سرِ  وعده ها داده ام

مرادم به مقصد نخواهد رسید
اگر چه خودم حاضر آماده ام

همه وعده گاهم تق و لق گشت
از آن وقت که از مادرم زاده ام

همه فصلها رفت و پاییز ماند
بهار و جوانی ز دست داده ام

نخواهم شرابم دهند بعدِ مرگ
که تا زنده ام عاشقِ باده ام !!

من امروزه نقدینه دلداده ام
چگونه توان گفت که آزاده ام

جهنم خوشست با خردمندِ پیر
بهشتی  که  با  آدمیزاده ام

#امیر_مومنی
👏5
@ddrreamm

در تصرف داشت عقل اول دلِ دیوانه را
عشق زور آورد و بیرون کرد صاحبخانه را

جای غم در سینه تنگ است از گرانی‌های جان
رخصتی یاران که می‌سوزم متاع خانه را

#ملک_قمی
👏2
@ddrreamm

"مطمئن بودم که او هرگز مرا فراموش نخواهد کرد.
موسیقی‌هایی که با هم گوش کردیم، پیاده‌روی‌هایمان در ساحل، بحث‌هایمان راجع به کتاب مورد علاقه‌اش،
غذادادن به گربه‌ها.
اگر من بخواهم او را فراموش کنم، باید دیگر موسیقی نباشد،
ساحل نباشد،
کتاب و گربه هم نباشند.
اگر بخواهم او را فراموش کنم،
باید "من" دیگر نباشم.
فرقی ندارد ،
اگر او مرا به خاطر می‌آورد،
بگذار تمام جهان مرا فراموش کنند."

#هاروکی_موراکامی
🤩1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست

خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

#سعدی
👍1