@ddrreamm
زندگی
رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد
با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازهی عشق...
#سهراب_سپهری
زندگی
رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد
با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازهی عشق...
#سهراب_سپهری
👍2❤1👎1
@ddrreamm
دختران را نگذاریم که در بند برند
دختران مادر فردای زمین و بشرند
دختران را به چه آیین سرشان میشکنید
نوجوانند و نهالند و سرِ شاخه ترند
دلشان قد دل جوجه ی کپتر چاهیست
به خدا ظاهرشان دلبر و حقا که پرَند
تو غلط میکنی با سنگ زنی بر پرشان
هر که این نکته نفهمید همانا که خرند
دختر آزاد نگشت ، درد به دنیا باقیست
آنکس آزرد دلش هر دو جهان در به درند
یک نفر نیست که تا شاد کند حال دلش
در پی وعده و بدقولی او صد نفرند
مومنی حرمت دختر به تو واجب شده است
دختران مادر فردای زمین و بشرند
#امیر_مومنی
دختران را نگذاریم که در بند برند
دختران مادر فردای زمین و بشرند
دختران را به چه آیین سرشان میشکنید
نوجوانند و نهالند و سرِ شاخه ترند
دلشان قد دل جوجه ی کپتر چاهیست
به خدا ظاهرشان دلبر و حقا که پرَند
تو غلط میکنی با سنگ زنی بر پرشان
هر که این نکته نفهمید همانا که خرند
دختر آزاد نگشت ، درد به دنیا باقیست
آنکس آزرد دلش هر دو جهان در به درند
یک نفر نیست که تا شاد کند حال دلش
در پی وعده و بدقولی او صد نفرند
مومنی حرمت دختر به تو واجب شده است
دختران مادر فردای زمین و بشرند
#امیر_مومنی
👏2👌1
👍2
@ddrreamm
چشم اگر اين است
و ابرو اين
وناز و عشوه اين
الوداع اي صبر و تقوا ؛
الوداع اي عقل و دين
#كمال_خجندي
چشم اگر اين است
و ابرو اين
وناز و عشوه اين
الوداع اي صبر و تقوا ؛
الوداع اي عقل و دين
#كمال_خجندي
👍2
@ddrreamm
تو را از قِدَم عالَم چه؟
تو قِدم خویش را معلوم کن که تو قدیمی یا حادث.
این قدر عمر که تو را هست در تفحّص حال خود خرج کن، در تفحّص قِدم عالم چه خرج میکنی؟
#شــــــــــمس_تــبــریــزے
فرقی ندارد که از کجا میآیی,
نگاه کن به کجا میروی!
این مهم است.
تو را از قِدَم عالَم چه؟
تو قِدم خویش را معلوم کن که تو قدیمی یا حادث.
این قدر عمر که تو را هست در تفحّص حال خود خرج کن، در تفحّص قِدم عالم چه خرج میکنی؟
#شــــــــــمس_تــبــریــزے
فرقی ندارد که از کجا میآیی,
نگاه کن به کجا میروی!
این مهم است.
👍1👌1
@ddrreamm
جهانی طالب بهشت شده اند،
و یکی طالب "عشق" نیامده
از بهر آنکه بهشت،
نصیب "نفس و دل" باشد
و "عشق نصیب جان و حقیقت"
#عینالقضات_همدانی
جهانی طالب بهشت شده اند،
و یکی طالب "عشق" نیامده
از بهر آنکه بهشت،
نصیب "نفس و دل" باشد
و "عشق نصیب جان و حقیقت"
#عینالقضات_همدانی
👏2👍1
👍2👏1
@ddrreamm
چه میداننـــد خوبان قیمت دلهــای مشتاقان
به کف جنسی که مفت آمد نباشد قدر چندانش
#بیدل_دهلوی
چه میداننـــد خوبان قیمت دلهــای مشتاقان
به کف جنسی که مفت آمد نباشد قدر چندانش
#بیدل_دهلوی
👍1👏1
@ddrreamm
هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغو مِیو حورِ سرو قامت دارد
ساقی بده این بادهی گلرنگ به نقد
کان نسیهی او، سر به قیامت دارد
#عبید_زاکانی
هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغو مِیو حورِ سرو قامت دارد
ساقی بده این بادهی گلرنگ به نقد
کان نسیهی او، سر به قیامت دارد
#عبید_زاکانی
👍1🔥1
@ddrreamm
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و او ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سروسامان دارد
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود
پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی ست
حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی سی
قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی ست
نغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی ست
این ندانسته که قدر همه یکسان نبود
زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود
چون چنین است پی کار دگر باشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به
عندلیب گل رخسار دگر باشم به
مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به
نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش
آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست
میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست
از من و بندگی من اگر اشعاری هست
بفروشد که به هر گوشه خریداری هست
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بنده ای همچو مرا هست خریدار بسی
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است
راه صد بادیه درد بریدیم بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
بعد از این ما و سر کوی دل آرای دگر
با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود
یار این طایفه خانه برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش
میشوی شهره به این فرقه هم آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغل باز مباش
به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری ست مبادا که ببازی خود را
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوسها که ندارند هوسناکی چند
در کمین تو بسی عیب شماران هستند
سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند
داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند
غرض اینست که در قصد تو یاران هستند
باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری
واقف کشتی خود باش که پایی نخوری
گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت
حاش لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند
@ddrreamm
#وحشی_بافقی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و او ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سروسامان دارد
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود
پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی ست
حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی سی
قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی ست
نغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی ست
این ندانسته که قدر همه یکسان نبود
زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود
چون چنین است پی کار دگر باشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به
عندلیب گل رخسار دگر باشم به
مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به
نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش
آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست
میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست
از من و بندگی من اگر اشعاری هست
بفروشد که به هر گوشه خریداری هست
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بنده ای همچو مرا هست خریدار بسی
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است
راه صد بادیه درد بریدیم بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
بعد از این ما و سر کوی دل آرای دگر
با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود
یار این طایفه خانه برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش
میشوی شهره به این فرقه هم آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغل باز مباش
به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری ست مبادا که ببازی خود را
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوسها که ندارند هوسناکی چند
در کمین تو بسی عیب شماران هستند
سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند
داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند
غرض اینست که در قصد تو یاران هستند
باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری
واقف کشتی خود باش که پایی نخوری
گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت
حاش لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند
@ddrreamm
#وحشی_بافقی
👌2🙏1