@ddrreamm

بار منّت بر نمی تابد دل آزاده ام
غنچه گردم گر نسیم از شاخسارم بگذرد

با خیال او قناعت می کنم، من کیستم
تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد

#صائب_تبریزی

@ddrreamm ‌

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

#سعدى

@ddrreamm
به سودای نکو رویی
اگر دل گرمیی داری

تحمل بایدت کردن
جواب سرد بدخویی

#عراقی

@ddrreamm

نقد جان در بغل از بهر نثار آمده ایم
همه جا رقص کنان همچو شرار آمده ایم

عشق استاده و ما جای دگر مشغولیم
به طواف حرم از بهر شکار آمده ایم

#صائب_تبریزی

عمادالدین بُرقَعی خراسانی
@ddrreamm
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، بجز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمدِ لیل و نهار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود ز آنکه به یک گل بهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که:« صبر اختیار کن»
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

کار تو بوسه بر مه و بار تو مشک ناب
ای زلف یار، خوش تر از این کار و بار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من! بهار که فصل شکار نیست

@ddrreamm


چنانت دوست می‌دارم
         که گر روزی فراق افتد

تو صبر از من توانی کرد
         و من صبر از تو نتوانم

#سعدی

@ddrreamm

مظلوم ترین  شخص  جهان  لیک  امیرم
پاکیزگی  از  بدو  سرشته  است  ضمیرم

آورده  و  جا مانده ی  این  وادیه  هستم
در دست خودم نیست در این خانه اسیرم

#امیر_مومنی

@ddrreamm

گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می‌گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟

#سهراب_سپهری

@ddrreamm
بیایید بیایید به گلزار بگردیم


#شهرام_ناظری

@ddrreamm

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

#حافظ

‌#شهرام_ناظری
@ddrreamm
په‌ژاران شەو
دڵه بەتاڵ کەر پەژاران شەو
#خیالِ #شبانه
#ای_دل_دست_بردار_از_فکر_و_خیالات_شبانه

ویت کەر وە فەرهاد هام شەرت خسرەو
سەنگتاشی نه پای بێستۊن وە دەو
#مانند_فرهاد_با_خسرو_شرط_ببند
#تراشیدن_بیستون_بی_وقفه

شازادەی سەنگتاش فەغفوورزادەی چین
گیان کرد وە فدای یە مەرگ شیرین
#شاهزاده‌ی_سنگ_تراش_فغفور_زاده‌ی_چین
#جانش_را_برای_مرگ_شیرین_فدا_کرد

سا تویش پەی کی گیان توفەیلەنی
مەجنوونت کییەن وای ئه‌ر لەیلەنی
#اکنون_تو_در_پی_چه_کسی_جانت_را_قربانی_میکنی
#مجنون_تو_کیست؟ #اگر_لیلا_هستی_تو

مەجنوونت کییەن لێوەی باڵێ تەیر
تەمەنات چیشەن وە کی مەکەی سەیر
#مجنون_تو_کیست_ای_دیوانه_ی_هوایی
#خواسته_تو_چیست؟ #در_خیال_که_هستی؟
#و_به_که_می_اندیشی‌؟

@ddrreamm

هرچه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم

#سعدی

@ddrreamm

بار منّت بر نمی تابد دل آزاده ام
غنچه گردم گر نسیم از شاخسارم بگذرد

با خیال او قناعت می کنم، من کیستم
تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد

#صائب_تبریزی

‌
@ddrreamm
گر آن عیّارِ شهرآشوب روزی حال من پرسد
بگو خوابش نمی‌گیرد به شب از دست عیّاران

الا ای بادِ شبگیری بگوی آن ماه مجلس را
تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران


#سعدی

@ddrreamm

نمی توان غم دل را به خنده بیرون کرد

ز خنده رویی گل ، تلخی از گلاب نرفت 

#صائب_تبریزی

@ddrreamm

گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

#حافظ

@ddrreamm
ناصح  مکن  حديث  که  صبر  اختيار کن

ما را به عشق يار ز خويش اختيار نيست

#عماد_خراسانی

@ddrreamm
پدرش نامِ او را تُرنج نهاده بود
مادرش اما بهآر صدایش میکرد ...
می‌گفت وقتی می‌خندد انگار شکوفه‌ها از ابتدا متولد میشوند
و انگار خانه‌ام در جای دیگریست..
پدرش اما یک کلام، میگفت:
تُرنج!
حالا او، معشوقه‌ی مردی است که او را دنیآ خطاب میکند
می‌گوید: پیش از او اصلا زندگی نکرده بودم، حالا اما دنیا را به من داده‌اند ...
مادرش دستش را گرفت، و آرام گفت:

هر زنی باید هزاران نام داشته باشد، تا با هر کدامشان جآن بگیرد، زنان با خطاب کردن نامشان حجم عشق را پی می‌برند، اصلا بهشت نامِ کوچكِ هر زنی است !

#سپيده_اميدی