@ddrreamm
لفظها و نامها چون دامهاست
لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
آن یکی ریگی که جوشد آب ازو
سخت کمیاب است رو آن را بجو
ریگ: شن و رمل، سنگ ریزه.
ریگ به معنی رمل آب را به خود میکشد و قنات و کاریز تا به ریگ (سنگ ریزه) نخورد آب خوب و کافی نمیدهد بدین مناسبت مولانا الفاظ را مانند ریگ بدو قسمت میکند یکی الفاظ شیرین دل فریب و خالی از حقیقت که باعث تباهی عمر است و دوم الفاظ و کلماتی که از روی صدق گویند که مایهی فزایش عمر است از آن جهت که بر تجربت و اطلاع میافزاید و یا علم و معرفتی جدید میآموزد و شنونده را از صرف عمر مستغنی میگرداند.
لفظها و نامها چون دامهاست
لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
آن یکی ریگی که جوشد آب ازو
سخت کمیاب است رو آن را بجو
ریگ: شن و رمل، سنگ ریزه.
ریگ به معنی رمل آب را به خود میکشد و قنات و کاریز تا به ریگ (سنگ ریزه) نخورد آب خوب و کافی نمیدهد بدین مناسبت مولانا الفاظ را مانند ریگ بدو قسمت میکند یکی الفاظ شیرین دل فریب و خالی از حقیقت که باعث تباهی عمر است و دوم الفاظ و کلماتی که از روی صدق گویند که مایهی فزایش عمر است از آن جهت که بر تجربت و اطلاع میافزاید و یا علم و معرفتی جدید میآموزد و شنونده را از صرف عمر مستغنی میگرداند.
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
#امامعلی_حبیبی ( ببر مازندران )
ایشان قهرمان روس #بالاوادزه را ضربه فنی کرد بالاوادزه در مسابقات جهانی ۱۹۵۳ صاحب مدال طلا شده
و #محمدعلی_فردین مدال نقره جهان.
ببر مازندران در مسابقات جهانی بالاوازده را شکـست داد و مدال طلا دریافت کرد امامعلی که در خدمتشان بودم اظهار داشت به بالاوادزه گفتم اگر ده بار با هم مسابقه بدهیم باز هم تو را شکست میدهم.
#امامعلی_حبیبی ( ببر مازندران )
ایشان قهرمان روس #بالاوادزه را ضربه فنی کرد بالاوادزه در مسابقات جهانی ۱۹۵۳ صاحب مدال طلا شده
و #محمدعلی_فردین مدال نقره جهان.
ببر مازندران در مسابقات جهانی بالاوازده را شکـست داد و مدال طلا دریافت کرد امامعلی که در خدمتشان بودم اظهار داشت به بالاوادزه گفتم اگر ده بار با هم مسابقه بدهیم باز هم تو را شکست میدهم.
👍2
@ddrreamm
جوانهای که از تگرگ
وباد تازیانه خوردهبود،
به شانهی نسیم سر نهاد و گفت:
خوشا
خوشا
که آفتاب
چیره شد،
#واصف_باختری
جوانهای که از تگرگ
وباد تازیانه خوردهبود،
به شانهی نسیم سر نهاد و گفت:
خوشا
خوشا
که آفتاب
چیره شد،
#واصف_باختری
👍1👌1
@ddrreamm
تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است
چقدر زندگی برگها غم انگیز است
مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم
چرا هنوز نگاهت محبتآمیز است؟
دلت درخشش یک سرزمین بی فاتح
دلم خرابهی بعد از هجوم چنگیز است
مرا چگونه فراموش کردهای ای دوست؟
ببین گذشتهات از خاطرات لبریز است
تمام هستی من آرزوی وصل تو بود
تمام هستی من بی تو سخت ناچیز است
از کتاب « از تو چه پنهان »
#مجید_ترکابادی
تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است
چقدر زندگی برگها غم انگیز است
مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم
چرا هنوز نگاهت محبتآمیز است؟
دلت درخشش یک سرزمین بی فاتح
دلم خرابهی بعد از هجوم چنگیز است
مرا چگونه فراموش کردهای ای دوست؟
ببین گذشتهات از خاطرات لبریز است
تمام هستی من آرزوی وصل تو بود
تمام هستی من بی تو سخت ناچیز است
از کتاب « از تو چه پنهان »
#مجید_ترکابادی
👏2
@ddrreamm
یک شبی را از قضا مهتاب بود
آسمان بیدار ؛ زمین در خواب بود
بود در یک گوشه ای دریاچه ای
زاغکی دیدم کنارش بچه ای
سنگها دریاچه را بودند پشت
سنگها چون آدما ریز و درشت
در سکوت شب صدایی ساز شد
ساز سنگِ کوچکی آواز شد
گفت : که من کیستم ؟ من چیستم؟
چیز با ارزش در عالم نیستم
من گُلی نیستم که تا عطری دهم !!
نیستم آبی که یک بطری دهم
من همان سنگ صغیر و خُرده ام
ارزش خود را به گورم برده ام
سنگ را لهجه همی اعجاب بود
لهجه ای که فکرت او باب بود
گفت در دل سنگ کوچک جمله ای
جمله ای که پهن میکرد قله ای
سنگ چون از مردنش چالاک شد
حرف او بالاتر از افلاک شد
گفت : تفو بر تو بادا زندگی
دایما هستی وفات و بندگی
مرگ در نزدم چقدر زیباستی
مرگ در مظلوم چه خوش سیماستی
خود رهانید تا به بحرش افکند
مرگ تدریجیش را یکسر کند
جمله ی سد از پی اش جاری شدی
آب در روستا حفاری شدی
چیست آنکو خالی از ارزش بوَد
مطمئنا جمله با ارزش بُوَد
مومنی آنکو شناسد قدر خود
عارفانه بیند و گوید سرود
#امیر_مومنی
از اولین سروده هام در سن نوزده سالگی،،،
یک شبی را از قضا مهتاب بود
آسمان بیدار ؛ زمین در خواب بود
بود در یک گوشه ای دریاچه ای
زاغکی دیدم کنارش بچه ای
سنگها دریاچه را بودند پشت
سنگها چون آدما ریز و درشت
در سکوت شب صدایی ساز شد
ساز سنگِ کوچکی آواز شد
گفت : که من کیستم ؟ من چیستم؟
چیز با ارزش در عالم نیستم
من گُلی نیستم که تا عطری دهم !!
نیستم آبی که یک بطری دهم
من همان سنگ صغیر و خُرده ام
ارزش خود را به گورم برده ام
سنگ را لهجه همی اعجاب بود
لهجه ای که فکرت او باب بود
گفت در دل سنگ کوچک جمله ای
جمله ای که پهن میکرد قله ای
سنگ چون از مردنش چالاک شد
حرف او بالاتر از افلاک شد
گفت : تفو بر تو بادا زندگی
دایما هستی وفات و بندگی
مرگ در نزدم چقدر زیباستی
مرگ در مظلوم چه خوش سیماستی
خود رهانید تا به بحرش افکند
مرگ تدریجیش را یکسر کند
جمله ی سد از پی اش جاری شدی
آب در روستا حفاری شدی
چیست آنکو خالی از ارزش بوَد
مطمئنا جمله با ارزش بُوَد
مومنی آنکو شناسد قدر خود
عارفانه بیند و گوید سرود
#امیر_مومنی
از اولین سروده هام در سن نوزده سالگی،،،
👏3
@ddrreamm
با هرچه نشینی و با هرچه باشی، خوی او گیری؛
در کاه نگری در تو پَژمردگی در آید،
در سبزه و گل نگری، تازگی درآید؛
زیرا همنشین، تو را در عالَمِ خویشتن کِشَد.
#مقالات_شمس_تبریزی
با هرچه نشینی و با هرچه باشی، خوی او گیری؛
در کاه نگری در تو پَژمردگی در آید،
در سبزه و گل نگری، تازگی درآید؛
زیرا همنشین، تو را در عالَمِ خویشتن کِشَد.
#مقالات_شمس_تبریزی
👍2
👍2
@ddrreamm
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
#مولانــــا
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
#مولانــــا
👍2
@ddrreamm
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در ِ این خانهی تنها زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در ِ این خانهی تنها زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
👍2
@ddrreamm
از من تنها تو ماندهای
پَر باز میكنم
بالم بر آسمان غروب میسايد و شب میشود
تنها
در ظلمات جهان میگردم و
از بادها و شب پرهگانم بيم نيست
از من
تنها تو ماندهای،،،
#شمس_لنگرودی
از من تنها تو ماندهای
پَر باز میكنم
بالم بر آسمان غروب میسايد و شب میشود
تنها
در ظلمات جهان میگردم و
از بادها و شب پرهگانم بيم نيست
از من
تنها تو ماندهای،،،
#شمس_لنگرودی
👍2
@ddrreamm
در بزم غیر ای بی وفا
بهر خدای مگذار پا
ما را و خود را بیش از این
آزرده و رسوا مکن
#فروغی_بسطامی
در بزم غیر ای بی وفا
بهر خدای مگذار پا
ما را و خود را بیش از این
آزرده و رسوا مکن
#فروغی_بسطامی
💔2
@ddrreamm
زیر باران درد تنهایی امانم را گرفت
ابر دلتنگی سراسر آسمانم راگرفت
باز در دل خاطرش از خاکِ آتش زد برون
شعله بر آوندِ جان زد استخوانم را گرفت
آمدم تا از دهانش مِی بنوشم در خیال
لب به دندانش گزید و استکانم را گرفت
وصف چشمانش نگویم زد پر و بالم شکست
مرغ صیاد نگاهش آشیانم را گرفت
هیچکس هرگز نداند آن پری با من چه کرد
ذره ذره عطر اغوشش توانم را گرفت
ناله کن ای دل ببار از دیده خون در خود شکن
عاقبت چرخ ستم دیدی که جانم را گرفت
بار الها نیست انصاف این که دستی بد سرشت
از فراسوی شب آمد سایهبانم را گرفت
#شهرزاد
#مرضیه_شهرزادپور
زیر باران درد تنهایی امانم را گرفت
ابر دلتنگی سراسر آسمانم راگرفت
باز در دل خاطرش از خاکِ آتش زد برون
شعله بر آوندِ جان زد استخوانم را گرفت
آمدم تا از دهانش مِی بنوشم در خیال
لب به دندانش گزید و استکانم را گرفت
وصف چشمانش نگویم زد پر و بالم شکست
مرغ صیاد نگاهش آشیانم را گرفت
هیچکس هرگز نداند آن پری با من چه کرد
ذره ذره عطر اغوشش توانم را گرفت
ناله کن ای دل ببار از دیده خون در خود شکن
عاقبت چرخ ستم دیدی که جانم را گرفت
بار الها نیست انصاف این که دستی بد سرشت
از فراسوی شب آمد سایهبانم را گرفت
#شهرزاد
#مرضیه_شهرزادپور
👌1
@ddrreamm
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حافظ
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حافظ
👍2