@ddrreamm

رنگ تو داری، که ز رنگ جهان
پاکی، و هم‌رنگ بقا بوده‌ای

آینهٔ رنگ تو عکس کسی‌ست
تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای

تصنیف
          "جان جهان"
اجرا توسط دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کلمبیا

@ddrreamm


یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره‌ی افیونم زنهار سرم مگشا

آتش به من اندر زن آتش چه زند با من
کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا

گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد
نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را

   #مولانا

@ddrreamm

ای دل که بی‌ گدار ، به آبی نمی‌زدی

بی قایق‌ات میانه‌ی دریا چه میکنی؟

#معین_دهاز

   
‌‌‌‌

@ddrreamm

هر بامداد
تا نور مهر می‌دمد از کوه‌های دور

من بال می‌گشایم
چابک‌تر از نسیم

پیغام صبحدم را
با شعرهای روشن
پرواز می‌دهم

انبوه خفتگان را
با نغمه‌های شیرین
آواز می‌دهم

از نور حرف می‌زنم
از نور
از جان زنده
از نفس تازه
از غرور

#فریدون_مشیری

@ddrreamm

قدر مجموعه گل، مرغ سحر داند و بس

که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست

#حافظ

@ddrreamm

ساده لوحي گفت با فرزانه يي:
«از چه با اهل جهان بيگانه يي
همچو من با خلق عالم يار باش»
 
گفت عارف:
«اين ز من نايد همي
همدم من همدلم بايد همي
 
همدلي، 
 گر نيست 
 تنهايي نکوست
فرق بايد داد دشمن را ز دوست.
 
هر که دارد چشم و لب 
دلدار نيست
دلبر من هر پري رخسار نيست
 
کي بود خويشي به جز بيگانگي
مرغ دريا را به مرغ خانگي؟

#مهدی_سهیلی

@ddrreamm

ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه
و از فعل عابد استغفرالله

جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه

#حافظ

اول اندر کوی او جز نقش پای ما نبود

آخر انجا از هجوم خلق ، جای ما نبود

#وصال_شیرازی

@ddrreamm

@ddrreamm

در دلِ من چیزی است،
مثلِ یک بیشه‌ی نور،
مثلِ خوابِ دمِ صبح
و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد
بِدَوم تا تهِ دشت، بروم تا سرِ کوه.

#سهراب_سپهری

@ddrreamm

همه مشکل دنیا این است که
نادان‌ها و دیوانه‌ها
همیشه بسیار به خود یقین دارند
و خردمندان سرشار از تردیدند!


#برتراند_راسل

@ddrreamm

آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!

کوزه بودش، آب می‌‌نامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست

#مولانا

@ddrreamm


ای که‌ گفتی سخن عشق نشاط آرد و مستی

لب فرو بند کزین قصه به جز غصه نزاید


#قاآنی

@ddrreamm



بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

#حافظ

@ddrreamm

هزار سنگ ستم خورده‌است بر بالم

هنوز گوشه بامت نشیمن‌است مرا

#عاشق‌_اصفهانی

@ddrreamm

‏شعری از #گروس_عبدالملکیان
در متروی لندن

‏آخرین پرنده را هم رها کرده‌ام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفس خالی هست
که آزاد نمی‌شود.