@ddrreamm
ذات آفتاب نوازنده است و شعاعش سوزنده است. این آن مقام دان که عاشق بی معشوق نتواند زیستن و بی جمال او طاقت و حیات ندارد و با وصال و شوق معشوق هم بیقرار باشد و بار وصل معشوق کشیدن نتواند. نه طاقت فراق و هجران دارد و نه وصال معشوق تواند کشیدن و نه او را تواند به جمال دیدن که جمال معشوق دیدهی عاشق را بسوزاند تا به رنگ جمال معشوق کند
غمگین باشم چو روی تو کم بینم
چون بینم روی تو به غم بنشینم
کس نیست بدین سان که من مسکینم
کز دیدن و نادیدن تو غمگینم
📕تمهیدات
#عینالقضات_همدانی
ذات آفتاب نوازنده است و شعاعش سوزنده است. این آن مقام دان که عاشق بی معشوق نتواند زیستن و بی جمال او طاقت و حیات ندارد و با وصال و شوق معشوق هم بیقرار باشد و بار وصل معشوق کشیدن نتواند. نه طاقت فراق و هجران دارد و نه وصال معشوق تواند کشیدن و نه او را تواند به جمال دیدن که جمال معشوق دیدهی عاشق را بسوزاند تا به رنگ جمال معشوق کند
غمگین باشم چو روی تو کم بینم
چون بینم روی تو به غم بنشینم
کس نیست بدین سان که من مسکینم
کز دیدن و نادیدن تو غمگینم
📕تمهیدات
#عینالقضات_همدانی
👍1
@ddrreamm
بیا برویم به آن باغچه ها
تا دست هایت گرم هست
بیا برویم به آن باغچه ها
تا آفتابمان طلوع میکند
تا نسیمِمان میوزد
آن برگی که در شاخه هست
آن مورچه، آن گنجشک
امروز هست و فردا نیست
بیا به آن باغچه ها برویم
شعر: #سوات_تاشر (شاعرترکیهای)
ترجمه: #ثریا_خلیق_خیاوی
بیا برویم به آن باغچه ها
تا دست هایت گرم هست
بیا برویم به آن باغچه ها
تا آفتابمان طلوع میکند
تا نسیمِمان میوزد
آن برگی که در شاخه هست
آن مورچه، آن گنجشک
امروز هست و فردا نیست
بیا به آن باغچه ها برویم
شعر: #سوات_تاشر (شاعرترکیهای)
ترجمه: #ثریا_خلیق_خیاوی
👍2
@ddrreamm
فراوان کَندهایم ای دوستان! هربار گنجی نیست
همان سوراخ و آن مار است اینک، باز خود دانید
#حسین_جنتی
فراوان کَندهایم ای دوستان! هربار گنجی نیست
همان سوراخ و آن مار است اینک، باز خود دانید
#حسین_جنتی
🤓1
@ddrreamm
مژه بر هم نزد از خواب اجل دیدهٔ ما
این نمک را که به این زخم نمایان زد و رفت؟
از پریشانی ما یاد کجا خواهد کرد؟
دل که بر کوچهٔ آن زلف پریشان زد و رفت
#صائب_تبریزی
مژه بر هم نزد از خواب اجل دیدهٔ ما
این نمک را که به این زخم نمایان زد و رفت؟
از پریشانی ما یاد کجا خواهد کرد؟
دل که بر کوچهٔ آن زلف پریشان زد و رفت
#صائب_تبریزی
💔1
Forwarded from ĐŔĖĄM$
Golnar-darush rafyei.wma
905.4 KB
Forwarded from ĐŔĖĄM$ (" Amirامیر ")
"رعنا"
خواننده: #ملوک_ضرابی
آهنگ: #عبدالله_جهان_پناه
ترانه سرا: #شهرآشوب
دستگاه/آواز :بیات ترک
نرمک نرمک از لب چشمه می آید، رعنا
خندان خندان ناز و کرشمه می آید، رعنا
مه رو، رعنا
سیه مو، رعنا
مایه نازی، عمر درازی، گل مایی، رعنا چه بلایی، رعنا
اندک اندک در سر کویت افتادم، رعنا
لنگان لنگان راه وصالت پیمودم، رعنا
دلبر، رعنا
ستمگر، رعنا
بانگ امیدی، صبح سپیدی، گل مایی، رعنا
چه بلایی، رعنا
دریا دریا در شب هجرت خون گریم،رعنا
یک دم بازآ تا که ببینی چون گریم، رعنا
باز آ، رعنا
خدا را، رعنا
باد بهاری، صبر و قراری، گل مایی، رعنا چه بلایی، رعنا
خواننده: #ملوک_ضرابی
آهنگ: #عبدالله_جهان_پناه
ترانه سرا: #شهرآشوب
دستگاه/آواز :بیات ترک
نرمک نرمک از لب چشمه می آید، رعنا
خندان خندان ناز و کرشمه می آید، رعنا
مه رو، رعنا
سیه مو، رعنا
مایه نازی، عمر درازی، گل مایی، رعنا چه بلایی، رعنا
اندک اندک در سر کویت افتادم، رعنا
لنگان لنگان راه وصالت پیمودم، رعنا
دلبر، رعنا
ستمگر، رعنا
بانگ امیدی، صبح سپیدی، گل مایی، رعنا
چه بلایی، رعنا
دریا دریا در شب هجرت خون گریم،رعنا
یک دم بازآ تا که ببینی چون گریم، رعنا
باز آ، رعنا
خدا را، رعنا
باد بهاری، صبر و قراری، گل مایی، رعنا چه بلایی، رعنا
Telegram
attach 📎
👏1👌1
82708
<unknown>
👍1👏1
Forwarded from ĐŔĖĄM$ (" Amir امیر_مومنی# ")
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
زندگی منطق نیست،
زندگی فلسفه نیست.
زندگی رقص است،
یک آهنگ
یک جشن
بیشتر شبیه به عشق است،
و کمتر شبیه به منطق!
#اشو
زندگی منطق نیست،
زندگی فلسفه نیست.
زندگی رقص است،
یک آهنگ
یک جشن
بیشتر شبیه به عشق است،
و کمتر شبیه به منطق!
#اشو
👍1
Forwarded from ĐŔĖĄM$ (" Amir امیر_مومنی# ")
@ddrreamm
یک دو روزی میگذارَد یارِ من، تنها مرا
وه! که هجران میکُشَد امروز یا فردا مرا
شهر، دلگیر است تا آهنگِ صحرا کرد یار
میروم، شاید که بگشاید دل از صحرا مرا
یار آنجا و من اینجا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رسانَد، یا بَرَد آنجا مرا؟
#هلالی_جغتایی
یک دو روزی میگذارَد یارِ من، تنها مرا
وه! که هجران میکُشَد امروز یا فردا مرا
شهر، دلگیر است تا آهنگِ صحرا کرد یار
میروم، شاید که بگشاید دل از صحرا مرا
یار آنجا و من اینجا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رسانَد، یا بَرَد آنجا مرا؟
#هلالی_جغتایی
👍1
@ddrreamm
نخستین باده کاندر جام کردند
ز چشم مست ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طرب را
شراب بیخودی در جام کردند
لب میگون جانان جام در داد
شراب عاشقانش نام کردند
ز بهر صید دلهای جهانی
کمند زلف خوبان دام کردند
به گیتی هرکجا درد دلی بود
بهم کردند و عشقش نام کردند
سر زلف بتان آرام نگرفت
ز بس دلها که بیآرام کردند
چو گوی حسن در میدان فگندند
به یک جولان دو عالم رام کردند
ز بهر نقل مستان از لب و چشم
مهیا پسته و بادام کردند
از آن لب، کز درِ صد آفرین است
نصیب بیدلان دشنام کردند
به مجلس نیک و بد را جای دادند
به جامی کار خاص و عام کردند
به غمزه صد سخن با جان بگفتند
به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند
جمال خویشتن را جلوه دادند
به یک جلوه دو عالم رام کردند
دلی را تا به دست آرند، هر دم
سرِ زلفین خود را دام کردند
نهان با محرمی رازی بگفتند
جهانی را از آن اعلام کردند
چو خود کردند راز خویشتن فاش
عراقی را چرا بدنام کردند؟
#عراقی
نخستین باده کاندر جام کردند
ز چشم مست ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طرب را
شراب بیخودی در جام کردند
لب میگون جانان جام در داد
شراب عاشقانش نام کردند
ز بهر صید دلهای جهانی
کمند زلف خوبان دام کردند
به گیتی هرکجا درد دلی بود
بهم کردند و عشقش نام کردند
سر زلف بتان آرام نگرفت
ز بس دلها که بیآرام کردند
چو گوی حسن در میدان فگندند
به یک جولان دو عالم رام کردند
ز بهر نقل مستان از لب و چشم
مهیا پسته و بادام کردند
از آن لب، کز درِ صد آفرین است
نصیب بیدلان دشنام کردند
به مجلس نیک و بد را جای دادند
به جامی کار خاص و عام کردند
به غمزه صد سخن با جان بگفتند
به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند
جمال خویشتن را جلوه دادند
به یک جلوه دو عالم رام کردند
دلی را تا به دست آرند، هر دم
سرِ زلفین خود را دام کردند
نهان با محرمی رازی بگفتند
جهانی را از آن اعلام کردند
چو خود کردند راز خویشتن فاش
عراقی را چرا بدنام کردند؟
#عراقی
👍1
@ddrreamm
کعبهی گِل را زیارت میکنی،
حاجی شوی
کعبهی دل را زیارت کن
که تا ناجی شوی..
#خواجه_عبدالله_انصاری
منازلالسائرین
کعبهی گِل را زیارت میکنی،
حاجی شوی
کعبهی دل را زیارت کن
که تا ناجی شوی..
#خواجه_عبدالله_انصاری
منازلالسائرین
👍1
@ddrreamm
#با_تمام_اشکهایم
شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت،
بس کنید!
*
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
*
گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسلهای تان یک لحظه ساکت میشوند؛
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این “وایِ” مادرهای جانآزرده است،
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است؛
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را، که مزدورانتان
روز و شب، با خون مردم، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را، که دندان بر جگر،
دمبهدم بیدادتان را،
بردباری می کنند!
*
دست ها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست
گرچه میدانم،
آنچه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم، باز، -نومیدانه-
خواهش میکنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
#با_تمام_اشکهایم
شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت،
بس کنید!
*
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
*
گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسلهای تان یک لحظه ساکت میشوند؛
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این “وایِ” مادرهای جانآزرده است،
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است؛
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را، که مزدورانتان
روز و شب، با خون مردم، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را، که دندان بر جگر،
دمبهدم بیدادتان را،
بردباری می کنند!
*
دست ها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست
گرچه میدانم،
آنچه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم، باز، -نومیدانه-
خواهش میکنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
👍1
@ddrreamm
دون خوان گفت:
من نیز یکبار عهد بستم. به پدرم قول دادم که زنده بمانم تا قاتلانش را نابود سازم. من این قول را سالها نگه داشتم. اکنون این قول عوض شده است. من دیگر به نابودی هیچ کس علاقه مند نیستم. از هیچ کس بیزار نیستم. من آموخته ام که همه راههای بی شماری که انسان در زندگی خود می پیماید یکسان است.
ستمگران و ستمدیدگان سرانجام به هم می رسند، و تنها حکم غالب این است که زندگی روی هم رفته برای این دو گروه بس کوتاه است. من امروز غمگینم، نه برای اینکه پدرم و مادرم آنچنان مردند که گفتم؛ اندوهم از این است که سرخپوست بودند. آنها سرخپوست وار زندگی کردند و سرخپوست وار مردند، و هرگز ندانستند که پیش از هر چیز انسانند.
📔 از کتاب "حقیقتی دیگر" / کاستاندا
دون خوان گفت:
من نیز یکبار عهد بستم. به پدرم قول دادم که زنده بمانم تا قاتلانش را نابود سازم. من این قول را سالها نگه داشتم. اکنون این قول عوض شده است. من دیگر به نابودی هیچ کس علاقه مند نیستم. از هیچ کس بیزار نیستم. من آموخته ام که همه راههای بی شماری که انسان در زندگی خود می پیماید یکسان است.
ستمگران و ستمدیدگان سرانجام به هم می رسند، و تنها حکم غالب این است که زندگی روی هم رفته برای این دو گروه بس کوتاه است. من امروز غمگینم، نه برای اینکه پدرم و مادرم آنچنان مردند که گفتم؛ اندوهم از این است که سرخپوست بودند. آنها سرخپوست وار زندگی کردند و سرخپوست وار مردند، و هرگز ندانستند که پیش از هر چیز انسانند.
📔 از کتاب "حقیقتی دیگر" / کاستاندا
👍1
@ddrreamm
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید كه اندوه بشر بسیار است
هركجا مینگرم مجلس سهرابكُشی است
آه از این خاك ، بر آن نعش پسر بسیار است
#حامد_عسگری
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید كه اندوه بشر بسیار است
هركجا مینگرم مجلس سهرابكُشی است
آه از این خاك ، بر آن نعش پسر بسیار است
#حامد_عسگری
👍1