@ddrreamm

یاد دارم در غروبی سرد سرد
می‌گذشت از کوچه ما دوره گرد

داد می‌زد: "کهنه قالی می‌خرم
دست دوم، جنس عالی می‌خرم
کوزه و ظرف سفالی می‌خرم
گر نداری، شیشه خالی می‌خرم"

اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید، بغض‌اش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟

سوختم، دیدم که بابا پیر بود
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود

بوی نان تازه هوش‌اش برده بود
اتفاقا مادرم هم، روزه بود

صورت‌اش دیدم که لک برداشته
دست خوش رنگ‌اش، ترک برداشته

باز هم بانگ درشت پیرمرد
پرده اندیشه‌ام را پاره کرد...

"دوره گردم، کهنه قالی می‌خرم
دست دوم، جنس عالی می‌خرم
کوزه و ظرف سفالی می‌خرم
گر نداری، شیشه خالی می‌خرم"

خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت: "آقا، سفره خالی می‌خرید؟!!"

#محمدرضا_یعقوبی

@ddrreamm

چو جنگ آوران دخترِ ایزدی
مرا یاد یوتاب می آوری

به خالی که بر روی لبهای توست
به پیشِ خدا رفته ام داوری

چرا کشتنِ عاشقان رسم توست
زبان لال گردم ؛ مگر کافری؟؟

نژاده تو را حق بدین خلق کرد
چرا خون خلق ریزی با دلبری

#امیر_مومنی

@ddrreamm


گرد دل من جانا دزدیده همی‌گردی
دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم

در زیر قبا جانا شمعی پنهان داری
خواهی که زنی آتش در خرمن و انبارم


#مــولانــا

@ddrreamm

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

#حافظ

@ddrreamm


به نااميدي از اين در مرو، اميد اينجاست
فزون‌تر از عدد قفل‌ها كليد اينجاست

بعيد نيست خطابخشي از كرامت دوست
اگر كريم نبخشد خطا، بعيد اينجاست

به هر دري كه روي جز عزا نخواهي ديد
مگر مقيم در دل شوي كه عيد اينجاست

در آ به خلوت دل تا به چشم جان نگري
كه دوست را رخ بهتر ز مه پديد اينجاست

    شعر از هادی رنجی تهرانی(1286--1339)

@ddrreamm

دشت‌هایی چه فراخ!
کوه‌هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!
من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.

زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.

#سهراب_سپهری

@ddrreamm


مرد از زن بوجود می آید ,
زن نیز از نطفه مرد است و از مرد بوجود می آید.
کدام ابتدا بوده اند؟!

تا هرقدر ذهن کشش داشته باشد , ابتدا را آن تعیین می کند.
ابتدا و انتها فقط در ذهن موجودیت دارند.
زن و مرد در یکدیگرند و جدایی نیست. جداکنندگان ,
نظم دهندگان,
معنادهندگان ,
پیام آوران همگی یکسان بوده اند.

م.م

@ddrreamm


#پویان_گیلانی توی کتاب "تمام کفشهای شماره ۳۸ بوی بهشت می‌دهند"
حرف قشنگی زده:

اگر پیش کسی گریه کردی و باز هم تو را آدم قوی‌ای دانست،
اگر پیش کسی خشمگین شدی و باز هم تو را آدم مهربانی دانست،
رهایش نکن ،
🕊

@ddrreamm


مـن گـرفـتـار شـبـم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده‌ام

سیب دندان‌زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم ، که فقط محض نگاه آمده‌ام

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی ِ چاه آمده‌ام

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده‌ام

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده‌ام

#فریدون_مشیری

@ddrreamm


هر که را اختیار کردش عشق
    مست و بی‌اختیار خواهد بود

هر که او پست و مست عشق نشد
     تا ابد در خمار خواهد بود

#مولانا

@ddrreamm

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت

گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت

که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز
من این نگفته‌ام آن کس که گفت بهتان گفت

#حافظ

@ddrreamm

خفتن عاشق یکیست
بر سر دیبا و خار
چون نتواند کشید
دست در آغوش یار

گر دگری را شکیب
هست ز دیدار دوست
من نتوانم گــرفت
بر سر آتش قـــرار


#سعدی

@ddrreamm


تو  تنهایی  و  من  تنهاتر  از  تو
بلا  از  چشم  خیزد  نه  ز  ابرو

به  ایرانی دلم  سوزد که هر دَم
خونآشامی کشَد او را به هر سو

#امیر_مومنی

@ddrreamm


#صائب_تبریزی

            سوزد به هر کجا که فتد
                     اشک گرم من
   دارد ز بس به دیدن رویت شتاب چشم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌

@ddrreamm

بیچاره‌ای که چاره طلب میکند زخلق

دارد امید میوه ز شاخ بریده‌ای

#رهی_معیری
#درنگ..

@ddrreamm

تو همان عالمِ هستی یا کائناتی که برای مدت کوتاهی خودش را در قالب یک انسان نمایان کرده است.
#اکهارت تله

«تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی * و دریای عمیق»

#مولانا

@ddrreamm

ذات آفتاب نوازنده است و شعاعش سوزنده است. این آن مقام دان که عاشق بی معشوق نتواند زیستن و بی جمال او طاقت و حیات ندارد و با وصال و شوق معشوق هم بی‌قرار باشد و بار وصل معشوق کشیدن نتواند. نه طاقت فراق و هجران دارد و نه وصال معشوق تواند کشیدن و نه او را تواند به جمال دیدن که جمال معشوق دیده‌ی عاشق را بسوزاند تا به رنگ جمال معشوق کند
غمگین باشم چو روی تو کم بینم
چون بینم روی تو به غم بنشینم
کس نیست بدین سان که من مسکینم
کز دیدن و نادیدن تو غمگینم

📕تمهیدات
#عین‌القضات_همدانی