@ddrreamm
#حکایت
#ضرب_المثل
جز به خردمند مفرما عمل
گر چه عمل کار خردمند نیست
#سعدی
مثال:
✨از سلطان سنجر پرسیدند چه شد که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که ترا بود چنین مختل شد؟
گفت کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خُرد به مردم بزرگ رجوع کردم.
مردم خُرد کارهای بزرگ را نتوانستند کرد ، و مردم بزرگ از کارهای خُرد عار داشتند و در پی نرفتند. پس هر دو کار تباه شد و نقصان به مُلک رسید و کار کشور و ولایت و لشکری روی به فساد آورد.
"دولتشاه سمرقندی"
نقل از #امثال_و_حکم #دهخدا
#حکایت
#ضرب_المثل
جز به خردمند مفرما عمل
گر چه عمل کار خردمند نیست
#سعدی
مثال:
✨از سلطان سنجر پرسیدند چه شد که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که ترا بود چنین مختل شد؟
گفت کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خُرد به مردم بزرگ رجوع کردم.
مردم خُرد کارهای بزرگ را نتوانستند کرد ، و مردم بزرگ از کارهای خُرد عار داشتند و در پی نرفتند. پس هر دو کار تباه شد و نقصان به مُلک رسید و کار کشور و ولایت و لشکری روی به فساد آورد.
"دولتشاه سمرقندی"
نقل از #امثال_و_حکم #دهخدا
👍2
@ddrreamm
کنار باور سبز صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار
بگذارد...
#شفیعی_کدکنی
کنار باور سبز صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار
بگذارد...
#شفیعی_کدکنی
😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
بر اساس تصاویر منتشر شده مأموران امنیتی جمهوری اسلامی روز سهشنبه هشتم خرداد مزارع برنج بهائیان در روستای احمدآباد استان مازندران را با بولدوزر تخریب کرده و محصولات کشاورزی این شهروندان را تخریب کردند.
حکومت ایران دیماه سال گذشته «نزدیک به ۴۰ هکتار» از زمینهای این روستا را که متعلق به شهروندان بهایی و زیرِ کشت بود، مصادره کرده بودند.
مصادره املاک بهائیان بخشی از تلاش سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه این اقلیت مذهبی در ایران است.
بر اساس تصاویر منتشر شده مأموران امنیتی جمهوری اسلامی روز سهشنبه هشتم خرداد مزارع برنج بهائیان در روستای احمدآباد استان مازندران را با بولدوزر تخریب کرده و محصولات کشاورزی این شهروندان را تخریب کردند.
حکومت ایران دیماه سال گذشته «نزدیک به ۴۰ هکتار» از زمینهای این روستا را که متعلق به شهروندان بهایی و زیرِ کشت بود، مصادره کرده بودند.
مصادره املاک بهائیان بخشی از تلاش سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه این اقلیت مذهبی در ایران است.
😢1
@ddrreamm
*استخر پر از حوری*
شعری از #شروین_سلیمانی
پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو
مرگ در پس کوچهی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بودهام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
میگذشت از دور حوری، گفتم "آی لاو یو، کامآن"
دست هابیل آمد و محکم دهانم را گرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دو غلمانِ بلوند
رد شد و کلاً لباسِ پرنیانم را گرفت
داشتم با حرص میلیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیکِ آنها، کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل یوسف آمد، میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقهی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پا، استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم
گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما
لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین
وقتِ عشق و حال، حالِ بندگانم را گرفت...!
*استخر پر از حوری*
شعری از #شروین_سلیمانی
پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو
مرگ در پس کوچهی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بودهام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
میگذشت از دور حوری، گفتم "آی لاو یو، کامآن"
دست هابیل آمد و محکم دهانم را گرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دو غلمانِ بلوند
رد شد و کلاً لباسِ پرنیانم را گرفت
داشتم با حرص میلیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیکِ آنها، کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل یوسف آمد، میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقهی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پا، استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم
گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما
لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین
وقتِ عشق و حال، حالِ بندگانم را گرفت...!
👏1
👍1