@ddrreamm
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید ،
عکس تنهایی خود را در آب ،
آب در حوض نبود .
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ،
همتی کن و بگو
ماهی ها ،
حوضشان بی آب است
#سهراب_سپهری
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید ،
عکس تنهایی خود را در آب ،
آب در حوض نبود .
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ،
همتی کن و بگو
ماهی ها ،
حوضشان بی آب است
#سهراب_سپهری
❤2👍1
@ddrreamm
هر که پرسید ترقی چه اساسی دارد
گفتم این راه نه درسی نه کلاسی دارد
کرسی عزت و اجلال کسی خواهد یافت
که نه علمی، نه کمالی، نه حواسی دارد
یار گلچهره در آغوش کسی می افتد
که قد پیزُری و شکل قناسی دارد
گیتی تنگ نظر نیست خردمند شناس
غالبا دیده ی دیوانه شناسی دارد
مرد بدبخت به شب هم که رود در بستر
در لحاف و تشک خود کک و ساسی دارد
لاله را داغ از آن است که در باغ وجود
گل خر زهره مقام گل یاسی دارد
آن که سر رشته ی این مملکت اندر کف اوست
هیچ کارش نه اصولی نه اساسی دارد
#ابوالقاسم_حالت
هر که پرسید ترقی چه اساسی دارد
گفتم این راه نه درسی نه کلاسی دارد
کرسی عزت و اجلال کسی خواهد یافت
که نه علمی، نه کمالی، نه حواسی دارد
یار گلچهره در آغوش کسی می افتد
که قد پیزُری و شکل قناسی دارد
گیتی تنگ نظر نیست خردمند شناس
غالبا دیده ی دیوانه شناسی دارد
مرد بدبخت به شب هم که رود در بستر
در لحاف و تشک خود کک و ساسی دارد
لاله را داغ از آن است که در باغ وجود
گل خر زهره مقام گل یاسی دارد
آن که سر رشته ی این مملکت اندر کف اوست
هیچ کارش نه اصولی نه اساسی دارد
#ابوالقاسم_حالت
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
#حافظ
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
#حافظ
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
کجای این درهی پر سایه خوابیده بودیم
که جز صدای تیهوها
و بوی آویشن بر شانههایم
چیزی را به یاد نمیآورم ؟
همیشه دلهرهی گمشدنت را داشتم
یقین داشتم وقتی بیدار شوم
تو رفتهای
و زمین دیگرگونه میچرخد
یقین دارم اما
که خواب ندیدهام
که تو در کنارم بودهای
که با تو سخن گفتهام
به سایهسار دره که رسیدهایم
تو ساقهی مرزنگوشی زیر دماغمان گرفتهای
و دیگر
چیزی به یادم نمانده است
#منوچهر_آتشی
کجای این درهی پر سایه خوابیده بودیم
که جز صدای تیهوها
و بوی آویشن بر شانههایم
چیزی را به یاد نمیآورم ؟
همیشه دلهرهی گمشدنت را داشتم
یقین داشتم وقتی بیدار شوم
تو رفتهای
و زمین دیگرگونه میچرخد
یقین دارم اما
که خواب ندیدهام
که تو در کنارم بودهای
که با تو سخن گفتهام
به سایهسار دره که رسیدهایم
تو ساقهی مرزنگوشی زیر دماغمان گرفتهای
و دیگر
چیزی به یادم نمانده است
#منوچهر_آتشی
👍3❤1
@ddrreamm
شعر از
#ابن_یمین_فریومدی
شاعر قرن هشتم هجری :
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
شعر از
#ابن_یمین_فریومدی
شاعر قرن هشتم هجری :
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
👌2👍1
@ddrreamm
●یونگ روزی به شوخی می گفت در خیابان می توان با آدم هایی در همه ی مراحل تکامل رو به رو شد :
•آدم های نئاندرتال ، آدم های قرون وسطایی ، آدم های مدرن ، خلاصه آدم هایی در هر سطح ممکن و قابل تصور از رشد آگاهی .
•اینکه کسی در قرن بیستم زندگی کند ، باعث نمی شود رشد آگاهی او به طور خودبه خود به سطح یک فرد متجدد ارتقا یابد .
#نقشهی_روح
#موری_اشتاین
●یونگ روزی به شوخی می گفت در خیابان می توان با آدم هایی در همه ی مراحل تکامل رو به رو شد :
•آدم های نئاندرتال ، آدم های قرون وسطایی ، آدم های مدرن ، خلاصه آدم هایی در هر سطح ممکن و قابل تصور از رشد آگاهی .
•اینکه کسی در قرن بیستم زندگی کند ، باعث نمی شود رشد آگاهی او به طور خودبه خود به سطح یک فرد متجدد ارتقا یابد .
#نقشهی_روح
#موری_اشتاین
👍1
@ddrreamm
در روزهای اخیر آهنگ بختیاری جدیدی پخش شده که بر اساس یک ملودی محلی قدیمی و با یک تنظیم فاخر و استادانه ساخته شده است.
این تصنیف زیبا شرح عشق یک دختر و پسر بختیاری و تجسم یک دلباختگی ایلیاتی صادقانه است.
شعر ترانه را یک شاعر جوان بختیاری سروده و توسط دو خواننده ی خوش صدای بختیاری (فروزان ترکی و شهاب جمالی) به زیبایی اجرا شده است.
سعی کرده ام ترجمه ترانه را از گویش بختیاری به فارسی محاورهای برایتان بنویسم. امیدوارم دوستانی که آشنایی کامل با گویش بختیاری دارند، اشکالات را گوشزد کنند.
*متن ترانه*
*پسر:*
سیاهی شب در گیسوهات جا گرفته
درخشش چشمهات دلم رو کباب کرده
از همه خستهام و فقط به تو دل بستهام
لحظهای از سیاه چادر بیرون بیا، از پا افتادم!
*دختر:*
برو، از چادر بیرون نمیام. چون آفتاب تیزه
جوان، برو، بابام خونت رو میریزه
من میگم نمیخوام، برا چی نمیری؟
پسر مگه از جونت سیر شدی؟!
*پسر:*
من تو رو به اندازه چشمهام میخوام
و هیچکس نمیتونه در مقابلم وایسته
چشمهات همچون ستاره، سیاهی زلفهات مثل شبه
تار مژههات همچون تیر برنو
*دختر:*
نه، تو رو خدا به پات میفتم
پسر، شر برای خودت درست نکن!
زودتر از اینجا برو، الان طوفان میشه
الان شب میشه و بارون میگیره
*پسر:*
اگر حتی از آسمون تگرگ پایین بیاد
ای گل! من از کنارت هیچ جا نمیرم!
*دختر:*
ای پسر برو، بابام تو رو میکشه!
خبر به مردم میرسه، آبروم میره!
*پسر:*
تو مال منی، بابات رو راضی کن
مردم محل هرچی دلشون میخواد، بگن!
*دختر:*
آخه بابام از دست بابات دلخوره،
اگر به بابام بگم، گیسوهام رو میبره!
*پسر:*
درخشانی چهرهات مثل ماه در شب تاره
سفیدی گردنت مثل روشنی روزه
من تو رو اندازه هر دو چشمهام میخوام،
و هیچکس نمیتونه در مقابلم وایسته!
*دختر:*
تو رو به خدا برو، به پات میفتم
پسر، شر برا خودت به پا نکن!
الآن بابام از سبزه کوه میاد
ای پسر! اگر تو را اینجا ببینه، میکشدت!
فایل صوتی آهنگ تقدیم حضورتان میشود.
گوش کنید و لذت ببرید!
در روزهای اخیر آهنگ بختیاری جدیدی پخش شده که بر اساس یک ملودی محلی قدیمی و با یک تنظیم فاخر و استادانه ساخته شده است.
این تصنیف زیبا شرح عشق یک دختر و پسر بختیاری و تجسم یک دلباختگی ایلیاتی صادقانه است.
شعر ترانه را یک شاعر جوان بختیاری سروده و توسط دو خواننده ی خوش صدای بختیاری (فروزان ترکی و شهاب جمالی) به زیبایی اجرا شده است.
سعی کرده ام ترجمه ترانه را از گویش بختیاری به فارسی محاورهای برایتان بنویسم. امیدوارم دوستانی که آشنایی کامل با گویش بختیاری دارند، اشکالات را گوشزد کنند.
*متن ترانه*
*پسر:*
سیاهی شب در گیسوهات جا گرفته
درخشش چشمهات دلم رو کباب کرده
از همه خستهام و فقط به تو دل بستهام
لحظهای از سیاه چادر بیرون بیا، از پا افتادم!
*دختر:*
برو، از چادر بیرون نمیام. چون آفتاب تیزه
جوان، برو، بابام خونت رو میریزه
من میگم نمیخوام، برا چی نمیری؟
پسر مگه از جونت سیر شدی؟!
*پسر:*
من تو رو به اندازه چشمهام میخوام
و هیچکس نمیتونه در مقابلم وایسته
چشمهات همچون ستاره، سیاهی زلفهات مثل شبه
تار مژههات همچون تیر برنو
*دختر:*
نه، تو رو خدا به پات میفتم
پسر، شر برای خودت درست نکن!
زودتر از اینجا برو، الان طوفان میشه
الان شب میشه و بارون میگیره
*پسر:*
اگر حتی از آسمون تگرگ پایین بیاد
ای گل! من از کنارت هیچ جا نمیرم!
*دختر:*
ای پسر برو، بابام تو رو میکشه!
خبر به مردم میرسه، آبروم میره!
*پسر:*
تو مال منی، بابات رو راضی کن
مردم محل هرچی دلشون میخواد، بگن!
*دختر:*
آخه بابام از دست بابات دلخوره،
اگر به بابام بگم، گیسوهام رو میبره!
*پسر:*
درخشانی چهرهات مثل ماه در شب تاره
سفیدی گردنت مثل روشنی روزه
من تو رو اندازه هر دو چشمهام میخوام،
و هیچکس نمیتونه در مقابلم وایسته!
*دختر:*
تو رو به خدا برو، به پات میفتم
پسر، شر برا خودت به پا نکن!
الآن بابام از سبزه کوه میاد
ای پسر! اگر تو را اینجا ببینه، میکشدت!
فایل صوتی آهنگ تقدیم حضورتان میشود.
گوش کنید و لذت ببرید!
🤩1💯1
@ddrreamm
برای انهدام یک تمدن سه چیز لازم است:
۱.خانواده
۲.نظام آموزشی
۳.الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست،
دومی منزلت معلم
و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها
#جبران_خلیل_جبران
برای انهدام یک تمدن سه چیز لازم است:
۱.خانواده
۲.نظام آموزشی
۳.الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست،
دومی منزلت معلم
و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها
#جبران_خلیل_جبران
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
در میکده گفتند خدا نیست ولی بود
در صومعه گفتند ریا نیست ولی بود،
گفتند که چرک کف دست است زر و سیم
بر زخم دل ریش دوا نیست ولی بود،
#مریم_شهرکی
در میکده گفتند خدا نیست ولی بود
در صومعه گفتند ریا نیست ولی بود،
گفتند که چرک کف دست است زر و سیم
بر زخم دل ریش دوا نیست ولی بود،
#مریم_شهرکی
👍3