This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
#حافظ ؛
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
تفسیر:
باد در دست داشتن درظاهر برای سلیمان و حافظ یکی ست.
اما به کنایه و طنز در معنی به دو شکل بیان شده است:
حافظ به زبان طنز می گوید هم او و هم سلیمان هر دو باد در دست دارند اما باد در دست سلیمان رام و اسیر بود و به فرمان او می جنبید ولی برای حافظ باد در دست داشتن به معنی چیزی نداشتن و بی بهره بودن از وصال است.
حافظ می گوید:
حافظ از نیروی عشق تو به قدرت سلیمانی رسید،با این تفاوت که در دست حافظ به جز بادی که در اختیار سلیمان بود چیزی از وصال معشوق باقی نمانده است.
#حافظ ؛
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
تفسیر:
باد در دست داشتن درظاهر برای سلیمان و حافظ یکی ست.
اما به کنایه و طنز در معنی به دو شکل بیان شده است:
حافظ به زبان طنز می گوید هم او و هم سلیمان هر دو باد در دست دارند اما باد در دست سلیمان رام و اسیر بود و به فرمان او می جنبید ولی برای حافظ باد در دست داشتن به معنی چیزی نداشتن و بی بهره بودن از وصال است.
حافظ می گوید:
حافظ از نیروی عشق تو به قدرت سلیمانی رسید،با این تفاوت که در دست حافظ به جز بادی که در اختیار سلیمان بود چیزی از وصال معشوق باقی نمانده است.
👍2
( ahaang.com )
Mohammadreza Shajarian
@ddrreamm
قطعه بسیار زیبای شیدایی را بشنوید با صدای گوش نواز استاد #محمدرضا_شجریان،
آهنگسازی و سنتور نوازی استاد #پرویز_مشکاتیان
و نوازندگی تمبک استاد #ناصر_فرهنگفر
و شعری از #حافظ.
آهنگ ( تصنیف ) شیدایی یازدهمین قطعه از آلبوم آستان جانان محمدرضا شجریان است که سال 1364 منتشر شد.
متن آهنگ ( تصنیف ) شیدایی محمدرضا شجریان
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آئینه صافی است غباری دارد
وز خدا میطلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی
قطعه بسیار زیبای شیدایی را بشنوید با صدای گوش نواز استاد #محمدرضا_شجریان،
آهنگسازی و سنتور نوازی استاد #پرویز_مشکاتیان
و نوازندگی تمبک استاد #ناصر_فرهنگفر
و شعری از #حافظ.
آهنگ ( تصنیف ) شیدایی یازدهمین قطعه از آلبوم آستان جانان محمدرضا شجریان است که سال 1364 منتشر شد.
متن آهنگ ( تصنیف ) شیدایی محمدرضا شجریان
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آئینه صافی است غباری دارد
وز خدا میطلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی
👍2👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
▪️Daniel Waples
▪️Handpan
قطعهای شنیدنی با ساز «هنگدرام»
زندگی هرگز زیبا نیست، بلکه صرفاً تصویر آن در آئینهی جلابخش هنر زیباست، به ویژه در جوانی که هنوز زندگی را نشناختهایم.
#آرتور_شوپنهاور
▪️Daniel Waples
▪️Handpan
قطعهای شنیدنی با ساز «هنگدرام»
زندگی هرگز زیبا نیست، بلکه صرفاً تصویر آن در آئینهی جلابخش هنر زیباست، به ویژه در جوانی که هنوز زندگی را نشناختهایم.
#آرتور_شوپنهاور
👍1👏1
@ddrreamm
دختر صبح به دامان افق،
زلف بر چهره فرو ریخته بود
جلوهٔ خاطرهانگیز سحر،
سایه روشن به هم آمیخته بود
بوی جانپرور و افسونگر یاس
موجی از شوق بر انگیخته بود
#فریدون_مشیری
دختر صبح به دامان افق،
زلف بر چهره فرو ریخته بود
جلوهٔ خاطرهانگیز سحر،
سایه روشن به هم آمیخته بود
بوی جانپرور و افسونگر یاس
موجی از شوق بر انگیخته بود
#فریدون_مشیری
👍1
خاکم به سر، زغصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ، کلاه نیست وظن، گر که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کُلهاش، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزهگرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جایی است آروزی مـــن، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم بـه مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن، ای عشق پاک من!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی است که جای دگر کنم
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم
#میرزاده_عشقی
@ddrreamm
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ، کلاه نیست وظن، گر که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کُلهاش، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزهگرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جایی است آروزی مـــن، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم بـه مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن، ای عشق پاک من!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی است که جای دگر کنم
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم
#میرزاده_عشقی
@ddrreamm
❤2
@ddrreamm
✨حرف نزن، انجامش بده!
یک روز به خودت میآیی که دیگر
زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی
انجام بدهی نداری.
پس همین حالا انجامش بده
#پائولو_کوئیلو
@ddrreamm
✨حرف نزن، انجامش بده!
یک روز به خودت میآیی که دیگر
زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی
انجام بدهی نداری.
پس همین حالا انجامش بده
#پائولو_کوئیلو
👍3
@ddrreamm
مانده تا برف زمين آب شود.
مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زير برف است تمناي شنا كردن كاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوك از افق درك حيات.
مانده تا سيني ما پر شود از صحبت سنبوسه و عيد.
در هوايي كه نه افزايش يك ساقه طنيني دارد
و نه آواز پري مي رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام.
مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند صدا بردارد.
پس چه بايد بكنم
من كه در لخت ترين موسم بي چهچه سال
تشنه زمزمه ام؟
بهتر آن است كه برخيزيم
رنگ را بردارم
روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم.
#سهراب_سپهری
مانده تا برف زمين آب شود.
مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زير برف است تمناي شنا كردن كاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوك از افق درك حيات.
مانده تا سيني ما پر شود از صحبت سنبوسه و عيد.
در هوايي كه نه افزايش يك ساقه طنيني دارد
و نه آواز پري مي رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام.
مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند صدا بردارد.
پس چه بايد بكنم
من كه در لخت ترين موسم بي چهچه سال
تشنه زمزمه ام؟
بهتر آن است كه برخيزيم
رنگ را بردارم
روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم.
#سهراب_سپهری
👌2❤1
@ddrreamm
در مرگ عاشقانه ی نيلوفران صبح
در زير لاجورد غم انگيز آسمان...
در هرکجا که میگذرد سايهی حيات
سرمست و پرنشاط
رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهرهی خندان زندگی..
#نادر_نادرپور
در مرگ عاشقانه ی نيلوفران صبح
در زير لاجورد غم انگيز آسمان...
در هرکجا که میگذرد سايهی حيات
سرمست و پرنشاط
رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهرهی خندان زندگی..
#نادر_نادرپور
❤1👍1
@ddrreamm
گرما نه همه تنور سوزان باشد
ناگه ز درم درآی گرم آن باشد
چون وعده دهی نیایی سرد آن باشد
سرما نه همه سرد زمستان باشد
#مــولــانــا
گرما نه همه تنور سوزان باشد
ناگه ز درم درآی گرم آن باشد
چون وعده دهی نیایی سرد آن باشد
سرما نه همه سرد زمستان باشد
#مــولــانــا
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست،
سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست،
زندگی باید کرد.
#سهراب_سپهری
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست،
سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست،
زندگی باید کرد.
#سهراب_سپهری
❤2
@ddrreamm
در این شبگیرکدامین جام و پیغامِ صبوحی مستتان کردهست، ای مرغان؟
که چونین بر برهنه شاخههای این درختِ بُرده خوابش دور
غریب افتاده از اقرانِ بُستانش، در این بیغولهی مهجور
قرار از دست داده، شاد میشنگید و میخوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حالِ شما،
اما
سپهرِ پیر، بد عهد است و بی مهر است، میدانید؟!
#اخوان_ثالث
در این شبگیرکدامین جام و پیغامِ صبوحی مستتان کردهست، ای مرغان؟
که چونین بر برهنه شاخههای این درختِ بُرده خوابش دور
غریب افتاده از اقرانِ بُستانش، در این بیغولهی مهجور
قرار از دست داده، شاد میشنگید و میخوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حالِ شما،
اما
سپهرِ پیر، بد عهد است و بی مهر است، میدانید؟!
#اخوان_ثالث
👍1🔥1