@ddrreamm
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی
#رودکی
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی
#رودکی
👍1👏1
@ddrreamm
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
#شهریار
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
#شهریار
💔1
@ddrreamm
ای دل !
عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کنج قفس
چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
#پروین_اعتصامی
ای دل !
عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کنج قفس
چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
#پروین_اعتصامی
👍1
@ddrreamm
فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها...
(نیما یوشیج)
فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها...
(نیما یوشیج)
👏2👍1
AudioTrack 7
Shajarian
@ddrreamm
همرهان گرامی !
شما را به شنیدن غزلی از #مولانا با صدای روح نواز #استاد_شجریان دعوت میکنیم .😊
فوق العادس این تصنیف.از دست ندین.🌹
@ddrreamm
همرهان گرامی !
شما را به شنیدن غزلی از #مولانا با صدای روح نواز #استاد_شجریان دعوت میکنیم .😊
فوق العادس این تصنیف.از دست ندین.🌹
@ddrreamm
👍1
@ddrreamm
روزها را به دلخوشی بینم
همه گلهای آتشی بینم
گرچه اکنون هوای ما ابریست
دلخوشی بعدِ بارشی بینم
آنچنان زود باورت آید
دست بر فرق خارشی بینم
ابرها آنچنان کناره روند
بادها را سفارشی بینم
دودمانِ تمامِ ابرِ سیاه
بینشان جنگ و چالشی بینم
همه آسیب دیدگان هم عصرم
زیر سر نرم بالشی بینم
توی دلهای پُر خس و خاشاک
پا مصلح به گالشی بینم
متحد میشود تمامی قوم
همه را زیر پرچم، آرشی بینم
ظلم دایم نمیتوان باشد
زیر خاکستر آتشی بینم
مومنی؛ خاطرت چو آیینه
چونکه در خِشت تابشی بینم
#امیر_مومنی
@ddrreamm
روزها را به دلخوشی بینم
همه گلهای آتشی بینم
گرچه اکنون هوای ما ابریست
دلخوشی بعدِ بارشی بینم
آنچنان زود باورت آید
دست بر فرق خارشی بینم
ابرها آنچنان کناره روند
بادها را سفارشی بینم
دودمانِ تمامِ ابرِ سیاه
بینشان جنگ و چالشی بینم
همه آسیب دیدگان هم عصرم
زیر سر نرم بالشی بینم
توی دلهای پُر خس و خاشاک
پا مصلح به گالشی بینم
متحد میشود تمامی قوم
همه را زیر پرچم، آرشی بینم
ظلم دایم نمیتوان باشد
زیر خاکستر آتشی بینم
مومنی؛ خاطرت چو آیینه
چونکه در خِشت تابشی بینم
#امیر_مومنی
@ddrreamm
👏1
برلبانم قفل خاموشی زدم
با کلیدی آشنا بازش کنید
کودک دل رنجه ی دست جفاست
با سر انگشت وفا نازش کنید
#فروغ_فرخزاد
@ddrreamm
با کلیدی آشنا بازش کنید
کودک دل رنجه ی دست جفاست
با سر انگشت وفا نازش کنید
#فروغ_فرخزاد
@ddrreamm
👏2
هَر چِه کُنی بِکُن-استاد-شجریان
@injaZanVojuddarad
@ddrreamm
«هَر چِه کُنی بِکُن »
#محمدرضا_شجریان
هرچه کُنی بکن مکن تَرکِ من ای نگار من
هرچه بَری بِبَر، مَبَر سنگدلی به کارِ من
هرچه دَهی بِده، مَده زلف به باد ای صنم
هرچه نَهی بِنه، مَنه پای به رهگذار من
هر چه بُری بِبُر، مَبُر رشتهٔ الفت مرا
هرچه کَنی بکَن، مَکن خانهٔ اختیار من
هرچه رَوی بُرو، مَرو راه خلاف دوستی
هرچه زَنی بِزَن، مَزَن طعنه به روزگار من
#شوریده_شیرازی
«هَر چِه کُنی بِکُن »
#محمدرضا_شجریان
هرچه کُنی بکن مکن تَرکِ من ای نگار من
هرچه بَری بِبَر، مَبَر سنگدلی به کارِ من
هرچه دَهی بِده، مَده زلف به باد ای صنم
هرچه نَهی بِنه، مَنه پای به رهگذار من
هر چه بُری بِبُر، مَبُر رشتهٔ الفت مرا
هرچه کَنی بکَن، مَکن خانهٔ اختیار من
هرچه رَوی بُرو، مَرو راه خلاف دوستی
هرچه زَنی بِزَن، مَزَن طعنه به روزگار من
#شوریده_شیرازی
👌1
@ddrreamm
شعری از #فریدون_مشیری
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو ، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنهی مهر تو ، چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق ، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی ، هرچه تو گویی و تو خواهی
شعری از #فریدون_مشیری
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو ، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنهی مهر تو ، چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق ، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی ، هرچه تو گویی و تو خواهی
👍2
@ddrreamm
رخ به رخ
این دل شکستنی است کمی التفات کن
در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن!
دارد هوای رابطهها خوب میشود
کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن
ای مهربان! که قهرِ تو از حد گذشته است
فکری برای پاسخِ این شایعات کن
من با کمی نگاه و عسل خوب میشوم!
درمانِ من به داروی چای و نبات کن!
بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب
رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن!
بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد
قدری کنارِ کوچهی باران بساط کن
قلبم بهدستِ توست، مبادا که بشکنی
جانِ تمامِ آینهها احتیاط کن !
#یداله_گودرزی
رخ به رخ
این دل شکستنی است کمی التفات کن
در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن!
دارد هوای رابطهها خوب میشود
کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن
ای مهربان! که قهرِ تو از حد گذشته است
فکری برای پاسخِ این شایعات کن
من با کمی نگاه و عسل خوب میشوم!
درمانِ من به داروی چای و نبات کن!
بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب
رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن!
بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد
قدری کنارِ کوچهی باران بساط کن
قلبم بهدستِ توست، مبادا که بشکنی
جانِ تمامِ آینهها احتیاط کن !
#یداله_گودرزی
👏2👍1
@ddrreamm
تکامل بدان مفهوم نیست که در نهایت هر میمونی انسان شود .
میمون و انسان در حال حاضر به یک اندازه در حال تکامل و دگر شوی هستند ،
البته منظور تکامل آرام و بدون تنش میباشد .
اما در تکامل های جهشی ، ممکن است در مدتی کوتاه از گونه ای دیگر پدید آید و گونه های ناسازگار از صحنه هستی حذف و محو گردند ،
تکامل بدان مفهوم نیست که در نهایت هر میمونی انسان شود .
میمون و انسان در حال حاضر به یک اندازه در حال تکامل و دگر شوی هستند ،
البته منظور تکامل آرام و بدون تنش میباشد .
اما در تکامل های جهشی ، ممکن است در مدتی کوتاه از گونه ای دیگر پدید آید و گونه های ناسازگار از صحنه هستی حذف و محو گردند ،
🤔1
جان لیلی - فریدون پوررضا.mp3
@Bazmemusighi
جان لیلی
محلی گیلکی
#فریدون_پور_رضا
یک روز رفتم به جمع کردن هیزم، لیلی جان
در دل جنگل
نگاه کردم و دیدم پسر همسایه مرا تعقیب می کند و دارد به من می گوید: هیس
به او محل نگذاشتم تندتر رفتم
دوباره گفت: هیس
ترسیدم دلم تپید پا تند کردم
تندتر و تندتر و تندتر رفتم
من بدو-بدو، او بدو-بدو
او یک تکه گِل خشک برداشت
زد به میانه پشتم لیلی جان
در دل جنگل
پای نازک من گیر کرد
زیر درخت لیلیه کی خار به پایم فرو رفت
گریه کردم
به درون گیاهان و علف های جنگلی افتادم
خودش را رساند لیلی جان
در دل جنگل
آمد بالای سرم
همین جور دست هایش را به کمر زد
خندید: هارهارهار-هیرهیرهیر
لیلی جان من
به من گفت:
من اگر می دانستم تو به این زودی خواهی مُرد، طناب به گردنت می افکندم تا ببرمت به گردنه های کوه که با آن جا با هم زندگی کنیم
لیلی جان من
ادامهی حرفهای پسر: صد و بیست سال عمر می کردی، سرآخر جوان مرگ نمی شدی!
چشمش افتاد به خار
اخم هایش را پایین آورد
اخم کرد سرم را روی زانویش گذاشت
با دندان هایش خار را از پایم بیرون کشید
به پیشانی ام بوسه ای زد
طعم جوانی را به من یاد داده بود، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان
لیلی جان، لیلی جان
محلی گیلکی
#فریدون_پور_رضا
یک روز رفتم به جمع کردن هیزم، لیلی جان
در دل جنگل
نگاه کردم و دیدم پسر همسایه مرا تعقیب می کند و دارد به من می گوید: هیس
به او محل نگذاشتم تندتر رفتم
دوباره گفت: هیس
ترسیدم دلم تپید پا تند کردم
تندتر و تندتر و تندتر رفتم
من بدو-بدو، او بدو-بدو
او یک تکه گِل خشک برداشت
زد به میانه پشتم لیلی جان
در دل جنگل
پای نازک من گیر کرد
زیر درخت لیلیه کی خار به پایم فرو رفت
گریه کردم
به درون گیاهان و علف های جنگلی افتادم
خودش را رساند لیلی جان
در دل جنگل
آمد بالای سرم
همین جور دست هایش را به کمر زد
خندید: هارهارهار-هیرهیرهیر
لیلی جان من
به من گفت:
من اگر می دانستم تو به این زودی خواهی مُرد، طناب به گردنت می افکندم تا ببرمت به گردنه های کوه که با آن جا با هم زندگی کنیم
لیلی جان من
ادامهی حرفهای پسر: صد و بیست سال عمر می کردی، سرآخر جوان مرگ نمی شدی!
چشمش افتاد به خار
اخم هایش را پایین آورد
اخم کرد سرم را روی زانویش گذاشت
با دندان هایش خار را از پایم بیرون کشید
به پیشانی ام بوسه ای زد
طعم جوانی را به من یاد داده بود، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان
لیلی جان، لیلی جان
👍1
دختر کوردی _ ملوک ضرابی
@baritonmosighi
تصنیف "دختر کوردی"
با صدای بانو #ملوک_ضرابی
@ddrreamm
تصنیف مشهور "دختری کوردی" با صدای #ملوک_ضرابی در" مایه دشتی" که از دختر کوردی که اهل محله فیض اباد کرمانشاه است تعریف می کند.
راسته فیض آباد تنگ و تاریکه
یک یاری دارم کمر باریکه
ای خدا مرا کشته ناز او
تا کی من برقصم به ساز او
بیش از این ساقی می مده مستم
مست چشمان مست او هستم
دل به موی آن نازنین بستم
جام می همی افتد از دستم
شب رسیده و جاده باریکه
خانه دوره و کوچه تاریکه
وای از دوری جانگداز او
تا کی من برقصم به ساز او
چشم سرمستش خون کند به دل
من بیاد وی او زمن غافل
من به او عاشق دل به او مایل
دیوانه منم دلبرم عاقل
دختر کردی ، شد بلای جان
زد به جانم خوش آتش سوزان
ای خدا مرا کشته ناز او
تا کی من برقصم به ساز او
با صدای بانو #ملوک_ضرابی
@ddrreamm
تصنیف مشهور "دختری کوردی" با صدای #ملوک_ضرابی در" مایه دشتی" که از دختر کوردی که اهل محله فیض اباد کرمانشاه است تعریف می کند.
راسته فیض آباد تنگ و تاریکه
یک یاری دارم کمر باریکه
ای خدا مرا کشته ناز او
تا کی من برقصم به ساز او
بیش از این ساقی می مده مستم
مست چشمان مست او هستم
دل به موی آن نازنین بستم
جام می همی افتد از دستم
شب رسیده و جاده باریکه
خانه دوره و کوچه تاریکه
وای از دوری جانگداز او
تا کی من برقصم به ساز او
چشم سرمستش خون کند به دل
من بیاد وی او زمن غافل
من به او عاشق دل به او مایل
دیوانه منم دلبرم عاقل
دختر کردی ، شد بلای جان
زد به جانم خوش آتش سوزان
ای خدا مرا کشته ناز او
تا کی من برقصم به ساز او
👍1