@ddrreamm

به غم مردمان شادی مکن
تا مردمان نیز به غم تو شادی نکنند.
داد ده تا داد یابی،
خوب گوی تا خوب شنوی.

#قابوس‌نامه

تصویر:
آرامش در آغوشِ بودا ♥️

@ddrreamm

آن بهشتی که همه درطلبش،معتکف اند

من کافر همه شب با تو به آغوش،کشم

#خواجوی_کرمانی

@ddrreamm

سر فتنه دارد دگر روزگار
من و مستی و فتنهٔ چشم یار

یکی تیغ داند زدن روز کار
یکی را قلمزن کند روزگار

مغنی بزن آن نوآیین سرود
بگو با حریفان به آواز رود

مغنی نوای طرب ساز کن
به قول وغزل قصه آغاز کن

که بار غمم بر زمین دوخت پای
به ضرب اصولم برآور ز جای

مغنی نوایی به گلبانگ رود
بگوی و بزن خسروانی سرود

مغنی دف و چنگ را ساز ده
به آیین خوش نغمه آواز ده

فریب جهان قصهٔ روشن است
ببین تا چه زاید شب آبستن است

#حافظ

@ddrreamm


دلبر بسیار و دل نگهدار کم است
دلدار کم و چه کم که بسیار کم است

گویند به عالم تو چرا بی یاری؟
یاران چه کنم؟ یار وفادار کم است

#حزین_لاهیجی

@ddrreamm


زخم شمشیر اگر هست چو زخم خیش است
کمـــــر خم  شده از  زخـم زبان  و نیش است
 
شيشه از سنگ و  بجــز سنگ  ندارد خویشی
هرشكستی که به هرکس برسدازخویش است

#علیرضا_مختاری ( وامق کبودراهنگی )

@ddrreamm


هر ذره پر از فغان و ناله‌ست
اما چه کند زبان ندارد
رقص است زبان ذره زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد

#مولانا

@ddrreamm
هر که در حافظۀ چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند.
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود.
آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند
می گشاید گرۀ پنجره ها را با آه.
زیر بیدی بودیم.
برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم :
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید ؟
می شنیدم که به هم می گفتند :
سحر میداند ، سحر !
سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.
 باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.
خانه هاشان پر داوودی بود،
چشمشان را بستیم.
دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.

#سهراب_سپهری

@ddrreamm

هرگز هرگز هرگز
بی تو نمیخندن

🎵قصه‌ی دل‌ها⚘ (هرگز هرگز)
👍👌
دنیا غروب آرزوهاست 😔

#عهدیه

@ddrreamm

پنجه با شير زدن و مشت بر شمشير، کارِ خردمندان نيست.

جنگ و زورآوری مکن با مست
پيشِ سرپنجه در بغل نِهْ دست

#گلستان_سعدی
#باب‌هشتم

@ddrreamm

سنگ آرایش کوهستان نیست
 همچنانی که فلز ، زیوری نیست به اندام کنلگ .
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
پی گوهر باشید.
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید.
و من آنان را ، به صدای قدم پیک بشارت دادم
 و به نزدیکی روز ، و به افزایش رنگ .
به طنین گل سرخ ، پشت پرچین سخن های درشت.

#سهراب_سپهری

@ddrreamm

چه مستیست ندانم که رو به ما آورد؟
کی بود ساقی و این باده از کجا آورد؟

تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد

#حافظ



   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@ddrreamm

#جان_مریم

#محمد_نوری

@ddrreamm

هیچ مسیری به سوی شادمانی وجود ندارد.
شادمانی، خود مسیر است.

  #بودا


   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@ddrreamm
#سعدی

این جُور که می‌بریم، تا کِی؟

وین صبر که می‌کنیم، تا چند؟

@ddrreamm

شمس تبریزی دو بیت
از جانب حق راست گفت:

عاقل از کردار مست و
جاهل از گفتار مست

#شـمس_تــبـریــزی

@ddrreamm

رهى معیری :

ما  ز  رُسوایی  بلند  آوازه ایم

ناموَر شد هر که شد رسوایِ دل

@ddrreamm

شکرشکن شوند همه طوطیان هند

زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود

#حافظ
#چکامه_پارسی

@ddrreamm

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
و از نیک و بد زمانه مگسل پیوند

می در کف و زلف دلبری گیر که زود
هم بگذرد و نماند این  روزی چند

   #خیام

@ddrreamm

#ابوسعيد_ابوالخير

شبی در عالم رويا نَفْس خود را ديد، بينهايت فربه،

به نفس گفت:
ای نفس!
من تو را اين همه رياضت دادم و سختی چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه مانده‌ ای؟

نفس گفت: آری تو بسيار بر من سخت گرفتی اما آنچه را كه ديگران از تو تمجيد ميكردند و تعريف، بر خود حمل نمودی و حق دانستی .

اين فربگی حاصل همان تكبّر و خودشيفتگی و باور تمجيد ديگران است.

گويند ابوسعيد ديگر هيچگاه در آنجا كه از وی تعريف و تمجيد كنند، حاضر نشد.

   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌