@ddrreamm
* #با_تمام_اشکهایم *
شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت،
بس کنید!
*
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
*
گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسلهای تان یک لحظه ساکت میشوند؛
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این “وایِ” مادرهای جانآزرده است،
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است؛
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را، که مزدورانتان
روز و شب، با خون مردم، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را، که دندان بر جگر،
دمبهدم بیدادتان را،
بردباری می کنند!
*
دست ها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست
گرچه میدانم،
آنچه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم، باز، -نومیدانه-
خواهش میکنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
* #با_تمام_اشکهایم *
شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت،
بس کنید!
*
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون!
سرب داغ است این که میبارید بر دلهای مردم،
سرب داغ!
موج خون است این که میرانید بر آن
کشتی خودکامگی را
موج خون!
*
گر نه کورید و نه کر،
گر مسلسلهای تان یک لحظه ساکت میشوند؛
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این “وایِ” مادرهای جانآزرده است،
کاندرین شبهای وحشت سوگواری میکنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است؛
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را، که مزدورانتان
روز و شب، با خون مردم، آبیاری میکنند!
بنگرید این خلق عالم را، که دندان بر جگر،
دمبهدم بیدادتان را،
بردباری می کنند!
*
دست ها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست
گرچه میدانم،
آنچه بیداری ندارد،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم، باز، -نومیدانه-
خواهش میکنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید.
رحم بر این غنچههای نازک نورس کنید.
بس کنید!
#فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
👍2
@ddrreamm
#حکایت
روزي شيخ ابوسعيد ابوالخير به تعزيتي در نيشابور رفت.
هر كه در مجلس وارد ميشد، رسم بود كه افرادي اسم و رسم و القاب ايشان را آواز مي نمودند.
چون شيخ را بديدند، فروماندند و ندانستند كه چه گويند
از مريدان شيخ پرسيدند كه؛
شيخ را چه لقب گوييم؟
شيخ چون آن فروماندگي در ايشان بديد.
فرمود: برويد و آواز دهيد كه هيچكسِ بنِ هيچكس را راه دهيد،
اندر سرم ار عقل و تمیز است توئی
وانچ از من بیچاره عزیز است توئی
چندانکه به خود مینگرم هیچ نیم
بالجمله ز من هر آنچه چیز است توئی
#مولانا
#حکایت
روزي شيخ ابوسعيد ابوالخير به تعزيتي در نيشابور رفت.
هر كه در مجلس وارد ميشد، رسم بود كه افرادي اسم و رسم و القاب ايشان را آواز مي نمودند.
چون شيخ را بديدند، فروماندند و ندانستند كه چه گويند
از مريدان شيخ پرسيدند كه؛
شيخ را چه لقب گوييم؟
شيخ چون آن فروماندگي در ايشان بديد.
فرمود: برويد و آواز دهيد كه هيچكسِ بنِ هيچكس را راه دهيد،
اندر سرم ار عقل و تمیز است توئی
وانچ از من بیچاره عزیز است توئی
چندانکه به خود مینگرم هیچ نیم
بالجمله ز من هر آنچه چیز است توئی
#مولانا
👍1👏1
👍1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
وطن! تو سبزِ جاودان بمان
تصنیف «وطن»
آواز: #همایون_شجریان
آهنگساز: #سعید_فرجپوری
شاعر: #سیاوش_کسرایی
کنسرت گروه دستان/ تهران تابستان ۱۳۸۷
وطن! تو سبزِ جاودان بمان
تصنیف «وطن»
آواز: #همایون_شجریان
آهنگساز: #سعید_فرجپوری
شاعر: #سیاوش_کسرایی
کنسرت گروه دستان/ تهران تابستان ۱۳۸۷
👍2
@ddrreamm
تا توانی هیچ درمانم مکن
هیچ گونه چارهی جانم مکن
رنج من میبین و فریادم مرس
درد من میبین و درمانم مکن
جز به دشنام و جفا نامم مبر
جز به درد و غصه فرمانم مکن
گر نخواهی کشتنم از تیغ غم
مبتلای درد هجرانم مکن
ور بر آن عزمی که ریزی خون من
جز به تیغ خویش قربانم مکن
از من مسکین به هر جرمی مرنج
پس به هر جرمی مرنجانم، مکن
گر گناهی کردم از من عفو کن
ور خطایی رفت تاوانم مکن
تا عراقی ماند در درد فراق
درد با من گوی و درمانم مکن
#عراقی
تا توانی هیچ درمانم مکن
هیچ گونه چارهی جانم مکن
رنج من میبین و فریادم مرس
درد من میبین و درمانم مکن
جز به دشنام و جفا نامم مبر
جز به درد و غصه فرمانم مکن
گر نخواهی کشتنم از تیغ غم
مبتلای درد هجرانم مکن
ور بر آن عزمی که ریزی خون من
جز به تیغ خویش قربانم مکن
از من مسکین به هر جرمی مرنج
پس به هر جرمی مرنجانم، مکن
گر گناهی کردم از من عفو کن
ور خطایی رفت تاوانم مکن
تا عراقی ماند در درد فراق
درد با من گوی و درمانم مکن
#عراقی
🔥2
1696008372624
<unknown>
@ddrreamm
#غم_زمانه_خورم_یا_فراق_یار_کشم
#محمدرضا_شجریان
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که دردسر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
@ddrreamm
#سعدی
#غم_زمانه_خورم_یا_فراق_یار_کشم
#محمدرضا_شجریان
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که دردسر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
@ddrreamm
#سعدی
❤1
@ddrreamm
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست و چه زیباسس خدایا
چه گررمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
زهی ماه زهی ماه زهی بادهٔ همراه
که جان را و جهان را بیاراست خدایا
زهی شور زهی شور که انگیخته عالم
زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا
فروریخت فروریخت شهنشاه سواران
زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
دگربار دگربار چه سوداست خدایا
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست در این تابهٔ دلها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا
خموشید خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا
#مولانا
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست و چه زیباسس خدایا
چه گررمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
زهی ماه زهی ماه زهی بادهٔ همراه
که جان را و جهان را بیاراست خدایا
زهی شور زهی شور که انگیخته عالم
زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا
فروریخت فروریخت شهنشاه سواران
زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
دگربار دگربار چه سوداست خدایا
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست در این تابهٔ دلها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا
خموشید خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا
#مولانا
👌2
@ddrreamm
دزدهای کوچک قربانیان فقرند
و دزدیهای بزرگ ریشههای فقر...!!
عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است، نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر...!!
👤 #فئودور_داستایوفسکی
دزدهای کوچک قربانیان فقرند
و دزدیهای بزرگ ریشههای فقر...!!
عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است، نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر...!!
👤 #فئودور_داستایوفسکی
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
او فقط یک مرغ دریایی است.
نه مسیحی، است نه یهودی، نه زرتشتی، نه مسلمان ،،
در جهانش هیچ اسقف و خاخام و مغ و مجتهدی نیست که سمت و سوی پروازش را تحدید کند.
او یک مرغ دریایی است که زیبایی را میفهمد، آن قدر به معرفت رسیده که بفهمد آنچه میشنود نوای زندگی است.
او فقط یک مرغ دریایی است که نبض زندگی زیر بالش میتپد و انگار در درک هستی به فراز بالاتری رسیده که بیهراس به سمت زیبایی پر میزند.
شاید او یک مرغ دریایی فیلسوف باشد؛ یک متفکر که به فلسفهی عملی باور دارد، به گونهای زندگی میکند که «زندگی» کرده باشد؛ رها میان دو آبی آسمان و دریا!
او فقط یک مرغ دریایی است.
نه مسیحی، است نه یهودی، نه زرتشتی، نه مسلمان ،،
در جهانش هیچ اسقف و خاخام و مغ و مجتهدی نیست که سمت و سوی پروازش را تحدید کند.
او یک مرغ دریایی است که زیبایی را میفهمد، آن قدر به معرفت رسیده که بفهمد آنچه میشنود نوای زندگی است.
او فقط یک مرغ دریایی است که نبض زندگی زیر بالش میتپد و انگار در درک هستی به فراز بالاتری رسیده که بیهراس به سمت زیبایی پر میزند.
شاید او یک مرغ دریایی فیلسوف باشد؛ یک متفکر که به فلسفهی عملی باور دارد، به گونهای زندگی میکند که «زندگی» کرده باشد؛ رها میان دو آبی آسمان و دریا!
🤩3
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو،
بر درگهِ او شهان نهادندی رو،
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که: «کوکو، کوکو؟»
#خیام
آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو،
بر درگهِ او شهان نهادندی رو،
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که: «کوکو، کوکو؟»
#خیام
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
اینهمه دختران آداب دان و ادبیات خوان کجا پرورش یافتند؟
اینهمه زیبایی و تاریخ خستگی و مبارزه ملت در متنی کوتاه و زیبا ❤️🌹
اینهمه دختران آداب دان و ادبیات خوان کجا پرورش یافتند؟
اینهمه زیبایی و تاریخ خستگی و مبارزه ملت در متنی کوتاه و زیبا ❤️🌹
👏2👍1