روز خوب با نرگس جون
1402/06/23
#مترو #آنال
سلام من حمید هستم 22 ساله و اتفاق مال چند روز پیشه.
قبلش بگم که به سنت شهوانی 19 سانته برام و نسبتا کیرم کلفته و زیاد کون کردم.
صبح بود باید میرفتم سرکار و سوار متروی خط دو از ایستگاه صادقیه تا امام خمینی شدم و به شدت هم شلوغ بود، هیچی جا نبود برای ایستادن و بخش مردان که انگار همه تو هم عین لونه مورچه چپیده بودن.
مجبور شدم برم بخش زنان و خب اونجا یه کوچولو جا بیشتر بود ولی صندلی ها همه پر بود، اما کنار در زرد رنگ انتهایی مترو میتونستم تکیه بدم.
کیر منم که از دیدن داف و کلی دختر و زن خوشگل راست شده بود جوری که دوست داشتم قشنگ کون یکیشون رو فتح کنم.
مترو راه افتاد و رسید ایستگاه دانشگاه شریف، توی لحظه ای که میخواست مترو ایست بکنه، یه زن بود که چادری بود و از عقب که نگاه نامحسوس میزدم خدایی کون بدی نداشت و خوب بود کونش. گفتم خدایا من بتونم امروز این فتحش بکنم روزمو ساختم.
بماند، مترو تا خواست بایسته، یهو یه تکون بدجوری خورد مترو و این زنه از عقب پرت شد به سمت دری که من دقیقا روش تکیه دادم بود و ایستاده بودم.
وقتی مترو تکون شدید خورد اینه زنه پرت شد از عقب سمت من.
انگار یکی رو از جلو هلش بدن و تو بی تعادلی بخوره زمین.
خدا رو شکر حداقل افتاد روی من والا ضربه بدی به سرش میخورد.
منم که از اول سوار شدن تو مترو کیرم کلفت شده بود داشت انگار شلوارم رو جر میداد. این زنه وقتی پرت شد قشنگ جوری پرت شد که خط کونش از پشت فیت شد روی کیرم.
یهو گفت وای، گفتم خانم چیزی شده یکم نگاه نگاهم کرد، گفت نه چیزی نشده آقا. ولی میدونستم داره تو ذهنش یا خدا این چی بود خورد از پشت به کونم.
باز این مترو تو ایستگاه نواب صفوی تکون شدید داشت، این دفعه جوری بود تکون که مجبور شدم از پشت بگیرمش.
نمیدونم چرا همیشه تکونش جوری بود که باید می افتاد رو من. 😂😂😂😂😂😂
دیگه وقتی این حرکتو زدم فهمیدم دوست داره باهاش سکس بکنه و اون کیرمو ساک بزنه و منم بکنم براش.
خلاصه بماند، مترو که به امام خمینی رسید، بهم که از مترو پیاده شدم گفت آقا میشه یه چند لحظه بمونید کارتون دارم.
گفتم بفرما. گفتش که بیا یه گوشه کارت دارم.
گفتم بفرما چیکارم داری.
ناکس بهم گفت که سایزش چنده؟ گفتم 19 س.م
گفت یا خدا یعنی این کیرو همه جا با خودت میبری؟
گفتم خب کیرمه دیگه نمیتونم مال کسی رو که قرص بگیرم 😂😂😂😂😂😂
با یه حالت خنده گفت ای ناقلا حالا ببینمش چقدریه.
گفتم شرط داره نرگس جون. گفت از کجا فهمیدی اسممو؟
گفتم خب دیگه من این کارم. تو گوشیت اسمت رو دیدم نرگسی.
گفت اسم تو چیه؟ گفتم حمید هستم مخلصتم هستم و کون خیلی خوبی داری نرگس جون.
گفت اختیار داری نفرما به کیر تو که نمیرسه حمید جون.
گفتم میدونی شرطم چیه؟ گفت چیه شرطت کیر گنده من.
گفتم شرطم اینه که برام 10 دقیقه خوب ساک بزنی.
البته اینو بگم لب های خوبی هم داشت و قشنگ به درد این می خورد برات ساک بزنه ابتو جانانه بیاره.
گفتش این که چیزی نیست عشقم.
گفتم جون همشو بخوری برام نرگسی.
خلاصه بهم گفت که من تو طرشت خونه خالی دارم، بیا برگردیم طرشت پیاده بشیم یه سکس حسابی داشته باشیم، منم گفتم چی از این بهتر که قرعه شانس بهم افتاده.
رفتیم سمت مترو که میره از امام خمینی به حسن آباد تا طرشت.
گفتم میتونم ازت یه سوال بپرسم؟ گفت بپرس عزیزم.
گفت 21 سالمه و تاحالا عاشق کسی نشدم، اما من عاشق تو شدن وقتی کیرتو دیدم عشقم.
گفتم جون پس هر روز میکنمت. گفت عاشق اینم که هر روز بخورم برات و منو تا جون دارم بکنی کیر کلفت من.
یه بوسه ازش تو مترو گرفتم و سوار مترو شدیم.
دائما توی مترو وقتی کسی حواسش نبود دس
1402/06/23
#مترو #آنال
سلام من حمید هستم 22 ساله و اتفاق مال چند روز پیشه.
قبلش بگم که به سنت شهوانی 19 سانته برام و نسبتا کیرم کلفته و زیاد کون کردم.
صبح بود باید میرفتم سرکار و سوار متروی خط دو از ایستگاه صادقیه تا امام خمینی شدم و به شدت هم شلوغ بود، هیچی جا نبود برای ایستادن و بخش مردان که انگار همه تو هم عین لونه مورچه چپیده بودن.
مجبور شدم برم بخش زنان و خب اونجا یه کوچولو جا بیشتر بود ولی صندلی ها همه پر بود، اما کنار در زرد رنگ انتهایی مترو میتونستم تکیه بدم.
کیر منم که از دیدن داف و کلی دختر و زن خوشگل راست شده بود جوری که دوست داشتم قشنگ کون یکیشون رو فتح کنم.
مترو راه افتاد و رسید ایستگاه دانشگاه شریف، توی لحظه ای که میخواست مترو ایست بکنه، یه زن بود که چادری بود و از عقب که نگاه نامحسوس میزدم خدایی کون بدی نداشت و خوب بود کونش. گفتم خدایا من بتونم امروز این فتحش بکنم روزمو ساختم.
بماند، مترو تا خواست بایسته، یهو یه تکون بدجوری خورد مترو و این زنه از عقب پرت شد به سمت دری که من دقیقا روش تکیه دادم بود و ایستاده بودم.
وقتی مترو تکون شدید خورد اینه زنه پرت شد از عقب سمت من.
انگار یکی رو از جلو هلش بدن و تو بی تعادلی بخوره زمین.
خدا رو شکر حداقل افتاد روی من والا ضربه بدی به سرش میخورد.
منم که از اول سوار شدن تو مترو کیرم کلفت شده بود داشت انگار شلوارم رو جر میداد. این زنه وقتی پرت شد قشنگ جوری پرت شد که خط کونش از پشت فیت شد روی کیرم.
یهو گفت وای، گفتم خانم چیزی شده یکم نگاه نگاهم کرد، گفت نه چیزی نشده آقا. ولی میدونستم داره تو ذهنش یا خدا این چی بود خورد از پشت به کونم.
باز این مترو تو ایستگاه نواب صفوی تکون شدید داشت، این دفعه جوری بود تکون که مجبور شدم از پشت بگیرمش.
نمیدونم چرا همیشه تکونش جوری بود که باید می افتاد رو من. 😂😂😂😂😂😂
دیگه وقتی این حرکتو زدم فهمیدم دوست داره باهاش سکس بکنه و اون کیرمو ساک بزنه و منم بکنم براش.
خلاصه بماند، مترو که به امام خمینی رسید، بهم که از مترو پیاده شدم گفت آقا میشه یه چند لحظه بمونید کارتون دارم.
گفتم بفرما. گفتش که بیا یه گوشه کارت دارم.
گفتم بفرما چیکارم داری.
ناکس بهم گفت که سایزش چنده؟ گفتم 19 س.م
گفت یا خدا یعنی این کیرو همه جا با خودت میبری؟
گفتم خب کیرمه دیگه نمیتونم مال کسی رو که قرص بگیرم 😂😂😂😂😂😂
با یه حالت خنده گفت ای ناقلا حالا ببینمش چقدریه.
گفتم شرط داره نرگس جون. گفت از کجا فهمیدی اسممو؟
گفتم خب دیگه من این کارم. تو گوشیت اسمت رو دیدم نرگسی.
گفت اسم تو چیه؟ گفتم حمید هستم مخلصتم هستم و کون خیلی خوبی داری نرگس جون.
گفت اختیار داری نفرما به کیر تو که نمیرسه حمید جون.
گفتم میدونی شرطم چیه؟ گفت چیه شرطت کیر گنده من.
گفتم شرطم اینه که برام 10 دقیقه خوب ساک بزنی.
البته اینو بگم لب های خوبی هم داشت و قشنگ به درد این می خورد برات ساک بزنه ابتو جانانه بیاره.
گفتش این که چیزی نیست عشقم.
گفتم جون همشو بخوری برام نرگسی.
خلاصه بهم گفت که من تو طرشت خونه خالی دارم، بیا برگردیم طرشت پیاده بشیم یه سکس حسابی داشته باشیم، منم گفتم چی از این بهتر که قرعه شانس بهم افتاده.
رفتیم سمت مترو که میره از امام خمینی به حسن آباد تا طرشت.
گفتم میتونم ازت یه سوال بپرسم؟ گفت بپرس عزیزم.
گفت 21 سالمه و تاحالا عاشق کسی نشدم، اما من عاشق تو شدن وقتی کیرتو دیدم عشقم.
گفتم جون پس هر روز میکنمت. گفت عاشق اینم که هر روز بخورم برات و منو تا جون دارم بکنی کیر کلفت من.
یه بوسه ازش تو مترو گرفتم و سوار مترو شدیم.
دائما توی مترو وقتی کسی حواسش نبود دس
چهارم اردیبهشت
1401/02/27
#مترو #سکس_اتفاقی #سکس_در_قطار
بازار خیلی شلوغ بود منم از بین مردم رد میشدم و مغازه هارو نگاه میکردم تا رسیدم دم مترو پله برقی هارو یکی یکی رفتم پایین تا رسیدم به سالن بزرگ قبل گیت ورودی مترو تجریش. سالن تقریبا شلوغ بود و همه داشتن لباساشونو در میاوردن و میزاشتن تو کیسه ای که مسئول ایستگاه بین مردم پخش میکرد و از گیت رد میشدن میرفتن تو تا سوار قطار بشن صحنه جالبی بود برام اینکه زن و مرد پیر و جوون همه داشتن کنار هم لخت میشدن و فقط کفش پاشون میموند. صدای خانم مسئول ایستگاه هم داشت میومد که تبریک میگفت روز ۴ اردیبهشت رو که اولین سال لختگردی مترو بود، تو همین حین یکم مردمو نگاه کردم و بعد منم شروع کردم لخت شدن و از اون آقایی که کیسه هارو پخش میکرد یدونه کیسه گرفتم و لباسامو گذاشتم توش رفتم پایین و توی قسمتی که همیشه وایمیسادم و میدونستم اونجا در قطار وای میسه رو سکو منتظر قطار موندم دو دقیقه بعد قطار رسید و در جلوم واشد واگن دوم و در سوم سریع نشستم صندلی کنار شیشه و کنارمم یه پسره نوجوون نشسته بود و اونورشم پیرمردی بود تو ردیف روبروییم هم یه آقای عینکی نشسته بود و کنارش دوتا خانوم بودن و دیگه جای خالی برای نشستن نبود همینجوری که مردمو نگاه میکردم که همگی لخت بودن قطار درارو بست و راه افتاد. ایستگاه های بعدی هم مردم لخت میومدن تو ولی جا نبود بشینن و وسط راهرو وایمیسادن. انواع و اقسام بدن ها توجهمو به خودش جلب میکرد مردم چاق، لاغر، تتودار، پشمالو و … و همینطور انواع کیر و ممه و کون و … تا اینکه ایستگاه قلهک یه دختره سوار شد و اومد جلوی من وایساد یه نگاه به من کرد و بعد اونم سرشو چرخوند سمت مردم دوروبرشو بررسی کنه، قطار راه افتاد و منی که تاحالا کیرم خواب بود حالا داشت بخاطر این دختره کم کم و غیرارادی شق میشد. دختره خیلی ناز بود پوست صاف و سفید و قشنگ و بدون مویی داشت، موهای مشکی که یذره از جلوی موهاشو صورتی و آبی کرده بود دماغش فکر کنم عملی بود ممه های نازی هم داشت که نه بزرگ بودن نه کوچیک، حاله دور نوک ممه هاش کِرِمی رنگ بود و نوک ممه هاش هم کِرِمی مایل به صورتی بود اندام قشنگی داشت اصلا شکم نداشت و یه کوچولو به صورت خطی بالای کصش پشم نگه داشته بود فقط. همینجوری که بدنشو نگاه میکردم کامل شق کرده بودم که دختره باز سرشو چرخوند سمت من و یه نگاه به کیرم کرد دید شق کردم و چشم تو چشم شد و یه لبخندی بهم زد منم ناخودآگاه یه لبخند بهش زدم و کمی خجالت کشیدم. قطار که رسید ایستگاه میرداماد دیگه حتی جا برای ایستادن هم نبود ولی مردم هل میدادن بیان تو که صدای مردم دراومد که میگفتن جا نیست با قطار بعدی بیایید. ولی بیرونی ها بدون توجه به شلوغی با زور هل میدادن میومدن تو که یهو یکی با صدای بلند گفت آخ کیرم شکست و همه زدن زیر خنده در قطار هم بخاطر پیرمردی که سعی داشت برای خودش جا باز کنه نمیتونست بسته بشه که بعد از کلی تقلا و اعتراض مردم منصرف شد و در بسته شد و قطار راه افتاد. بخاطر فشار مردم دختره اومده بود جلوتر و یه پاش وسط پاهای من بود، منم سر کیرم کمی آب جمع شده بود از شدت حشر و میشه گفت بقیه هم تقریبا همه مردا شق کرده بودن و سعی میکردن خودشونو به زنا بمالن. ایستگاه شهید همت بود که دختره با تلاش زیاد برگشت و پشتشو کرد به من و با زور پاهاشو باز کرد که بره سمت در و میخواست پیاده بشه گفت لطفا جا باز کنید پیاده بشم ولی کسی کنار نمیرفت و هیچکس هم قصد پیاده شدن نداشت و جالب بود تو اون شلوغی بازم بقیه مردم که بیرون بودن سعی میکردن سوار شن خلاصه دختره هرچقدر گفت فایده ای نداشت تا اینکه از فشار مردم اف
1401/02/27
#مترو #سکس_اتفاقی #سکس_در_قطار
بازار خیلی شلوغ بود منم از بین مردم رد میشدم و مغازه هارو نگاه میکردم تا رسیدم دم مترو پله برقی هارو یکی یکی رفتم پایین تا رسیدم به سالن بزرگ قبل گیت ورودی مترو تجریش. سالن تقریبا شلوغ بود و همه داشتن لباساشونو در میاوردن و میزاشتن تو کیسه ای که مسئول ایستگاه بین مردم پخش میکرد و از گیت رد میشدن میرفتن تو تا سوار قطار بشن صحنه جالبی بود برام اینکه زن و مرد پیر و جوون همه داشتن کنار هم لخت میشدن و فقط کفش پاشون میموند. صدای خانم مسئول ایستگاه هم داشت میومد که تبریک میگفت روز ۴ اردیبهشت رو که اولین سال لختگردی مترو بود، تو همین حین یکم مردمو نگاه کردم و بعد منم شروع کردم لخت شدن و از اون آقایی که کیسه هارو پخش میکرد یدونه کیسه گرفتم و لباسامو گذاشتم توش رفتم پایین و توی قسمتی که همیشه وایمیسادم و میدونستم اونجا در قطار وای میسه رو سکو منتظر قطار موندم دو دقیقه بعد قطار رسید و در جلوم واشد واگن دوم و در سوم سریع نشستم صندلی کنار شیشه و کنارمم یه پسره نوجوون نشسته بود و اونورشم پیرمردی بود تو ردیف روبروییم هم یه آقای عینکی نشسته بود و کنارش دوتا خانوم بودن و دیگه جای خالی برای نشستن نبود همینجوری که مردمو نگاه میکردم که همگی لخت بودن قطار درارو بست و راه افتاد. ایستگاه های بعدی هم مردم لخت میومدن تو ولی جا نبود بشینن و وسط راهرو وایمیسادن. انواع و اقسام بدن ها توجهمو به خودش جلب میکرد مردم چاق، لاغر، تتودار، پشمالو و … و همینطور انواع کیر و ممه و کون و … تا اینکه ایستگاه قلهک یه دختره سوار شد و اومد جلوی من وایساد یه نگاه به من کرد و بعد اونم سرشو چرخوند سمت مردم دوروبرشو بررسی کنه، قطار راه افتاد و منی که تاحالا کیرم خواب بود حالا داشت بخاطر این دختره کم کم و غیرارادی شق میشد. دختره خیلی ناز بود پوست صاف و سفید و قشنگ و بدون مویی داشت، موهای مشکی که یذره از جلوی موهاشو صورتی و آبی کرده بود دماغش فکر کنم عملی بود ممه های نازی هم داشت که نه بزرگ بودن نه کوچیک، حاله دور نوک ممه هاش کِرِمی رنگ بود و نوک ممه هاش هم کِرِمی مایل به صورتی بود اندام قشنگی داشت اصلا شکم نداشت و یه کوچولو به صورت خطی بالای کصش پشم نگه داشته بود فقط. همینجوری که بدنشو نگاه میکردم کامل شق کرده بودم که دختره باز سرشو چرخوند سمت من و یه نگاه به کیرم کرد دید شق کردم و چشم تو چشم شد و یه لبخندی بهم زد منم ناخودآگاه یه لبخند بهش زدم و کمی خجالت کشیدم. قطار که رسید ایستگاه میرداماد دیگه حتی جا برای ایستادن هم نبود ولی مردم هل میدادن بیان تو که صدای مردم دراومد که میگفتن جا نیست با قطار بعدی بیایید. ولی بیرونی ها بدون توجه به شلوغی با زور هل میدادن میومدن تو که یهو یکی با صدای بلند گفت آخ کیرم شکست و همه زدن زیر خنده در قطار هم بخاطر پیرمردی که سعی داشت برای خودش جا باز کنه نمیتونست بسته بشه که بعد از کلی تقلا و اعتراض مردم منصرف شد و در بسته شد و قطار راه افتاد. بخاطر فشار مردم دختره اومده بود جلوتر و یه پاش وسط پاهای من بود، منم سر کیرم کمی آب جمع شده بود از شدت حشر و میشه گفت بقیه هم تقریبا همه مردا شق کرده بودن و سعی میکردن خودشونو به زنا بمالن. ایستگاه شهید همت بود که دختره با تلاش زیاد برگشت و پشتشو کرد به من و با زور پاهاشو باز کرد که بره سمت در و میخواست پیاده بشه گفت لطفا جا باز کنید پیاده بشم ولی کسی کنار نمیرفت و هیچکس هم قصد پیاده شدن نداشت و جالب بود تو اون شلوغی بازم بقیه مردم که بیرون بودن سعی میکردن سوار شن خلاصه دختره هرچقدر گفت فایده ای نداشت تا اینکه از فشار مردم اف