داستانکده شبانه
15.6K subscribers
108 photos
9 videos
192 links
Download Telegram
داستان سسی وقتی ک.سم جر خورد


داستان سسی وقتی ک.سم جر خورد
سلام
نمیخوام مجبوربشم ج بدم پس لطفافحش ندید
اولین روزایی بودکه واردبیمارستان شده بودم.جلوی درب یکی ازاتاقاایستاده بودم ورفته بودم توفکرکه یه دفه یه صدایی پشت سرم گفت ببخشیدوقتی برگشتم بادیدنش دلم لرزید دکتر فرشاد بودکه میخواست واسه چک کردن مریضش بره تواتاق.بدون اینکه حرفی بزنم اجازه دادم واردبشه من ازنوجوونی ووقتی ک فهمیدم ک.یرچیه همش دنبال این بودم ببینم مال کی اززیرشلواربرجسته تره اونروزم ناخودآگاه همش چشمم به کیرفرشاد بودچون معمولادکمه روپوششم بازمیکرد خیلی مغروربودوکمتربه کسی توجه میکردولی تازگیاحس میکردم خیلی حواسش به منه
چندوقتی گذشت ومابه هم نزدیکترشدی باهام زیادشوخی میکردتااینکه یه روزبهم زنگ زد.نمیدونم شمارموازکی گرفته بود.خلاصه سرتونودردنیارم….باهم دوست شدیم….
چندوقتی گذشت همش راجع به بیماریهای مردان و پروستات و سزارین و ک.س وکسروازین چیزامیگفت تا سر شوخیو باز کردو گفت دوست دارم ببینم چطوری میخوای بزای
منم از خدا خواسته گفتم منم دوست دارم ببینم توچطوری میکنی.انتظارشو نداشت یه کم مکث کرد بعد چشمک زد و گفت امتحانش مجانیه….
دو هفته بعد دعوتم کرد نهار بیرون منم بهم الهام شده بود بدم نمیاد یکم بمالتم رفتم حموم حسابی ک.س تپل و روناموصفا دادم من قدم 170و65وزنمه وسینه ام75ک.سمم گوشت خالیه
خلاصه ساعت 11شدمنم به بهونه شیفت خونه روپیچوندمو رفتم بیرون تا سوار ماشینش شدم یه ماچ محکم ازلپم کرد.یه کم چرخ زدیم ورفتیم یه رستوران غذاخوردیم ساعت1ونیم بودبهش گفتم مجیدمن گفتم تاساعت6شیفتم نمیشه برم خونه.اونم به بهونه اینکه گیربازاره گفت بریم خونه من عصرمیرسونمت منم که هم دلم کی.رمیخواست هم دوسداشتم خونشوببینم رفتم.رسیدیم به یه اپارتمان شیک واردخونهکه شدیم گفت راحت باش منم که زیرمانتوتاپ تنم بودمانتومودراوردموباتاپ وشلوارلی نشستم اونم لباسشوعوض کردوبایه گرمکن وعرق گیراومدرفت اشپزخونه شربت وشیرینی اوردگذاشت رومیزجلوی کاناپه بعداومدپیشم نشست دستشوانداخت دورگردنم یه نگاه به لبام کردوگفت دوسدارم بخورمشون البته قبلایه بارخورده بود…یه لبخندزدم ولب پایینشوگازگرفتم دیدم داره ازچشاش آتیش می باره این حس واسم ناآشنانبوددوسه باری کرده بودنم
دستشوکردتوتاپموس.ینموکشیدبیرون اون لحظه ازاینکه تاچنددقیقه دیگه قراره یه مردخوشتیپ ک.یرکل.فت قراره منوب.گادحال کردمویه آه بلندکشیدم که انگارجرقه بود باصدای من تاپوس.وتینموجردادوافتادروسینم بلنددادمیزدچراایناروقبلانشونم نداده بودی جوووون مثه بالشه جووووون منم جیغ میزدم اره عوضی گازبزن بخورآههههههه
که طاقت نیاوردموهلش دادم اون سمت سریع عرق گیرو دراورد وبازافتادروم
سینه هاموچنگ زد منم دادمیزدمـ ک.ییییییییر من ک.یررررمیخوام بک.نش تو.ک.سم داشتم دیوونه میشدم حتی الان ازتعریفش ش.ورتم خیس شده واحساس نیازبه اون ک.یرک.لفتشومیکنم
خلاصه شلواروشورتموبایه حرکت دراوردوتاک.س چاقمودیده افتادروک.سم شروع کردبه لیس وگازداشتم ارض.امیشدم که داد زدم بسه منو ب.گا.اونم معطل نکردک.یرشوازاسارت شلوارک درآوردوبهم گفت قمبل کنم منم قمبل کردم وازپشت کردتوک.سم خیلی تنگ بود من که قبلاپردم پاره شده بود ازکلفتی کرمجیدقسمت دیگه مخاط وپرده ک.سم پاره شد کسایی که باراول ک.س دادنشون یادشونه میدونن چی میگم دردولذت باهم 5.6دقیقه تلمبه زد که باآه واوه زیادخواهش های بلندم که میگفتم منوبک.ن ب.گاعوضی ج.رم بده بالاخره به اوج لذت رسیدمو ارض.اشدم اونم چندلحظه بعدمن وهمه آبوریخت روصورتم منم که عاشقه آب کرم همه روجلوچشمش لیس زدم وهردوهمونجابی حس افتادیم بعد از اون دوسه بارم جاهای دیگه سس کردیمو اون دوره کارش تموم شد و از شهر ما رفت…
نوشته:رضا
#پایان

داســتـان👄👅کـــدع
سوراخ_کون_و_ابه_کیر




زبونشو که تو کسم چرخوند بهوش اومدم. واااای چی میدیدم. علی و سه نفر دیگه بودن که دور و برم بودن. یادم اومد که ازبس مست کرده بودم ازحال رفتم. قرار نبود به سکس بکشه اونم گروهی! زبون علی تو کسم میچرخید ومن فقط حال میکردم. اون لحظه به چیزی فکر نمیکردم. دوستاش هر کدوم با یه جام ور میرفتن. آروم گفتم علی،علی هم گفت جوووون بیدار شدی عروسک ببین چه حالی بت بدم. گفتم علی کون میخام. عاشق این بودم که کون مردایی رو که باهام سکس میکردن و انگشت کنم. با علی همیشه به خاستم میرسیدم. علی گفت کونم بهت میدم نفسم. محسن کونتو بده سودی جونم کون میخاد. محسن که تا الان فقط پستونمو گرفته بود و مک میزد جوری نشست که دستم به سوراخش دسترسی داشت.اون یکی که صاحب اون پستونم شده بود اومد و سوراخشو اورد جلو دهنم. جووون چه سوراخ تمیزی بود میخاستم بخورمش حسابی. لیسش زدم با زبونم م با انگشتم باهاش ور رفتم. اون انگشت دستمم لیسیده بودم و اروم اروم داشتم تو کون محسن میکردمکه علی گفت سودی جونم بازم میخای کون؟گفتم اره و این اره رو چنان حشری گفتم که صداشون در اومد و همه به اخ و اوخ افتادن. اون یکی پسره هم اومد کنارم و حالا یه کونو با زبونم لیس میزدم و واسه هر دستم یکی یه دونه کون داشتم که با انگشتام حسابی از خجالتشون در اومده بودم. وای ابم داره میاد یادش می افتم. تصور کن دونفر سینه هاتو بخورن و تو ام دو انگشتی کوناشونو میگایی یکی هم کیرش افتاده رو چشات و زبونتو داری فشار میدی تو سوراخش. از اون ورم علی کس و کونمو میلیسید و میمالید. صدای اه و اوهمون فضارو گرفته بود که علی کیرشو گذاشت در کونم و با یه فشار دادش تو تا دسته. یه حالی بهم داد که تا کیرش رفت آبم اومد!.! منم ابم جهش داره همش پرید رو شکم علی و بقیه داد زدن جووووون. منم که اصن تو دنیا نبودم. یه کم که تلمبه کرد محسنم رفت سراغ کوسم. یه لیس به کوسم میزد و یکی به کیر علی. علی گفت میخای؟ اونم یه اه کشید و اومد روم و کیرشو جا داد تو کوسم. زیاد کلفت نبود. علی هم از کونم کشید و گذاشت تو کون اون. کیر محسن تو کس من بود و کیر علی تو کون محسن منم دیگه سه تا انگشت کرده بودم تو کون اون پسره و کیر اون یکی هم تو دهنم بود. داد زدم علی کونمو بگا. این شد که پوزیشن عوض شد. طوری که حالا من یه کیر تو کوسم شده بود علی تو کونم و یکی تو دهنم. یکی هم محسن کونی رو میگایید. خیلی باحاله امتحان کنید. اینکه سه طرفه بگانت نعمتیه که تو بهشتم نصیبت نمیشه. کیری که تو دهنم بود ابش اومد و ریت تو حلقم ولی بقیه همچنان تلمبه م میکردن. گفتم هرکی ابش هرجا اومد همونجا خالی کنه ابشو. کیری که تو کون محسن بود بدو اومد تو دهن من ابشو خالی کرد. با دست گرفته بودش و دهنمو پر کرد. و من با لذت خوردم. انگار همه شون میخاستن تو دهنم خالی کنن. بعدشم باز باخودشونو من ور رفتن و در اخر که انگار برنامه ریخته بودن همه شون کیر به دست اومدن بالا سرم و درحالیکه میمالیدن کیراشونو همشون یکی یکی و دوتا دوتا سر کیرشونو کردن تو دهنم و ریختن. وااای ابمم الان اومد از تصور اون شب. اینکه چارتا کیرو بدی بگانت و ابیاریت کنن. بازم سکس اینجوری میخام. فقطم عاشق اب کیر و سوراخ کون پسرام. بووووس بای بای


نوشته: سودابه

#پایان
ل كنم كه ديدم زد زير گريه منم ناخودآگاه پاشدم رفتم سمتش و نشستم كنارش و گفتم حالا خودتو ناراحت نكن كاريه كه شده بيخيال ديدم دستاشو گرفت جلو صورتش و گريه هاش دوبرابر شد و منم دستم رو حلقه كردم دورش و سرشو گذاشتم رو سينم و گفتم آروم باش خيلي خب تا اينو گفتم دستاشو باز كرد و محكم بغلم كرد و هيچي نگفت و هق هق ميكرد كه منم محكم فشارش ميدادم و يكم كه گذشت احساس كردم آروم شد گرفتم آوردمش جلو گفتم بهتري؟ گفت آره پيشينيشو بوس كردم و دوباره سرشو گذاشتم رو سينم شروع كردم نوازشش كردن كمرشو و آروم ميماليدم و هرزگاهيم سرشو بوس ميكردم و يكم بعد صورتشو برگردوندم سمت بالا و صورتشو بوس كردم يه چندتا بوس از صورتش كردم و آروم لبام داشت ميرفت سمت لباش تا يه بوسم از لبش كردم لبامو رفت رو هم و داشتم ازش لب ميگرفتم و چشام بسته بود وقتي يخورده چشامو باز كردم ديدم اونم چشاشو بسته و منم با دستام سينه هاشو گرفتم و ماليدم كه يواش يواش هلش دادم رو تخت و دراز كشيد اما هنوز لبامون رو هم بود و تو اين حين داشتم سينه هاشو شكمشو كونشو پاشو مي ماليدم كه يدفعه يه دفعه يه دستمو بردم سمته كوسش و گذاشتم روش كه ديدم چشاشو باز كرد و لبامون جدا شد و گفت بسه ديگه هيچي نگفتم و دوباره صورتمو نزديك كردم و با لبام لباشو گرفتم و خوردم و يكم گذشت اومدم سمت پايين گلوشو خوردم و سرمو آوردم بالا و گفتم بهش دگ هيچي نگو و هيچكاريم نكن چشاتو ببند و همونطوري بمون گفت بس كن بهتره ديگه ادامه نديم كه منم گوش ندادم و دوباره لباشو گرفتم با لبام و ازش لب ميگرفتم و همونطوري داشتم دستمو ميكردم شلوارش و بردم تو چوچولشو ماليدم كه صداش داشت درميومد يكم تو همون وضع چوچولشو ماليدم و پاشدم شلوار و شرتشو باهم كشيدم پايين و دكمه و زيب شلواره خودمم باز كردم تا نصفه كشيدم پايين و خوابيدم روش كه وقتي خوابيدم كيرم كه عين سنگ سفت شده بود افتاد وسط دوتا پاش كه بسته بود و لبامو گذاشتم رو لباش يه لب گرفتم و دستم يه تف انداختم و دستمو بردم سمت كيرم سرشو تفي كردم و پاهاشو باز كردم و دستمو ماليدم دم سوراخ كوسش و كيرم گرفتم با دستم و هدايتش كردم سمته سوراخه كسش كه وقتي سرش رفت تو يه آهي كشيد و منم لبام رو لبش بود و داشتم لب ميگرفتم كه صورتشو كشيد كنار منم آروم آروم هلش دادم كيرمو تو كه صداي زهره زياد شد و ميگفت درش بيار بسه دگ كه گوش ندادم و تا ته كردم تو كسش و يكم همونطوري موندم و شروع كردم تلمبه زدن و خلاصه يه دل سير كردمش و وقتيم ديدم داره آبم مياد كيرمو درآوردم و ريختم رو شكمش پاشدم كيرمو تميز كردم و از رو شكمشم با دستمال كاغذي آبمو پاك كردم و گفتم مرسي كامپيوترم حله چشاش بسته بود كه خم شدم و از صورتش بوسش كردم و گفتم مرسي خداحافظ و اومدم بيرون بعد اين جريان يبارم قسمت شد باهم يه سكس كرديم كه اگه از اين خوشتون بياد اونم تعريف ميكنم.

#پایان
م مریم رو پهلو دقیقا نفس به نفس نگار خوابوندم و..


ما پشت سرشون دراز کشیدیم.نگار شروع کرد به لب گرفتن از مریم و مالوندن سینه هاش.مریم یه کم جا خورد با وجد گیج بودنش.منم راستش تعجب کردم ولی حشرم دوسه برابر شد و پای مریم رو دادم بالا و رو همون پهلو از پشت کیرمو یهو کردم تو کوس مریم...سعید هم مشغول شد.همش بوس و لیس اون دوتا رو نگاه میکردم و محکم تو کوس مریم تلمبه میزدم.از زیر بغلش دست رو بردم و سینه ش رو چنگ زدم که دیدم دست نگار رو دستمه و پشت دستم رو نوازش کرد و با عشوه خاصی نوازش میکرد.نگاهی تو چشاش کردم دیدم خیلی حشریه...طوریکه انگار کیری که تو کوسش بود کمشه.یه نگاه به سعید کردم دیدم اصلا توجهی نمیکنه.نگار دس
تم رو گذاشت رو سینه خودش.واییییی.منم کم نیاوردم و مالوندم واسش.با مالوندم من کمی مریم به جلوتر هل داده شد.طوریکه کاملا بدنشون چسبید بهم.من دستمو کردم تو موهای نگار و سعید هم دستشو کرد تو گردن و موهای مریم.اون دوتا کاملا محو هم شده بودن و فکرشو نمیکردن در حال دادن، لز هم خوب باشه.طوریکه انگار رو هوا بودن از یه طرف کیر میخوردن و از یه طرف لز میکردن..
با دیدن این صحنه آبم اومد و همشو خالی کردم رو باسن مریم...
سعید هم به فاصله کمی آبش اومد و ریختش تو کوس نگار..


#پایان
لو میکرد..کس خیسشو به کوسم میمالوند چوچولم باد کرده بود و قرمز شده بود.. 
- اه من میخوام جنده ی خوشگلمو بکنم اوووفف منو بر گردوند و زیر شکمم یه بالش گذاشت 
- جووون عجب کونی داری کونده خانوم انگشتشو محکم کرد تو کوسم یه سوزش خیلی زیاد حس کردم و یه جیغ کوچولو زدم. 
- جووونم...اووف جنده پردت حلقویه که! ایول سر کیر مصنوعی رو محکم روی سوراخ کوسم می کوبوند کوسم خیس خیس شده بود و لیز میخورد توش و دردم می گرفت یه انگشتشم توی کونم کرده بود و عقب جلو می کرد..کونم می سوخت دوباره منو برگردوند و به دوربینی اشاره کرد: میبینی جنده؟ دارم میکنمت..نینا داره می گاد تورو کونی کیر مصنوعی رو با کمربند مخصوصش به کمرش و یکم پایینه کوسش بست اومد لای پامو باز کرد 
- چه خیسم شده یه لیس به کوسم زد و یه انگشتشو کرد توش و گذاشت دهنم انگشتشو تو دهنم عقب جلو می کرد.یه دفه کیر مصنوعی رو چنان تو کوسم فرو کرد که فقط پنج سانت ازون کیر بیست و چند سانتی بیرون موند خواستم جیغ بکشم از درد که لبامو گاز گرفت..سینه هامو فشار میداد و کیرو کشید بیرون کوسم اندازه ی چی باز مونده بود..خیلی درد داشتم ولی یه مایه لزج از کوسم ریخت 
- هنوز ارضا نشدی! دوباره کیرو کرد تو کوسم و محکم تلمبه میزد جوری که کونم هم می سوخت انقدر تلمبه زد که یه دفعه چشام سیاهی رفت و آب از کوسم پاشید بیرون همشو خورد و لبامو بوس کرد بگذریم ازین که صبح چقدر دعوا کردیم و با چه وضعی ازون جا رفتم ولی حرفاش تو گوشم می پیچید ( به خاطر مهرداد بود..تو نباید باهاش ازدواج کنی ..من عاشقتم احمق.تانی به خدا قسم اگه بخوای برای کس دیگه ای بشی فیلمو بهش میدم.اونوقت خیلی راحت برا من میشی..ولی میتونی فکر کنی اگه قبول کنی و بریم آمریکا چه زندگی رو باهام داری) یاد لذتم افتادم کوسم خیس شد..نمی دونم چی کار کنم همینجوری مثل خر توی گل موندم.کاش هیچ وقت با نینا آشنا نمی شدم

#پایان
بعدم با دست واسه مامانم تکونش داد اومد سمتش مامانمم کمی با دست باهاش ور رفت دیدم سریع قد کشید و به جرات میتونم بگم 2 برابر کیر بابام بود که قبلا اتفاقی دیده بودمش. مامانم هم کیرشو گرفته بود دستش و میمالیدش بعدم شروع کرد ساک زدن واسش. مرده کیرشو حسابی برق انداخته بود تخمای خیلی بزرگی داشت. اصلا باورم نمیشد اون کیره تو مامانم جا بشه.
مامانمم کلی کیر همسایمونو لیسیدو خوردش. اون مرده هم لباساشو دراورد فقط جوراباشوم خودشو تمیز کرد باز برگشت یکم میواه خوردیمو گل گفتیمو خندیدیم باز پرید روم خلاصه
گف باس ارضام کنی....گفتم میخوام از کون بکنمت مقاومت میکرد که بالاخره قبول کرد یکم وازلین مالیدم آروم آروم کردم توش سر کیرم که رف تو دو متر پرید اوخ اوخ میسوزنه گفتم خر نشو دیوانه از دست نده بیا قسم میخورد میگفت تو این ۱۰ سال به شوهرم نه از پشت دادم نه ساک زدم متنفرم ازش منو به زور بچه بودم دادن بش خلاصه با کلی نازو افاده و ادا از پشت کردمتوش یکم که تلمبه زدم دلم واسه کسش تنگ شددر آوردم کردم تو کسش مدل سکسمونم سگی بود دیگه آقا جاتون خالی تن تن از کوس به کون از اون به کس یهو مریم جونم لرزیدم افتاد با شکمش رو زمین چشاشو فشار میدا میکرزید منم زود دستمو کردم لایه کسش وررر رفتم کلی دلشت حال میکرد من تازه قرص وگابدولم تو شکمم باز شدا بود آبم اصلا نمیومد خلاصه بلنش کردم بغلش کرمد کلی خوردمش میگفت رضا این بهترین سکسم تو عمرم بوده کلی تشکر کرد ازنو منم بوسیدنش گفتم تشکر نمی خواد این امیر کوچلو رو بخوابون پاشدیم رفتیم حموم زیر دوش کلی عشق بازی کردیمو شروع کردم به کردنش از کوس خیلی حال میده ایستاده تکیه بده به دیواز تو هم بری بغلش کنی بکنی تو کسش اوففف عالی بوددد بعدم کونشو قمبل کرد من از پشت کردم تو کسش کلی سکسیویم که بعد ۱ ساعت ازحموم اومدیمو لخت خوابیدیم تا خود صب من بیچاره ۴ بار به خدا کمرمو خالی کردم صب پا شدم رفتم یکم سنگکو عسلو خامه خرما موز گرفتم صبونه رو عین خر خوردیمو یه سکس جانانه دیگه کردیمو راه افتادیم به طرف ارومیه بعد از ظعر ساعت ۴ رسیدیم... بم گف برو قرص ضد حاملگی بگیر برام یادم نیس فک کنم اسمش Dm بود نمیدونم یادم نیست گرفتمو بردم انداختم دم درشون زنگیدم اومد برداشت خیالم راحت شد واقعا شب خوبی بود روحیه عالی یه خانوم زیبا تو دستم داشتم تو خیابونا دور دور میکردم صدای سیستمم گوش آسمونو کر میکرد خوشبخت ترین بودم ....
دوستان ببخشید اگه من تو سوسی نوشتن وارد نیستم این اولیت داستانم بود....
راستی مریمن بعد یک ماه از اون شب ول کردم یه چند نفر شک کرده بودن میدونی زن تاوان میخواد نگه داشتنش اگه کسی از فامیلاش میدونست سرمو از تنم جدا میکرد با کلی گریه و کینه از هم جدا شدیم وتنها سکسمون ختم شد به اون روز هنوزم تو خیابون بعضی وختا میبینمش اونقدر غرق ناراحتز میشم که آرزوی مرگ میکنم کاش سنش بام جور بود کاش بچه نداشت شوهر نداشت واسه همیشه مال من بود.....
دوستان با زن دوست نشیک من یه چند وقتیه که عذاب وجدانم دارم .....
مرسی که حوصله به خرج دادین خوندید ...

#پایان
گفت لای ک ونتو باز کن باز کردم با انگش

ت کرد تو ک ونم گفت اندازه یه بادمجون سوراخ کونت گشاد شده گفتم آخه بادمجونت کونمو گشاد کرد یهو گوزیدم خیلی خجالت کشیدم گفت میدونی این صدای چی بود با خجالت گفتم ببخشید پست خودم نبود گفت وااای جونم این صپای کونت بود که برای کیرم سوت زد وسوراخمو یه لیس زد وبوسید و خوابید روم وکیرشو کرد تو کونم وهمین طور که میکردم گفت شکم داغ من برای کمرت مسکنه مثل کیفچه آبجوش میمونه وکمرت حال میاد گفتم اونوقت ک ییییرت که تو کونمه برا چی خوبه گفت برای خارش ک ونت وبا هم خندیدیم هی لپمو بوس میکرد وسینه هامو از زیر گرفته بود ومیمالید بهش گفتم زنت بهت کون نمیده گفت نه اما خوب کس میده ومیگه از کون نمیدم کونم درد میگیره ولی من کون دوست دارم گفتم غیر از من وزنت کسی دیگه ای هم کردی گفت آره منشیم را از کون خیلی میکنمش اما کون تو یه چیز دیگس از حالا فقط کون تو میزارم گفتم قربون ک یرت بشم کیوان جون گفت این کیر نیست آمپول مسکنه برای خارشت.منم هی قربون صدقه ک یرش میشدم ومیگفتم پاررررم کن کونمو جرررر بده دارم بهت کووون میدم بکنننننم کیرش کلفتتر شد و سرعتش را زیاد کرد که آبش اومد وریخت تو کونم.
بعد از چند دقیقه سریع پوشیدم و رفتم.
از اون به بعد باهم در ارتباط بودیم وچند بار تو مطبش وتو دفتر کارش ویه بار هم رو تخت خواب خونش بهش دادم.اون دفعه که رو تخت خوابش کردم خیلی حال داد ولی کونمو اون سری خون انداخت.
هم از نظر مالی هم از لحاظ جنسی>
هوامو خیلی داشت.


#پایان
سلام من آرشم دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز در یک رشته مهندسی…داستان خودمو میگم اما دنبال نظرات شماهستم هدفمم شنیدن نظرات و راهنماییهای شماس
حدود8 ماه پیش از طریق کلوب با ی دختر تبریزی اشنا شدم به اسم زهراکه 20 سالش اوایل مهرماه تموم میشه منم 24 سالم اواخر پاییز. اولین بار بود با یه دختری دوس میشدم زهراهم اولین بارش بودبا پسری دوس شد اما زهرا میگف خیلی چت کرده از رو بیکاری.زهرا دانشجوی ترم دو تو دانشگاه ازاد هست منم دانشجوی ترم 2 کارشناسی ارشد.اوایلش زهرا مث بقییه اونایی ک قبل من چت کرده بود بامنم اونطور بود زیاد مهم نبودم براش دو هفته اینا چت کردیم من تو این دوهفته هی میگفتم ببینیم همو اون نمیومد بهرحال راضیش کردم همدیگه رو دیدیم پسندیدیم زهرا دختر خشگل و خوشتیپیه قدش 174 وزنشم حدودای 73 اینا هس از روی ظاهر خیلی بی عیب و نقص هست فقط ی ذره شکم داره اونم ک از روی مانتو اینا معلوم نمیشه بعدا من تو سینما فهمیدم،منم خیلی خوشم اومد ازش،منم قیافم معمولیه قدم 186 وزنمم 75 کیلوهس، کم کم عاشق هم شدیم و گاها میشد روزی13ساعت اینا فقط باهمیم هواروشن میشد مامیخوابیدیم،اون ترمو جفتمون مشروط شدیم البته من وضعم بهتر بود ی درس افتادم البته کلا 3 تا درس داشتم اما زهرااز 17 واحد10تاشو افتاد،درس براش مهم نبود همه زندگیه زهرامن شده بودم همه زندگی من اون.زهرا فقط دوس داشت چت کنیم حتی شبای امتحانم نمیذاشت درس بخونم بکوب اس میداد یا میگف بیا وایبر. بهرحال الان بعد 8 ماه عاشق همیم درسته من ازچت کردن فرار میکنم اما واقعا عاشقشم
تو این 8 ماه بجز 3-4ماه اول ک از سرقرار اومدن میترسید یکی ببینه بقیشو هفته ای 2-3 بار همو میدیدیم اونم 6-7ساعت پیاده میگشتیم.زهرا خودش اتاق داشت بخاطر این خیلی راحت بود هروقت بخوابه هروقت بیدار شه بهرحال سرتونو درد نیارم ک اولش تو دانشگاه میگشتیم ک ی روز ک داشتیم قدم میزدیم گوشیه منو برداشته بود نمیداد منم سر شوخی بغلش کردم دستاشو گرفتم ک گوشیو بگیرم ک مامور حراست باماشین میگشت گرفتمون بعدش تعهد گرفت ک زهرا داخل دانشگا نیاد البته بعد کلی نصیحت و خواهش تمنا بهرحال تا الان رابطه صمیمی داشتیم باهم اخلاقمون زیاد نمیخونه باهم زیاد بحث میکنیم اما اخرش حلش میکنیم
تو این 8 ماه هیچوقت قهرنکردیم همیشه اخرشبا مشکللمونو حل میکنیم بعد با بوس و دوست دارم وحرفای عاشقانه میخوابیم.اما موضوع اینحاس من و زهرا تازه حدود دوسه هفتس ک سکس چت میکنیم چت برا من بخاطر سکس جذابتر شده قبلنا از رو اجبار و بخاطر اینکه ناراحت نشه باهاش چت میکردم اما الان بخاطر چت خیلی چتو دوس دارم الان به سرمون زده سکس کنیم اما دو دلیم میترسیم ازهم سرد بشیم،من بهش قول ازدواج دادم اما الان بخاطر درس و خدمت و کار وپول شرایط ازدواجو نداریم قرارمون اینه ک پنجمین سال دوستیمون عقد کنیم خونواده جفتمون تو جریان هستن مامانم زهرارو دیده اما خونواده اون منو ندیده،الان بنظر شما سکس کنیم؟؟(البته اگه بکنیم از پشت میکنیم). بعد سکس سردمیشیم؟؟ یا احساساتمون بیشتر میشه؟؟بهرحال جفتمون تو فشاریم دوس داریم سکس کنیم من خودمو میشناسم ادم نامردی نیستم حتی اگه سردم بشم بخاطر حرفی ک زدم بخاطر اینکه دلشو نشکنم و عذاب وجدان نگیرم روحرفم میمونم و ازدواج میکنیم،بهرحال ازدواج میکنیم منم دوس دارم عاشقانه باشه مثل الان نه بخاطر قول و قرار،توروخدا کمک کنین اگه سرد میشیم س.ک.س نکنیم اگه نمیشیم نیازمونو رفع کنیم خیلی خیلی ممنون ک وقت گذاشتین خوندین لطفا هرکی تجربه ای تو این زمینه داره بهم کمک کنه با تشکر.


#پایان


.
کیرم رو کردم تو کون نسترن جون


داماد ما یه خواهری داشت که خیلی

خوشکل بود من به شدت تو کفش بودم دامادمون و پدرش تو یه آپارتمان زندگی میکردن و به همین دلیل زیاد رفت و آمد داشتن یه شب که رفته بودم خونه دامادمون متوجه شدم که قراره فرداش بابا و مامان دامادمون برای انجام کاری برن یکی از شهرای اطراف و دخترشون که اسمش نسترن بود رو بخاطر اینکه دانشگاه داشت نمیتونستن ببرن و به همین خاطر سفارشش رو به دامادمون کردن کل شب رو من با این فکر گذروندم که چطور از این موقعیت استفاده کنم و ترتیب نسترن رو بدم
از یه طرف استرس داشتم که اتفاقی بیفته و از یه طرف نمیتونستم از فکر کردن نسترن بیام بیرون هر بار نسترن رو میدیدم تا مدت ها تو فکرش بودن دختری سفید و جذاب قد بلند و اندامی فوق العاده همون شب اومد بالا( همونطور که قبلن گفتم تو با داداشش تو یه آپارتمون بودن اونا طبقه پایین زندگی میکردن) یه شلوار لی پوشیده بود و یه تی شرت مشکی زیرچشمی زیر نظرش داشتم آخه میترسیدم داداشش ببینه خودشم پشتش به من بود کونش دیگه داشت دیوونم میکرد با خودم گفتم فردا هرطور شده باید بکنمش زود کارشو انجام داد و رفت خونشون تا ساعت دو و سه نصف شب بیدار بودم و بهش فکر میکردم که چیکار کنم تا اینکه فکری به سرم زد دامادمون کلید واحد باباشینا رو داشت تصمیم گرفتم صبح وقتی مطمین شدم بابا و مامانش رفتن کلید و بردارم و برم خونشون صب زود بیدار شدم ساعت هشت بود دامادمون به همراه خواهرم رفته بودن سر کار جاکلیدی رو نگاه کردم دیدم چنتا کلید هست همشو برداشتم اول رفتم پارکینگ دیدم ماشبنشون نیست مطمین شدم که باباشینا هم رفتن
رفتم جلو واحدشون چنتا کلید رو روی قفل امتحان کردم بالاخره یکیش درو باز کرد ترسبده بودم اما شهوت بر ترسم غلبه کرد رفتم داخل درو هم قفل کردم رفتم سمت اتاق نسترن درو یواش باز کردم وااااای چی میدیدم نسترن با یه شلوارک و تاپ مشکی رو تختش روشکم خوابیده بود دیگه طاقت نیاوردم سریع لباس و شلوارم رو بیرون آوردم با شرط رفتم کنارش خودمو انداختم روش صورتمو چسبوندم به صورتش انگار کل دنیا رو بهم داده بودن سریع بیدار شد ترسیده بود منو که دید داد زد چیکار میکنی شروع کرد به دست و پا زدن منم تند تند میبوسیدمش و صورت نازشو با زبونم میخوردم عصبانی شده بود گفت از روم پاشو وگرنه داد میزنم گفتمش کسی خونه نیست داد زدنت بی فایده هست منم اذیتت نمیکنم فقط یه بار لاپایی ارضا میشم تمام فهمید کاری ازش بر نمیاد هیچی نگفت



کیرم رو چسبونده بودم به کونش تمام وزنم روش بود یه لحظه ار روش پاشدم تا شلوارکش رو در بیارم سریع پاشد از رو تخت میخواست از اتاق بره بیرون که گرفتمش خودمو چسبوندم بهش تاپشو درآوروم واااااتی چی میدیدم نسترن با یه شرت و کرست مشکی با اون بدن ناز سفید جلوم بود و من میخواستم بکنمش همونطوری کلی ازش لب گرفتم صورتش واقعن جذاب بود انداختمش رو تخت شروع کردم به خوردن کل بدنش وقتی گردن و گونه هاش رو میخوردم کاملن داشت حشری میشد دیگه طاقت نداشتم میخواستم ارضا شم برگردوندمش به پشت و خوابیدم روش کیرم کامل چسبیده بود به کون نازش که مدت ها تو کفش بودم شرتشو به زور درآوردم کیرم رو گذاشتم لای کون سفیدش یواش یواش بردم سمت سوراخش داد زد نه تو که گفتی فقط لاپایی بهش توجهی نکردم به زور کیرمو کردم تو سوراخش اونم داد میزد دیگه کامل کیرم تو کونش بود خودمو چسبوندم بهش و صورتشو تند تند میخوردم دیگه داشت آبم میومد همونجوری آبمو خالی کردم تو کونش دیگه هیچی نگفت چن دقیقه خوابیدم روش با ناراحتی منو زد کنار ولی من کلی بوسیدمش بعد اون سکس یه بار ازش خواستم که باهاش سکس کنم اما قبول نکرد ولی همون یه بار کلی به من فاز داد.

#پایان
@dastankadhi
لیلا عروس عمه


اقوام

من آرشم 24ساله
من از کودکی تو انشا ضعیف بودم اگه در جایی غلط انشایی نوشتم به بزرگواری خودتون ببخشین
من ارش از تبریزم داستانی که براتون میگم تازه برام اتفاق افتاده من یه دختر عمه دارم خیلی خوشگله تقریبا 28سالشه
من از وقتی اونو دیدم تو کفش رفتم اخه باید بگم خیلی سکسی هستش هر روز هم خوشگلتر میشه اسم این عروس عمه ما لیلا هستش روزی از روزهای زمستان بود سال 91با گوشیم ور میرفتم چشمم به یه شماره افتاد گفتم یه اس بدم اسو دادم دیدم جواب داد شماره پسر عمم بود بازم اس دادم بازم جواب داد تعجب کردم اخه پسر عمه کس کش ما جواب اسهامونو نمیداد چی شد یه دفعه جواب داد خلاصه چند روزی گذشت یه روز تو مغازه بودم دیدم اس اومد نگاه کردم دیدم خودشه بازم تعجب کردم گفت یه زنگ بزن زنگو زدو وای چی میشنیدم صدای عروسکم لیلا جونم بود سلام دادم با صدایی لرزان گفتم چه عجب یادی از ما کردین گفت چی شده خودت بعد چند سال اس دادی گفتم همینطوری خلاصه بعد از کلی کسو شعر فهمیدم تمام اس ها رو لیلا برام میفرستاد بهش گفتم خیلی دوست دارم اما میترسیدم بهت بگم اونم گفت تو فامیل از من خیلی خوشش میاد اون روز بعد کلی حرف زدن راضیش کردم شماره خودشو بده اونم داد بعد اون دیگه با گوشیه خودش اس میداد زنگ میزد یه روز رفتم خونشون دیدم با پسر عمم نشستن اخه اینم بگم پسر عمم از لیلا بزرگه خیلی 10سال بزرگتره اما ازش مثل سگ میترسه به پسر عمم گفت من میخوام با ارش دوس بشم اونم بعد من من گفت قبول فقط کسی نفهمه منم قبول کردم اما ازش میترسیدم خلاصه گذشت تا اینکه روز 12فروردین من با دوستام رفتم گردش شب ساعت 130بود که گوشیم زنگ خورد نگاه کردم دیدم وای عروسک پشت خطه جواب دادم دیدم وای چه اه اوه میکنه گفتم چیه گفت هر جا هستی بلن شو بیا کارت دارم منم ترسیدم اولش بعد رفتم دیدم پسر عمم داره این وحشیا میکندش پسر عمم بلند شد منو لخت کرد گفت بکن منم از خدا خواسته شروع کردم خوردن لباش وای چه لبایی داشت اونم منو نگاه میکرد از یه طرف میترسیدم نکنه بلند بشه منو بکنه از طرفیم لذت میبردم با لیلا بودم وای لیلا یه اندام 180قد 80وزن سینه هاش این هلو بدنشم ماه بدون حتی یه خال خلاصه شروع کردم به لب گرفتن از لیلا لیلا هم منو مثل گرسنه ها میخورد بعد رفتم طرف سینه هاش وقتی زبونمو میزدم به سینه هاش خودشو جم میکرد اه اه اه اه اوه اوه اوه میکرد منم امپرم میرفت بالا یواش یواش اومدم پایین وقتی به کسش رسیدم منو انداخت رو زمین اومد نشست رو صورتم گفت منو بخور ابمو بریز بیرون منم زیر لیلا داشتم کسشو میمکیدم اح اح اح اح اح اوه اوه اوه بلند شد دوباره منم که داشتم پایین حال میکردم پسر عمم چون از لیلا میترسه نمیتونست چیزی بگه از روم بلند شد خوابید روتخت منم بلند شدم یه کرمی زدم به کیرم تا نرم بشه یواش گذاشتم دم کوسش با گذاشتن کیرم به کوسش بازم اه اه اه بلند شد فقط میگفت پارم کن جرم بده من مال توهستم منم حشری میشدم تلمبه هارو با فشار میزدم بعد از چند دقیقه دمر خوابوندم تا کونش بیاد بالا نمیزاشت از کون بکنم میگفت درد داره یواش انگشتمو گذاشتم در سوراخ کونش با انگشتم بازش کردم بعد از چند لحظه کیر 20سانتیمو گذاشتم سوراخش یواشششش یواشش فشار دادم یه جیغی زد خودم ترسیدم نگه داشتم تا سوزش کونش اروم بشه دوباره فشارش دادم بازم نگه ش داشتم تا اینکه برا خودش جا باز کنه وقتی جا باز کرد دیگه تلمبه زدم تا اینکه ابم اومد ولو شدم روش این اولین سکس من بود برا من که خوش گذشت امیدوارم برا شما هم خوب باشه

نوشته:‌ آرش

#پایان
@dastankadhi