💞در ستایشِ یگانه مردِ زندگیم!💞
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ یه روزایی که انگار خیلی زود و شتابان داره از من دور میشه، یه عالمه آدم میشناختم که مردِ زندگیم بودند؛ حاجآقا با آن هیبت عظیمش - پدرِ پدربزرگم - آقبزرگ با آن عصای جادوییاش - پدرِ مادربزرگ - باباگله - پدرِ مادرم - و پدرم ...
2️⃣ حالا هیچکدامشان را دستکم در این دنیا دیگر نمیتوانم ملاقات کنم و از آخرین ملاقاتم با آخرین بازمانده، دوازدهسال و یک ماه و دو روز میگذرد ...
3️⃣ با این وجود، هنوز یکی برایم مانده، یکی که نامش اروند است و مثلِ هر پدری، عشق میکنم که چنین مردی در زندگیم هست تا از تماشایش، قدکشیدنهایش و موفقیتهایش، یادم رود که چقدر زود دیر میشود فرصتِ درکِ زیستن در کنارِ مردان و زنانِ زندگی ... در کنارِ مادر و مادربزرگها، پدر و پدربزرگها ...
4️⃣ ریچارد باخ در یادداشتهای مرد فرزانه میگوید: " تو چیزی را فراگرفتهای که کسی، در جایی نیازمندِ به خاطرآوردنِ آن است. چگونه او را باخبر میکنی؟"
5️⃣ پاسخم امروز در دهم مهر هزار و چهارصد، روزی که فرزندم بیست و یکمین مهرماهِ زندگیش را تجربه میکند، این است که نمیدانم! اما امروز بیشتر از هر روز میدانم که اگر خودت باشی و همچنان عیارِ کیفیت زندگیت را در حالِ خوبِ بلوطها، گنجشکها، آبشارها و آدمهایی بدانی که شاید هرگز تو را بجا نیاورند، آنگاه پرشمارتر از هر زمانِ دیگری برای مردان و زنانِ زندگیت دعاهای خیر روان است که ممنون، نوه و فرزندِ شما؛ ما را خبر کرد و دلیلِ حالِ خوبِ ما شد ... حسی که شک ندارم روزی از لحظه لحظه حضورِ اروند دریافتش خواهم کرد، وقتی که صاحبِ این قلم هم در کنارِ مردان و زنانِ سفرکردهاش آرام گرفته ...
6️⃣ عکس پایانی را قرار دادم تا معما یکبار و برای همیشه حل شود! دو اروند در کنار امیرحسین فرزانه عزیز، رفیق بامعرفت، خلاق، خردمند و همیشه امیدوارم ...💞
#تولد_فرزندم
#اروند_درویش
#امیرحسین_فرزانه
#ریچارد_باخ
#یادداشتهای_مرد_فرزانه
#دلنوشته_های_محمد_درویش
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
https://www.instagram.com/p/CUiUhWvJqhj/?utm_medium=copy_link
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ یه روزایی که انگار خیلی زود و شتابان داره از من دور میشه، یه عالمه آدم میشناختم که مردِ زندگیم بودند؛ حاجآقا با آن هیبت عظیمش - پدرِ پدربزرگم - آقبزرگ با آن عصای جادوییاش - پدرِ مادربزرگ - باباگله - پدرِ مادرم - و پدرم ...
2️⃣ حالا هیچکدامشان را دستکم در این دنیا دیگر نمیتوانم ملاقات کنم و از آخرین ملاقاتم با آخرین بازمانده، دوازدهسال و یک ماه و دو روز میگذرد ...
3️⃣ با این وجود، هنوز یکی برایم مانده، یکی که نامش اروند است و مثلِ هر پدری، عشق میکنم که چنین مردی در زندگیم هست تا از تماشایش، قدکشیدنهایش و موفقیتهایش، یادم رود که چقدر زود دیر میشود فرصتِ درکِ زیستن در کنارِ مردان و زنانِ زندگی ... در کنارِ مادر و مادربزرگها، پدر و پدربزرگها ...
4️⃣ ریچارد باخ در یادداشتهای مرد فرزانه میگوید: " تو چیزی را فراگرفتهای که کسی، در جایی نیازمندِ به خاطرآوردنِ آن است. چگونه او را باخبر میکنی؟"
5️⃣ پاسخم امروز در دهم مهر هزار و چهارصد، روزی که فرزندم بیست و یکمین مهرماهِ زندگیش را تجربه میکند، این است که نمیدانم! اما امروز بیشتر از هر روز میدانم که اگر خودت باشی و همچنان عیارِ کیفیت زندگیت را در حالِ خوبِ بلوطها، گنجشکها، آبشارها و آدمهایی بدانی که شاید هرگز تو را بجا نیاورند، آنگاه پرشمارتر از هر زمانِ دیگری برای مردان و زنانِ زندگیت دعاهای خیر روان است که ممنون، نوه و فرزندِ شما؛ ما را خبر کرد و دلیلِ حالِ خوبِ ما شد ... حسی که شک ندارم روزی از لحظه لحظه حضورِ اروند دریافتش خواهم کرد، وقتی که صاحبِ این قلم هم در کنارِ مردان و زنانِ سفرکردهاش آرام گرفته ...
6️⃣ عکس پایانی را قرار دادم تا معما یکبار و برای همیشه حل شود! دو اروند در کنار امیرحسین فرزانه عزیز، رفیق بامعرفت، خلاق، خردمند و همیشه امیدوارم ...💞
#تولد_فرزندم
#اروند_درویش
#امیرحسین_فرزانه
#ریچارد_باخ
#یادداشتهای_مرد_فرزانه
#دلنوشته_های_محمد_درویش
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
https://www.instagram.com/p/CUiUhWvJqhj/?utm_medium=copy_link