🔹شهرها و امپراطوری دوچرخهها منتشر شد!🔹
🇮🇷: @darvishnameh
✍️ ما دوچرخهسواران شهر خودمان را میسازیم با خیابانها، میدانها و کوچهپسکوچههایی که خودمان برگزیدیم. ما هستیم که بهترین فضاها را انتخاب میکنیم و سپس در آنها جاری میشویم. همه ما اهلیکردنِ خیابان را در دستور کار قرار دادهایم، فرآیندی که از رکابزنی در خیابان آغاز میشود، با معاشرت و دلدادگی به آن پیش میرود و درنهایت با دلبستگی ما به خیابان پایان مییابد. دوچرخه همه آن چیزی است که خیابان را برای ما اهلی میکند. دوچرخهها ربط ما با شهرمان را میسازند، لایههای پنهان آن را برایمان عیان میکنند و ما را با شهرمان آشتی میدهند. این کتاب شما را با خود به گوشههایی از زیست جهان دوچرخهسواران خواهد برد و روایتهایی از این جهانشهر را برایتان نقل خواهد کرد و نشان خواهد داد دوچرخهسواری چگونه با تکیه بر قدرت ماهیچهها و وسعت نگرشها، مواجه جدیدی با شهر را برای ما میسازد؛ شهری زیستپذیرتر که مردمانش با لبخند از کنار هم با رکاب عبور میکنند در حالیکه مستِ شنیدن دوباره نوای پرندگان هستند.
♦️ تالیف: #محمد_نظرپور
#معرفی_کتاب
#شهرها_و_امپراطوری_دوچرخهها
#نشر_تیسا
http://uupload.ir/files/kafo_o.jpeg
کتاب را میتوانید از نشانی زیر تهیه کنید: 👇
http://teesa.ir/Books/Book?id=11490
🇮🇷: @darvishnameh
✍️ ما دوچرخهسواران شهر خودمان را میسازیم با خیابانها، میدانها و کوچهپسکوچههایی که خودمان برگزیدیم. ما هستیم که بهترین فضاها را انتخاب میکنیم و سپس در آنها جاری میشویم. همه ما اهلیکردنِ خیابان را در دستور کار قرار دادهایم، فرآیندی که از رکابزنی در خیابان آغاز میشود، با معاشرت و دلدادگی به آن پیش میرود و درنهایت با دلبستگی ما به خیابان پایان مییابد. دوچرخه همه آن چیزی است که خیابان را برای ما اهلی میکند. دوچرخهها ربط ما با شهرمان را میسازند، لایههای پنهان آن را برایمان عیان میکنند و ما را با شهرمان آشتی میدهند. این کتاب شما را با خود به گوشههایی از زیست جهان دوچرخهسواران خواهد برد و روایتهایی از این جهانشهر را برایتان نقل خواهد کرد و نشان خواهد داد دوچرخهسواری چگونه با تکیه بر قدرت ماهیچهها و وسعت نگرشها، مواجه جدیدی با شهر را برای ما میسازد؛ شهری زیستپذیرتر که مردمانش با لبخند از کنار هم با رکاب عبور میکنند در حالیکه مستِ شنیدن دوباره نوای پرندگان هستند.
♦️ تالیف: #محمد_نظرپور
#معرفی_کتاب
#شهرها_و_امپراطوری_دوچرخهها
#نشر_تیسا
http://uupload.ir/files/kafo_o.jpeg
کتاب را میتوانید از نشانی زیر تهیه کنید: 👇
http://teesa.ir/Books/Book?id=11490
🔻چرا وضعیت محیطزیستی ما چنین فلاکتبار شده است؟!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
✍ توسعه و تخریب، بیگمان یکی از مهمترین آثار تالیفی در حوزه تاریخ محیطزیست ایران است. به ویژه خواندن برگ برگِ این اثر مهم را به همهی اساتیدی که درس محیطزیست به جوانان وطن میدهند، توصیه میکنم. ما باید بدانیم چرا به چنین ورشکستگی بزرگ بومشناختی در حوزه سرزمینی رسیدیم و چگونه ممکن است رییس دولتی که کارنامهای به شدت ناامیدکننده در حوزه محیطزیست به یادگار نهاده و از طبیعتستیزترین دولتمرد تاریخ سیاست ایران در صدر پردیسان استفاده کرده، همچنان خود را با افتخار رییس محیطزیستیترین دولت تاریخ ایران بنامد؟!
🔸️منتظر تحلیلی جانانه به قلم #سیدمحمدحسین_حسینیبهشتی در #درویش_نامه باشید.
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#مهدی_رفعتیپناه_مهرآبادی
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
🇮🇷: @darvishnameh
🇮🇷: @darvishnameh
✍ توسعه و تخریب، بیگمان یکی از مهمترین آثار تالیفی در حوزه تاریخ محیطزیست ایران است. به ویژه خواندن برگ برگِ این اثر مهم را به همهی اساتیدی که درس محیطزیست به جوانان وطن میدهند، توصیه میکنم. ما باید بدانیم چرا به چنین ورشکستگی بزرگ بومشناختی در حوزه سرزمینی رسیدیم و چگونه ممکن است رییس دولتی که کارنامهای به شدت ناامیدکننده در حوزه محیطزیست به یادگار نهاده و از طبیعتستیزترین دولتمرد تاریخ سیاست ایران در صدر پردیسان استفاده کرده، همچنان خود را با افتخار رییس محیطزیستیترین دولت تاریخ ایران بنامد؟!
🔸️منتظر تحلیلی جانانه به قلم #سیدمحمدحسین_حسینیبهشتی در #درویش_نامه باشید.
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#مهدی_رفعتیپناه_مهرآبادی
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
🇮🇷: @darvishnameh
🔻تحلیلی بر توسعه و تخریب؛ کتاب ارزشمندی که هر محیطزیستی باید آن را بخواند!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش نخست:
✍ تاریخ بزرگترین معلم بشریت است. تاریخ فقط به مثابه ثبت وقایع و اطلاعرسانی نیست، بلکه خود پایه و اساس توسعه و پیشرفت است. اساس هر علم تاریخ آن است و محیطزیست نیز از این امر مستثنی نیست. تا به حال هیچ جامعهای به توسعه و پیشرفت دست نیافته مگر با توصل به علم و هرگاه از آن پرهیز شده، مسیر زوال را، خواه و یا ناخواه از سر گرفته است. متاسفانه امروزه که دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی تبدیل به ماشینهای تکثیر مدرک شدهاند، این وجه مهم از علم نیز به فراموشی سپرده شده است. یک کارشناس موفق محیطزیست برای تمرین و آمادهسازی خود در زمانی که باید در یک مسئله چه در سطح محلی و چه در سطوح ملی تصمیم گیری کند نیاز به مدیریت، تجربه و البته علم در یک حوزه تخصصی دارد. اما با اندک بررسی روی طرح درسهای این رشتهها به این مسئله پی خواهیم برد که تاریخ علم محیطزیست نه تنها تدریس نمیشود، بلکه با ورود نسل جدید اساتید و مدرسان به تدریج رو به فراموشی رفته است. اندک دانشجویان و پژوهشگرانی هم که از این امر غافل نبودهاند، به یمن حضور در محضر اساتید و محققانی بوده است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با پایهگذاران و پیشکسوتان این علم در ارتباط بودهاند. مهدی رفعتی پناه مهرآبادی، عضو هیئت علمی موسسه تحقیقاتی و توسعه علوم انسانی، با بهرهگیری از اساتید و البته مهمتر از آن، اسناد تاریخی موجود، در کتاب توسعه و تخریب: بررسی سیاستهای محیطزیستی دولت، به خوبی راه را برای قدم گذاشتن در مسیر فهم تاریخ علم و عمل محیط زیست در ایران، از دیدگاه توسعه، روشن کرده است. در این کتاب تلاش شده تا با استناد به بیش از ۲۰۰ کتاب از مشروح مذاکرات مجلس، مجموعه قوانین محیطزیستی، گزارشهای اقتصادی و عمرانی تا کتب اساتیدی چون هنریک مجنونیان و دکتر جوانشیر بر جنبههای علمی آن فزوده شود. همچنین برای حفظ بیطرفی و البته قضاوت صحیح تاریخی تا حد ممکن، به خاطرات و گفتههای افرادی نظیر فرمانفرمائیان، رئیس برنامه بودجه زمان محمد رضا شاه گرفته تا خاطرات اسکندر فیروز و گلسرخی و... که در زمره تاریخ شفاهی به حساب میآید، مراجعه شود. این کتاب با جمعآوری اطلاعات موجود در بیش از ۴۰ سند تاریخی و ۲۰ کتاب انگلیسی به همراه پایان نامهها و وبسایت های متعدد در نوبه خود منبعی بسیار جامع و نقطه آغاز ایده آلی است. با مطالعه این کتاب آنچه به وضوح در مسیر توسعه ایران به چشم میخورد، نابخردی و البته تصمیم گیری های غلط و بی پشتوانه علمی طی پنج برنامه عمرانی-توسعه از سال های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ است. یکی از اساسی ترین اشتباهات در برنامه ریزی های توسعه، دید برنامه ریزان به مردم و جامعه بوده است. به مردم، همواره با نگاهی از بالا به پایین نگریسته میشد و در تصمیم گیریها اغلب جای آنها خالی بود. در جایی از کتاب، درباره برنامه عمرانی سوم و چهارم چنین آمده: "حریم های روستا را که در اختیار روستائیان قرار داشت و برای تامین نیاز چرای دام، محصولات فرعی و سایر بهره گیری ها توسط خود روستائیان مدیریت میشد را به رسمیت نشناخت. ". این در حالی است که امروزه به خوبی میدانیم که در بسیاری از برنامه های احیا و حفاظت، مردم محلی مهمترین نقش را در راستای ارتقای یک زیست بوم ایفا میکنند، صد البته این نیازمند دیدی معلمانه و نظامی با کاربرد آموزشی است نه تنبیهی. در جای جای کتاب نگاه سلطه گرایانه و استفاده بیش از حد از قوای قهریه طی این پنج برنامه به خوبی به تصویر کشیده شده است: از حذف نقش مردم در مدیریت آب گرفته تا مدیریت جنگل ها و مراتع. از این رو مردم در مقابل دولت قرار گرفتند و در هر فرصتی، این محیط زیست بود که قربانی میشد. از آنجا که در ایران تعارضات بین استفاده سنتی مردم با موجودیت مناطق هیچگاه به طور ریشه ای حل نشد و همواره بر پایه توان نیروی اجرائی خاتمه داده میشد، به محض شکستن حصار حفاظتی در سال ۱۳۵۷ مردم تعارض خود را با موجودیت این مناطق از طریق تخریب آنها تسویه حساب کردند. مورد بارز دیگر نگاه غلط دولت و حکومت به مناطق و منابع طبیعی بود. در جای جای این بررسی تاریخی نشانههای نگاه سودگرایانه و البته بهرهبردارانه واضح است و دولت به جای حفاظت و ایفای نقش فراهم ساز محیط برای رشد جامعه، خود به عنوان یک بنگاه اقتصادی وارد عمل میشود. از ایجاد قرقگاههای سلطنتی بدون مشارکت مردم محلی در سازمان شکاربانی گرفته تا درآمدزایی از قطع درختان در سازمان جنگلها و مراتع. از توسعه و افزایش بخش کشاورزی، حتی با توصل به کودهای شیمیایی تا مالچپاشی نفتی برای عدم هزینه کرد در حفاظت از پوشش طبیعی همه نشان از این امر دارند.
🔻ادامه دارد ...
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
https://t.me/darvishnameh/9183
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش نخست:
✍ تاریخ بزرگترین معلم بشریت است. تاریخ فقط به مثابه ثبت وقایع و اطلاعرسانی نیست، بلکه خود پایه و اساس توسعه و پیشرفت است. اساس هر علم تاریخ آن است و محیطزیست نیز از این امر مستثنی نیست. تا به حال هیچ جامعهای به توسعه و پیشرفت دست نیافته مگر با توصل به علم و هرگاه از آن پرهیز شده، مسیر زوال را، خواه و یا ناخواه از سر گرفته است. متاسفانه امروزه که دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی تبدیل به ماشینهای تکثیر مدرک شدهاند، این وجه مهم از علم نیز به فراموشی سپرده شده است. یک کارشناس موفق محیطزیست برای تمرین و آمادهسازی خود در زمانی که باید در یک مسئله چه در سطح محلی و چه در سطوح ملی تصمیم گیری کند نیاز به مدیریت، تجربه و البته علم در یک حوزه تخصصی دارد. اما با اندک بررسی روی طرح درسهای این رشتهها به این مسئله پی خواهیم برد که تاریخ علم محیطزیست نه تنها تدریس نمیشود، بلکه با ورود نسل جدید اساتید و مدرسان به تدریج رو به فراموشی رفته است. اندک دانشجویان و پژوهشگرانی هم که از این امر غافل نبودهاند، به یمن حضور در محضر اساتید و محققانی بوده است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با پایهگذاران و پیشکسوتان این علم در ارتباط بودهاند. مهدی رفعتی پناه مهرآبادی، عضو هیئت علمی موسسه تحقیقاتی و توسعه علوم انسانی، با بهرهگیری از اساتید و البته مهمتر از آن، اسناد تاریخی موجود، در کتاب توسعه و تخریب: بررسی سیاستهای محیطزیستی دولت، به خوبی راه را برای قدم گذاشتن در مسیر فهم تاریخ علم و عمل محیط زیست در ایران، از دیدگاه توسعه، روشن کرده است. در این کتاب تلاش شده تا با استناد به بیش از ۲۰۰ کتاب از مشروح مذاکرات مجلس، مجموعه قوانین محیطزیستی، گزارشهای اقتصادی و عمرانی تا کتب اساتیدی چون هنریک مجنونیان و دکتر جوانشیر بر جنبههای علمی آن فزوده شود. همچنین برای حفظ بیطرفی و البته قضاوت صحیح تاریخی تا حد ممکن، به خاطرات و گفتههای افرادی نظیر فرمانفرمائیان، رئیس برنامه بودجه زمان محمد رضا شاه گرفته تا خاطرات اسکندر فیروز و گلسرخی و... که در زمره تاریخ شفاهی به حساب میآید، مراجعه شود. این کتاب با جمعآوری اطلاعات موجود در بیش از ۴۰ سند تاریخی و ۲۰ کتاب انگلیسی به همراه پایان نامهها و وبسایت های متعدد در نوبه خود منبعی بسیار جامع و نقطه آغاز ایده آلی است. با مطالعه این کتاب آنچه به وضوح در مسیر توسعه ایران به چشم میخورد، نابخردی و البته تصمیم گیری های غلط و بی پشتوانه علمی طی پنج برنامه عمرانی-توسعه از سال های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ است. یکی از اساسی ترین اشتباهات در برنامه ریزی های توسعه، دید برنامه ریزان به مردم و جامعه بوده است. به مردم، همواره با نگاهی از بالا به پایین نگریسته میشد و در تصمیم گیریها اغلب جای آنها خالی بود. در جایی از کتاب، درباره برنامه عمرانی سوم و چهارم چنین آمده: "حریم های روستا را که در اختیار روستائیان قرار داشت و برای تامین نیاز چرای دام، محصولات فرعی و سایر بهره گیری ها توسط خود روستائیان مدیریت میشد را به رسمیت نشناخت. ". این در حالی است که امروزه به خوبی میدانیم که در بسیاری از برنامه های احیا و حفاظت، مردم محلی مهمترین نقش را در راستای ارتقای یک زیست بوم ایفا میکنند، صد البته این نیازمند دیدی معلمانه و نظامی با کاربرد آموزشی است نه تنبیهی. در جای جای کتاب نگاه سلطه گرایانه و استفاده بیش از حد از قوای قهریه طی این پنج برنامه به خوبی به تصویر کشیده شده است: از حذف نقش مردم در مدیریت آب گرفته تا مدیریت جنگل ها و مراتع. از این رو مردم در مقابل دولت قرار گرفتند و در هر فرصتی، این محیط زیست بود که قربانی میشد. از آنجا که در ایران تعارضات بین استفاده سنتی مردم با موجودیت مناطق هیچگاه به طور ریشه ای حل نشد و همواره بر پایه توان نیروی اجرائی خاتمه داده میشد، به محض شکستن حصار حفاظتی در سال ۱۳۵۷ مردم تعارض خود را با موجودیت این مناطق از طریق تخریب آنها تسویه حساب کردند. مورد بارز دیگر نگاه غلط دولت و حکومت به مناطق و منابع طبیعی بود. در جای جای این بررسی تاریخی نشانههای نگاه سودگرایانه و البته بهرهبردارانه واضح است و دولت به جای حفاظت و ایفای نقش فراهم ساز محیط برای رشد جامعه، خود به عنوان یک بنگاه اقتصادی وارد عمل میشود. از ایجاد قرقگاههای سلطنتی بدون مشارکت مردم محلی در سازمان شکاربانی گرفته تا درآمدزایی از قطع درختان در سازمان جنگلها و مراتع. از توسعه و افزایش بخش کشاورزی، حتی با توصل به کودهای شیمیایی تا مالچپاشی نفتی برای عدم هزینه کرد در حفاظت از پوشش طبیعی همه نشان از این امر دارند.
🔻ادامه دارد ...
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
https://t.me/darvishnameh/9183
Telegram
محمد درویش
🔻چرا وضعیت محیطزیستی ما چنین فلاکتبار شده است؟!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
✍ توسعه و تخریب، بیگمان یکی از مهمترین آثار تالیفی در حوزه تاریخ محیطزیست ایران است. به ویژه خواندن برگ برگِ این اثر مهم را به همهی اساتیدی که درس محیطزیست به جوانان وطن میدهند،…
🇮🇷: @darvishnameh
✍ توسعه و تخریب، بیگمان یکی از مهمترین آثار تالیفی در حوزه تاریخ محیطزیست ایران است. به ویژه خواندن برگ برگِ این اثر مهم را به همهی اساتیدی که درس محیطزیست به جوانان وطن میدهند،…
🔻تحلیلی بر توسعه و تخریب؛ کتاب ارزشمندی که هر محیطزیستی باید آن را بخواند!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش دوم و پایانی:
✍ خواننده در طی این کتاب با معضلاتی روبرو میشود که کماکان در حوضه محیط زیست کشور به چشم میخورد. مشکلاتی مانند تغییر عناوین سازمانها به وزاتخانه و بالعکس، توسعه و یا کاهش حجم ادارات و بخش ها و همچنین جابجایی و انتقال های غیر اصولی که جز سردرگمی کادر اداری و حفاظتی و برخورد حوضه های عملیاتی نهادها چیزی بدنبال ندارد. در مواجهه با شکست و آمار نگران کننده، واکنش اول نظام، فربه کردن دولت و حکومت برای افزایش کنترل و بهبود شرایط است. در کمتر جای این برنامه ها، بغیر از اندک مجاهدت های فردی، خبر از تصمیم گیری اصولی و بر پایه علم است و بیشتر به مانند فرایند آزمون و خطا میماند. البته شرایط در برنامه پنجم توسعه متفاوت است، سازمان برنامه ریزی با تجربه ای که شاید از روش علمی خیلی سریعتر هم بدست می آمد، با توجه به موفقیت ها و شکست های چهار برنامه قبلی دست به برنامه ریزی میزند. با اینکه وضعیت همچنان نشانگر دید اقتصادی به منابع طبیعی و عدم مشارکت جامعه است اما در جای خود برنامه ای بسیار پیشرو است. البته این برنامه با افزایش ناگهانی قیمت نفت و بوجود آمدن توهم های ناشی از سرمایه باد آورده، شاه را وادار به با اعمال تغییر در آن و سپس به کلی دورزدن سازمان برنامه میشود، که تیشه ای به ریشه توسعه هدفمند در کشور میزند. برای پرهیز از طولانی شدن مطلب، برخی موضوعات را که همچنان در حوزه مدیریتی و دولتی با آنها دست و پنجه نرم میکنیم در اینجا به صورت موردی چنین میتوان بیان کرد:
• طرح های خارجی و ایده آل بدون در نظر گرفتن محدودیت های محلی و ملی
• ایجاد رقابت بین سازمانی بدلیل همپوشانی اختیارات و وظایف
• طراحی قوانین بدون در نظر گرفتن شرایط و کیفیت اعمال آنها در فضای جامعه
• سخنرانی های فریبنده مسئولین درباره آنچه باید بشود و فاصله آن با عمل
• غیاب آمایش سرزمین در تصمیم گیری ها
• اتکا بر آمار تخمینی به جای داده های دقیق و علمی
• عدم ارتباط بین دانشگاه و نهادهای تصمیم گیری
• سیاست واکنش گرایانه تا پیشگیرانه نسبت به آلودگی هوا، ریزگردها و سایر معضلات جدید زیست محیطی.
آنچه این کتاب به خوبی به خواننده منتقل میکند، عدم موققیت برنامه های توسعه ای، بخصوص از جنبه زیست محیطی در کشور، بدون در نظر گرفتن مردم و جامعه است. دولت به عنوان یک تسهیل گر است و جامعه باید با آزادی و اتکا به علم و با پشتیبانی و هدایت دولت راه توسعه و حفاظت از محیط زیست را خود در پی گیرد. " به عبارت ساده تر، تلاش دولت پهلوی جهت حکومت کردن بیش از حد منجر به عدم موفقیت آن در عرصه محیط زیست شد. در پایان، آنچه به نظر راه صحیح توسعه و البته نهادینه کردن ضوابط و قوانین محیط زیستی در کشور است نه افزایش قوای انضباطی و تنبیهی بلکه گسترش توان آموزشی در سطوح مختلف جامعه است. در این شرایط دیگر نه دولت و حکومت نیازمند فربه شدن و افزایش کنترل است و نه نسلهای آینده در مواجه با حفاظت محیط زیست دچار سردرگمی و بهره برداری یکطرفه میشوند. این کتاب برای کسانی که میخواهند مسیر توسعه صحیح از جنبه محیطزیستی را مورد بررسی قرار دهند محل آغازی ایده آل و البته اصولی است.
به قول محمدحسن اصغرنیا:
هرگذشته چراغ تابنده است ، روشنی بخش راه آینده است ؛ ملتی دردمند و در به در است ،که زتاریخ خویش بیخبر است.
سیدمحمدحسین_حسینیبهشتی
بهار ۱۳۹۹
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
#مهدی_رفعتیپناه_مهرآبادی
https://t.me/darvishnameh/9184
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش دوم و پایانی:
✍ خواننده در طی این کتاب با معضلاتی روبرو میشود که کماکان در حوضه محیط زیست کشور به چشم میخورد. مشکلاتی مانند تغییر عناوین سازمانها به وزاتخانه و بالعکس، توسعه و یا کاهش حجم ادارات و بخش ها و همچنین جابجایی و انتقال های غیر اصولی که جز سردرگمی کادر اداری و حفاظتی و برخورد حوضه های عملیاتی نهادها چیزی بدنبال ندارد. در مواجهه با شکست و آمار نگران کننده، واکنش اول نظام، فربه کردن دولت و حکومت برای افزایش کنترل و بهبود شرایط است. در کمتر جای این برنامه ها، بغیر از اندک مجاهدت های فردی، خبر از تصمیم گیری اصولی و بر پایه علم است و بیشتر به مانند فرایند آزمون و خطا میماند. البته شرایط در برنامه پنجم توسعه متفاوت است، سازمان برنامه ریزی با تجربه ای که شاید از روش علمی خیلی سریعتر هم بدست می آمد، با توجه به موفقیت ها و شکست های چهار برنامه قبلی دست به برنامه ریزی میزند. با اینکه وضعیت همچنان نشانگر دید اقتصادی به منابع طبیعی و عدم مشارکت جامعه است اما در جای خود برنامه ای بسیار پیشرو است. البته این برنامه با افزایش ناگهانی قیمت نفت و بوجود آمدن توهم های ناشی از سرمایه باد آورده، شاه را وادار به با اعمال تغییر در آن و سپس به کلی دورزدن سازمان برنامه میشود، که تیشه ای به ریشه توسعه هدفمند در کشور میزند. برای پرهیز از طولانی شدن مطلب، برخی موضوعات را که همچنان در حوزه مدیریتی و دولتی با آنها دست و پنجه نرم میکنیم در اینجا به صورت موردی چنین میتوان بیان کرد:
• طرح های خارجی و ایده آل بدون در نظر گرفتن محدودیت های محلی و ملی
• ایجاد رقابت بین سازمانی بدلیل همپوشانی اختیارات و وظایف
• طراحی قوانین بدون در نظر گرفتن شرایط و کیفیت اعمال آنها در فضای جامعه
• سخنرانی های فریبنده مسئولین درباره آنچه باید بشود و فاصله آن با عمل
• غیاب آمایش سرزمین در تصمیم گیری ها
• اتکا بر آمار تخمینی به جای داده های دقیق و علمی
• عدم ارتباط بین دانشگاه و نهادهای تصمیم گیری
• سیاست واکنش گرایانه تا پیشگیرانه نسبت به آلودگی هوا، ریزگردها و سایر معضلات جدید زیست محیطی.
آنچه این کتاب به خوبی به خواننده منتقل میکند، عدم موققیت برنامه های توسعه ای، بخصوص از جنبه زیست محیطی در کشور، بدون در نظر گرفتن مردم و جامعه است. دولت به عنوان یک تسهیل گر است و جامعه باید با آزادی و اتکا به علم و با پشتیبانی و هدایت دولت راه توسعه و حفاظت از محیط زیست را خود در پی گیرد. " به عبارت ساده تر، تلاش دولت پهلوی جهت حکومت کردن بیش از حد منجر به عدم موفقیت آن در عرصه محیط زیست شد. در پایان، آنچه به نظر راه صحیح توسعه و البته نهادینه کردن ضوابط و قوانین محیط زیستی در کشور است نه افزایش قوای انضباطی و تنبیهی بلکه گسترش توان آموزشی در سطوح مختلف جامعه است. در این شرایط دیگر نه دولت و حکومت نیازمند فربه شدن و افزایش کنترل است و نه نسلهای آینده در مواجه با حفاظت محیط زیست دچار سردرگمی و بهره برداری یکطرفه میشوند. این کتاب برای کسانی که میخواهند مسیر توسعه صحیح از جنبه محیطزیستی را مورد بررسی قرار دهند محل آغازی ایده آل و البته اصولی است.
به قول محمدحسن اصغرنیا:
هرگذشته چراغ تابنده است ، روشنی بخش راه آینده است ؛ ملتی دردمند و در به در است ،که زتاریخ خویش بیخبر است.
سیدمحمدحسین_حسینیبهشتی
بهار ۱۳۹۹
#معرفی_کتاب
#توسعه_و_تخریب
#بررسی_سیاستهای_محیطزیستی_دولت_ایران
#مهدی_رفعتیپناه_مهرآبادی
https://t.me/darvishnameh/9184
Telegram
محمد درویش
🔻تحلیلی بر توسعه و تخریب؛ کتاب ارزشمندی که هر محیطزیستی باید آن را بخواند!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش نخست:
✍ تاریخ بزرگترین معلم بشریت است. تاریخ فقط به مثابه ثبت وقایع و اطلاعرسانی نیست، بلکه خود پایه و اساس توسعه و پیشرفت است. اساس هر علم تاریخ آن…
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️بخش نخست:
✍ تاریخ بزرگترین معلم بشریت است. تاریخ فقط به مثابه ثبت وقایع و اطلاعرسانی نیست، بلکه خود پایه و اساس توسعه و پیشرفت است. اساس هر علم تاریخ آن…
🟢 بیاییم از بابونهها عافیت بطلبیم! 🟢
📚 @darvishnameh
1️⃣ گیاهان بر خلاف همه موجودات دوپا تا هزارپا، گزینه فرار از مهلکه را هرگز روی میز ندارند! بنابراین آمدهاند که بمانند، بجنگند و تابآوری خویش را در هر شرایط نادلپذیری چون آتشسوزی، یخبندان، خشکسالی، آفت و تبر حفظ کنند ...
2️⃣ کنفسیوس میگوید: "درختی که دربرابر باد نمیایستد و خم میشود، پایدارتر است." و من هرقدر بیشتر مجال کاویدنِ طبیعت را در طول این حدود شش دهه از زندگیم یافتهام، بیشتر شرمنده خواهشهای بومشناختی اندک، مقاومت سترگ، انعطافپذیری تحسینبرانگیز و تطابق هوشربا و امیدبخش گیاهان شدهام ... واقعاً خوشا به حال آنها که عاشق نورند و دست منبسط نور، همواره روی شانه آنهاست ...
3️⃣ در وصف این کتاب، مری و جان گریین، زوجی که کتاب مشهور شکارچیان گل را در کارنامه خویش دارند، میگویند: "میخواستیم از نرگسهامان برای اوقاتی که سایه ما نگذاشته آفتاب به آنها بتابد، عذرخواهی کنیم." به باور محمد درویش: اوج شعور، دیگردوستی موثر و شاخص یک جامعه توسعهیافته در میزان حرمتی است که به سپر حفاظتی زمین در برابر برهنگی - گیاهان - نشان میدهد. بیدلیل نیست که یکی از باشعورترین شعرای معاصر وطن، سهراب سپهری میگوید: میدانم! سبزهای را بکنم، خواهم مرد ...
4️⃣ یادمان باشد نویسنده این کتاب - دنیل شاموویتز - که مدرک دکترای ژنتیک گیاهی دارد و سه سال از نگارنده بزرگتر است، تاکنون فقط یک کتاب نوشته و اینکه چرا فقط یک کتاب، خود شاید درسی ماندگار به روایت کاوه فیضاللهی، مترجم نامدار ایرانیاش باشد!
5️⃣ راستی! آیا میدانید جِرم زنده گیاهان در بومسازگانهای خشکی، هزاربرابر جِرم جانوران است و دستکم چهارصدهزار گونه گیاهی در زمین زیست میکنند که سهم ایران فقط هشت هزار است؟ و آیا با این حساب، سزاوار نیست بدانیم "گیاهان چه میدانند؟ "
6️⃣ برگردان فارسی این کتاب به همت کاوه فیضاللهی و پری رنجبر و توسط نشر نو در سال جاری منتشر شده است و مترجمان عزیز، کتاب را با این عبارات ساده اما پرشکوه و ماندگار به نگارنده تقدیم کردهاند:
برای
محمد درویش
رفیق اُرسهای کهنسال،
لالههای کوهی،
عدسکهای آبی
...
آنها که با ما خاموشند
با او سخن میگویند.
7️⃣ چقدر آدم باید خوشبخت باشد که چنین فرزانگانی در شمار رفقایش بوده و بهانهای بیرقیب برای سرکردنِ زمستان بیافرینند؟ زمستانی که با طرد مهدی تیموریها، گاه به مرز تحملناپذیر یخبندان قطبی میرسد و دوباره نسیم گرمابخش رفاقت، ژینایی تابآوردن را بازمیگرداند ...
8️⃣ یک جایی در کلیدر، محمود دولتآبادی مینویسد: " در من چیزی کم بود
و دراین زندگانی هم چیزی کج بود
میان ما و زندگانی یک چیزی گنگ ماند
ما دیر آمدیم یا زود
هرچه بود به موقع نیامدیم
گذشت و بهتر.
خواستم بگویم: اگر او هم چنین بهانههای غبطهبرانگیزی برای سرکردن زمستان داشت، شاید این جمله تلختر از زهرمار را در کلیدر جاودانه نمیکرد! میکرد؟
#گیاهان_چه_میدانند
#کاوه_فیض_اللهی
#معرفی_کتاب
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محمد_درویش
📚 @darvishnameh
1️⃣ گیاهان بر خلاف همه موجودات دوپا تا هزارپا، گزینه فرار از مهلکه را هرگز روی میز ندارند! بنابراین آمدهاند که بمانند، بجنگند و تابآوری خویش را در هر شرایط نادلپذیری چون آتشسوزی، یخبندان، خشکسالی، آفت و تبر حفظ کنند ...
2️⃣ کنفسیوس میگوید: "درختی که دربرابر باد نمیایستد و خم میشود، پایدارتر است." و من هرقدر بیشتر مجال کاویدنِ طبیعت را در طول این حدود شش دهه از زندگیم یافتهام، بیشتر شرمنده خواهشهای بومشناختی اندک، مقاومت سترگ، انعطافپذیری تحسینبرانگیز و تطابق هوشربا و امیدبخش گیاهان شدهام ... واقعاً خوشا به حال آنها که عاشق نورند و دست منبسط نور، همواره روی شانه آنهاست ...
3️⃣ در وصف این کتاب، مری و جان گریین، زوجی که کتاب مشهور شکارچیان گل را در کارنامه خویش دارند، میگویند: "میخواستیم از نرگسهامان برای اوقاتی که سایه ما نگذاشته آفتاب به آنها بتابد، عذرخواهی کنیم." به باور محمد درویش: اوج شعور، دیگردوستی موثر و شاخص یک جامعه توسعهیافته در میزان حرمتی است که به سپر حفاظتی زمین در برابر برهنگی - گیاهان - نشان میدهد. بیدلیل نیست که یکی از باشعورترین شعرای معاصر وطن، سهراب سپهری میگوید: میدانم! سبزهای را بکنم، خواهم مرد ...
4️⃣ یادمان باشد نویسنده این کتاب - دنیل شاموویتز - که مدرک دکترای ژنتیک گیاهی دارد و سه سال از نگارنده بزرگتر است، تاکنون فقط یک کتاب نوشته و اینکه چرا فقط یک کتاب، خود شاید درسی ماندگار به روایت کاوه فیضاللهی، مترجم نامدار ایرانیاش باشد!
5️⃣ راستی! آیا میدانید جِرم زنده گیاهان در بومسازگانهای خشکی، هزاربرابر جِرم جانوران است و دستکم چهارصدهزار گونه گیاهی در زمین زیست میکنند که سهم ایران فقط هشت هزار است؟ و آیا با این حساب، سزاوار نیست بدانیم "گیاهان چه میدانند؟ "
6️⃣ برگردان فارسی این کتاب به همت کاوه فیضاللهی و پری رنجبر و توسط نشر نو در سال جاری منتشر شده است و مترجمان عزیز، کتاب را با این عبارات ساده اما پرشکوه و ماندگار به نگارنده تقدیم کردهاند:
برای
محمد درویش
رفیق اُرسهای کهنسال،
لالههای کوهی،
عدسکهای آبی
...
آنها که با ما خاموشند
با او سخن میگویند.
7️⃣ چقدر آدم باید خوشبخت باشد که چنین فرزانگانی در شمار رفقایش بوده و بهانهای بیرقیب برای سرکردنِ زمستان بیافرینند؟ زمستانی که با طرد مهدی تیموریها، گاه به مرز تحملناپذیر یخبندان قطبی میرسد و دوباره نسیم گرمابخش رفاقت، ژینایی تابآوردن را بازمیگرداند ...
8️⃣ یک جایی در کلیدر، محمود دولتآبادی مینویسد: " در من چیزی کم بود
و دراین زندگانی هم چیزی کج بود
میان ما و زندگانی یک چیزی گنگ ماند
ما دیر آمدیم یا زود
هرچه بود به موقع نیامدیم
گذشت و بهتر.
خواستم بگویم: اگر او هم چنین بهانههای غبطهبرانگیزی برای سرکردن زمستان داشت، شاید این جمله تلختر از زهرمار را در کلیدر جاودانه نمیکرد! میکرد؟
#گیاهان_چه_میدانند
#کاوه_فیض_اللهی
#معرفی_کتاب
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محمد_درویش