محمد درویش
15.4K subscribers
5.6K photos
1.3K videos
140 files
4.07K links
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاه‌های رییس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو

نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44

محمّد درویش در ویکی‌پدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
Download Telegram
🔻آیا گلاسکو توانست امیدی به تداوم زندگی برای بشریت بیافریند؟!🔻

🇮🇷
@darvishnameh

خود را آماده کنید برای خواندن تحلیلی که دست‌کم ۳دهه دیرتر از آنچه باید، منتشر می‌شود! چرا گلاسکو امیدها را نقش بر آب کرد؟

#جهانگرمایی
#تغییرات_اقلیمی
#اجلاس_گلاسکو
#آخرین_انقراض

https://www.currentaffairs.org/2021/11/what-would-it-look-like-if-we-treated-climate-change-as-an-actual-emergency/?s=09
🔻اگر ما با تغییرات آب و هوایی مانند یک شرایط اضطراری برخورد کنیم!🔻

یادداشتی به قلم: Jason Hickel

بخش اول:

🇮🇷 @darvishnameh

درحالیکه غوغای بیست و ششمین کنفرانس اقلیمی سازمان ملل در گلاسکو فروکش می‌کند، نتایج آن خوب به نظر نمی‌رسد. برخلاف وعده‌هایی که سرخط خبرها را پر کرده‌اند، تعهدات دولت‌ها، ما را به هدفِ نجات جهان، یعنی مهار جریان گرمایش جهانی تا حد افزایش میانگین ۱.۵ درجه سانتیگراد در افق ۲۰۵۰ که در توافقنامه پاریس تاکید شده بود، رهنمون نمی‌‌سازد. بنا به وب سایت پژوهشی «ردیاب اقدام آب و هوایی» (Climate Action Tracker) ٪۷۳ از تعهدات در زمینه انتشار کربن صفر خالص ضعیف و ناکافی هستند؛ شفاف‌تر آنکه فرجام اجلاس گلاسکو یعنی: «حرف‌های توخالی درباره اقدامات اقلیمی». چرا که سیاست‌های موجود دولت‌ها ما را به سمت افزایش ۲.۷ درجه سانتیگراد در طول دهه‌های آینده سوق می‌دهد و این یک مرگ دسته‌جمعی است!
درحالیکه دما به ۳ درجه نزدیک می‌شود، ۳۰ تا ۵۰٪ از گونه‌ها احتمالا نابود شده و بیش از ۱.۵ میلیارد نفر از سکونت‌گاه‌های خود آواره خواهند شد. بازده محصولات عمده گیاهی با کاهش شدید روبرو می‌شود که موجب اختلال مداوم در عرضه مواد غذایی در سطح جهانی خواهد بود. بخش بزرگی از مناطق استوایی برای انسان غیرقابل سکونت خواهد شد. چنین دنیایی با تمدنی که ما می‌شناسیم سازگار نخواهد بود. وضعیت موجود یک راهپیمایی مرگ است. دولت‌هایمان موجب شکست ما - موجب شکست همه موجودات زنده روی زمین هستند.
اینها همه دلیلی‌ است تا بپرسیم: اگر با بحران آب و هوایی مانند یک وضعیت اضطراری واقعی رفتار کنیم، شرایط به چه صورتی خواهد بود؟ چه چیزی لازم است تا گرمایش جهانی بیش از ۱.۵ درجه نشود؟ مهمترین مداخله اقدامی‌ است که تاکنون هیچ دولتی حاضر به لمس آن‌ نبوده: محدود کردن مصرف سوخت‌ فسیلی و کاهش آن طبق یک برنامه الزام‌آور سالانه برای آنکه تا اواسط قرن (۲۰۵۰) صنعت سوخت فسیلی عمدتا از بین برود. همه ماجرا همین‌ است. این تنها راه مطمئن برای توقف فروپاشی اقلیمی‌ است. اگر ما خواستار عملکرد واقعی هستیم، این نکته باید در رأس دستورکارمان باشد.
اینکه با چه سرعتی می‌بایست اینکار را انجام دهیم، بستگی به هر کشور دارد. کشورهای ثروتمند مسئول اکثریت قریب به اتفاق انتشار گازهای گلخانه‌ای هستند که فروپاشی اقلیمی را موجب می‌شود. میزان مصرف انرژی آنها همچنین از دیگر کشورها بسیار بالاتر است و نیز بالاتر از آنچه که برای رفع نیازهای انسانی مورد لزوم است.
انتشار کربن صفر تا سال ۲۰۵۰ یک هدف متوسط جهانی‌ است. یک رویکرد منصفانه نیاز دارد تا کشورهای ثروتمند بیشترین مقدار مصرف سوخت فسیلی را حداکثر تا سال ۲۰۳۵ خاتمه دهند و زمان بیشتری در اختیار کشورهای فقیرتر برای انتقال (انرژی) بگذارند. کمی دراینباره تامل کنید. نکته‌ای که دراماتیک بنظر می‌رسد اما در عین حال بسیار واضح است. سوخت‌های فسیلی موجب انتشار سه‌چهارم از گازهای گلخانه‌ای هستند و می‌بایست قطع شوند. یک کمپین جدید به پشتیبانی از جانب ۱۰۰ نفر از برندگان جایزه نوبل و چندین هزار پژوهشگر خواستار یک «معاهده عدم گسترش سوخت‌ فسیلی» برای انجام اینکار است: یک توافقنامه بین‌المللی برای پایان دادن به سوخت‌های فسیلی بر اساس یک برنامه عادلانه و الزام‌آور. پس چرا سیاستمداران حاضر به انجام این اقدام ضروری نیستند؟

🔷️ ادامه دارد ...

#جهانگرمایی
#تغییرات_اقلیمی
#اجلاس_گلاسکو
#آخرین_انقراض

https://t.me/darvishnameh/9906
🔻اگر ما با تغییرات آب و هوایی مانند یک شرایط اضطراری برخورد کنیم!🔻

یادداشتی به قلم: Jason Hickel

بخش دوم:

🇮🇷
@darvishnameh

بخشی از آن به این خاطر است که آنها برای مقابله با شرکت‌های سوخت فسیلی و سپاه لابی‌گرانشان که با چنگ و دندان می‌جنگند تا حتی از ملایمترین تهدیدها علیه سودشان دفاع کنند، بزدل هستند. و بخشی دیگر به این دلیل که آنها این روایت را که میلیاردرها و دیگر علاقمندان به حفظ شرایط موجود (از جمله خود شرکت‌های سوخت فسیلی) با تأکید فراوان می‌فروشند، خریده‌اند که تکنولوژی برای جذب کافی کربن از جو زمین ایجاد خواهد شد تا بتوانیم احتراق سوخت‌های فسیلی را تا پایان قرن ادامه بدهیم. این یاوه‌ای‌ است که پشت وعده‌های «صفر خالص» وجود دارد.
البته که انتقال کربن باید نقشی ایفا کند، اما پژوهشگران بارها هشدار داده‌اند که اینکار در مقیاس بزرگ ناممکن و بسیار پرخطر است: اگر به هر دلیلی اینکار به شکست بیانجامد، ما در یک گذرگاه با دمایی بسیار بالا محبوس خواهیم شد که فرار از آن غیرممکن خواهد بود.
بخش مشکل این است که وقتی واقعیت را بپذیریم، باید با این امر مسلم روبرو شویم که کاهش سریع سوخت‌های فسیلی به منظور پیشگیری از فاجعه به معنای تغییر اساسی اقتصاد است. و منظور من واقعا یک تغییر اساسی‌ است.
تصور کنید ما سال آینده سوخت فسیلی را ۱۰٪ کاهش دهیم. و سپس سال بعد ۱۰٪ دیگر و به همین ترتیب در سالهای بعد. اگر حتی همه توانایی‌هایی را که برای ایجاد ظرفیت انرژی‌های تجدیدپذیر و بهبودی بهره‌وری انرژی صرف کنیم - آنچه که به دلیل ضرورت باید انجامش دهیم - هیچ راهی برای پوشش کل شکاف وجود ندارد. واقعیت آن است که کشورهای ثروتمند باید با انرژی کمتری زندگی کنند. به مراتب کمتر.
ما چگونه می‌توانیم چنین سناریویی را مدیریت کنیم؟ واقعیت آن است که در اقتصاد موجود هرج و مرج محض بوجود خواهد آمد. هزینه انرژی سر به آسمان خواهد زد. مردم قادر به خرید اجناس ضروری نخواهند بود. کار و کاسبی فرو می‌پاشد، بیکاری افزایش پیدا می‌کند. کاپیتالیسم- که تنها برای سرپا ماندن وابسته به رشد دائمی‌ است- از نظر ساختاری قادر به برپا داشتن چنین انتقالی نیست.
خوشبختانه راه دیگری وجود دارد. این امکان وجود دارد تا بتوان افزایش دما را زیر ۱.۵ درجه نگه داشت، اما برای اینکار لازم است تا ما خود را به یک حالت اضطراری انتقال دهیم و با خود درمورد واقعیت آنچه که باید تغییر پیدا کند، روراست و صادق باشیم. از افسانه‌ها دست برداریم.
نخست باید صنعت سوخت فسیلی و کمپانی‌های انرژی را ملی کنیم، آنها را مانند هرگونه خدمات دیگر تحت کنترل عمومی بگذاریم. اینکار به ما اجازه خواهد داد تا تولید سوخت فسیلی را کاهش دهیم و از آن بر طبق برنامه‌های زمانی مبتنی بر واقعیت‌های علمی استفاده کنیم، بدون جدال مداوم با سرمایه فسیلی و تبلیغات آنها. این همچنین به ما امکان می‌دهد تا از هرج و مرج قیمت‌ها مصون بمانیم و با سهمیه‌بندی انرژی را آنجا مصرف کنیم که بیشترین نیاز به آن وجود دارد و خدمات ضروری را از اینراه سرپا نگه داریم. همزمان بایست بخش‌های کمتر ضروری از اقتصاد را کاهش دهیم تا تقاضای افراطی انرژی کمتر شود: خودروهای شاسی‌بلند، جت‌های خصوصی، مسافرت‌های هوایی تجاری، تولید صنعتی گوشت گاو و خوک، صنعت تولید پوشاک کم‌دوام (fast fashion)، تبلیغات، تولید برنامه‌ریزی شده محصولات کم‌دوام، پروژه‌های بلندپروازانه نظامی و غیره. ما باید اقتصاد را بر آنچه که برای رفاه انسان و ثبات محیط‌زیستی مورد نیاز است تمرکز دهیم و نه بر منفعت شرکت‌ها.
دوم اینکه ما باید از مردم در ایجاد یک تضمین اجتماعی محکم پشتیبانی کنیم. باید سیستم مراقبت‌ بهداشتی همگانی، مسکن، آموزش، حمل و نقل، آب، انرژی و اینترنت را تضمین کنیم تا هر کس به منابع لازم برای زندگی خوب دسترسی داشته باشد. و با کاهش تولیدات صنعتی غیرضروری ما باید ساعات کار هفتگی را کوتاه کنیم، تا کار ضروری بطور مساوی تقسیم شود و برای اطمینان از دسترسی همه به معیشت مناسب شغل‌های دائمی و اتحادیه‌ای که هزینه زندگی را پرداخت می‌کنند(climate job guarantee)، تضمین کنیم- با یک درآمد پایه‌ای برای آنها که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند کار کنند. این اصل یک انتقال عادلانه است.

🔷️ ادامه دارد ...

#جهانگرمایی
#تغییرات_اقلیمی
#اجلاس_گلاسکو
#آخرین_انقراض

https://t.me/darvishnameh/9907
🔻اگر ما با تغییرات آب و هوایی مانند یک شرایط اضطراری برخورد کنیم!🔻

یادداشتی به قلم: Jason Hickel

بخش سوم و پایانی:

🇮🇷
@darvishnameh

چگونه می‌توانیم هزینه تضمین اجتماعی را تأمین کنیم؟ هر دولتی که دارای حاکمیت پولی باشد، می‌تواند با انتشار ارز ملی این را تأمین کند. یک تسهیل کَمّی، اما اینبار برای مردم و سیاره. این درمورد کشورهایی با درآمد بالا صدق می‌کند. نکته مهم اینجا پیشگیری از هرگونه خطر تورم است، همچنین بایست قدرت خرید ثروتمندان را بکاهیم. و این ما را به نکته کلیدی بعدی می‌رساند.
سوم مالیات برای ثروتمندان است. همانطور که توما پیکتی، اقتصاددان فرانسوی می‌گوید، کاهش قدرت خرید ثروتمندان تنها راه موثر برای کاهش مصرف انرژی است. این ممکن است که رادیکال به نظر بیاید، اما اینطور تصور کنید: این غیرمنطقی و خطرناک است که بخواهیم در میانه شرایط اضطراری اقلیمی به حمایت از یک طبقه (اجتماعی) پرمصرف ادامه دهیم. ما نمی‌توانیم به آنها اجازه دهیم که انرژی را بسیار فراتر از آنچه هر کسی به اندازه معقول به آن نیاز دارد، مصرف کنند. چطور می‌توانیم اینکار را انجام دهیم؟ یک راه ارائه مالیات بر سرمایه است. کار را به جایی رساندن تا ثروتمندان به فروش دارائی‌هایی که مازاد بر نیازهای واقعی هستند، تشویق شوند. همچنین می‌توانیم یک سیاست درآمد حداکثری را ارائه دهیم به اینصورت که هر چیزی بالاتر از یک مرز تعیین شده با نرخ ۱۰۰٪ مالیات روبرو شود. علاوه بر قطع مصرف افراطی در رأس، این راه موجب کاهش نابرابری و از بین بردن قدرت الیگارشی که سیاست‌های ما را آلوده می‌کند خواهد شد.
چهارم، ما برای دستیابی به هدفهای اکولوژیکی نیاز به یک بسیج عمومی گسترده داریم. ما باید ظرفیت انرژی‌های تجدیدپذیر خود را توسعه دهیم، حمل و نقل عمومی را گسترده کنیم، ساختمان‌ها را عایق‌بندی و اکوسیستم را احیا کنیم. این به سرمایه‌گذاری عمومی و البته به نیروی کار نیاز دارد. آنچه که بخودی خود و به آسانی انجام نمی‌شود. و این جایی‌ست که موضوع شغل‌های دائمی که زندگی را تضمین می‌کنند (climate job guarantee) به میان می‌آید. تضمین شغل موجب می‌شود که هر کس بخواهد، بتواند برای شرکت در مهم‌ترین پروژه جمعی نسل ما، در انجام کارهای شرافتمندانه و از دیدگاه اجتماعی ضروری، با دستمزد کافی برای زندگی آموزش ببیند.
در آخر ما به تعهدی محکم به جبران خسارت‌های اقلیمی نیاز داریم. کشورهای ثروتمند جو زمین را برای غنی‌سازی خود به استعمار درآورده‌اند، درحالیکه بالاترین هزینه‌ها را به جنوب تحمیل می‌کنند. این کار دزدی هست؛ دزدی جو مشترکی که همه ما به آن وابسته هستیم و باید آنرا تعمیر کنیم. ما باید از خواهران و برادران‌مان در جنوب حمایت کنیم که هم اکنون بار سنگین فاجعه‌ای را تحمل می‌کنند که در شکل گرفتن آن نقش کمتری داشته‌اند. این بایست شامل سیاست لغو بدهی باشد تا کشورهای فقیرتر ناچار نباشند منابع محدود خود را صرف پاسخگویی به بانک‌های بزرگ کنند و بجای آن بتوانند بر رفع نیازهای مردم تمرکز داشته باشند. و تکنولوژی‌های تجدیدپذیر بایست بطور رایگان در اختیار کشورهایی قرار بگیرند که قدرت خرید آنها را ندارند؛ در صورت نیاز با صرفنظر کردن از حق ثبت اختراع برای سریعترین راه انتقال انرژی در سراسر دنیا.
چنین دنیایی به چه شکل خواهد بود؟ ترس ما به امیدواری و همبستگی تبدیل خواهند شد. ما شور و شوق و رفاقت متقابل را حس خواهیم کرد که بخشی از چیزی بزرگ، چیزی دگرگون‌کننده و با‌هم بودن است. جامعه ما عادلانه‌تر خواهد بود و فقر به گذشته تعلق خواهد گرفت. اقتصاد ما بجای انباشتن سرمایه‌های بی‌پایان، پیرامون نیازهای انسانی و تاب‌آوری شکل می‌گیرد. و مهم‌تر از همه، انتشار گازهای گلخانه‌ای بسرعت کاهش پیدا می‌کند، سال به سال، پس از سالها شکست. سیاره ما شروع به بهبودی خواهد کرد.
با این وجود بعید است که هر دولتی بدلیل ترس از ضرر حاضر باشد به تنهایی گام‌های لازم را بردارد. ممکن است تعدادی کشور مترقی اینکار را انجام دهند که می‌تواند راه را برای آینده هموار کند. اما در نهایت ما نیاز به عملکرد‌ هماهنگ‌شده داریم و بهمین دلیل «معاهده عدم گسترش سوخت‌های فسیلی» بسیار مهم است. ما می‌دانیم که تنها راهی که دولت‌ها می‌توانند سلاح‌های هسته‌ای را حذف کنند، یک توافق همگانی‌ و انجام مشترک است؛ در مورد سوخت‌های فسیلی هم همینطور.
از این طریق می‌توانیم فروپاشی اقلیمی را متوقف کنیم. آنچه که بخودی خود صورت نمی‌گیرد. مودبانه از طبقه حاکم برای عملکرد خواهش کردن بجایی نمی‌رسد، این امر مستلزم مبارزه فوق‌العاده‌ای علیه کسانی‌ست که از شرایط موجود بهره می‌برند- مانند هر جنبشی که تا کنون دنیار تغییر داده، از جنبش حقوق مدنی گرفته تا جنبش ضد استعمار.

#جهانگرمایی
#تغییرات_اقلیمی
#اجلاس_گلاسکو
#آخرین_انقراض

https://t.me/darvishnameh/9908