👆👆👆 برگزاری #نخستین_جشنواره_ملی_موسیقی_سبز، بی شک یک رویداد منحصربه فرد؛ نه فقط در مقیاسی ملّی، بل منطقه ای و جهانی است.
✅ کشوری که برخوردار از فرهنگ و ادبیاتی کهن و فاخر در دفاع از آموزه های محیط زیستی است؛ کشوری که #فردوسی، #نظامی_گنجوی، #ابوالحسن_خرقانی، #وحشی_بافقی ... و #سهراب_سپهری را دارد؛ باید نشان دهد که برخوردار از هنرمندان، خوانندگان و موسیقی دانانی ژرف اندیش و طبیعت دوست است که می توانند با پشتیبانی از چنین پس زمینه ای، انقلابی بزرگ و جنبشی درخور در چینش نگاه آدمیان به طبیعت بیافرینند.
✅ خوشبختانه همانطور که بارها تاکید شده، در برگزاری این رویداد منحصربه فرد هنری/محیط زیستی؛ هرگز نیاز به اختصاص اعتباری مادی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست نبوده؛ بلکه #دفتر_مشارکتهای_مردمی این سازمان با شناسایی و مشارکت واقعی هنرمندان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی که به ایفای مسوولیتهای اجتماعی خود در حوزه محیط زیست و هنر علاقه مند بودند، می کوشد تا جشنواره ای مردمی را به ایران و دنیا معرفی کند؛ جشنواره ای که نظیری در جهان نداشته و مهم ترین هدف و پیامش این است:
🔴 گذشت دوران #ارعاب، #تهدید، #جریمه و استفاده از #منطق_سرنیزه و #گلوله_های_سربی! راز ماندگاری و حراست شایسته از طبیعت ایران، پرورش انسانهایی است که به زیستن در چنین سرزمینی عشق ورزیده و نگاه شان به مواهب طبیعی وطن، چون نگاه شان به ارزشها و فضیلتهای غیرقابل معامله زندگیشان است.
📢 قابل توجه دوستان عزیز محیط زیستی ام:
هشیار باشید که گروهی به نام دلسوزی برای طبیعت و پرداختن به مشکلات واقعی آن، از جمله نجات جلگه خوزستان، حراست از زاگرس، بازگرداندن بختِ حیات به بختگان، پایان دادن به پریشان حالی مردم حاشیه دریاچه پریشان، مهار دلِ خون گاوخونی و بازگرداندن طراوات به ارومیه، هامون، جازموریان و ... مشغول ریختن اشک تمساح از آن سوی مرزها بوده و خود در هیبت #سرداران_کیبوردنشین_مجازی، شعار "عمل" سر داده اند!
✅ به آن دانشمندان ناراضی و از خودراضی پیغام می دهم که #شرط_تردامنی، حضور در این آب و خاک و جنگیدن برای اعتلای توان تاب آوری طبیعت وطن، در خاک وطن و در کنار هموطنان است و نه دروغ پراکنی و استفاده از ادبیاتی غیربهداشتی که هرگز یک کنشگر واقعی محیط زیست از آنها استفاده نمی کند.
✅ ما باید به آن گروه از هنرمندان و موسیقیدانان فرزانه ای که بی چشمداشت قدم در این راه نهاده اند، قوت قلب داده و نشان دهیم که قدر کار بزرگی را که می خواهند انجام دهند، می دانیم، نه اینکه سوزن و میخ در این مسیر ناهموار پخش کنیم. بی گمان چنین رفتارهایی خیانت علیه طبیعتی است که مام ماست و بر گردن همه ما حق دارد.
🔴 همین و تمام.
@darvishnameh
✅ کشوری که برخوردار از فرهنگ و ادبیاتی کهن و فاخر در دفاع از آموزه های محیط زیستی است؛ کشوری که #فردوسی، #نظامی_گنجوی، #ابوالحسن_خرقانی، #وحشی_بافقی ... و #سهراب_سپهری را دارد؛ باید نشان دهد که برخوردار از هنرمندان، خوانندگان و موسیقی دانانی ژرف اندیش و طبیعت دوست است که می توانند با پشتیبانی از چنین پس زمینه ای، انقلابی بزرگ و جنبشی درخور در چینش نگاه آدمیان به طبیعت بیافرینند.
✅ خوشبختانه همانطور که بارها تاکید شده، در برگزاری این رویداد منحصربه فرد هنری/محیط زیستی؛ هرگز نیاز به اختصاص اعتباری مادی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست نبوده؛ بلکه #دفتر_مشارکتهای_مردمی این سازمان با شناسایی و مشارکت واقعی هنرمندان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی که به ایفای مسوولیتهای اجتماعی خود در حوزه محیط زیست و هنر علاقه مند بودند، می کوشد تا جشنواره ای مردمی را به ایران و دنیا معرفی کند؛ جشنواره ای که نظیری در جهان نداشته و مهم ترین هدف و پیامش این است:
🔴 گذشت دوران #ارعاب، #تهدید، #جریمه و استفاده از #منطق_سرنیزه و #گلوله_های_سربی! راز ماندگاری و حراست شایسته از طبیعت ایران، پرورش انسانهایی است که به زیستن در چنین سرزمینی عشق ورزیده و نگاه شان به مواهب طبیعی وطن، چون نگاه شان به ارزشها و فضیلتهای غیرقابل معامله زندگیشان است.
📢 قابل توجه دوستان عزیز محیط زیستی ام:
هشیار باشید که گروهی به نام دلسوزی برای طبیعت و پرداختن به مشکلات واقعی آن، از جمله نجات جلگه خوزستان، حراست از زاگرس، بازگرداندن بختِ حیات به بختگان، پایان دادن به پریشان حالی مردم حاشیه دریاچه پریشان، مهار دلِ خون گاوخونی و بازگرداندن طراوات به ارومیه، هامون، جازموریان و ... مشغول ریختن اشک تمساح از آن سوی مرزها بوده و خود در هیبت #سرداران_کیبوردنشین_مجازی، شعار "عمل" سر داده اند!
✅ به آن دانشمندان ناراضی و از خودراضی پیغام می دهم که #شرط_تردامنی، حضور در این آب و خاک و جنگیدن برای اعتلای توان تاب آوری طبیعت وطن، در خاک وطن و در کنار هموطنان است و نه دروغ پراکنی و استفاده از ادبیاتی غیربهداشتی که هرگز یک کنشگر واقعی محیط زیست از آنها استفاده نمی کند.
✅ ما باید به آن گروه از هنرمندان و موسیقیدانان فرزانه ای که بی چشمداشت قدم در این راه نهاده اند، قوت قلب داده و نشان دهیم که قدر کار بزرگی را که می خواهند انجام دهند، می دانیم، نه اینکه سوزن و میخ در این مسیر ناهموار پخش کنیم. بی گمان چنین رفتارهایی خیانت علیه طبیعتی است که مام ماست و بر گردن همه ما حق دارد.
🔴 همین و تمام.
@darvishnameh
Forwarded from نوج🌱
«گاه زخمی که به پا داشته ام
زیر و بم های زمین را به من آموخته است.»
(#سهراب_سپهری)
مدرسه طبیعت؛ تجربه ی تفریح یا تجربه ی زندگی؟
آیا مدرسه طبیعت جایی ست که قرار است در آن کودک تجربیاتی صرفاً از جنس لذت و تفریح داشته باشد؟ می گوییم مدرسه طبیعت مدرسه زندگی است. سؤال اینجاست که زندگی چیست؟ دعوتتان می کنم یک برش از «زندگی» بزنید. زندگی ما را چه چیزهایی می سازند؟ فقط لذت و تفریح یا تجربیات ساده و رنگارنگی که ریشه در واقعیت وجودی مان دارند؟ شادی، غم، گرسنگی، سیری، تشنگی، سیرابی، لذت، پیروزی، تفریح، شکست، دوستی، دعوا و... ما با این مفاهیم از روز ازل آشنایی داریم و هر روز تجربه شان می کنیم. و این است زندگی...
یک مثال. کودک در مدرسه طبیعت به کرات زخمی شدن را تجربه می کند. البته مراقبت از کودکان رأس وظایف ما تسهیلگران است و از آن گذشته، طراحی فضاهای مدرسه طبیعت به گونه ای نیست که کودک آسیب جدی ببیند. شما اگر به ارتفاع و عمق فضاهای بازی و به عملکرد تسهیلگران در کارگاهها دقت کنید، در می یابید که ایمنی کودک اولویت نخست را داراست. حالا برگردیم به «زخم». بیایید از یک دریچه ی تازه به زخم و زخمی شدن کودک نگاه کنیم. ببینیم در فرآیند زخم برداشتن تا التیام، کودک چه تجربیاتی را پشت سر می گذارد. زخم ها غالباً در اثر زمین خوردن یا برخورد با یک شیء اتفاق می افتند. زخم فارغ از درد و رنج و گریه، سبب ساز برقراری یک رابطه تازه بین کودک و بدنش می گردد. زخم زمینه ساز «شناخت» می شود. شناخت از حدود توانایی ها و عملکرد آن عضو، شناخت سرعت و دقت لازم و مناسب در موقعیت های مشابه، شناخت مفهوم درد و التیام. و همچنین رشد عصبی ناحیه ی زخم. حالا به کودکی بنگریم که دقیقه هایی طولانی، گوشه ای نشسته و به جای زخمی که روی بدنش مانده نگاه می کند. این کودک هر روز به آن نقطه خیره می شود و ذهنش تمام آن مجموعه شناخت ها را مرور می کند. این کودک هر روز نظاره گر تلاش بی وقفه سلولهایی ست که دست به دست هم داده اند تا او خوب شود. او می بیند که چگونه از ورای پوست خراشیده اش پوستی تازه و جوان سر بر آورده است. او بسته شدن شکاف پوست را روز به روز دنبال می کند. چه نوازشها که آن عضو را نکرده و چه حرفها که با او نزده است. این کودک اینک عاشق آن عضو از بدنش شده است. یک زخم سبب ساز یک رابطه ی عاشقانه بین او و بدنش شد. مثالهای متعددی می توان آورد که همگی در کودک باعث شناخت جسم و عملکرد اندام می شوند. مانند گل شدن، خیس شدن، دعوا کردن و... و همه ی اینها وقتی در بستر «بازی» رخ می دهند، زمینه ساز رشد واقعی در کودک می شوند.
خطاب به پدران و مادران عزیز، فرزندتان را تنها برای تفریح و سرگرمی به مدرسه طبیعت نبرید! آن جا را برای این نساخته اند که به کودک فقط «خوش بگذرد». اگر فقط این هدف را دارید، پارکها و شهربازی ها مکانهای مناسب تری اند! این جا جایی ست که کودک تجربیاتی از جنس زندگی می کند. بار دیگر به برشی که از زندگی تان زده اید نگاه کنید. بله، اینجا کودک مجموع این مفاهیم را تجربه می کند، به حد توان واقعی و میزان حضورش. در مدرسه طبیعت، کودک «مهارت های خاص» را نمی آموزد، این جا کودک یک انسان ویژه نمی شود. اتفاقاً این جا کودک یک «انسان معمولی» می شود. دنیای ما به شدت محتاج آدم های معمولی است. آدم هایی که توان دوست داشتن و دوست داشته شدن را از دست نداده باشند، انسان هایی که توان غمخواری و مهربانی با زمین و زمان از کف شان نرفته باشد. انسان های معمولی ای که تخصص شان مانع خلاقیت شان نمی شود. انسانهایی که تا می توانسنتد زمین خورده و برپاخاسته اند. آدم هایی که به اندازه ی کافی «زند گی کرده اند» و راه و رسم اش را فراگرفته اند.
پدر و مادرهای گرامی، اگر تصمیم تان را برای حضور فرزندتان در مدرسه طبیعت گرفته اید، سعی کنید بیشترین زمان ممکن را به او برای بودن در آن جا بدهید. به تجربه دریافته ایم، کودکانی که حضور مستمر و منظم تری در مدرسه طبیعت دارند، فرصت های رشد و یادگیری به مراتب بیشتری دارند نسبت به کودکانی که هر از گاهی به مدرسه طبیعت می آیند. بگذارید حد این حضور را خود کودک تعیین کند. بیش و پیش از او برای زخم ها، شکست ها و دعواهایش غمگین نشوید. کودکان عموماً بعد از زخمی شدن و تجربیات تلخی از این دست، دوباره می خواهند به همان فضا برگردند و کمتر کودکی به بهانه ی یک زخم قید حضور در مدرسه طبیعت را می زند. این نشانگر این است که اثر حقیقی این تجربه به شکل «رضایت» در او باقی مانده است. او دارد این جا زندگی اش را می کند. فرصت زندگی در مدرسه طبیعت را اگر می توانید هر روز به او بدهید. بهتر است نوار حضور و تجربیات او قطع نشود. تداوم و ارتباط تجربه ها با همدیگر، ارزش این حضور را دوچندان می کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
زیر و بم های زمین را به من آموخته است.»
(#سهراب_سپهری)
مدرسه طبیعت؛ تجربه ی تفریح یا تجربه ی زندگی؟
آیا مدرسه طبیعت جایی ست که قرار است در آن کودک تجربیاتی صرفاً از جنس لذت و تفریح داشته باشد؟ می گوییم مدرسه طبیعت مدرسه زندگی است. سؤال اینجاست که زندگی چیست؟ دعوتتان می کنم یک برش از «زندگی» بزنید. زندگی ما را چه چیزهایی می سازند؟ فقط لذت و تفریح یا تجربیات ساده و رنگارنگی که ریشه در واقعیت وجودی مان دارند؟ شادی، غم، گرسنگی، سیری، تشنگی، سیرابی، لذت، پیروزی، تفریح، شکست، دوستی، دعوا و... ما با این مفاهیم از روز ازل آشنایی داریم و هر روز تجربه شان می کنیم. و این است زندگی...
یک مثال. کودک در مدرسه طبیعت به کرات زخمی شدن را تجربه می کند. البته مراقبت از کودکان رأس وظایف ما تسهیلگران است و از آن گذشته، طراحی فضاهای مدرسه طبیعت به گونه ای نیست که کودک آسیب جدی ببیند. شما اگر به ارتفاع و عمق فضاهای بازی و به عملکرد تسهیلگران در کارگاهها دقت کنید، در می یابید که ایمنی کودک اولویت نخست را داراست. حالا برگردیم به «زخم». بیایید از یک دریچه ی تازه به زخم و زخمی شدن کودک نگاه کنیم. ببینیم در فرآیند زخم برداشتن تا التیام، کودک چه تجربیاتی را پشت سر می گذارد. زخم ها غالباً در اثر زمین خوردن یا برخورد با یک شیء اتفاق می افتند. زخم فارغ از درد و رنج و گریه، سبب ساز برقراری یک رابطه تازه بین کودک و بدنش می گردد. زخم زمینه ساز «شناخت» می شود. شناخت از حدود توانایی ها و عملکرد آن عضو، شناخت سرعت و دقت لازم و مناسب در موقعیت های مشابه، شناخت مفهوم درد و التیام. و همچنین رشد عصبی ناحیه ی زخم. حالا به کودکی بنگریم که دقیقه هایی طولانی، گوشه ای نشسته و به جای زخمی که روی بدنش مانده نگاه می کند. این کودک هر روز به آن نقطه خیره می شود و ذهنش تمام آن مجموعه شناخت ها را مرور می کند. این کودک هر روز نظاره گر تلاش بی وقفه سلولهایی ست که دست به دست هم داده اند تا او خوب شود. او می بیند که چگونه از ورای پوست خراشیده اش پوستی تازه و جوان سر بر آورده است. او بسته شدن شکاف پوست را روز به روز دنبال می کند. چه نوازشها که آن عضو را نکرده و چه حرفها که با او نزده است. این کودک اینک عاشق آن عضو از بدنش شده است. یک زخم سبب ساز یک رابطه ی عاشقانه بین او و بدنش شد. مثالهای متعددی می توان آورد که همگی در کودک باعث شناخت جسم و عملکرد اندام می شوند. مانند گل شدن، خیس شدن، دعوا کردن و... و همه ی اینها وقتی در بستر «بازی» رخ می دهند، زمینه ساز رشد واقعی در کودک می شوند.
خطاب به پدران و مادران عزیز، فرزندتان را تنها برای تفریح و سرگرمی به مدرسه طبیعت نبرید! آن جا را برای این نساخته اند که به کودک فقط «خوش بگذرد». اگر فقط این هدف را دارید، پارکها و شهربازی ها مکانهای مناسب تری اند! این جا جایی ست که کودک تجربیاتی از جنس زندگی می کند. بار دیگر به برشی که از زندگی تان زده اید نگاه کنید. بله، اینجا کودک مجموع این مفاهیم را تجربه می کند، به حد توان واقعی و میزان حضورش. در مدرسه طبیعت، کودک «مهارت های خاص» را نمی آموزد، این جا کودک یک انسان ویژه نمی شود. اتفاقاً این جا کودک یک «انسان معمولی» می شود. دنیای ما به شدت محتاج آدم های معمولی است. آدم هایی که توان دوست داشتن و دوست داشته شدن را از دست نداده باشند، انسان هایی که توان غمخواری و مهربانی با زمین و زمان از کف شان نرفته باشد. انسان های معمولی ای که تخصص شان مانع خلاقیت شان نمی شود. انسانهایی که تا می توانسنتد زمین خورده و برپاخاسته اند. آدم هایی که به اندازه ی کافی «زند گی کرده اند» و راه و رسم اش را فراگرفته اند.
پدر و مادرهای گرامی، اگر تصمیم تان را برای حضور فرزندتان در مدرسه طبیعت گرفته اید، سعی کنید بیشترین زمان ممکن را به او برای بودن در آن جا بدهید. به تجربه دریافته ایم، کودکانی که حضور مستمر و منظم تری در مدرسه طبیعت دارند، فرصت های رشد و یادگیری به مراتب بیشتری دارند نسبت به کودکانی که هر از گاهی به مدرسه طبیعت می آیند. بگذارید حد این حضور را خود کودک تعیین کند. بیش و پیش از او برای زخم ها، شکست ها و دعواهایش غمگین نشوید. کودکان عموماً بعد از زخمی شدن و تجربیات تلخی از این دست، دوباره می خواهند به همان فضا برگردند و کمتر کودکی به بهانه ی یک زخم قید حضور در مدرسه طبیعت را می زند. این نشانگر این است که اثر حقیقی این تجربه به شکل «رضایت» در او باقی مانده است. او دارد این جا زندگی اش را می کند. فرصت زندگی در مدرسه طبیعت را اگر می توانید هر روز به او بدهید. بهتر است نوار حضور و تجربیات او قطع نشود. تداوم و ارتباط تجربه ها با همدیگر، ارزش این حضور را دوچندان می کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
🚲خود را آماده کنید برای دوچرخه ای ترین رویداد سال!🚲
🇮🇷: @darvishnameh
1⃣ برای تماشای ۳ عکس منتخب از دید مردم به این نشانی مراجعه فرمایید:
👇
https://instagram.com/p/Bjt0qmWHyWo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=nn1xw85g5p90
2⃣ همچنین برای شرکت در مراسم رسمی #روز_جهانی_دوچرخه که از ساعت ۹ صبح روز دوشنبه، ۲۱ خرداد در محل تالار اجتماعات #آکادمی_ملی_المپیک برگزار خواهد شد، لطفاً نام و نشان خود را به این شماره - آقای امیر ستاری راد - پیامک فرمایید:
☎️: 0938 755 5005
3⃣ یکی از مراسم جالب این روز، تقدیر از #مهدی_جمالی_نژاد شهردار موفق و اهل رکاب شهرهای #اصفهان و #یزد خواهد بود؛ از معدود مدیرانی که شبیه حرفهای قشنگش زندگی می کند. همچنین از برندگان عکسهای منتخب، #احسان_منصوریان عزیز و خانواده دوچرخه سوارش که با رکاب ایرانگردی می کنند، #محمد_بختیاری و ... سزاوارانه قدردانی خواهد شد.
🇮🇷: @darvishnameh
1⃣ برای تماشای ۳ عکس منتخب از دید مردم به این نشانی مراجعه فرمایید:
👇
https://instagram.com/p/Bjt0qmWHyWo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=nn1xw85g5p90
2⃣ همچنین برای شرکت در مراسم رسمی #روز_جهانی_دوچرخه که از ساعت ۹ صبح روز دوشنبه، ۲۱ خرداد در محل تالار اجتماعات #آکادمی_ملی_المپیک برگزار خواهد شد، لطفاً نام و نشان خود را به این شماره - آقای امیر ستاری راد - پیامک فرمایید:
☎️: 0938 755 5005
3⃣ یکی از مراسم جالب این روز، تقدیر از #مهدی_جمالی_نژاد شهردار موفق و اهل رکاب شهرهای #اصفهان و #یزد خواهد بود؛ از معدود مدیرانی که شبیه حرفهای قشنگش زندگی می کند. همچنین از برندگان عکسهای منتخب، #احسان_منصوریان عزیز و خانواده دوچرخه سوارش که با رکاب ایرانگردی می کنند، #محمد_بختیاری و ... سزاوارانه قدردانی خواهد شد.
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . ✌🚲 معرفی سه عکس برتر و مراسم تقدیر در آکادمی علمی المپیک🚲✌ . ✒با سپاس از همه عزیزانی که به نگارنده برای انتخاب برترین عکس در نخستین یادمان #روز_جهانی_دوچرخه کمک کردند، ضمن تبریک به آقای #نوید_نوشادی، خانم #هانا_کامکار و خانم #نسیم_یادگار برای به تصویر…
🔹ریشههای حیوانآزاری را چگونه میتوان در جامعه امروز ایران مهار کرد؟🔹
🇮🇷: @darvishnameh
✍ عصر امروز - چهارشنبه، ۱۲تیر - به همراه محیطبان جواد سلیاری در برنامه فرمول یک، درباره دلایل تشدید حیوانآزاری، چگونگی مهارش، مدارس طبیعت و کارکردهای آن، توجیه اقتصادی نداشتنِ مهار آتشسوزی در جنگلهای ایران و سخنان شگفتآور عیسی کلانتری، طولانیشدن مراحل تدوین قانون منع حیوانآزاری، گفتگوی تاریخی #سهراب_سپهری و #احمد_شاملو و مشکل زباله در شمال کشور به مدت ۴۵دقیقه گفتگو کردیم که مشروح این برنامه در نشانی زیر قابل دانلود است:
#منع_حیوانآزاری
#مدارس_طبیعت
#علی_ضیاء
#فرمول_یک
#جواد_سلیاری
#عیسی_کلانتری
#سوادکوه
#اسیدپاشی
http://telewebion.com/episode/2065056
🇮🇷: @darvishnameh
✍ عصر امروز - چهارشنبه، ۱۲تیر - به همراه محیطبان جواد سلیاری در برنامه فرمول یک، درباره دلایل تشدید حیوانآزاری، چگونگی مهارش، مدارس طبیعت و کارکردهای آن، توجیه اقتصادی نداشتنِ مهار آتشسوزی در جنگلهای ایران و سخنان شگفتآور عیسی کلانتری، طولانیشدن مراحل تدوین قانون منع حیوانآزاری، گفتگوی تاریخی #سهراب_سپهری و #احمد_شاملو و مشکل زباله در شمال کشور به مدت ۴۵دقیقه گفتگو کردیم که مشروح این برنامه در نشانی زیر قابل دانلود است:
#منع_حیوانآزاری
#مدارس_طبیعت
#علی_ضیاء
#فرمول_یک
#جواد_سلیاری
#عیسی_کلانتری
#سوادکوه
#اسیدپاشی
http://telewebion.com/episode/2065056
تلوبیون
۱۲ تیر ۱۳۹۸ - فرمول یک | شبکه ۱ - 12 تیر 1398
۱۲ تیر ۱۳۹۸ - فرمول یک | شبکه ۱ - 12 تیر 1398 ، تلوبیون مرجع پخش زنده شبکه های تلویزیون ، دانلود رایگان فیلم ایرانی و خارجی ، دانلود انیمیشن و کارتن ، سریال آرشیو و برناهه های صدا و سیما - 17:40
♦️حیوانآزاری، مقدمه انسانآزاری است!♦️
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ حال و روزِ آدمهای یک شهر را میتوان از روزگارِ سگها، گربهها و پرندگان در آن شهر دریافت. اگر شمارِ سگها و گربههای مجروح، معلول و آسیبدیده در خیابانها زیاد به چشم میآیند؛ اگر تفریح کودکان شهر، سنگپرانی به سگها و لگدزدن به گربهها و نشانهرفتن با تیرکمان به سمت پرندههاست؛ شکی نیست که ریسک سرمایهگذاری در چنین جامعهای بالا، نزاعهای خیابانی رو به افزایش و بزهکاریهای اجتماعی، تجاوز و اسیدپاشی بسیار محتمل است.
2️⃣ یادمان باشد: جامعهای که در آن پستترین رفتارهای آدمها با صفتهایی حیوانی توصیف میشود، هرگز در مسیر پایداری، نشاط و کاهش خشونت حرکت نمیکند. ضمن دعوت به دقت در گفتگوی تاریخی #سهراب_سپهری و #احمد_شاملو، بیاییم از امروز عهد بربندیم که دیگر نخواهیم گفت: الاغ نفهم، کفتار پیر، کرکس لاشخور، روباه مکار، سگ نجس، گربهصفت، خرس گنده، خفاش شب، جغد شوم، مرغمغز، گراز زیانکار و ...
3️⃣ مهربانی با حیوانات به معنی اهلیکردنِ آنها نیست! آنهایی که با غذادادنِ افراطی به پرندگان و روباه و دیگر وحوش، ترسشان را از جامعه انسانی میریزند، مقدمه آسیبپذیری و مرگِ آن وحوش را تسریع کردهاند. به رفتار طبیعی حیوانات احترام نهیم، گربهای که دچار چاقی و کمتحرکی شده، چگونه انتظار داریم تا جمعیت جوندگان در شهر را کنترل کند؟ حتی مهربانی افراطی و بدون شرط به فرزند هم او را بیانگیزه برای کسب دانش و مهارت کرده و درنهایت به سربارِ جامعه بدل میسازد. به قول مولانا: "آب کمجو، تشنگی آور به دست؛ تا بجوشد آبت از بالا و پست". حیوانات حرمت میخواهند و اجازه زیستن به طبیعیترین و آزادانهترین شکل ممکن. اگر با حیوانی مجروح، بیمار، تشنه و یا ضعیف مواجه شدیم، وظیفه انسانی ما، تیمار ایشان تا بهبودی و رهاسازی آنهاست.
4️⃣ خلاصه اینکه در سرزمینی که گیاهان و جانورانش از حقِ زیستن و حرمت حیات برخوردار نباشند و به بهانه تفریح، #سنگسار یا گلولهباران شوند، راز و نیازِ مردمانش به آسمان نمیرسد. "جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ؛ که هرچیزی به جای خویش نیکوست."
#قانون_منع_حیوان_آزاری_را_تصویب_کنید
#نه_به_حیوان_آزاری🚫
https://instagram.com/p/Bzq6B8TFVHX/?igshid=2qe1l79tzfdj
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ حال و روزِ آدمهای یک شهر را میتوان از روزگارِ سگها، گربهها و پرندگان در آن شهر دریافت. اگر شمارِ سگها و گربههای مجروح، معلول و آسیبدیده در خیابانها زیاد به چشم میآیند؛ اگر تفریح کودکان شهر، سنگپرانی به سگها و لگدزدن به گربهها و نشانهرفتن با تیرکمان به سمت پرندههاست؛ شکی نیست که ریسک سرمایهگذاری در چنین جامعهای بالا، نزاعهای خیابانی رو به افزایش و بزهکاریهای اجتماعی، تجاوز و اسیدپاشی بسیار محتمل است.
2️⃣ یادمان باشد: جامعهای که در آن پستترین رفتارهای آدمها با صفتهایی حیوانی توصیف میشود، هرگز در مسیر پایداری، نشاط و کاهش خشونت حرکت نمیکند. ضمن دعوت به دقت در گفتگوی تاریخی #سهراب_سپهری و #احمد_شاملو، بیاییم از امروز عهد بربندیم که دیگر نخواهیم گفت: الاغ نفهم، کفتار پیر، کرکس لاشخور، روباه مکار، سگ نجس، گربهصفت، خرس گنده، خفاش شب، جغد شوم، مرغمغز، گراز زیانکار و ...
3️⃣ مهربانی با حیوانات به معنی اهلیکردنِ آنها نیست! آنهایی که با غذادادنِ افراطی به پرندگان و روباه و دیگر وحوش، ترسشان را از جامعه انسانی میریزند، مقدمه آسیبپذیری و مرگِ آن وحوش را تسریع کردهاند. به رفتار طبیعی حیوانات احترام نهیم، گربهای که دچار چاقی و کمتحرکی شده، چگونه انتظار داریم تا جمعیت جوندگان در شهر را کنترل کند؟ حتی مهربانی افراطی و بدون شرط به فرزند هم او را بیانگیزه برای کسب دانش و مهارت کرده و درنهایت به سربارِ جامعه بدل میسازد. به قول مولانا: "آب کمجو، تشنگی آور به دست؛ تا بجوشد آبت از بالا و پست". حیوانات حرمت میخواهند و اجازه زیستن به طبیعیترین و آزادانهترین شکل ممکن. اگر با حیوانی مجروح، بیمار، تشنه و یا ضعیف مواجه شدیم، وظیفه انسانی ما، تیمار ایشان تا بهبودی و رهاسازی آنهاست.
4️⃣ خلاصه اینکه در سرزمینی که گیاهان و جانورانش از حقِ زیستن و حرمت حیات برخوردار نباشند و به بهانه تفریح، #سنگسار یا گلولهباران شوند، راز و نیازِ مردمانش به آسمان نمیرسد. "جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ؛ که هرچیزی به جای خویش نیکوست."
#قانون_منع_حیوان_آزاری_را_تصویب_کنید
#نه_به_حیوان_آزاری🚫
https://instagram.com/p/Bzq6B8TFVHX/?igshid=2qe1l79tzfdj
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . ♦️حیوانآزاری، مقدمه انسانآزاری است!♦️ . 1️⃣ حال و روزِ آدمهای یک شهر را میتوان از روزگارِ سگها، گربهها و پرندگان در آن شهر دریافت. اگر شمارِ سگها و گربههای مجروح، معلول و آسیبدیده در خیابانها زیاد به چشم میآیند؛ اگر تفریح کودکان شهر، سنگپرانی…
🔹️رسم رفاقت؛ گمشدهی امروزِ ما!🔹️
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ در محیطهای دانشگاهی، محافل پژوهشی، بین طلبهها و اساتید حوزوی، در دنیای هنرمندان، قهرمانان و ورزشکاران، در سپهر خبرنگاران و رسانهایها و بین رهبران و مدیران سیاسی ارشد کشور، یک ویژگی مشترک وجود دارد: رقابت ناسالم، کوبیدنِ حریف، پشتِهماندازی، اتهامزنی، قضاوت، تردید و عدم تحمل! این همه ناروایی از کجا میآید و ریشه در کدام لکنت تاریخی/فرهنگی دارد که در نهایت جامعه را متوجه انتشارِ آثاری چون جامعهشناسی نخبهکشی و سقوط سرمایههای اجتماعی میکند تا انسانشناسی یاریگری و فرهنگ واره؟ چرا هرقدر دست را سایهسارِ چشم میکنی و در افقهای دور مینگری؛ از مرام، مسلک، ایثار و رفاقت بزرگانی چون #ابوالحسن_خرقانی، #صفیالدین_اردبیلی، #شمس_تبریزی، #ابوالحاسب_کرجی، #میرداماد و #شیخبهایی کمتر ردی در دنیای معاصر میبینی؟ چرا حتی دو شیخِ نامی حوزه که روزگاری قاضیالقضات مملکت بودهاند هم با ادبیاتی با هم سخن میگویند که انگار ترجمانی بهداشتیتر از گفتگویی چالهمیدانی بین حسنعلی بقالِ سرکوچه با جعفرجنی جوجهکش است؟!
2️⃣ تازهترین آمارهای جهانی حکایت از وقوع بیش از ششمیلیون نزاع سالانه در ایران دارد؛ وضعیت ما دستکم از یکصد و سی کشور جهان از بین صد و شصت کشور مورد بررسی در سال گذشته میلادی بدتر است. همچنین ایرانیان در شمار عصبیترین و افسردهترین ملل جهان طبقهبندی شدهاند. #سلیمان_پاکسرشت در کتابش مینویسد: در مواجهه با این پرسش که تا چه اندازه به مردمی که در سرزمینت زندگی میکنند، اعتماد داری؟ دهدرصدِ ایرانیان پاسخ مثبت میدهند! یعنی اگر مصر در جهان نبود؛ ایرانیان بیاعتمادترین مردمِ جهان به یکدیگر بودند. این بیاعتمادی، این غم، این دورویی، این کمتحملی و این اتهامزنی ریشه در کجا دارد؟!
3️⃣ نگارنده مشکل را در طبقهای میداند که نقش فرهیختگان و بزرگان جامعه را بازی میکنند و یا آنکه دستکم در جای بزرگان تکیه زده و پیوسته طرز رفتار و سلوکشان مورد توجه دوربینهای تلویزیونی و محافل رسانهای است. آنها معلمهای خوبی نیستند و فرسنگها با اسلافی چون میرداماد و شیخبهایی فاصله دارند. آدم از رفتارشان گذشت، آزادگی، خضوع، صبوری و رفاقت را درک نمیکند. در یک کلام جامعهی ما اسیر پزشکانی با موی نامریی است که تخصصشان مو و زیبایی است؛ اسیر ورزشکارانی که سیگار را با سیگار روشن میکنند؛ اسیر هنرمندانی که آثار هنری رقبای خود را ندیده، انکار میکنند و اسیر واعظانی که چون از منبر پایین میآیند، آن کارِ دیگر میکنند.
4️⃣ اجازه دهیم تا مردم، خودشان باشند؛ نظام تشویق و تنبیه را از عیارِ کیفیت نقشآفرینی خارج کنیم و بگذاریم مردم بینقاب در جامعه زندگی کنند. به کیفیتها بها دهیم و نه به محاسن و پوششها و تظاهرات بیرونی. #سهراب میگوید: ساده باشیم ... بگذاریم که احساس هوایی بخورد، پرده را برداریم و به دنبال فصول از سر گلها بپریم ... کارِ ما نیست شناسایی راز گل سرخ؛ کارِ ما شاید این است که در افسونِ گل سرخ شناور باشیم ...
5️⃣ حالِ ما، حالِ دلقکی است که برای تامین هزینهی کفن و دفنِ مادرش، مجبور است بهترین نمایش عمرش را اجرا کند! معلوم است که آن دلقک کم میآورد و حاصلش میشود: شانزدهمیلیون پرونده قضایی برای بیست و دومیلیون خانواده در سال و حکمِ سالانهی بیش از ششصدهزار زندانی جدید. بترسیم از این فروپاشی و فرمان مهربانی، بخشش و صبوری را هر چه سریعتر - عکس ششم - صادر کنیم تا فرصت باقیست ...
#رسم_رفاقت
https://instagram.com/p/B2V_QHBFULv/?igshid=1swjfwl4iq86y
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ در محیطهای دانشگاهی، محافل پژوهشی، بین طلبهها و اساتید حوزوی، در دنیای هنرمندان، قهرمانان و ورزشکاران، در سپهر خبرنگاران و رسانهایها و بین رهبران و مدیران سیاسی ارشد کشور، یک ویژگی مشترک وجود دارد: رقابت ناسالم، کوبیدنِ حریف، پشتِهماندازی، اتهامزنی، قضاوت، تردید و عدم تحمل! این همه ناروایی از کجا میآید و ریشه در کدام لکنت تاریخی/فرهنگی دارد که در نهایت جامعه را متوجه انتشارِ آثاری چون جامعهشناسی نخبهکشی و سقوط سرمایههای اجتماعی میکند تا انسانشناسی یاریگری و فرهنگ واره؟ چرا هرقدر دست را سایهسارِ چشم میکنی و در افقهای دور مینگری؛ از مرام، مسلک، ایثار و رفاقت بزرگانی چون #ابوالحسن_خرقانی، #صفیالدین_اردبیلی، #شمس_تبریزی، #ابوالحاسب_کرجی، #میرداماد و #شیخبهایی کمتر ردی در دنیای معاصر میبینی؟ چرا حتی دو شیخِ نامی حوزه که روزگاری قاضیالقضات مملکت بودهاند هم با ادبیاتی با هم سخن میگویند که انگار ترجمانی بهداشتیتر از گفتگویی چالهمیدانی بین حسنعلی بقالِ سرکوچه با جعفرجنی جوجهکش است؟!
2️⃣ تازهترین آمارهای جهانی حکایت از وقوع بیش از ششمیلیون نزاع سالانه در ایران دارد؛ وضعیت ما دستکم از یکصد و سی کشور جهان از بین صد و شصت کشور مورد بررسی در سال گذشته میلادی بدتر است. همچنین ایرانیان در شمار عصبیترین و افسردهترین ملل جهان طبقهبندی شدهاند. #سلیمان_پاکسرشت در کتابش مینویسد: در مواجهه با این پرسش که تا چه اندازه به مردمی که در سرزمینت زندگی میکنند، اعتماد داری؟ دهدرصدِ ایرانیان پاسخ مثبت میدهند! یعنی اگر مصر در جهان نبود؛ ایرانیان بیاعتمادترین مردمِ جهان به یکدیگر بودند. این بیاعتمادی، این غم، این دورویی، این کمتحملی و این اتهامزنی ریشه در کجا دارد؟!
3️⃣ نگارنده مشکل را در طبقهای میداند که نقش فرهیختگان و بزرگان جامعه را بازی میکنند و یا آنکه دستکم در جای بزرگان تکیه زده و پیوسته طرز رفتار و سلوکشان مورد توجه دوربینهای تلویزیونی و محافل رسانهای است. آنها معلمهای خوبی نیستند و فرسنگها با اسلافی چون میرداماد و شیخبهایی فاصله دارند. آدم از رفتارشان گذشت، آزادگی، خضوع، صبوری و رفاقت را درک نمیکند. در یک کلام جامعهی ما اسیر پزشکانی با موی نامریی است که تخصصشان مو و زیبایی است؛ اسیر ورزشکارانی که سیگار را با سیگار روشن میکنند؛ اسیر هنرمندانی که آثار هنری رقبای خود را ندیده، انکار میکنند و اسیر واعظانی که چون از منبر پایین میآیند، آن کارِ دیگر میکنند.
4️⃣ اجازه دهیم تا مردم، خودشان باشند؛ نظام تشویق و تنبیه را از عیارِ کیفیت نقشآفرینی خارج کنیم و بگذاریم مردم بینقاب در جامعه زندگی کنند. به کیفیتها بها دهیم و نه به محاسن و پوششها و تظاهرات بیرونی. #سهراب میگوید: ساده باشیم ... بگذاریم که احساس هوایی بخورد، پرده را برداریم و به دنبال فصول از سر گلها بپریم ... کارِ ما نیست شناسایی راز گل سرخ؛ کارِ ما شاید این است که در افسونِ گل سرخ شناور باشیم ...
5️⃣ حالِ ما، حالِ دلقکی است که برای تامین هزینهی کفن و دفنِ مادرش، مجبور است بهترین نمایش عمرش را اجرا کند! معلوم است که آن دلقک کم میآورد و حاصلش میشود: شانزدهمیلیون پرونده قضایی برای بیست و دومیلیون خانواده در سال و حکمِ سالانهی بیش از ششصدهزار زندانی جدید. بترسیم از این فروپاشی و فرمان مهربانی، بخشش و صبوری را هر چه سریعتر - عکس ششم - صادر کنیم تا فرصت باقیست ...
#رسم_رفاقت
https://instagram.com/p/B2V_QHBFULv/?igshid=1swjfwl4iq86y
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . 🔹️رسم رفاقت؛ گمشدهی امروزِ ما!🔹️ . 1️⃣ در محیطهای دانشگاهی، محافل پژوهشی، بین طلبهها و اساتید حوزوی، در دنیای هنرمندان، قهرمانان و ورزشکاران، در سپهر خبرنگاران و رسانهایها و بین رهبران و مدیران سیاسی ارشد کشور، یک ویژگی مشترک وجود دارد: رقابت ناسالم،…
🇮🇷 @darvishnameh
✍خوشحالم که پژوهشها در حوزه کشف خدمات متقابل محیطزیست و ادبیات در حال افزایش است ...
#سورن_مصطفایی
#اسماعیل_عالیزاد
#سهراب_سپهری
#مهدی_اخوان_ثالث
#محیط_زیست
http://www.jsi-isa.ir/article_244001.html
✍خوشحالم که پژوهشها در حوزه کشف خدمات متقابل محیطزیست و ادبیات در حال افزایش است ...
#سورن_مصطفایی
#اسماعیل_عالیزاد
#سهراب_سپهری
#مهدی_اخوان_ثالث
#محیط_زیست
http://www.jsi-isa.ir/article_244001.html
🔷️ این توجه به جزییات است که به جهانِ ما رنگ میدهد!🔷️
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ رفته بودم به پرداروم؛ اقامتگاهی بوممحور در بالادست روستای گرماپشته در قلمرو شهرستان تنکابن استان مازندران.
2️⃣ جایی که یک جوان ورزشکار به نام محمدجواد گلیج، تصمیم گرفته مزرعه چای و باغ مرکبات سوخته آبا اجدادی خویش را رنگ تحول زده و کسب و کاری پررونق با احترام به آموزههای بومگردی مسوولانه و محیطزیست بیافریند ...
3️⃣ در پرداروم قصههای فراوانی برای گفتن وجود دارد که یکی از آنها درباره یک ممرز کهنسالِ سوخته بود که پیشتر در کانالم در یوتیوب در موردش مفصل گفتهام.
4️⃣ اما مشاهده شیوه گرمکردن آب و استفاده از آبگرمکنی که با هیزم کار میکرد و بهویژه جانمایی آزاردهنده آن در کنار یک درخت، سبب شد تا به محمدجواد هشدار جدی دهم ...
5️⃣ اینک خوشحالم که اطلاع دهم محمد جواد آن آبگرمکن هیزمی را برچیده و یک آبگرمکن گازی جایگزین کرده و علاوه بر این، تصمیم دارد از سوزاندن چوب برای گرمکردنِ کلبهها هم استفاده نکند.
6️⃣ خوشحالم که حضورم سبب شد تا زینپس چند درخت به بهانه رونق گردشگری - که امر ارزشمندی است - کمتر آسیب دیده یا بسوزد. زندگی با همین دقت در جزییاتی ناغافلکی است که رنگ گرفته و دچار غبار تکرار نمیشود. هیچ عجلهای در کار نیست! اصولاً در جهانی که تا حالا معلوم شده از این سر تا آن سرش دستکم شانزده میلیارد سال نوری فاصله است، دویدن؛ بزرگترین حماقت است!
7️⃣ یادمان باشد: سایبانِ آرامشِ ما، ماییم ... بر خود خیمه زنیم و درنگ کنیم ... *سهراب سپهری
🔻 ترانه گیلکی با صدای نیما راوند به نام سیاه ابران.
#بزرگترین_حماقت
#درنگ_در_جزییات
#پرداروم
#آبگرمکن_ذغالی
#محمد_جواد_گلیج
#علی_شادلو
#سهراب_سپهری
#نیما_راوند
#بومگردی_مسوولانه
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان #دلنوشته_های_محمد_درویش
https://youtu.be/Ef-PfqQkcP4
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ رفته بودم به پرداروم؛ اقامتگاهی بوممحور در بالادست روستای گرماپشته در قلمرو شهرستان تنکابن استان مازندران.
2️⃣ جایی که یک جوان ورزشکار به نام محمدجواد گلیج، تصمیم گرفته مزرعه چای و باغ مرکبات سوخته آبا اجدادی خویش را رنگ تحول زده و کسب و کاری پررونق با احترام به آموزههای بومگردی مسوولانه و محیطزیست بیافریند ...
3️⃣ در پرداروم قصههای فراوانی برای گفتن وجود دارد که یکی از آنها درباره یک ممرز کهنسالِ سوخته بود که پیشتر در کانالم در یوتیوب در موردش مفصل گفتهام.
4️⃣ اما مشاهده شیوه گرمکردن آب و استفاده از آبگرمکنی که با هیزم کار میکرد و بهویژه جانمایی آزاردهنده آن در کنار یک درخت، سبب شد تا به محمدجواد هشدار جدی دهم ...
5️⃣ اینک خوشحالم که اطلاع دهم محمد جواد آن آبگرمکن هیزمی را برچیده و یک آبگرمکن گازی جایگزین کرده و علاوه بر این، تصمیم دارد از سوزاندن چوب برای گرمکردنِ کلبهها هم استفاده نکند.
6️⃣ خوشحالم که حضورم سبب شد تا زینپس چند درخت به بهانه رونق گردشگری - که امر ارزشمندی است - کمتر آسیب دیده یا بسوزد. زندگی با همین دقت در جزییاتی ناغافلکی است که رنگ گرفته و دچار غبار تکرار نمیشود. هیچ عجلهای در کار نیست! اصولاً در جهانی که تا حالا معلوم شده از این سر تا آن سرش دستکم شانزده میلیارد سال نوری فاصله است، دویدن؛ بزرگترین حماقت است!
7️⃣ یادمان باشد: سایبانِ آرامشِ ما، ماییم ... بر خود خیمه زنیم و درنگ کنیم ... *سهراب سپهری
🔻 ترانه گیلکی با صدای نیما راوند به نام سیاه ابران.
#بزرگترین_حماقت
#درنگ_در_جزییات
#پرداروم
#آبگرمکن_ذغالی
#محمد_جواد_گلیج
#علی_شادلو
#سهراب_سپهری
#نیما_راوند
#بومگردی_مسوولانه
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان #دلنوشته_های_محمد_درویش
https://youtu.be/Ef-PfqQkcP4
YouTube
درنگ در جزییات یک آبگرمکن که دیگر نیست!
این توجه به جزییات است که به جهانِ ما رنگ میدهد!
1️⃣ رفته بودم به پرداروم؛ اقامتگاهی بوممحور در بالادست روستای گرماپشته در قلمرو شهرستان تنکابن استان مازندران.
2️⃣ جایی که یک جوان ورزشکار به نام محمدجواد گلیج، تصمیم گرفته مزرعه چای و باغ مرکبات سوخته…
1️⃣ رفته بودم به پرداروم؛ اقامتگاهی بوممحور در بالادست روستای گرماپشته در قلمرو شهرستان تنکابن استان مازندران.
2️⃣ جایی که یک جوان ورزشکار به نام محمدجواد گلیج، تصمیم گرفته مزرعه چای و باغ مرکبات سوخته…
Forwarded from اتچ بات
فصل سوم؛
#پادکست_ادبی_سیمیا
شمارهٔ ۲۲
دوم اردیبهشت، روز جهانی زمین پاک نام گرفته تا به این بهانه، کمی بیشتر به این زمین یکدانهٔ عزیز زیر پا افتادهمان فکر کنیم. زمین و موجودات روی آن، از همه رقم، با ادبیات عجین بودهاند.
در اولین شماره از فصل سوم سیمیا، خواستیم ببینیم محیطزیست چه جایی در ادبیات داشته و دارد. مهمان ویژهٔ این شماره جناب آقای #محمد_درویش بودند، کارشناس و فعال محیط زیست، که با حضورشان در #استودیو_چامه لذت گفتگوی ادبیاتی/محیطزیستی را برای سیمیاییها دوچندان کردند.
در این شماره #آهو_امیرصمیمی بخشی از نمایشنامهٔ انواع مرغابی را انتخاب کرده، از دیوید ممت.
#فرناز_شهیدثالث دربارهٔ دو رمان حرف میزند و نخ مشترک محیطزیستیشان. یکی «تلخاک» نوشتهٔ ناصر کرمی، دیگری «مرزهایی که از آن گذشتی» نوشتهٔ مسعود بربر.
#سعید_زارع_محمدی چند شعر خوانده و دربارهٔ نقش جشنوارهها در رونق شعر محیطزیستی حرف زده.
#محسن_حکیم_معانی از کمرنگ بودن دغدغههای محیطزیستی در متون کهن حرف زده، اما چند نمونهٔ شنیدنی روایت کرده.
در این شمارهٔ سیمیا، #کیوان_شهیدثالث طراح گرافیک بود، #مهسا_هادی_زاده مدیر شبکههای اجتماعی و تبلیغات، #کیوان_صالحی صدابردار و دوستان #آموزشگاه_آزاد_سینمایی_چامه هم همراه ما بودند.
شمارهٔ «زمین» پادکست ادبی سیمیا را میتوانید در #کست_باکس #اپل_پادکست و #شنوتو و سایر پادگیرها بشنوید.
#زمین #زمین_پاک #محیط_زیست #طبیعت
#دیوید_ممت #انواع_مرغابی #ناصر_کرمی #تلخاک #مسعود_بربر #مرزهایی_که_از_آن_گذشتی
#کل_پکل #مومن_توپا_ابراهیمی #نشر_افراز #سهراب_سپهری #سعدی #فردوسی #عطار #تذکره_الاولیا #ابراهیم_ادهم #شبلی #بوستان #نظامی #اسکندرنامه #خسرو_و_شیرین #کیمیای_سعادت #محمد_غزالی #سنایی #کسایی_مروزی
#وحشی_بافقی #اسکندر_فیروز
#پادکست_ادبی_سیمیا
شمارهٔ ۲۲
دوم اردیبهشت، روز جهانی زمین پاک نام گرفته تا به این بهانه، کمی بیشتر به این زمین یکدانهٔ عزیز زیر پا افتادهمان فکر کنیم. زمین و موجودات روی آن، از همه رقم، با ادبیات عجین بودهاند.
در اولین شماره از فصل سوم سیمیا، خواستیم ببینیم محیطزیست چه جایی در ادبیات داشته و دارد. مهمان ویژهٔ این شماره جناب آقای #محمد_درویش بودند، کارشناس و فعال محیط زیست، که با حضورشان در #استودیو_چامه لذت گفتگوی ادبیاتی/محیطزیستی را برای سیمیاییها دوچندان کردند.
در این شماره #آهو_امیرصمیمی بخشی از نمایشنامهٔ انواع مرغابی را انتخاب کرده، از دیوید ممت.
#فرناز_شهیدثالث دربارهٔ دو رمان حرف میزند و نخ مشترک محیطزیستیشان. یکی «تلخاک» نوشتهٔ ناصر کرمی، دیگری «مرزهایی که از آن گذشتی» نوشتهٔ مسعود بربر.
#سعید_زارع_محمدی چند شعر خوانده و دربارهٔ نقش جشنوارهها در رونق شعر محیطزیستی حرف زده.
#محسن_حکیم_معانی از کمرنگ بودن دغدغههای محیطزیستی در متون کهن حرف زده، اما چند نمونهٔ شنیدنی روایت کرده.
در این شمارهٔ سیمیا، #کیوان_شهیدثالث طراح گرافیک بود، #مهسا_هادی_زاده مدیر شبکههای اجتماعی و تبلیغات، #کیوان_صالحی صدابردار و دوستان #آموزشگاه_آزاد_سینمایی_چامه هم همراه ما بودند.
شمارهٔ «زمین» پادکست ادبی سیمیا را میتوانید در #کست_باکس #اپل_پادکست و #شنوتو و سایر پادگیرها بشنوید.
#زمین #زمین_پاک #محیط_زیست #طبیعت
#دیوید_ممت #انواع_مرغابی #ناصر_کرمی #تلخاک #مسعود_بربر #مرزهایی_که_از_آن_گذشتی
#کل_پکل #مومن_توپا_ابراهیمی #نشر_افراز #سهراب_سپهری #سعدی #فردوسی #عطار #تذکره_الاولیا #ابراهیم_ادهم #شبلی #بوستان #نظامی #اسکندرنامه #خسرو_و_شیرین #کیمیای_سعادت #محمد_غزالی #سنایی #کسایی_مروزی
#وحشی_بافقی #اسکندر_فیروز
Telegram
attach 📎
🔻رویایی که با آن زندگی میکنم!🔻
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ به تجربه دریافتهام که اغلب مردم شاید فراموش کنند که تو چه گفتهای و چه کردهای؛ اما هرگز فراموش نمیکنند که چه حسی در آنها ایجاد کردهای ...
2️⃣ رسول یونان میگوید: ما غصههایمان را شمردیم و به خواب رفتیم ... باید هم کابوس میدیدیم!
3️⃣ هشتصد سال پیش مولانا گفته بود: تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیدهست ؛ چو دو دیده را ببستی، ز جهان جهان نماند.
4️⃣ خلاصه اینکه بوتیمار نباشیم در زندگی، به خصوص اگر طریقِ کنشگری پیشه کردهایم! دهخدا میگوید: بوتیمار نام مرغی است که او را غمخورک هم مینامند؛ چرا که پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود، با وجود تشنگی آب نخورد.
5️⃣ میگویند: بس است خیالبافی ... روی زمین راه برو درویش! و پاسخ میدهم: ما خیالبافها فقط تعدادمان کم است؛ وگرنه شما اینک خیالباف بودید!
6️⃣ زندگی مثل رنگآمیزی یک بوم سپید است ... خطوط را باید با امید کشید، اشتباهات را با آرامش پاک کرد، قلمو را در صبر غوطهور ساخته و با عشق رنگ زد ... آنگاه به قول سیدعلی صالحی عزیز: همه چیز درست خواهد شد و روزی سرانجام شبِ تاریک از چراغِ ترکخورده عذر خواهد خواست ...
7️⃣ این یادداشت را تقدیم میکنم به هموطنان عزیزی که زیر پست قبلیام با خشونت هر چه تمامتر مشغول نوازش هم شدهاند ... یادتان باشد که مدت توقف ما در گیتی، از تداوم ضرباهنگِ یک بشکن هم هزاران بار کمتر است! همین و تمام ...
#آرزوی_محمد_درویش
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#کینه_ها_روی_یخ_بنویسیم
#آرمین_نوربخش
#رویایی_که_با_آن_زندگی_میکنم
#محمد_درویش
#محیط_زیست
#کیفیت_رودخانه_ها
#سهراب_سپهری
#سیدعلی_صالحی
https://aparat.com/v/tWcxZ
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ به تجربه دریافتهام که اغلب مردم شاید فراموش کنند که تو چه گفتهای و چه کردهای؛ اما هرگز فراموش نمیکنند که چه حسی در آنها ایجاد کردهای ...
2️⃣ رسول یونان میگوید: ما غصههایمان را شمردیم و به خواب رفتیم ... باید هم کابوس میدیدیم!
3️⃣ هشتصد سال پیش مولانا گفته بود: تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیدهست ؛ چو دو دیده را ببستی، ز جهان جهان نماند.
4️⃣ خلاصه اینکه بوتیمار نباشیم در زندگی، به خصوص اگر طریقِ کنشگری پیشه کردهایم! دهخدا میگوید: بوتیمار نام مرغی است که او را غمخورک هم مینامند؛ چرا که پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود، با وجود تشنگی آب نخورد.
5️⃣ میگویند: بس است خیالبافی ... روی زمین راه برو درویش! و پاسخ میدهم: ما خیالبافها فقط تعدادمان کم است؛ وگرنه شما اینک خیالباف بودید!
6️⃣ زندگی مثل رنگآمیزی یک بوم سپید است ... خطوط را باید با امید کشید، اشتباهات را با آرامش پاک کرد، قلمو را در صبر غوطهور ساخته و با عشق رنگ زد ... آنگاه به قول سیدعلی صالحی عزیز: همه چیز درست خواهد شد و روزی سرانجام شبِ تاریک از چراغِ ترکخورده عذر خواهد خواست ...
7️⃣ این یادداشت را تقدیم میکنم به هموطنان عزیزی که زیر پست قبلیام با خشونت هر چه تمامتر مشغول نوازش هم شدهاند ... یادتان باشد که مدت توقف ما در گیتی، از تداوم ضرباهنگِ یک بشکن هم هزاران بار کمتر است! همین و تمام ...
#آرزوی_محمد_درویش
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#کینه_ها_روی_یخ_بنویسیم
#آرمین_نوربخش
#رویایی_که_با_آن_زندگی_میکنم
#محمد_درویش
#محیط_زیست
#کیفیت_رودخانه_ها
#سهراب_سپهری
#سیدعلی_صالحی
https://aparat.com/v/tWcxZ