🔴پانزدهمین جنگلبان هم رفت!🔴
تو زخم خوردي ناجوانمردانه
تا زلالِ خونِ سرخِ تو
سبزيِ اين جنگلِ مغموم
از زخمهاي سردِ تبر را
به سفيديِ قلبهاي پاكِ مردم اين سرزمين
ببخشد...
«بخشهایی از سروده فاطمه عشوریفر در سوگ آخرین جنگلبان شهید»
بامداد دیروز در هفتمین روز خرداد 1395، با شهادت فضلالله علیپور، شمار جنگلبانان و قرقبانانی که در راه انجام وظیفه و در مقابله با متخلفین جان پاکشان را اهدا کردند، به مرز پانزده نفر رسید. بنابراین با احتساب 116 محیط بان شهید کشور، اینک 131 پاسدار طبیعت ایران برای حفظ زیستبوم وطنی که قاعدتا همه باید او را دوست داشته و فصل مشترک علاقه تمامی ایرانیان باشد، به شهادت رسیدهاند!
چرا؟!
شاید پاسخ به این چرا بسیار مهمتر از شرح جزییات نحوهی شهادت فضلالله 43 ساله و سوگواری مقطعی برای مردی باشد که امروز همولایتیهایش در روستای آهودشت چمستان، جملگی ناباورانه سیاهپوش پرواز خونبار و ناگهانی او شدهاند.
مسأله از آنجا اهمیت بیشتری مییابد که به گفته مهندس انگورج، معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور؛ حجم چوبی که پنج قاچاقچی به خاطرش با سه مأمور جنگلبانی درگیر شدند، بسیار اندک بوده است؛ اما به خاطر همین چوب اندک که شاید ارزشش آنگونه که در تصاویر مشخص است به یک میلیون تومان هم نرسد؛ یک نفر کشته و دو نفر مجروح شده و اینک هر پنج قاچاقچی دستگیر شده و یک تنش بزرگ اجتماعی در هشت خانواده، صدها اهالی روستاهای زادگاه ایشان، هزاران نفر از دوستداران محیط زیست و میلیونها ایرانی بوجود آمده است! چرا؟
در سرزمینی که مردمانش سالی 10 هزار میلیارد تومان فقط سیگار دود میکنند و همین مقدار فقط برای درمان سرطان دارو میخرند؛ در سرزمینی که برخی از گرانقیمتترین خودروهای آخرین مدل جهان در خیابانهایش در حال تردد بوده و برخوردار از سازههایی است که در شمار ده سازهی «ترین» جهان از منظر ارتفاع، بزرگی، زیبایی یا گرانی است؛ چگونه برای قاچاق محموله چوبی که ارزشش چنین ناچیز مینماید، ممکن است خونی اینگونه غمبار بر زمین ریخته شود؟!
این در حالی است که به رغم پارهای از ادعاهای رسمی، عملاً روزگار رویشگاههای جنگلی شمال همچنان به روند کاهندهی خود ادامه داده و کاهش زیگونگی پایههای ارزشمند موجود در آن، افزایش حجم جا به جایی خاک در بالادست، تداوم فزونی خسارتهای مالی و جانی در اثر رخداد سیل، پرشدن تالابها از رسوب، آلودگی اندوختههای جنگلی ناشی از انفجار زباله، آتشسوزیهای ممتد، افزایش بیماریهای گیاهی و نابودی رو به گسترش فون حشرات و جانداران یگانهی سرسبزترین خطهی وطن همه و همه نشان از وخامت سپری حفاظتی و غیرقابل ارزشگذاری به نام هیرکانی دارد که اگر نابود شود، بسیاری از هموطنان ما در شمال کشور چارهای جز مهاجرت به سمت نواحی مرکزی که هماکنون هم متأثر از بحران نایابی آب هستند، نخواهند داشت.
و تأسفبارتر آنکه همهی این رویدادهای ناگوار ناشی از فقر معیشتی در قلمرویی از ایران رخ میدهد که بیشترین سازههای گردشگری و تفریحگاههای متعدد و ویلاهای گرانقیمت را داشته و دست کم نیمی از ایرانیان و هزاران گردشگر خارجی سالانه از آن بازدید میکنند!
چرا درآمد حاصل از جذابترین بخش گردشگری طبیعی کشور حتی نتوانسته اهالی سواحل گلستان، مازندران و گیلان را در شمار 20 استان ثروتمند ایران از منظر درآمد سرانه قرار دهد؟
فضلالله علیپور رفت و دیگر هرگز بازنخواهد گشت، اما ما میتوانیم با بازمهندسی چیدمان توسعه، با ارتقای دانش و عشق ایرانیان نسبت به مواهب طبیعی وطن، با بازگرداندن نشاط به سرمایه اجتماعی و شراکت واقعی نمایندگان سمنهای محیط زیستی در قدرت و با توزیع عادلانهتر و منطقیتر ثروت از تشدید چنین منازعات شرمآوری جلوگیری کنیم.
حمایت از تأسیس مدارس طبیعت و ارتقای سواد محیط زیستی ایشان اقدامی درازمدت و البته ریشهای در این حوزه محسوب میشود؛ اما آشکار است که به موازات آن باید بکوشیم تا با معرفی معیشتهای پایدار و گزینههای جایگزین، وابستگی بومنشینان شمال ایران را به بهرهبرداری از چوب یا تولید گوشت از این ریههای ارزشمند و غیرقابل جایگزین وطن کاهش دهیم.
#شهادت_پانزدهمین_جنگلبان
#فضلالله_علیپور
@darvishnameh
تو زخم خوردي ناجوانمردانه
تا زلالِ خونِ سرخِ تو
سبزيِ اين جنگلِ مغموم
از زخمهاي سردِ تبر را
به سفيديِ قلبهاي پاكِ مردم اين سرزمين
ببخشد...
«بخشهایی از سروده فاطمه عشوریفر در سوگ آخرین جنگلبان شهید»
بامداد دیروز در هفتمین روز خرداد 1395، با شهادت فضلالله علیپور، شمار جنگلبانان و قرقبانانی که در راه انجام وظیفه و در مقابله با متخلفین جان پاکشان را اهدا کردند، به مرز پانزده نفر رسید. بنابراین با احتساب 116 محیط بان شهید کشور، اینک 131 پاسدار طبیعت ایران برای حفظ زیستبوم وطنی که قاعدتا همه باید او را دوست داشته و فصل مشترک علاقه تمامی ایرانیان باشد، به شهادت رسیدهاند!
چرا؟!
شاید پاسخ به این چرا بسیار مهمتر از شرح جزییات نحوهی شهادت فضلالله 43 ساله و سوگواری مقطعی برای مردی باشد که امروز همولایتیهایش در روستای آهودشت چمستان، جملگی ناباورانه سیاهپوش پرواز خونبار و ناگهانی او شدهاند.
مسأله از آنجا اهمیت بیشتری مییابد که به گفته مهندس انگورج، معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور؛ حجم چوبی که پنج قاچاقچی به خاطرش با سه مأمور جنگلبانی درگیر شدند، بسیار اندک بوده است؛ اما به خاطر همین چوب اندک که شاید ارزشش آنگونه که در تصاویر مشخص است به یک میلیون تومان هم نرسد؛ یک نفر کشته و دو نفر مجروح شده و اینک هر پنج قاچاقچی دستگیر شده و یک تنش بزرگ اجتماعی در هشت خانواده، صدها اهالی روستاهای زادگاه ایشان، هزاران نفر از دوستداران محیط زیست و میلیونها ایرانی بوجود آمده است! چرا؟
در سرزمینی که مردمانش سالی 10 هزار میلیارد تومان فقط سیگار دود میکنند و همین مقدار فقط برای درمان سرطان دارو میخرند؛ در سرزمینی که برخی از گرانقیمتترین خودروهای آخرین مدل جهان در خیابانهایش در حال تردد بوده و برخوردار از سازههایی است که در شمار ده سازهی «ترین» جهان از منظر ارتفاع، بزرگی، زیبایی یا گرانی است؛ چگونه برای قاچاق محموله چوبی که ارزشش چنین ناچیز مینماید، ممکن است خونی اینگونه غمبار بر زمین ریخته شود؟!
این در حالی است که به رغم پارهای از ادعاهای رسمی، عملاً روزگار رویشگاههای جنگلی شمال همچنان به روند کاهندهی خود ادامه داده و کاهش زیگونگی پایههای ارزشمند موجود در آن، افزایش حجم جا به جایی خاک در بالادست، تداوم فزونی خسارتهای مالی و جانی در اثر رخداد سیل، پرشدن تالابها از رسوب، آلودگی اندوختههای جنگلی ناشی از انفجار زباله، آتشسوزیهای ممتد، افزایش بیماریهای گیاهی و نابودی رو به گسترش فون حشرات و جانداران یگانهی سرسبزترین خطهی وطن همه و همه نشان از وخامت سپری حفاظتی و غیرقابل ارزشگذاری به نام هیرکانی دارد که اگر نابود شود، بسیاری از هموطنان ما در شمال کشور چارهای جز مهاجرت به سمت نواحی مرکزی که هماکنون هم متأثر از بحران نایابی آب هستند، نخواهند داشت.
و تأسفبارتر آنکه همهی این رویدادهای ناگوار ناشی از فقر معیشتی در قلمرویی از ایران رخ میدهد که بیشترین سازههای گردشگری و تفریحگاههای متعدد و ویلاهای گرانقیمت را داشته و دست کم نیمی از ایرانیان و هزاران گردشگر خارجی سالانه از آن بازدید میکنند!
چرا درآمد حاصل از جذابترین بخش گردشگری طبیعی کشور حتی نتوانسته اهالی سواحل گلستان، مازندران و گیلان را در شمار 20 استان ثروتمند ایران از منظر درآمد سرانه قرار دهد؟
فضلالله علیپور رفت و دیگر هرگز بازنخواهد گشت، اما ما میتوانیم با بازمهندسی چیدمان توسعه، با ارتقای دانش و عشق ایرانیان نسبت به مواهب طبیعی وطن، با بازگرداندن نشاط به سرمایه اجتماعی و شراکت واقعی نمایندگان سمنهای محیط زیستی در قدرت و با توزیع عادلانهتر و منطقیتر ثروت از تشدید چنین منازعات شرمآوری جلوگیری کنیم.
حمایت از تأسیس مدارس طبیعت و ارتقای سواد محیط زیستی ایشان اقدامی درازمدت و البته ریشهای در این حوزه محسوب میشود؛ اما آشکار است که به موازات آن باید بکوشیم تا با معرفی معیشتهای پایدار و گزینههای جایگزین، وابستگی بومنشینان شمال ایران را به بهرهبرداری از چوب یا تولید گوشت از این ریههای ارزشمند و غیرقابل جایگزین وطن کاهش دهیم.
#شهادت_پانزدهمین_جنگلبان
#فضلالله_علیپور
@darvishnameh