✅میشود دنیا را طورِ دیگری هم دید! نه؟✅
🇮🇷: @darvishnameh
🖋یادداشتی را میخواندم از یک دانشجوی مقطع دکترا در رشته علوم سیاسی مدرسه اقتصاد لندن به نام #سیدعلی_سیدرزاقی که مرا یاد #محمد_قائمپناه انداخت که زمانی با #مدرسه_طبیعت شروع کرد و اینک به #کشمون رسیده تا مرغوبترین، فاخرترین و مشهورترین #زعفران دنیا، همچنان به اهالی روستاهایی در خراسان جنوبی تعلق یابد:
https://keshmoon.com
🔻رزاقی از بهشتی سخن میگوید که در همین نزدیکی است؛ به شرط آنکه از صبح تا شب به حل یک مشکل، نه بیشتر کردن آن بیاندیشیم ...
🔸او مینویسد:
کسی تابحال فکر کرده که میشود از تبریز به باکو، تفلیس، مسکو، دیاربکر، آنکارا، استانبول، اربیل، تهران و گیلان قطار سریعالسیر گذاشت یا شرکت هواپیمایی ارزانقیمتی مثل «رایان ایر» یا «ایزی جت» در منطقه درست کرد؟
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلاً.
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان دهکدهای سبز مثل آنهایی را که در سوئیس است در کوهپایههای سهند و سبلان یا میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان»، فاکسنیوز و الجزیره پخش میشود، سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی آتا توسط مامورین گمرگ بازرسی شود، میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد.
سیستم ویزا را برای کشورهای منطقه کلاً برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان رشته اقتصاد را یک سال فرستاد کره جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا «هاروارد» و «استانفورد» و «کمبریج» آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مساله رقابت و بهترشدن، موضوع جهان توسعه یافته است.
جشنواره انگور در مراغه، جشنواره سیب در زنوز، جشنواره آفتابگردان در خوی و ماکو، عسل در سرعین و زردآلو در مرند درست کرد. هم خرید و فروخت و هم شادی کرد و خندید.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند پنیرشان را کیلویی پنجاه دلار بفروشند. یا مثلاً چگونه میشود نان اسکو را بستهای بیست یورو در پاریس و یا خامه سراب را با بستهبندی خوب لندن کیلویی صد پوند فروخت.
چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در مغان هر روز صبح محصولات ارگانیک کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به چرمفروش تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار قطار کرد تا ببینند غذا، لباس و قیافه یک کرد، یا فارس، یک روس، یک گرجی و یا یک عرب و گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار جنایات ... دائماً این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای شرمندگی و اضطراب و استرس خنده به خانهها برد.
میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
میشود؟
نمیشود.
📝 سیدعلی سیدرزاقی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، مدرسه اقتصاد لندن
✅ و البته این سیاهه تمامناشدنی است ... میشود ایران را به قطب استحصال انرژیهای خورشیدی و بادی بدل کرد؛ یزد را گرانیگاه جذابیتهای زیستن در کویر، اصفهان را قطب توریسم پزشکی کرده و سالی ۷میلیارددلار درآمد بدست آورد؛ با حمایت و گسترش مدارس طبیعت حرف اول را در تحول آموزش و پرورش منطقه زده و ایران را به الگویی غرورآفرین مبدل ساخت که مردمانش برای مبارزه با غول ترافیک، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و کمتحرکی، داوطلبانه اهل رکاب شده و از صنعتی حمایت کردند - صنعت #دوچرخهسازی - که چندین برابر #خودروسازی اشتغال ایجاد کرده و پول تولید میکند ...و خلاصه میتوان به جای توهم توسعه: یعنی ساخت و ساز بیشتر؛ به بهبود کیفیت زندگی در ایران با حفظ ژینایی طبیعت وطن، تولید محصولات ثانویه و رونق کسبوکارهای سبز همت کرد ...
میشود! نمیشود؟
🇮🇷: @darvishnameh
🇮🇷: @darvishnameh
🖋یادداشتی را میخواندم از یک دانشجوی مقطع دکترا در رشته علوم سیاسی مدرسه اقتصاد لندن به نام #سیدعلی_سیدرزاقی که مرا یاد #محمد_قائمپناه انداخت که زمانی با #مدرسه_طبیعت شروع کرد و اینک به #کشمون رسیده تا مرغوبترین، فاخرترین و مشهورترین #زعفران دنیا، همچنان به اهالی روستاهایی در خراسان جنوبی تعلق یابد:
https://keshmoon.com
🔻رزاقی از بهشتی سخن میگوید که در همین نزدیکی است؛ به شرط آنکه از صبح تا شب به حل یک مشکل، نه بیشتر کردن آن بیاندیشیم ...
🔸او مینویسد:
کسی تابحال فکر کرده که میشود از تبریز به باکو، تفلیس، مسکو، دیاربکر، آنکارا، استانبول، اربیل، تهران و گیلان قطار سریعالسیر گذاشت یا شرکت هواپیمایی ارزانقیمتی مثل «رایان ایر» یا «ایزی جت» در منطقه درست کرد؟
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلاً.
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان دهکدهای سبز مثل آنهایی را که در سوئیس است در کوهپایههای سهند و سبلان یا میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان»، فاکسنیوز و الجزیره پخش میشود، سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی آتا توسط مامورین گمرگ بازرسی شود، میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد.
سیستم ویزا را برای کشورهای منطقه کلاً برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان رشته اقتصاد را یک سال فرستاد کره جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا «هاروارد» و «استانفورد» و «کمبریج» آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مساله رقابت و بهترشدن، موضوع جهان توسعه یافته است.
جشنواره انگور در مراغه، جشنواره سیب در زنوز، جشنواره آفتابگردان در خوی و ماکو، عسل در سرعین و زردآلو در مرند درست کرد. هم خرید و فروخت و هم شادی کرد و خندید.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند پنیرشان را کیلویی پنجاه دلار بفروشند. یا مثلاً چگونه میشود نان اسکو را بستهای بیست یورو در پاریس و یا خامه سراب را با بستهبندی خوب لندن کیلویی صد پوند فروخت.
چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در مغان هر روز صبح محصولات ارگانیک کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به چرمفروش تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار قطار کرد تا ببینند غذا، لباس و قیافه یک کرد، یا فارس، یک روس، یک گرجی و یا یک عرب و گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار جنایات ... دائماً این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای شرمندگی و اضطراب و استرس خنده به خانهها برد.
میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
میشود؟
نمیشود.
📝 سیدعلی سیدرزاقی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، مدرسه اقتصاد لندن
✅ و البته این سیاهه تمامناشدنی است ... میشود ایران را به قطب استحصال انرژیهای خورشیدی و بادی بدل کرد؛ یزد را گرانیگاه جذابیتهای زیستن در کویر، اصفهان را قطب توریسم پزشکی کرده و سالی ۷میلیارددلار درآمد بدست آورد؛ با حمایت و گسترش مدارس طبیعت حرف اول را در تحول آموزش و پرورش منطقه زده و ایران را به الگویی غرورآفرین مبدل ساخت که مردمانش برای مبارزه با غول ترافیک، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و کمتحرکی، داوطلبانه اهل رکاب شده و از صنعتی حمایت کردند - صنعت #دوچرخهسازی - که چندین برابر #خودروسازی اشتغال ایجاد کرده و پول تولید میکند ...و خلاصه میتوان به جای توهم توسعه: یعنی ساخت و ساز بیشتر؛ به بهبود کیفیت زندگی در ایران با حفظ ژینایی طبیعت وطن، تولید محصولات ثانویه و رونق کسبوکارهای سبز همت کرد ...
میشود! نمیشود؟
🇮🇷: @darvishnameh
Keshmoon
فروشگاه محصولات دستچین کشمون
فروشگاه محصولات طبیعی کشمون؛ تو این سایت میتونین "مواد غذایی طبیعی و سالم" رو که دست چین شده و به آزمایشگاه رفته رو با نام خود کشاورز یا زنبوردار بخرین. "قیمت محصولات کشمون" براساس کیفیت تعیین میشن.