This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۸ آبان ماه ۱۴۰۳
حضور اعتراضی جمعی از مردم سیستان در مصلی المهدی زابل
مردم سیستان از گرسنگی، تبعیض و بیعدالتی به ستوه آمدهاند.
#طرح ـ رزاق را شفاف کنید.
آب و نان نداریم.
تشنه و گرسنه ایم
مسئولان، کجائید!؟
سکوت جایز نیست.
حقوق شهروندی مان را مطالبه کنیم
جامعه ای که مطالبه گر نباشد، جامعه مرده است.
دادخواهان سیستان
https://t.me/darvishane49
حضور اعتراضی جمعی از مردم سیستان در مصلی المهدی زابل
مردم سیستان از گرسنگی، تبعیض و بیعدالتی به ستوه آمدهاند.
#طرح ـ رزاق را شفاف کنید.
آب و نان نداریم.
تشنه و گرسنه ایم
مسئولان، کجائید!؟
سکوت جایز نیست.
حقوق شهروندی مان را مطالبه کنیم
جامعه ای که مطالبه گر نباشد، جامعه مرده است.
دادخواهان سیستان
https://t.me/darvishane49
♻️دام ترامپ قبل از تحلیف!
شب انتخابات آمریکا طی یادداشتی به اهمیت و حساسیت دو ماه و نیم پیشرو از روز بعد از این انتخابات تا 20 ژانویه روز تحلیف رئیس جمهور منتخب این کشور پرداختم و یکی از سناریوهای مطرح شده هم چراغ سبز ترامپ به نتانیاهو برای تمام کردن کارهای ناتمام خود قبل از به قدرت رسیدن او بود.
امروز هم مایک اوانس از مشاوران اوانجلیست ترامپ به روزنامه اسرائیلی یدیعوت احرونوت گفته است که رئیس جمهور جدید آمریکا دوست دارد که اسرائیل کار خود را تا 20 ژانویه تمام کند؛ هم حماس و حزب الله را نابود و هم به تاسیاست نفتی ایران برای فروپاشی اقتصاد آن حمله کند.
اوانس گفته است که پنجره فرصت برای اسرائیل فقط تا ژانویه باز است.
پرواضح است که حماس و حزبالله چنان که در این 13 ماه جنگ تمامعیار نابود نشدند، در این مدت کوتاه هم این اتفاق نمیافتد، اما یک روی دیگر چراغ سبز ترامپ برای اقدام علیه ایران در این دو ماه و نیم، نه فقط باز گذاشتن دست نتانیاهو برای انجام امور ناتمام خود، بلکه با هدف چالشآفرینی جدی برای دولت بایدن است. به این معنا که بایدن و دولتش درگیر تنشی بزرگ در خاورمیانه در مقابل ایران شود.
هیچ بعید نیست که هدف دیگر ترامپ فراهم شدن شرایطی برای نمایش چهرهای صلحطلب از خود پس از 20 ژانویه با توقف جنگها و تنشها پس از ورود آن به فاز خطرناکش باشد.
البته رویکرد ترامپ نه راهاندازی جنگ در دوره خود بلکه همچنان فشار سیاسی و اقتصادی است و از این رو هم تمایلی به ادامه جنگ پس از تحلیف خود ندارد و به همین خاطر از نتانیاهو میخواهد چیزی را به بعد از مراسم تحلیفش موکول نکند.
در این زمینه، ایتمار ایخنر خبرنگار سیاسی روزنامه اسرائیلی یدیعوت احرونوت امروز نوشت که ترامپ در چهار سال آتی دیگر در معذوریت آرای اوانجلیستها نیست و حتی برای به دست آوردن جایزه صلح نوبل ممکن است نتانیاهو را هم قربانی کند!
روزنامه چپی هاآرتص نیز امروز طی مقالهای به قلم نداو تامیز ضمن تاختن به ترامپ از راستگرایان خواسته است زیاد هم خوشحال نباشند؛ چون اگر نتانیاهو در چهار سال آینده مطابق میل ترامپ عمل نکند، بهای آن را پرداخت خواهد کرد.
اما اگر ترامپ بخواهد در این دو ماه و نیم پیشرو از کیسه دولت بایدن خرج کند و فشار به ایران در این مدت وارد مرحله تازهای شود، هدف دیگر او میتواند خلق شرایطی در مقابل ایران باشد تا از نگاه او بستر از هم اکنون برای کسب امتیازات کلانی از تهران از موضع قدرت در میز مذاکرات در آینده فراهم شود.
اما به احتمال زیاد دولت بایدن متوجه این رویکرد و دام ترامپ هست و بعید است که در این مدت باقیمانده بخواهد خود را درگیر جنگی گسترده در منطقه کند و از این رو، ترجیحا تلاش خود را خواهد کرد که نتانیاهو را مهار کند و این اتفاق نیفتد؛ مگر این که تحول میدانی ناخواستهای رخ دهد.
اما خود نتانیاهو نیز بر خلاف تصورات زیاد اهل ریسک نیست و تا زمانی که حمایت و ورود آمریکا در هر جنگی علیه ایران را از قبل تضمین نکند، آتش جنگی منطقهای را شعلهور نمیکند.
در کنار آن هم برخی ناظران بعید نمیدانند که بایدن در این دو ماه بر نتانیاهو برای رسیدن به توافقی فشار جدی آورد؛ اما چه بسا بی بی ترجیح دهد که این امتیاز را به ترامپ بدهد تا مورد خشم او واقع نشود و نه بایدن.
با این حال باید دید «بخش فراحزبی قدرت» و به عبارتی دیگر «دولت پنهان» در آمریکا (از لابیها گرفته تا ..) چه میخواهد و در این مدت تا روز تحلیف به دنبال چیست.
در کل، منطقه در دو ماه و نیم پیشرو ظرفیت تحولات سترگی در جهت توقف و یا تشدید و گسترش جنگ دارد.
فعلا باید دید نتانیاهو با بازگشت ترامپ چه نوع بهرهبرداری از این وضع با چراغ سبز او میکند و تا کجا پیش میرود و بایدن نیز این دو ماه و چند روز را چگونه مدیریت میکند. آیا در دام نقشه احتمالی ترامپ و نتانیاهو میافتد و با آن همراهی میکند یا در مقابل آن میایستد؟ و همچنین ایران به چه شکلی و در چه سطحی تهدیدهای خود برای پاسخ به اسرائیل را عملی خواهد کرد.
#صابر_گل_عنبری
https://t.me/darvishane49
شب انتخابات آمریکا طی یادداشتی به اهمیت و حساسیت دو ماه و نیم پیشرو از روز بعد از این انتخابات تا 20 ژانویه روز تحلیف رئیس جمهور منتخب این کشور پرداختم و یکی از سناریوهای مطرح شده هم چراغ سبز ترامپ به نتانیاهو برای تمام کردن کارهای ناتمام خود قبل از به قدرت رسیدن او بود.
امروز هم مایک اوانس از مشاوران اوانجلیست ترامپ به روزنامه اسرائیلی یدیعوت احرونوت گفته است که رئیس جمهور جدید آمریکا دوست دارد که اسرائیل کار خود را تا 20 ژانویه تمام کند؛ هم حماس و حزب الله را نابود و هم به تاسیاست نفتی ایران برای فروپاشی اقتصاد آن حمله کند.
اوانس گفته است که پنجره فرصت برای اسرائیل فقط تا ژانویه باز است.
پرواضح است که حماس و حزبالله چنان که در این 13 ماه جنگ تمامعیار نابود نشدند، در این مدت کوتاه هم این اتفاق نمیافتد، اما یک روی دیگر چراغ سبز ترامپ برای اقدام علیه ایران در این دو ماه و نیم، نه فقط باز گذاشتن دست نتانیاهو برای انجام امور ناتمام خود، بلکه با هدف چالشآفرینی جدی برای دولت بایدن است. به این معنا که بایدن و دولتش درگیر تنشی بزرگ در خاورمیانه در مقابل ایران شود.
هیچ بعید نیست که هدف دیگر ترامپ فراهم شدن شرایطی برای نمایش چهرهای صلحطلب از خود پس از 20 ژانویه با توقف جنگها و تنشها پس از ورود آن به فاز خطرناکش باشد.
البته رویکرد ترامپ نه راهاندازی جنگ در دوره خود بلکه همچنان فشار سیاسی و اقتصادی است و از این رو هم تمایلی به ادامه جنگ پس از تحلیف خود ندارد و به همین خاطر از نتانیاهو میخواهد چیزی را به بعد از مراسم تحلیفش موکول نکند.
در این زمینه، ایتمار ایخنر خبرنگار سیاسی روزنامه اسرائیلی یدیعوت احرونوت امروز نوشت که ترامپ در چهار سال آتی دیگر در معذوریت آرای اوانجلیستها نیست و حتی برای به دست آوردن جایزه صلح نوبل ممکن است نتانیاهو را هم قربانی کند!
روزنامه چپی هاآرتص نیز امروز طی مقالهای به قلم نداو تامیز ضمن تاختن به ترامپ از راستگرایان خواسته است زیاد هم خوشحال نباشند؛ چون اگر نتانیاهو در چهار سال آینده مطابق میل ترامپ عمل نکند، بهای آن را پرداخت خواهد کرد.
اما اگر ترامپ بخواهد در این دو ماه و نیم پیشرو از کیسه دولت بایدن خرج کند و فشار به ایران در این مدت وارد مرحله تازهای شود، هدف دیگر او میتواند خلق شرایطی در مقابل ایران باشد تا از نگاه او بستر از هم اکنون برای کسب امتیازات کلانی از تهران از موضع قدرت در میز مذاکرات در آینده فراهم شود.
اما به احتمال زیاد دولت بایدن متوجه این رویکرد و دام ترامپ هست و بعید است که در این مدت باقیمانده بخواهد خود را درگیر جنگی گسترده در منطقه کند و از این رو، ترجیحا تلاش خود را خواهد کرد که نتانیاهو را مهار کند و این اتفاق نیفتد؛ مگر این که تحول میدانی ناخواستهای رخ دهد.
اما خود نتانیاهو نیز بر خلاف تصورات زیاد اهل ریسک نیست و تا زمانی که حمایت و ورود آمریکا در هر جنگی علیه ایران را از قبل تضمین نکند، آتش جنگی منطقهای را شعلهور نمیکند.
در کنار آن هم برخی ناظران بعید نمیدانند که بایدن در این دو ماه بر نتانیاهو برای رسیدن به توافقی فشار جدی آورد؛ اما چه بسا بی بی ترجیح دهد که این امتیاز را به ترامپ بدهد تا مورد خشم او واقع نشود و نه بایدن.
با این حال باید دید «بخش فراحزبی قدرت» و به عبارتی دیگر «دولت پنهان» در آمریکا (از لابیها گرفته تا ..) چه میخواهد و در این مدت تا روز تحلیف به دنبال چیست.
در کل، منطقه در دو ماه و نیم پیشرو ظرفیت تحولات سترگی در جهت توقف و یا تشدید و گسترش جنگ دارد.
فعلا باید دید نتانیاهو با بازگشت ترامپ چه نوع بهرهبرداری از این وضع با چراغ سبز او میکند و تا کجا پیش میرود و بایدن نیز این دو ماه و چند روز را چگونه مدیریت میکند. آیا در دام نقشه احتمالی ترامپ و نتانیاهو میافتد و با آن همراهی میکند یا در مقابل آن میایستد؟ و همچنین ایران به چه شکلی و در چه سطحی تهدیدهای خود برای پاسخ به اسرائیل را عملی خواهد کرد.
#صابر_گل_عنبری
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️رسانه میلی حتی در تولید محتوا نیز مضمحل است.
#تانک خورها عنوان سریالی است که هر شب از شبکه ۳سیما پخش میشه .
دلم از این نمی سوزه که اطلاعات غلطی به بیننده می دهند دلم از این نمی سوزه که بیننده را نادان فرض می کنند.
دلم از این نمی سوزه که برای تهیه این سریال پیش پا افتاده و فارغ از محتوای تاکتیکی چقدر هزینه شده ،...
دلم از این می سوزه که پس از انقلاب ۵۷ ده هاهزار نفر افسر و درجه دار را از ارتش اخراج یا بازنشسته و ارتش را در برابر دشمن خلع سلاح کردند.سپس پای مردم کوچه و بازار را به میدان رزم بازکردند تا فقط خسارت پشت خسارت نتیجه بی تدبیری شود که اکنون نیز بر آن راه رفته تاکید کنند.
حداقل تهیه کننده و کارگردان نابلد این سریال یه زحمت به خودشان می دادند از دو نفر کارشناس نظامی بهره می بردند تا برای شلیک موشک آرپیجی ۷ ، خرج را به انتهای موشک می بستند.😔
بیشتر به بازی تفنگ بازی بچگانه می ماند تا یک صحنه ای از واقعیت جنگ؛
حال چه رانتی در تولید اینگونه نمایش ها در جریان است الله اعلم
#ح_درویشی ✍
https://t.me/darvishane49
#تانک خورها عنوان سریالی است که هر شب از شبکه ۳سیما پخش میشه .
دلم از این نمی سوزه که اطلاعات غلطی به بیننده می دهند دلم از این نمی سوزه که بیننده را نادان فرض می کنند.
دلم از این نمی سوزه که برای تهیه این سریال پیش پا افتاده و فارغ از محتوای تاکتیکی چقدر هزینه شده ،...
دلم از این می سوزه که پس از انقلاب ۵۷ ده هاهزار نفر افسر و درجه دار را از ارتش اخراج یا بازنشسته و ارتش را در برابر دشمن خلع سلاح کردند.سپس پای مردم کوچه و بازار را به میدان رزم بازکردند تا فقط خسارت پشت خسارت نتیجه بی تدبیری شود که اکنون نیز بر آن راه رفته تاکید کنند.
حداقل تهیه کننده و کارگردان نابلد این سریال یه زحمت به خودشان می دادند از دو نفر کارشناس نظامی بهره می بردند تا برای شلیک موشک آرپیجی ۷ ، خرج را به انتهای موشک می بستند.😔
بیشتر به بازی تفنگ بازی بچگانه می ماند تا یک صحنه ای از واقعیت جنگ؛
حال چه رانتی در تولید اینگونه نمایش ها در جریان است الله اعلم
#ح_درویشی ✍
https://t.me/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️#شادی_اندیشمندانه
تا دیر نشده این ویدیو را ببین ... تمام راز تحقق زندگی اندیشمندانه و خرسندی از زندگی در این ویدئو ۴۰ ثانیه ای نهفته است.
برگ سبزی برای هموندان گرامی
#ح_درویشی
https://t.me/darvishane49
تا دیر نشده این ویدیو را ببین ... تمام راز تحقق زندگی اندیشمندانه و خرسندی از زندگی در این ویدئو ۴۰ ثانیه ای نهفته است.
برگ سبزی برای هموندان گرامی
#ح_درویشی
https://t.me/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️این ویدئو ارزش چندبار نگاه کردن را دارد .
گاهی برای رهایی از بمب باران خبری و رهایی از دنیای بی سرو ته پای بر دامن مادر طبیعت می گذارم ...
دیدگان را بر طراوت و دلربایی موجوداتی می گشایم که آرامش را بی واسطه منتقل می کنند .
چند روز پیش این دو سگ در محل قرار ما، معاشقه می کردند و گویی برای دیده شدن اینگونه از سرو کول هم بالا می رفتند...
عالم حیوانات و گیاهان عجب عالمی است.
گاهی فکر می کنم ما خودخواهانه صفت اشرف مخلوقات را از حیوانات به سرقت برده ایم.
آدمی در یک سنی متوجه می شود شیوه زیستی حیوانات چیزی است که آنرا گم کرده و اکنون در پی آنست ...
از حیوانات چهار نکته را بایست آموخت .
۱- خواب به وقت و اندازه
۲- درست خوردن و آشامیدن
۳- معاشقه کردن
۴- پرورش و تامین استقلال فرزندان
سلام و درود صبح نخستین روز هفته همگی بخیر و شادمانی
#ح_درویشی ✍
https://t.me/darvishane49
گاهی برای رهایی از بمب باران خبری و رهایی از دنیای بی سرو ته پای بر دامن مادر طبیعت می گذارم ...
دیدگان را بر طراوت و دلربایی موجوداتی می گشایم که آرامش را بی واسطه منتقل می کنند .
چند روز پیش این دو سگ در محل قرار ما، معاشقه می کردند و گویی برای دیده شدن اینگونه از سرو کول هم بالا می رفتند...
عالم حیوانات و گیاهان عجب عالمی است.
گاهی فکر می کنم ما خودخواهانه صفت اشرف مخلوقات را از حیوانات به سرقت برده ایم.
آدمی در یک سنی متوجه می شود شیوه زیستی حیوانات چیزی است که آنرا گم کرده و اکنون در پی آنست ...
از حیوانات چهار نکته را بایست آموخت .
۱- خواب به وقت و اندازه
۲- درست خوردن و آشامیدن
۳- معاشقه کردن
۴- پرورش و تامین استقلال فرزندان
سلام و درود صبح نخستین روز هفته همگی بخیر و شادمانی
#ح_درویشی ✍
https://t.me/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️افشاگری پس از ۲۰ سال؛
عباس *پالیزدار، عضو هیات و تفحص از قوه قضاییه* :
🔴«حجت الاسلام نیازی» در سازمان بازرسی کل کشو پرونده های فساد اقتصادی برخی مسئولان را به من میداد
🔴حداد عادل میخواست اسم ۸ نفر را از گزارش پاک کنم
🔴مفسدان اقتصادی در بدنه دولت ها رخنه و روی جریانات اقتصادی کشور خیمه زدهاند
🔴روایت پالیزدار جزییات پرونده ۵۴ هزار صفحهای از فساد ۵۲ نفر از مسئولان و روحانیون
🔴«آیتالله خزعلی» واسطه ارائه گزارش فساد برخی مسئولان به رهبری شد
🔴پسر عبدالله جاسبی سوالات کنکور را می فروخت
🔴جزییات ماجرای فساد یک میلیارد یورویی در ایرانخودرو دیزل در سال ۱۴۰۲
🔴احمد خاتمی در نماز جمعه گفت که پالیزدار «چشم فتنه» است
🔴هاشمی رفسنجانی گریه کرد و حلالیت طلبید که چرا باعث بازداشت من شده است
🔴پرونده تخلفات و فساد مرحوم یزدی به اندازه قد من بود
🔴ماجرای شرکت لاستیک دنا توسط مرحوم «محمد یزدی» و اطرافیان او
🔴«امامی کاشانی» معدن دهبید فارس را با قیمت نازل
https://t.me/darvishane49
عباس *پالیزدار، عضو هیات و تفحص از قوه قضاییه* :
🔴«حجت الاسلام نیازی» در سازمان بازرسی کل کشو پرونده های فساد اقتصادی برخی مسئولان را به من میداد
🔴حداد عادل میخواست اسم ۸ نفر را از گزارش پاک کنم
🔴مفسدان اقتصادی در بدنه دولت ها رخنه و روی جریانات اقتصادی کشور خیمه زدهاند
🔴روایت پالیزدار جزییات پرونده ۵۴ هزار صفحهای از فساد ۵۲ نفر از مسئولان و روحانیون
🔴«آیتالله خزعلی» واسطه ارائه گزارش فساد برخی مسئولان به رهبری شد
🔴پسر عبدالله جاسبی سوالات کنکور را می فروخت
🔴جزییات ماجرای فساد یک میلیارد یورویی در ایرانخودرو دیزل در سال ۱۴۰۲
🔴احمد خاتمی در نماز جمعه گفت که پالیزدار «چشم فتنه» است
🔴هاشمی رفسنجانی گریه کرد و حلالیت طلبید که چرا باعث بازداشت من شده است
🔴پرونده تخلفات و فساد مرحوم یزدی به اندازه قد من بود
🔴ماجرای شرکت لاستیک دنا توسط مرحوم «محمد یزدی» و اطرافیان او
🔴«امامی کاشانی» معدن دهبید فارس را با قیمت نازل
https://t.me/darvishane49
♻️ زیباکلام: «آقای پزشکیان، خیلی فرق میکند که چهکسی رئیسجمهور آمریکاست»
1⃣ نخست ابعاد شگفتانگیز پیروزی ایشان بود. فراموش نکردهایم که در تمام دوران انتخابات، حتی تا روزها و ساعتهای آخر، همۀ تحلیلگران، رسانهها و نظرسنجیها متفقالقول بودند که رقابت میان هریس و ترامپ شانه به شانه و تنگاتنگ میباشد و اختلاف میان آنان، حدود یک یا دو درصد بیشتر نیست. اما سیل آرا بهنفع ترامپ نشان داد که نظرسنجیها چقدر با حقیقت فاصله داشتند. اگر این اتفاق در ایران افتاده بود، نوادگان داییجان ناپلئون میرفتند بهدنبال تئوریهای توطئه و اینکه اینها همه برنامه برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم بهپای صندوقهای رأی بود.
2⃣ دوم، مهمتر از بررسی اینکه چرا اینقدر نظرسنجیها با واقعیت فاصله داشتند، شوک اصلیتر و پرسش مهمتر آن است که آنهمه رأی برای ترامپ نژادپرست و محافظهکار دشمن دمکراسی، در کجای جامعۀ آمریکا نهفته شده بود که همه را غافلگیر کرد؟ یقیناً تحلیلگران پیرامون محبوبیت ترامپ و اسباب و علل اقبال جامعۀ آمریکا به آنچه که آن را در علوم سیاسی میبایستی «کاریزمای ترامپیسم» تعریف کرد، به تحقیق و بررسی خواهند پرداخت.
3⃣ سوم، یک دلیل البته سقوط هولناک محبوبیت بایدن و دمکراتها در سالهای اخیر بود. جایگزینی خانم هریس هم خیلی نتوانست چیزی را بهنفع دمکراتها تغییر دهد و در بهترین حالت، جلوی سقوط بیشتر آنها را گرفت.
4⃣ چهارم، درک استقبال بسیاری از ایرانیها از پیروزی ترامپ، خیلی پیچیده نیست. انسان فقط تأسف میخورد که ملتی آنقدر از شرایط سیاسی و اجتماعیشان سرخورده و ناامید شده باشند که پیروزی شخصیتی که کمترین نمادی از دمکراسیخواهی در وی نباشد، آنقدر آنها را بهوجد آورد.
5⃣ پنجم، میرسیم به واکنش سخنگوی دولت جناب پزشکیان، سرکار بانو دکتر مهاجرانی، که فرمودند: «برای ما هیچ فرقی نمیکند دمکرات در کاخ سفید باشد، یا جمهوریخواه». البته حرف ایشان از یک منظر درست است. برای ما که ۴۶ سال است «دشمنی با آمریکا» همۀ فکر و ذکرمان شده و همۀ انقلابمان تقلیل پیدا کرده به استکبارستیزی و مرگ بر آمریکا، خیلی هم البته فرقی نمیکند که هریس انتخاب میشد، یا بایدن. اما خانم دکتر مهاجرانی عزیز، این سخن را اگر یک دهۀ هشتادی سرخورده از گذشته و ناامید از آینده میگفت، قابل فهم بود. اما بانوی بزرگوار، بهنظر شما، ایران دوران سیدمحمد خاتمی با مرحوم سیدابراهیم رئیسی و خالصسازی، هیچ فرقی با هم نداشتند؟
https://t.me/darvishane49
1⃣ نخست ابعاد شگفتانگیز پیروزی ایشان بود. فراموش نکردهایم که در تمام دوران انتخابات، حتی تا روزها و ساعتهای آخر، همۀ تحلیلگران، رسانهها و نظرسنجیها متفقالقول بودند که رقابت میان هریس و ترامپ شانه به شانه و تنگاتنگ میباشد و اختلاف میان آنان، حدود یک یا دو درصد بیشتر نیست. اما سیل آرا بهنفع ترامپ نشان داد که نظرسنجیها چقدر با حقیقت فاصله داشتند. اگر این اتفاق در ایران افتاده بود، نوادگان داییجان ناپلئون میرفتند بهدنبال تئوریهای توطئه و اینکه اینها همه برنامه برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم بهپای صندوقهای رأی بود.
2⃣ دوم، مهمتر از بررسی اینکه چرا اینقدر نظرسنجیها با واقعیت فاصله داشتند، شوک اصلیتر و پرسش مهمتر آن است که آنهمه رأی برای ترامپ نژادپرست و محافظهکار دشمن دمکراسی، در کجای جامعۀ آمریکا نهفته شده بود که همه را غافلگیر کرد؟ یقیناً تحلیلگران پیرامون محبوبیت ترامپ و اسباب و علل اقبال جامعۀ آمریکا به آنچه که آن را در علوم سیاسی میبایستی «کاریزمای ترامپیسم» تعریف کرد، به تحقیق و بررسی خواهند پرداخت.
3⃣ سوم، یک دلیل البته سقوط هولناک محبوبیت بایدن و دمکراتها در سالهای اخیر بود. جایگزینی خانم هریس هم خیلی نتوانست چیزی را بهنفع دمکراتها تغییر دهد و در بهترین حالت، جلوی سقوط بیشتر آنها را گرفت.
4⃣ چهارم، درک استقبال بسیاری از ایرانیها از پیروزی ترامپ، خیلی پیچیده نیست. انسان فقط تأسف میخورد که ملتی آنقدر از شرایط سیاسی و اجتماعیشان سرخورده و ناامید شده باشند که پیروزی شخصیتی که کمترین نمادی از دمکراسیخواهی در وی نباشد، آنقدر آنها را بهوجد آورد.
5⃣ پنجم، میرسیم به واکنش سخنگوی دولت جناب پزشکیان، سرکار بانو دکتر مهاجرانی، که فرمودند: «برای ما هیچ فرقی نمیکند دمکرات در کاخ سفید باشد، یا جمهوریخواه». البته حرف ایشان از یک منظر درست است. برای ما که ۴۶ سال است «دشمنی با آمریکا» همۀ فکر و ذکرمان شده و همۀ انقلابمان تقلیل پیدا کرده به استکبارستیزی و مرگ بر آمریکا، خیلی هم البته فرقی نمیکند که هریس انتخاب میشد، یا بایدن. اما خانم دکتر مهاجرانی عزیز، این سخن را اگر یک دهۀ هشتادی سرخورده از گذشته و ناامید از آینده میگفت، قابل فهم بود. اما بانوی بزرگوار، بهنظر شما، ایران دوران سیدمحمد خاتمی با مرحوم سیدابراهیم رئیسی و خالصسازی، هیچ فرقی با هم نداشتند؟
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️اخراج حماس از قطر!
به نقل از سی ان ان ، دولت آمریکا به قطر دستور داده رهبران حماس را از خاک خود اخراج نماید.
پس از اعلام این خبر گفته شد که یک منبع قطری گفته که دوحه رسما از فرایند میانجیگری میان اسرائیل و حماس کنار کشیده است.
با همین کیفیت گفته شده که آمریکا با استقرار دفتر سیاسی حماس در ترکیه هم موافقت نخواهد کرد.
اگر این خبرها تایید شوند، نشانەای دیگر از وخامت بیشتر اوضاع منطقه و احتمال وقوع یک جنگ فراگیر میان ایران و اسرائیل است.
بیشتر از این جهت که بیانگر نزدیک تر شدن مواضع آمریکا به اسرائیل و عدول از طرح قبلی بایدن برای آتش بس و آزادی گروگانهاست.
حماس آن زمان بلافاصله طرح بایدن را پذیرفت ولی نتانیاهو با لطایف الحیل از قبول آن شانه خالی کرد.
اخراج حماس از دوحه اهرم فشاری بر جنبش حماس است نا بدون آتش بس گروگان ها را آزاد کند و عملا از داشتن هرگونه نقشی در آیندەی غزه محروم شود.
ناظران از قبل پیش بینی کرده بودند که بازگشت ترامپ به قدرت، به معنای دادن چک سفید امضا به تل آویو و انطباق کامل موضع دو کشور خواهد بود.
خبر امروز نخستین نشانەی این تحول و مهر تاییدی بر سیاست جنگ طلبانەی نتانیاهو است.
هنوز معلوم نیست که حماس آواره پس از سه بار اسباب کشی طی سی سال این بار کجا خواهد رفت.
گزینه های زیادی در دسترس نخواهد بود؛
تهران، الجزیره، مسکو و ...؟
غیر از تهران احتمال گزینه های دیگر اندک است.
پیشوازی تهران هم دلالت ها و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت.
یکی ار آنها بسته شدن اندک مجرای دیپلماتیک برای طرح تبادل اسرا و آتش بس است.
مهم تر از آن ایران عملا به طرف حساب اصلی در قضیەی گروگان ها تبدیل خواهد شد، دقیقا مطابق دیوارنگارەای که چندی قبل در میدان ولیعصر گفته بود:
هیچ گروگانی آزاد نخواهد شد!
#صلاح_الدین_خدیو
https://t.me/darvishane49
به نقل از سی ان ان ، دولت آمریکا به قطر دستور داده رهبران حماس را از خاک خود اخراج نماید.
پس از اعلام این خبر گفته شد که یک منبع قطری گفته که دوحه رسما از فرایند میانجیگری میان اسرائیل و حماس کنار کشیده است.
با همین کیفیت گفته شده که آمریکا با استقرار دفتر سیاسی حماس در ترکیه هم موافقت نخواهد کرد.
اگر این خبرها تایید شوند، نشانەای دیگر از وخامت بیشتر اوضاع منطقه و احتمال وقوع یک جنگ فراگیر میان ایران و اسرائیل است.
بیشتر از این جهت که بیانگر نزدیک تر شدن مواضع آمریکا به اسرائیل و عدول از طرح قبلی بایدن برای آتش بس و آزادی گروگانهاست.
حماس آن زمان بلافاصله طرح بایدن را پذیرفت ولی نتانیاهو با لطایف الحیل از قبول آن شانه خالی کرد.
اخراج حماس از دوحه اهرم فشاری بر جنبش حماس است نا بدون آتش بس گروگان ها را آزاد کند و عملا از داشتن هرگونه نقشی در آیندەی غزه محروم شود.
ناظران از قبل پیش بینی کرده بودند که بازگشت ترامپ به قدرت، به معنای دادن چک سفید امضا به تل آویو و انطباق کامل موضع دو کشور خواهد بود.
خبر امروز نخستین نشانەی این تحول و مهر تاییدی بر سیاست جنگ طلبانەی نتانیاهو است.
هنوز معلوم نیست که حماس آواره پس از سه بار اسباب کشی طی سی سال این بار کجا خواهد رفت.
گزینه های زیادی در دسترس نخواهد بود؛
تهران، الجزیره، مسکو و ...؟
غیر از تهران احتمال گزینه های دیگر اندک است.
پیشوازی تهران هم دلالت ها و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت.
یکی ار آنها بسته شدن اندک مجرای دیپلماتیک برای طرح تبادل اسرا و آتش بس است.
مهم تر از آن ایران عملا به طرف حساب اصلی در قضیەی گروگان ها تبدیل خواهد شد، دقیقا مطابق دیوارنگارەای که چندی قبل در میدان ولیعصر گفته بود:
هیچ گروگانی آزاد نخواهد شد!
#صلاح_الدین_خدیو
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️تعطیلی درس خارج از فقه آقا مجتبی خامنهای مرتبط با بحث جانشینی ایشان است
عباس پالیزدار
آقای مجتبی خامنهای روحیه مبارزه جدی با فساد را دارد.
مجتبی خامنهای از گزینههای رهبری است و او باید پذیرای آزادیهای اجتماعی و آزاد کردن فعالین سیاسی از زندان باشند./ دیده بان ایران
https://t.me/darvishane49
عباس پالیزدار
آقای مجتبی خامنهای روحیه مبارزه جدی با فساد را دارد.
مجتبی خامنهای از گزینههای رهبری است و او باید پذیرای آزادیهای اجتماعی و آزاد کردن فعالین سیاسی از زندان باشند./ دیده بان ایران
https://t.me/darvishane49
♻️خَرِ مسجد...
جانبازی می گفت :
مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم میزدیم، خاطرات جنگ را تعریف میکردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحهای قرائت میکردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن میراندیم.
بله از سیاستمدارها هم میگفتیم.
من از خوردنها و بردنها و اختلاسهایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکتهسنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگیاش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغهای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار میشد صیغهی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالیکه بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد میشد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت میکرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغها انجام میشد.
الاغهایی که این سعادت نصیب آنها میشد و توفیق رفیق راهشان شده و باربر مصالح مسجد میشدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغها اشک شوق بر چشمهایشان مینشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانیکه کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره میکردند، شوق میکردند و از آنها رفع تکلیف میشد.
آنقدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزنهای شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوستکنده از آنها پذیرائی میکردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر کارها لنگ میشد. همه جا خرها به حساب میآمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد میشدند ؛ بناها و معمارها به استقبالشان میرفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه میکردند دستی به سر و صورت الاغها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آمادهشان میکردند.
الاغها روزگار خوبی را پشت سر میگذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کمکم رو به پایان بود.
الاغها خسته اما راضی بودند.
در آخر ، فرشهای مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد میشدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانیکه جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه میگذرد که مورد اصابت لنگهکفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچکس از زخمهای تنِ الاغها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود میگشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخمهایشان را تیمار میکردند.
گویا کسی را نمیشناختند، پیدایشان نمیکردند و کسی هم آنها را نمیشناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دلهایی شکسته و بدنهایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایهبانی که برای این از خدا بیخبران ساختهایم؟!💚🙏
https://t.me/darvishane49
جانبازی می گفت :
مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم میزدیم، خاطرات جنگ را تعریف میکردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحهای قرائت میکردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن میراندیم.
بله از سیاستمدارها هم میگفتیم.
من از خوردنها و بردنها و اختلاسهایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکتهسنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگیاش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغهای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار میشد صیغهی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالیکه بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد میشد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت میکرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغها انجام میشد.
الاغهایی که این سعادت نصیب آنها میشد و توفیق رفیق راهشان شده و باربر مصالح مسجد میشدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغها اشک شوق بر چشمهایشان مینشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانیکه کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره میکردند، شوق میکردند و از آنها رفع تکلیف میشد.
آنقدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزنهای شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوستکنده از آنها پذیرائی میکردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر کارها لنگ میشد. همه جا خرها به حساب میآمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد میشدند ؛ بناها و معمارها به استقبالشان میرفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه میکردند دستی به سر و صورت الاغها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آمادهشان میکردند.
الاغها روزگار خوبی را پشت سر میگذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کمکم رو به پایان بود.
الاغها خسته اما راضی بودند.
در آخر ، فرشهای مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد میشدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانیکه جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه میگذرد که مورد اصابت لنگهکفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچکس از زخمهای تنِ الاغها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود میگشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخمهایشان را تیمار میکردند.
گویا کسی را نمیشناختند، پیدایشان نمیکردند و کسی هم آنها را نمیشناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دلهایی شکسته و بدنهایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایهبانی که برای این از خدا بیخبران ساختهایم؟!💚🙏
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️ نگاهی به شعار تکراری و تقلیدی مسئولین؛ روسای جمهور آمریکا تفاوتی ندارند!
پیروزی ترامپ شرایط پیچیدهای را برای جهان بوجود آورده است.
در این میان این پیچیدگی برای ایران به لحاظ مشکلات منطقه، درگیری با اسرائیل، مسئله هستهای و برجام وبالاخره اقدامات ترامپ در دور اول در خروج از برجام و به شهادت رساندن سردار سلیمانی بیشتر میباشد.
اصولأ انتخاب روسای جمهور آمریکا تاثیرات بسیار عمیقی را بر جهان میگذارد؛ از اینرو همه کشورهای مطرح در جهان و از جمله رقبای قدرتمندشان در شرق و متحدان اروپائی آمریکا و دول عربی ووووو با نگرانی انتخابات این کشور را دنبال میکنند و گاهی با طرفداری از یکی از دو نامزد ریاست جمهوری ، تلاش دارند که نامزدی، زمام امور کاخ سفید را بدست بگیرد که نظر مثبتی به آن کشور داشته باشد.
بعنوان نمونه شاه ایران همیشه از جناح جمهوریخواه حمایت میکردو
معمولا زمانی که این حزب در کاخ سفید بود از بیشترین حمایت برخوردار میشد.
او ژاندارمی خاورمیانه و اخذ چک سفید تسلیحاتی را در زمان جمهوریخواهان بدست آورد؛ درحالیکه در دوران کندی دمکرات، با مشکلات بزرگ روبرو شد و در دوران کارتر دمکرات، حکومت را واگذار نمود.
عربستان در حالیکه در زمان ترامپ نزدیکترین روابط را داشت در دوران اولیه بایدن با عدم مشروعیت بنسلمان یعنی شاهزاده روبرو شد.
متاسفانه موضع منفی ایران نسبت به بایدن این شاهزاده سعودی را از مخمصه بزرگی که دمکراتها برایش در نظر داشتند نجات داد.
همچنین دنیا بیاد دارد که فروپاشی شوروی با اقدامات ریگان جمهوریخواه تسریع و عملیاتی گردید.
در آن زمان اگر کارتر به پیروزی میرسید به احتمال زیاد این فروپاشی در زمان و دوران دیگری روی میداد.
در مورد ایران اوبامای دمکرات توافق برجام را به سرانجام رساند درحالیکه ترامپ از برجام خارج گردید. در این دوران است که وضعیت اقتصادی کشور بعلت اعمال سیاست جنگ سرد از طرف آمریکا بشدت بحرانی شد و در بعضی لحظات احتمال حمله این کشور وجود داشت. شاید چنانچهعقلانیت روسای نظامیان آمریکائی نبود جنگ اجتناب ناپذیر میگردید.
در موضوع فلسطین ترامپ بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل اعلام و بلندیهای جولان را به اسرائیل واگذار کرد. در حالیکه دمکراتها طرح دو دولت را برسمیت میشناسند و مخالفت جدی با توسعه شهرکنشینها دارند.
روشن وبدیهیست که این مواضع متفاوت در سرنوشت دیگران بسیارتاثیر گذار است .
دمکراتها سیاست گلوبالیستی را دنبال میکنند .
دو رویکرد انزواطلبی و گلوبالیستی بسیار متفاوت و در جهان تاثیرات خاص خود را دارد.
البته آمریکا نمیتواند کاملا سیاست انزواطلبی را دنبال نماید و انزواطلبان مجبورند ترکیبی از روشها را دنبال نمایند چرا که شرکتها منافع خود را در سرمایهگذاری و انتقال تولید در کشورهای نیروی کار ارزان میببینند، اما چنانچه گلوبالیستها نبودند چین نمیتوانست به این سطح از تکنولوژی و پیشرفت نائل شود و اگر سیاستهای ترامپی به معنای واقعی دنبال شود گسست دو سوی آتلانتیک و یا کاهش اتحاد آنها رقم میخورد.
در دوره اول ترامپ اروپائیها بشدت با سیاستهای این کشور در تضاد قرار گرفتند و این احساس در میان آنها بوجود آمد که میبایست ارتش جداگانهای را داشته باشند.
همچنین در میان دمکراتها تفکرات چپ وجود دارد که شباهتهائی را بین آنها و احزاب اروپا بوجود میآورد.
ترامپ و راستگراها این نوع نگاه را کمونیستی دانسته و بشدت با آن مبارزه میکنند.
روشن است با تفکرات چپ تا اندازهای اخلاق و انسانیت در میان مقامات آمریکائی بوجود می آید .
متأسفانه اشتباه استراتژیک مقامات ایرانی بر خوردار از قدرت نسبت به عدم متفاوت بودن دمکراتها و جمهوریخواهان ، سبب گشت که در دوره بایدن خصومت ایشان با بنسلمان به سمت روابط استراتژیک پیش برود و رویکرد مثبت بایدن به ایران، جهت دشمنی و تخاصم بخود بگیرد و اسرائیل از این شکاف بنحو احسن استفاده نماید.
البته جای شکی نیست که دو جناح دمکرات و جمهوریخواه بدنبال منافع آمریکا هستند و این دو جناح در این امر مشترک میباشند که آمریکا نیروی برتر جهان است و ضرورت دارد که این برتری اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی ادامه یابد.
این وجه مشترک نمیتواند توجیهگر متفاوت نبودن این دو جناح گردد . شکی نیست رویکردهای مختلف و متضاد دمکراتها و جمهوریخواهان آنقدر آشکار است که هیچ فرد و گروه منصف و خردمند نمیتواند آنرا منکر شود.
بدیهیست نادیده گرفتن تفاوتهای این دو جناح حزبی منکر شدن بدیهیات ومانند انکار تفاوت شب و روز است.
خرد و اندیشه درست و توجه به منافع کشور ایجاب میکند که برای یکبار هم شده مقامات صاحب قدرت ایران در دیدگاه آنتاگونیستی خود نسبت به آمریکا تجدید نظر کرده و واقعیتها را درک نمایند.
سید محمود صدری ✍
https://t.me/darvishane49
پیروزی ترامپ شرایط پیچیدهای را برای جهان بوجود آورده است.
در این میان این پیچیدگی برای ایران به لحاظ مشکلات منطقه، درگیری با اسرائیل، مسئله هستهای و برجام وبالاخره اقدامات ترامپ در دور اول در خروج از برجام و به شهادت رساندن سردار سلیمانی بیشتر میباشد.
اصولأ انتخاب روسای جمهور آمریکا تاثیرات بسیار عمیقی را بر جهان میگذارد؛ از اینرو همه کشورهای مطرح در جهان و از جمله رقبای قدرتمندشان در شرق و متحدان اروپائی آمریکا و دول عربی ووووو با نگرانی انتخابات این کشور را دنبال میکنند و گاهی با طرفداری از یکی از دو نامزد ریاست جمهوری ، تلاش دارند که نامزدی، زمام امور کاخ سفید را بدست بگیرد که نظر مثبتی به آن کشور داشته باشد.
بعنوان نمونه شاه ایران همیشه از جناح جمهوریخواه حمایت میکردو
معمولا زمانی که این حزب در کاخ سفید بود از بیشترین حمایت برخوردار میشد.
او ژاندارمی خاورمیانه و اخذ چک سفید تسلیحاتی را در زمان جمهوریخواهان بدست آورد؛ درحالیکه در دوران کندی دمکرات، با مشکلات بزرگ روبرو شد و در دوران کارتر دمکرات، حکومت را واگذار نمود.
عربستان در حالیکه در زمان ترامپ نزدیکترین روابط را داشت در دوران اولیه بایدن با عدم مشروعیت بنسلمان یعنی شاهزاده روبرو شد.
متاسفانه موضع منفی ایران نسبت به بایدن این شاهزاده سعودی را از مخمصه بزرگی که دمکراتها برایش در نظر داشتند نجات داد.
همچنین دنیا بیاد دارد که فروپاشی شوروی با اقدامات ریگان جمهوریخواه تسریع و عملیاتی گردید.
در آن زمان اگر کارتر به پیروزی میرسید به احتمال زیاد این فروپاشی در زمان و دوران دیگری روی میداد.
در مورد ایران اوبامای دمکرات توافق برجام را به سرانجام رساند درحالیکه ترامپ از برجام خارج گردید. در این دوران است که وضعیت اقتصادی کشور بعلت اعمال سیاست جنگ سرد از طرف آمریکا بشدت بحرانی شد و در بعضی لحظات احتمال حمله این کشور وجود داشت. شاید چنانچهعقلانیت روسای نظامیان آمریکائی نبود جنگ اجتناب ناپذیر میگردید.
در موضوع فلسطین ترامپ بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل اعلام و بلندیهای جولان را به اسرائیل واگذار کرد. در حالیکه دمکراتها طرح دو دولت را برسمیت میشناسند و مخالفت جدی با توسعه شهرکنشینها دارند.
روشن وبدیهیست که این مواضع متفاوت در سرنوشت دیگران بسیارتاثیر گذار است .
دمکراتها سیاست گلوبالیستی را دنبال میکنند .
دو رویکرد انزواطلبی و گلوبالیستی بسیار متفاوت و در جهان تاثیرات خاص خود را دارد.
البته آمریکا نمیتواند کاملا سیاست انزواطلبی را دنبال نماید و انزواطلبان مجبورند ترکیبی از روشها را دنبال نمایند چرا که شرکتها منافع خود را در سرمایهگذاری و انتقال تولید در کشورهای نیروی کار ارزان میببینند، اما چنانچه گلوبالیستها نبودند چین نمیتوانست به این سطح از تکنولوژی و پیشرفت نائل شود و اگر سیاستهای ترامپی به معنای واقعی دنبال شود گسست دو سوی آتلانتیک و یا کاهش اتحاد آنها رقم میخورد.
در دوره اول ترامپ اروپائیها بشدت با سیاستهای این کشور در تضاد قرار گرفتند و این احساس در میان آنها بوجود آمد که میبایست ارتش جداگانهای را داشته باشند.
همچنین در میان دمکراتها تفکرات چپ وجود دارد که شباهتهائی را بین آنها و احزاب اروپا بوجود میآورد.
ترامپ و راستگراها این نوع نگاه را کمونیستی دانسته و بشدت با آن مبارزه میکنند.
روشن است با تفکرات چپ تا اندازهای اخلاق و انسانیت در میان مقامات آمریکائی بوجود می آید .
متأسفانه اشتباه استراتژیک مقامات ایرانی بر خوردار از قدرت نسبت به عدم متفاوت بودن دمکراتها و جمهوریخواهان ، سبب گشت که در دوره بایدن خصومت ایشان با بنسلمان به سمت روابط استراتژیک پیش برود و رویکرد مثبت بایدن به ایران، جهت دشمنی و تخاصم بخود بگیرد و اسرائیل از این شکاف بنحو احسن استفاده نماید.
البته جای شکی نیست که دو جناح دمکرات و جمهوریخواه بدنبال منافع آمریکا هستند و این دو جناح در این امر مشترک میباشند که آمریکا نیروی برتر جهان است و ضرورت دارد که این برتری اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی ادامه یابد.
این وجه مشترک نمیتواند توجیهگر متفاوت نبودن این دو جناح گردد . شکی نیست رویکردهای مختلف و متضاد دمکراتها و جمهوریخواهان آنقدر آشکار است که هیچ فرد و گروه منصف و خردمند نمیتواند آنرا منکر شود.
بدیهیست نادیده گرفتن تفاوتهای این دو جناح حزبی منکر شدن بدیهیات ومانند انکار تفاوت شب و روز است.
خرد و اندیشه درست و توجه به منافع کشور ایجاب میکند که برای یکبار هم شده مقامات صاحب قدرت ایران در دیدگاه آنتاگونیستی خود نسبت به آمریکا تجدید نظر کرده و واقعیتها را درک نمایند.
سید محمود صدری ✍
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️«بن سلمان سازان، مشغول کارند»
زنگها به صدا در آمده، پروژه رونمایی از « مجتبی» به عنوان منجی ملت ایران در مراحل آخر است. مصاحبه اخیر پالیزدار که زمانی به خاطر افشای فساد سیستماتیک بازداشت شد و امروز هم بر حقانیت حرفهایش تاکید میکند خود نشانه ای دیگر از سیاستی است که در پی معرفی « بن سلمان » ایرانی است: مبارزه با مفسدان، تامین آزادیهای اجتماعی، تامین حداقلی از آزادیهای سیاسی. اینها محورهای اصلی طرفداران ایده بن سلمان سازی مجتبی هستند. به عبارتی طرفداران این ایده پسر را برای پاک کردن چهره پدر علم کرده و در دورانی که « جانشینی» بحث تعیین کننده مناسبات داخلی ایران شده در فکر معرفی آقازاده به عنوان اصلاحگری منجی در شرایط ویژه هستند. به خصوص اینکه در داخل اپوزیسیون منسجمی نیست و در خارج، بسیاری از گروههای اپوزیسیونی با فاند و رانت آلوده شده یا ملتمسانه از ترامپ و نتانیاهو گدایی توجه میکنند. از اینرو طرفداران ایده بن سلمان سازی، فرصت را مغتنم شمرده اند برای جانشینی فرزند رهبر فرتوت، پیر و لجوج، مجتبای جوان را علم کنند.
تصویری که پالیزدار در مصاحبه اش ارایه کرد، تازه نبود، حکومتی غرق در فساد مستعد سوزاندن ایران و مردمش. این پیش بینی سالها پیش مطرح شد که این فساد چون سرطان، بدن بیمار را از پای در خواهد آورد. و حالا بیمار نزار میخواهد جراح معرفی و تصویر پسر مصمم برای جمع کردن فاجعه پدر را به بیرون ارایه دهد، برای همین پالیزدار در مصاحبه اش مدام به آقا مجتبی رجوع میکرد و از او به عنوان تنها روزنه امید برای حل بحران یاد میکرد.
در سالهای اخیر بخش مغلوب نیروهای امنیتی برای مبارزه با فساد فراگیر به افشای اسناد از طریق تیپ هایی مانند پالیزدار روی آورده اند، این همان نکته ای است که پالیزدار بر آن مهر تایید زد. اینها امیدوارند با افشاگری از سرعت فساد فراگیر بکاهند و با مرگ یا بازنشستگی پیرمرد لجوج، هوایی تازه در ساختار پوسیده نظام بدمند. اما مسأله واقعا پیچیده است. مجتبی خود بخشی از مسأله بوده و حالا چگونه میتواند راه حل مسأله شود؟
اولین بار نام او در نامه کروبی معترض به تقلب انتخابات هشتاد و چهار به علی خامنه ای رسانه ای شد زیرا او بیت رهبری و سپاه را برای پیروزی احمدی نژاد بسیج کرده بود. کروبی از لفظ « اقازاده» استفاده کرده بود و رهبر در پاسخ به کروبی فرزندش را « آقا» خطاب کرده بود. بعد مجتبی از سوژه های اصلی معترضان در جنبش سبز شد« مجتبی بمیری رهبری را رو نبینی». یکی از منظورهای میرحسین موسوی در جمله معروف اش« تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نمی شوم»ممانعت از موروثی کردن قدرت بود.
چرا که مجتبی و سپاه از گردانندگان اصلی کودتای تقلبی هشتاد و هشت بودند و حالا بخشی از مسأله دیروز خود را در قامت راه حل امروز، تصویرسازی میکند.
مجتبی برای منجی شدن، مشکلات ساختاری دارد: نه ایران، عربستان است، نه او بن سلمان، نه مردم ایران، مردم عربستان. مقایسه های اینچنینی، به شدت ساده ساز مسأله های پیچیده اند. شاید هدف خامنه ای، نجات فرزندش از خشم مردم تحقیر شده باشد و شاید مجتبی هم گمان میکند با رهبری اصلاحات ساختاری، بین میراث سیاه پدر و ملت تشنه ثبات، نان، آزادی، آشتی برقرار میکند و خود را جاودانه میکند.
هر چه هست تحقق این ایده دشوار است. اینجا ایران، کشوری است که آینه ای از انواع و اقسام جنبشها و انقلاب بوده. دوران تحمیل مدلهای از بالا به پایین، حکومت ژن برتر گذشته. ایران را شهروندان صاحب رای و اختیار اداره خواهند کرد و هر دولتی باید به رای ملت باشد و دوران فرزند پاپا بودن به منزله سند مشروعیت گذشته؛ از اینرو در این شرایط، بن سلمان سازان که در رسانه ها گاه و بیگاه، موهبتهای پادشاه سعودی را به سر مردمی میزنند که زمانی بنیانگذار نخستین پارلمان در خاورمیانه بودند، زیباترین جنبش های مدنی را خلق کرده اند، خواسته یا ناخواسته در همین مسیر اند: تصویرسازی از مجتبی به مثابه منجی.
مجتبی نجفی
https://t.me/darvishane49
زنگها به صدا در آمده، پروژه رونمایی از « مجتبی» به عنوان منجی ملت ایران در مراحل آخر است. مصاحبه اخیر پالیزدار که زمانی به خاطر افشای فساد سیستماتیک بازداشت شد و امروز هم بر حقانیت حرفهایش تاکید میکند خود نشانه ای دیگر از سیاستی است که در پی معرفی « بن سلمان » ایرانی است: مبارزه با مفسدان، تامین آزادیهای اجتماعی، تامین حداقلی از آزادیهای سیاسی. اینها محورهای اصلی طرفداران ایده بن سلمان سازی مجتبی هستند. به عبارتی طرفداران این ایده پسر را برای پاک کردن چهره پدر علم کرده و در دورانی که « جانشینی» بحث تعیین کننده مناسبات داخلی ایران شده در فکر معرفی آقازاده به عنوان اصلاحگری منجی در شرایط ویژه هستند. به خصوص اینکه در داخل اپوزیسیون منسجمی نیست و در خارج، بسیاری از گروههای اپوزیسیونی با فاند و رانت آلوده شده یا ملتمسانه از ترامپ و نتانیاهو گدایی توجه میکنند. از اینرو طرفداران ایده بن سلمان سازی، فرصت را مغتنم شمرده اند برای جانشینی فرزند رهبر فرتوت، پیر و لجوج، مجتبای جوان را علم کنند.
تصویری که پالیزدار در مصاحبه اش ارایه کرد، تازه نبود، حکومتی غرق در فساد مستعد سوزاندن ایران و مردمش. این پیش بینی سالها پیش مطرح شد که این فساد چون سرطان، بدن بیمار را از پای در خواهد آورد. و حالا بیمار نزار میخواهد جراح معرفی و تصویر پسر مصمم برای جمع کردن فاجعه پدر را به بیرون ارایه دهد، برای همین پالیزدار در مصاحبه اش مدام به آقا مجتبی رجوع میکرد و از او به عنوان تنها روزنه امید برای حل بحران یاد میکرد.
در سالهای اخیر بخش مغلوب نیروهای امنیتی برای مبارزه با فساد فراگیر به افشای اسناد از طریق تیپ هایی مانند پالیزدار روی آورده اند، این همان نکته ای است که پالیزدار بر آن مهر تایید زد. اینها امیدوارند با افشاگری از سرعت فساد فراگیر بکاهند و با مرگ یا بازنشستگی پیرمرد لجوج، هوایی تازه در ساختار پوسیده نظام بدمند. اما مسأله واقعا پیچیده است. مجتبی خود بخشی از مسأله بوده و حالا چگونه میتواند راه حل مسأله شود؟
اولین بار نام او در نامه کروبی معترض به تقلب انتخابات هشتاد و چهار به علی خامنه ای رسانه ای شد زیرا او بیت رهبری و سپاه را برای پیروزی احمدی نژاد بسیج کرده بود. کروبی از لفظ « اقازاده» استفاده کرده بود و رهبر در پاسخ به کروبی فرزندش را « آقا» خطاب کرده بود. بعد مجتبی از سوژه های اصلی معترضان در جنبش سبز شد« مجتبی بمیری رهبری را رو نبینی». یکی از منظورهای میرحسین موسوی در جمله معروف اش« تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نمی شوم»ممانعت از موروثی کردن قدرت بود.
چرا که مجتبی و سپاه از گردانندگان اصلی کودتای تقلبی هشتاد و هشت بودند و حالا بخشی از مسأله دیروز خود را در قامت راه حل امروز، تصویرسازی میکند.
مجتبی برای منجی شدن، مشکلات ساختاری دارد: نه ایران، عربستان است، نه او بن سلمان، نه مردم ایران، مردم عربستان. مقایسه های اینچنینی، به شدت ساده ساز مسأله های پیچیده اند. شاید هدف خامنه ای، نجات فرزندش از خشم مردم تحقیر شده باشد و شاید مجتبی هم گمان میکند با رهبری اصلاحات ساختاری، بین میراث سیاه پدر و ملت تشنه ثبات، نان، آزادی، آشتی برقرار میکند و خود را جاودانه میکند.
هر چه هست تحقق این ایده دشوار است. اینجا ایران، کشوری است که آینه ای از انواع و اقسام جنبشها و انقلاب بوده. دوران تحمیل مدلهای از بالا به پایین، حکومت ژن برتر گذشته. ایران را شهروندان صاحب رای و اختیار اداره خواهند کرد و هر دولتی باید به رای ملت باشد و دوران فرزند پاپا بودن به منزله سند مشروعیت گذشته؛ از اینرو در این شرایط، بن سلمان سازان که در رسانه ها گاه و بیگاه، موهبتهای پادشاه سعودی را به سر مردمی میزنند که زمانی بنیانگذار نخستین پارلمان در خاورمیانه بودند، زیباترین جنبش های مدنی را خلق کرده اند، خواسته یا ناخواسته در همین مسیر اند: تصویرسازی از مجتبی به مثابه منجی.
مجتبی نجفی
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️اعتیاد به پست و مقام!
دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاههای ارومیه و مقدس اردبیلی مطلبی نوشته هم برای آنهایی که هنوز در رأس قدرتند
و هم کسانی که از قدرت پایین کشیده شدهاند!
و خواندنش را واجب ولازم دانسته.
مطلبی که از جهات مختلف کمک میکند بفهمیم برخی از مدیران مسئلهها را چگونه میبینند! ... بخوانید؛
من دو دوره ریاست دانشگاههای دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشتهام.
هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد.
حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجارهی خانه و هزینهی رفت و آمد به تهران میشد.
با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن رانندهی اختصاصی
و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل!
در هر دو بار، وقتی که دورهام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمیکردم، لیکن رانندهها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام میدادند که از جملهی آنها این موارد را میتوانم نام ببرم:
خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمیآید).
ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راهانداز و مؤدب و وظیفهشناس میدیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمیافتاد و همه چیز رو به راه بود.
وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای سادهی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم.
بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است.
کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار میآمد.
تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که میرسیدند جور دیگری رفتار میکردند.
الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کردهام. نه تنها از انجام کارهای شخصیام طفره نمیروم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شدهام.
از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم میبرم و از این که با آدمهای متفاوت و معمولی معاشرت میکنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذتبخش نیست بلکه دلهرهآور است. دیدن بعضی چهرههای عبوس، تندرو و کجفهم و اجبار به جلیس شدن با آنها و قانع کردنشان در امور بدیهی شکنجهی بزرگی است.
احاطه شدن توسط آدمهایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت میکنند، چندشآور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من میدهد.
در این مملکت آدمهایی هستند که دهها سال در مسند کارهایی به مراتب مهمتر از مسئولیتهای من هستند. آنها نمیفهمند دور و برشان چه خبر است.
آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشدهاند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبودهاند. آنها نمیفهمند صف نان چیست.
هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کورهپزخانه نبودهاند. در مطب پزشک در حالی که گفتهاند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشدهاند. این آدمها اصلا نمیفهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند.
آنها فکر میکنند همهی مردم پشتیبانشان هستند و مرتب برای موفقیتشان دعا میکنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آنها حمله نکرده است و هرگز احدی عمهی محترمشان را مورد تفقد قرار نداده است!
آنها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته میکنند!
اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش(۱) میگذارید. دو سال میکارید و یک سال نمیکارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی میکنند، چگونه فکر میکنند، چه میخواهند و چه نمیخواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشستهاند آدمهایی هستند که نمیتوانند مثل آدم زندگی کنند.
پینوشت ۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها میشود.
پ.ن2: طبیعی است در این کشور مدیرانی هستند که به هیچ روی زیستشان اینگونه نیست و بارها نیز به واسطه آنها برداشته میشود.
https://t.me/darvishane49
دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاههای ارومیه و مقدس اردبیلی مطلبی نوشته هم برای آنهایی که هنوز در رأس قدرتند
و هم کسانی که از قدرت پایین کشیده شدهاند!
و خواندنش را واجب ولازم دانسته.
مطلبی که از جهات مختلف کمک میکند بفهمیم برخی از مدیران مسئلهها را چگونه میبینند! ... بخوانید؛
من دو دوره ریاست دانشگاههای دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشتهام.
هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد.
حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجارهی خانه و هزینهی رفت و آمد به تهران میشد.
با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن رانندهی اختصاصی
و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل!
در هر دو بار، وقتی که دورهام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمیکردم، لیکن رانندهها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام میدادند که از جملهی آنها این موارد را میتوانم نام ببرم:
خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمیآید).
ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راهانداز و مؤدب و وظیفهشناس میدیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمیافتاد و همه چیز رو به راه بود.
وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای سادهی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم.
بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است.
کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار میآمد.
تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که میرسیدند جور دیگری رفتار میکردند.
الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کردهام. نه تنها از انجام کارهای شخصیام طفره نمیروم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شدهام.
از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم میبرم و از این که با آدمهای متفاوت و معمولی معاشرت میکنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذتبخش نیست بلکه دلهرهآور است. دیدن بعضی چهرههای عبوس، تندرو و کجفهم و اجبار به جلیس شدن با آنها و قانع کردنشان در امور بدیهی شکنجهی بزرگی است.
احاطه شدن توسط آدمهایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت میکنند، چندشآور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من میدهد.
در این مملکت آدمهایی هستند که دهها سال در مسند کارهایی به مراتب مهمتر از مسئولیتهای من هستند. آنها نمیفهمند دور و برشان چه خبر است.
آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشدهاند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبودهاند. آنها نمیفهمند صف نان چیست.
هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کورهپزخانه نبودهاند. در مطب پزشک در حالی که گفتهاند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشدهاند. این آدمها اصلا نمیفهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند.
آنها فکر میکنند همهی مردم پشتیبانشان هستند و مرتب برای موفقیتشان دعا میکنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آنها حمله نکرده است و هرگز احدی عمهی محترمشان را مورد تفقد قرار نداده است!
آنها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته میکنند!
اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش(۱) میگذارید. دو سال میکارید و یک سال نمیکارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی میکنند، چگونه فکر میکنند، چه میخواهند و چه نمیخواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشستهاند آدمهایی هستند که نمیتوانند مثل آدم زندگی کنند.
پینوشت ۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها میشود.
پ.ن2: طبیعی است در این کشور مدیرانی هستند که به هیچ روی زیستشان اینگونه نیست و بارها نیز به واسطه آنها برداشته میشود.
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️من خطا کردم، معذرت میخواهم!
دکتر #محمدرضا_سرگلزایی
#ما_واقعانمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی تغییر کرد، ملموسترین تجلی تغییر رژیم برای من در شهر کوچک قاین، تغییر در محتوای تلویزیون سیاه سفیدمان بود. ما تلویزیونی داشتیم که روزی ۳-۴ ساعت برنامه داشت، یک ساعتش اخباری که حکومت به خوردمان میداد و بقیهاش هم پروپاگاندای حکومتی بود، حتی برنامهی کودک. شاید از معدود استثناءهای تلویزیون که از تبلیغات حکومتی مصون ماند برنامهی "راز بقاء" بود!
ما به قصد بیخبر نبودن از دنیا، مشترک روزنامهی خراسان بودیم که اخبار کشور و استان خراسان را داشت، به روایت مقامات رسمی، و صفحهی حوادث و صفحهی ترحیم و تسلیت و یک جدول کلمات متقاطع که پر کردن آن سرگرمی مشترک من و پدرم بود!ما ساعتها در مدرسه، در مراسم صبحگاهی، مراسم دههی فجر،مراسم محرم و صفر،در اردوهای مدرسه،سر کلاسهای دینی و عربی و تاریخ و ادبیات و حتی علوم! از معلمانمان همان حرفهای صدا و سیمای حکومت را میشنیدیم!به عنوان جایزهی شاگرد اول شدن، به اردوهای امور تربیتی فرستاده میشدیم که یک هفته شبانه روز راجع به اسلام و امام! و انقلاب اسلامی در گوش ما صحبت میکردند!کتابخانهی مدرسهی ما پر از کتابهای مذهبی بود و نیز قفسهی کتاب در خانهی ما!
در خانهی ما طبق روال هفتگی یا ماهیانه، دورهی قرآن و روضهی امام حسین و مراسم افطاری برگزار میشد و پدر من از پیش از انقلاب ۵۷، مشترک مجلهی مکتب اسلام ناصر مکارم شیرازی بود.از نوجوانی تصمیم گرفتم دینم را با تحقیق انتخاب کنم. کلی کتاب راجع به ادیان و مذاهب تهیه کردم و خواندم و گمان کردم که محققانه اسلام و تشیع را انتخاب کردهام و دینم فقط میراث نیاکانم نیست، بیخبر از این که تمام کتابهای راجع به ادیان که در دسترس من بودند توسط مسلمانان متعصب نوشته شده بودند.بنابراین این روزها وقتی میشنوم که برخی دختران متدین میگویند من خودم حجاب را "انتخاب" کردهام، به آنچه آنان "انتخاب" میدانند پوزخند میزنم.نسل ما اینترنت و ماهواره نداشت.من تا سال ۲۰۰۰ اینترنت را نمیشناختم و تا سال ۲۰۰۲ (دو سال بعد از گرفتن بورد تخصصی روانپزشکی!) عملا با اینترنت کار نکردم. تا ۳۰ سالگی سفر خارج از کشور نداشتم!
تا زمان اصلاحات که روزنامههای جامعه و شرق و توس و نشاط در آمدند و سپس یکی یکی تعطیل شدند، من فقط "یک روایت" از جامعهام داشتم!تا وقتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی بیانیه داد و قتلهای زنجیرهای را به گردن گرفت من اصلا خبردار نشده بودم که حکومتیها به شکل سیستماتیزه، نویسندهها و دگراندیشان را به قتل رساندهاند!ما از سال ۱۳۸۸ صاحب ماهواره شدیم و تازه آن موقع،از فاجعهی اعدامهای دههی شصت با خبر شدیم!
ما از دبستان فکر میکردیم باید شبانهروز درس بخوانیم تا شاگرد اول بشویم و نمرهی انضباط بیست بیاوریم تا پدرمادرمان به ما افتخار کنند. بعد هم به عنوان یک پزشک باسواد ایثارگر به مردم خدمت کنیم.این همهی دنیای من بود.تمام عصیان و ساختارشکنی نوجوانی من این بود که فکر میکردم اینها کافی نیستند،من باید مثل یاران امام حسین شهید بشوم! مشکل اینجا بود که اولا فرق اسطوره و تاریخ را نمیدانستم و ثانیا گمان میکردم بازی جنگ نفتی خاورمیانه،صحنهی کربلاست و اکنون یوم عاشوراست! بنابراین در نوجوانی به جبهه رفتم و دعا میکردم که "توفیق شهادت" نصیبم شود!تصور این که ما چقدر دنیای کوچک و بستهای داشتیم برای بچههای من سخت است!
من حتی از گوش کردن به موسیقی سنتی هم احساس گناه میکردم و فقط قرآن و نوحه گوش میکردم.ما راه سختی را طی کردیم برای فهمیدن حداقلهایی از زندگی و بار سنگینی را به دوش کشیدیم برای این که فرزندانمان را در زندان عقاید و عادتهای نیاکانمان اسیر نکنیم.تفکر نقاد، تفکر علمی،کار گروهی و خلاقیت را نه در خانواده یادمان میدادند، نه در مدرسه، نه در تلویزیون و نه حتی در دانشگاه! ما با آزمون و خطا یاد میگرفتیم، همه چیز را! فکرش را بکنید که در هفت سال دانشکدهی پزشکی کمترین چیزی راجع به سکس به ما یاد ندادند و من از دیدن رویای جنسی درخواب،احساس گناه و شرم میکردم و در بیست سالگی ازدواج کردم با این هدف که در محیط مختلط دانشگاه به گناه نیفتم!وقتی هم که من عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم اختلالات جنسی به دانشجویان پزشکی تدریس نمیشد!
▪️اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم".من از هرکس که در آن دوره از زندگیام تحت تأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از این که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.
https://t.me/darvishane49
دکتر #محمدرضا_سرگلزایی
#ما_واقعانمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی تغییر کرد، ملموسترین تجلی تغییر رژیم برای من در شهر کوچک قاین، تغییر در محتوای تلویزیون سیاه سفیدمان بود. ما تلویزیونی داشتیم که روزی ۳-۴ ساعت برنامه داشت، یک ساعتش اخباری که حکومت به خوردمان میداد و بقیهاش هم پروپاگاندای حکومتی بود، حتی برنامهی کودک. شاید از معدود استثناءهای تلویزیون که از تبلیغات حکومتی مصون ماند برنامهی "راز بقاء" بود!
ما به قصد بیخبر نبودن از دنیا، مشترک روزنامهی خراسان بودیم که اخبار کشور و استان خراسان را داشت، به روایت مقامات رسمی، و صفحهی حوادث و صفحهی ترحیم و تسلیت و یک جدول کلمات متقاطع که پر کردن آن سرگرمی مشترک من و پدرم بود!ما ساعتها در مدرسه، در مراسم صبحگاهی، مراسم دههی فجر،مراسم محرم و صفر،در اردوهای مدرسه،سر کلاسهای دینی و عربی و تاریخ و ادبیات و حتی علوم! از معلمانمان همان حرفهای صدا و سیمای حکومت را میشنیدیم!به عنوان جایزهی شاگرد اول شدن، به اردوهای امور تربیتی فرستاده میشدیم که یک هفته شبانه روز راجع به اسلام و امام! و انقلاب اسلامی در گوش ما صحبت میکردند!کتابخانهی مدرسهی ما پر از کتابهای مذهبی بود و نیز قفسهی کتاب در خانهی ما!
در خانهی ما طبق روال هفتگی یا ماهیانه، دورهی قرآن و روضهی امام حسین و مراسم افطاری برگزار میشد و پدر من از پیش از انقلاب ۵۷، مشترک مجلهی مکتب اسلام ناصر مکارم شیرازی بود.از نوجوانی تصمیم گرفتم دینم را با تحقیق انتخاب کنم. کلی کتاب راجع به ادیان و مذاهب تهیه کردم و خواندم و گمان کردم که محققانه اسلام و تشیع را انتخاب کردهام و دینم فقط میراث نیاکانم نیست، بیخبر از این که تمام کتابهای راجع به ادیان که در دسترس من بودند توسط مسلمانان متعصب نوشته شده بودند.بنابراین این روزها وقتی میشنوم که برخی دختران متدین میگویند من خودم حجاب را "انتخاب" کردهام، به آنچه آنان "انتخاب" میدانند پوزخند میزنم.نسل ما اینترنت و ماهواره نداشت.من تا سال ۲۰۰۰ اینترنت را نمیشناختم و تا سال ۲۰۰۲ (دو سال بعد از گرفتن بورد تخصصی روانپزشکی!) عملا با اینترنت کار نکردم. تا ۳۰ سالگی سفر خارج از کشور نداشتم!
تا زمان اصلاحات که روزنامههای جامعه و شرق و توس و نشاط در آمدند و سپس یکی یکی تعطیل شدند، من فقط "یک روایت" از جامعهام داشتم!تا وقتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی بیانیه داد و قتلهای زنجیرهای را به گردن گرفت من اصلا خبردار نشده بودم که حکومتیها به شکل سیستماتیزه، نویسندهها و دگراندیشان را به قتل رساندهاند!ما از سال ۱۳۸۸ صاحب ماهواره شدیم و تازه آن موقع،از فاجعهی اعدامهای دههی شصت با خبر شدیم!
ما از دبستان فکر میکردیم باید شبانهروز درس بخوانیم تا شاگرد اول بشویم و نمرهی انضباط بیست بیاوریم تا پدرمادرمان به ما افتخار کنند. بعد هم به عنوان یک پزشک باسواد ایثارگر به مردم خدمت کنیم.این همهی دنیای من بود.تمام عصیان و ساختارشکنی نوجوانی من این بود که فکر میکردم اینها کافی نیستند،من باید مثل یاران امام حسین شهید بشوم! مشکل اینجا بود که اولا فرق اسطوره و تاریخ را نمیدانستم و ثانیا گمان میکردم بازی جنگ نفتی خاورمیانه،صحنهی کربلاست و اکنون یوم عاشوراست! بنابراین در نوجوانی به جبهه رفتم و دعا میکردم که "توفیق شهادت" نصیبم شود!تصور این که ما چقدر دنیای کوچک و بستهای داشتیم برای بچههای من سخت است!
من حتی از گوش کردن به موسیقی سنتی هم احساس گناه میکردم و فقط قرآن و نوحه گوش میکردم.ما راه سختی را طی کردیم برای فهمیدن حداقلهایی از زندگی و بار سنگینی را به دوش کشیدیم برای این که فرزندانمان را در زندان عقاید و عادتهای نیاکانمان اسیر نکنیم.تفکر نقاد، تفکر علمی،کار گروهی و خلاقیت را نه در خانواده یادمان میدادند، نه در مدرسه، نه در تلویزیون و نه حتی در دانشگاه! ما با آزمون و خطا یاد میگرفتیم، همه چیز را! فکرش را بکنید که در هفت سال دانشکدهی پزشکی کمترین چیزی راجع به سکس به ما یاد ندادند و من از دیدن رویای جنسی درخواب،احساس گناه و شرم میکردم و در بیست سالگی ازدواج کردم با این هدف که در محیط مختلط دانشگاه به گناه نیفتم!وقتی هم که من عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم اختلالات جنسی به دانشجویان پزشکی تدریس نمیشد!
▪️اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم".من از هرکس که در آن دوره از زندگیام تحت تأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از این که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
https://www.karzar.net/165617
اگر مایلید این کارو زار را امضا و به دیگران هم توصیه کنید. دوستان مورد تایید و وطن دوست این کارزار را راه انداخته اند. سپاسگزارم
https://t.me/darvishane49
اگر مایلید این کارو زار را امضا و به دیگران هم توصیه کنید. دوستان مورد تایید و وطن دوست این کارزار را راه انداخته اند. سپاسگزارم
https://t.me/darvishane49
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار حمایت از تمامیت ارضی ایران و اعتراض به مداخلهجوییهای بینالمللی
امضاکنندگان این بیانیه بدینوسیله ضمن محکومیت شدید موضع مداخلهجویانه و از سر فرصتطلبی اتحادیهی اروپایی و شورای همکاری خلیج فارس در بیانیهی مشترک اخیرشان، از امارات متحدهی عربی انتظار دارند که بدون فرافکنی و توسل به کشورهای رنگارنگ مشرق زمین و مغرب زمین،…
♻️روزنامه جمهوری اسلامی: احمدینژاد به وزیر اطلاعات دستور داده بود هاشمی رفسنجانی را به فساد متهم کند
این روزها سخنان عباس پالیزدار درباره مفاسدی که توسط عدهای از افراد بانفوذ در نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، به یکی از مهمترین مباحث تبدیل شده است.
آنچه در افشاگری پالیزدار از اهمیت ویژه برخوردار است، تلاشی است که برای وادار ساختن عباس پالیزدار که در دهه ۸۰ عضو هیأت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی بود صورت گرفت تا او آیتالله هاشمی رفسنجانی را به فساد اقتصادی متهم کند. او هم این کار را کرد ولی بعدها که پشیمان شد، درصدد عذرخواهی برآمد و از دو طریق اقدام به جبران نمودن این کار خلاف خود کرد، ارسال نامه و عذرخواهی حضوری.
شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۱۳۸۸ خود به نحوه دریافت نامه عذرخواهی آقای پالیزدار که از زندان برای ایشان نوشته، اینگونه اشاره میکند:
مهدی خزعلی در سایت خود، نامهای از پالیزدار از زندان، خطاب به من درج کرده که از من، به خاطر تهمت زدن، عذرخواهی نموده و از عدم شکایت من، تشکر کرده.
آیتالله هاشمی همچنین به ملاقات حضوری و عذرخواهی آقای پالیزدار از ایشان، در خاطرات یکشنبه بیستم دیماه سال ۱۳۸۸ اینگونه اشاره میکند:
آقای مهدی خزعلی آمد از فشارهایی که حکومت علیه او دارد شکایت کرد. آقای پالیزدار را هم، همراه خود آورده بود که از من عذرخواهی کرد.
متن نامه عذرخواهی آقای عباس پالیزدار به آقای هاشمی اینست:
حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی دام عزه
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام با توجه به تعبیر آن بزرگوار در نامه به رهبری به باند «پالیزدار احتراماً موارد ذیل به استحضار میرسد:
۱- اینجانب یک بسیجی جانباز، معتقد به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه میباشم. هیچ باندی ندارم و فقط به وظیفه خود در تحقیق و تفحص مجلس عمل کردهام.
۲- در ۱۲۴ پرونده مورد بررسی تحقیق و تفحص مجلس، هیچ پروندهای از حضرتعالی و فرزندان شما نبود و در گزارش تحقیق و تفحص هم مدعی وجود پرونده علیه شما نشدهام.
۳- متأسفانه در پایان سخنرانی در دانشگاه همدان، دانشجویی از خانواده شما سؤال کرد و اینجانب بدون هیچ مستنداتی به اتکای شنیدههای غیرمستند از نزدیکان آقای احمدینژاد، مطالبی گفتم و در سخنرانیها هم گفتهام که هیچ پروندهای راجع به حضرتعالی و خانواده شما ندیدهام.
لذا بدینوسیله از محضر حضرتعالی عذرخواهی میکنم و امیدوارم این مختصر را به عنوان جبران بپذیرید تا باری بر دوش من در صحرای محشر نباشد.
۴- پیشاپیش از صبر و بزرگواری شما که در طول این یک سال، هیچ شکایتی از اینجانب ننمودهاید تشکر میکنم، بهرغم اینکه تنها کسی که محق بر شکایت بود شما بودید. والسلام علیکم و رحمةالله – عباس پالیزدار/ ۲۰ خرداد ۱۳۸۸.
سخنان افشاگرانه اخیر آقای عباس پالیزدار حاوی نکات متعددی است که فعلاً درصدد مطرح کردن و چرائی آنها نیستم. آنچه به عنوان یک نتیجهگیری تاریخی بسیار مهم و پندآموز باید از این افشاگری در پرونده نظام جمهوری اسلامی به ثبت برسد اینست که در این نظام اسلامی افرادی به قدرت رسیدند که با تمام توان و امکاناتی که از بیتالمال در اختیار داشتند درصدد تخریب بهترین، باسابقهترین، انقلابیترین و پاکترین شخصیتهای همین نظام برآمدند و متأسفانه مورد حمایت نیز قرار گرفتند.
از آنچه آقای پالیزدار در این زمینه گفته، همان زمان باخبر بودیم و کسانی که به او دستور داده بودند آیتالله هاشمی را متهم کند نیز به پاکی آیتالله اطمینان داشتند ولی متأسفانه برنامه این بود که این شخصیت بزرگ که شناسنامه انقلاب بود تخریب شود. در همان دوره از وزیر اطلاعات و قائم مقامش شنیدم که گفتند رئیس جمهور وقت به ما دستور داد علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی اسناد و مدارک پیدا کنیم و ما هرچه گشتیم چیزی نیافتیم و این را به او گزارش دادیم و او عصبانی شد و با ما برخورد کرد.
این ماجرا نکته غمبار دیگری هم دارد که باید در پرونده نظام جمهوری اسلامی با حروف برجستهتر ثبت شود و آن اینست که فردی[احمدی نژاد] با این سطح نازل از اخلاق و تعهد و وجدان برای احراز مقام و منصب ریاست جمهوری این نظام که محصول خون هزاران شهید مخلص و فداکاری آنهمه انسان مؤمن پاکباز است میرسد.
یکی از عوارض رجل سیاسی و مذهبی دانستن چنین افرادی، محروم شدن کشور و ملت از درایت، تدبیر و تجربه انسانهای فداکای همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که ظلم به نظام و کشور و ملت بود.
https://t.me/darvishane49
این روزها سخنان عباس پالیزدار درباره مفاسدی که توسط عدهای از افراد بانفوذ در نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، به یکی از مهمترین مباحث تبدیل شده است.
آنچه در افشاگری پالیزدار از اهمیت ویژه برخوردار است، تلاشی است که برای وادار ساختن عباس پالیزدار که در دهه ۸۰ عضو هیأت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی بود صورت گرفت تا او آیتالله هاشمی رفسنجانی را به فساد اقتصادی متهم کند. او هم این کار را کرد ولی بعدها که پشیمان شد، درصدد عذرخواهی برآمد و از دو طریق اقدام به جبران نمودن این کار خلاف خود کرد، ارسال نامه و عذرخواهی حضوری.
شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۱۳۸۸ خود به نحوه دریافت نامه عذرخواهی آقای پالیزدار که از زندان برای ایشان نوشته، اینگونه اشاره میکند:
مهدی خزعلی در سایت خود، نامهای از پالیزدار از زندان، خطاب به من درج کرده که از من، به خاطر تهمت زدن، عذرخواهی نموده و از عدم شکایت من، تشکر کرده.
آیتالله هاشمی همچنین به ملاقات حضوری و عذرخواهی آقای پالیزدار از ایشان، در خاطرات یکشنبه بیستم دیماه سال ۱۳۸۸ اینگونه اشاره میکند:
آقای مهدی خزعلی آمد از فشارهایی که حکومت علیه او دارد شکایت کرد. آقای پالیزدار را هم، همراه خود آورده بود که از من عذرخواهی کرد.
متن نامه عذرخواهی آقای عباس پالیزدار به آقای هاشمی اینست:
حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی دام عزه
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام با توجه به تعبیر آن بزرگوار در نامه به رهبری به باند «پالیزدار احتراماً موارد ذیل به استحضار میرسد:
۱- اینجانب یک بسیجی جانباز، معتقد به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه میباشم. هیچ باندی ندارم و فقط به وظیفه خود در تحقیق و تفحص مجلس عمل کردهام.
۲- در ۱۲۴ پرونده مورد بررسی تحقیق و تفحص مجلس، هیچ پروندهای از حضرتعالی و فرزندان شما نبود و در گزارش تحقیق و تفحص هم مدعی وجود پرونده علیه شما نشدهام.
۳- متأسفانه در پایان سخنرانی در دانشگاه همدان، دانشجویی از خانواده شما سؤال کرد و اینجانب بدون هیچ مستنداتی به اتکای شنیدههای غیرمستند از نزدیکان آقای احمدینژاد، مطالبی گفتم و در سخنرانیها هم گفتهام که هیچ پروندهای راجع به حضرتعالی و خانواده شما ندیدهام.
لذا بدینوسیله از محضر حضرتعالی عذرخواهی میکنم و امیدوارم این مختصر را به عنوان جبران بپذیرید تا باری بر دوش من در صحرای محشر نباشد.
۴- پیشاپیش از صبر و بزرگواری شما که در طول این یک سال، هیچ شکایتی از اینجانب ننمودهاید تشکر میکنم، بهرغم اینکه تنها کسی که محق بر شکایت بود شما بودید. والسلام علیکم و رحمةالله – عباس پالیزدار/ ۲۰ خرداد ۱۳۸۸.
سخنان افشاگرانه اخیر آقای عباس پالیزدار حاوی نکات متعددی است که فعلاً درصدد مطرح کردن و چرائی آنها نیستم. آنچه به عنوان یک نتیجهگیری تاریخی بسیار مهم و پندآموز باید از این افشاگری در پرونده نظام جمهوری اسلامی به ثبت برسد اینست که در این نظام اسلامی افرادی به قدرت رسیدند که با تمام توان و امکاناتی که از بیتالمال در اختیار داشتند درصدد تخریب بهترین، باسابقهترین، انقلابیترین و پاکترین شخصیتهای همین نظام برآمدند و متأسفانه مورد حمایت نیز قرار گرفتند.
از آنچه آقای پالیزدار در این زمینه گفته، همان زمان باخبر بودیم و کسانی که به او دستور داده بودند آیتالله هاشمی را متهم کند نیز به پاکی آیتالله اطمینان داشتند ولی متأسفانه برنامه این بود که این شخصیت بزرگ که شناسنامه انقلاب بود تخریب شود. در همان دوره از وزیر اطلاعات و قائم مقامش شنیدم که گفتند رئیس جمهور وقت به ما دستور داد علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی اسناد و مدارک پیدا کنیم و ما هرچه گشتیم چیزی نیافتیم و این را به او گزارش دادیم و او عصبانی شد و با ما برخورد کرد.
این ماجرا نکته غمبار دیگری هم دارد که باید در پرونده نظام جمهوری اسلامی با حروف برجستهتر ثبت شود و آن اینست که فردی[احمدی نژاد] با این سطح نازل از اخلاق و تعهد و وجدان برای احراز مقام و منصب ریاست جمهوری این نظام که محصول خون هزاران شهید مخلص و فداکاری آنهمه انسان مؤمن پاکباز است میرسد.
یکی از عوارض رجل سیاسی و مذهبی دانستن چنین افرادی، محروم شدن کشور و ملت از درایت، تدبیر و تجربه انسانهای فداکای همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که ظلم به نظام و کشور و ملت بود.
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️ داستان فاو
🔹سرانجام اسکله بزرگ بندر فاو در جنوبیترین نقطه استان بصره در عراق بدست شرکت کرهای دوو تحویل و نصب شد. بدین ترتیب، بزرگترین موجشکن جهان بر پایه گینس به طول تقریبا ۱۶ km در کوچکترین ساحل خلیج فارس یعنی ساحل عراق به درازای ۸۲ km راهاندازی شد.
🔹اینجا بندر فاو، در جنوبیترین نقطه عراق در ساحل کوتاه ۸۲ km این کشور است. طراح این پروژه بیش از ۶ میلیارد دلاری شرکت ایتالیایی Impregilo با نام جدید Webuild در میلان است. پیمانکار این پروژه نیز که از ۲۰۱۰ کلید خورده شرکت کرهای دوو است. اما این همه داستان نیست!
🔹عراق از سرمایهگذاری کلان برای توسعه جنوب که بیش از ۹۰٪ در تولید ناخالص داخلی این کشور سهم دارد استقبال کرده چرا که میخواهد فاو را به قطبی اقتصادی-ترانزیتی در خاورمیانه تبدیل کند. با تکمیل این پروژه، بندر جدید فاو بزرگترین بندر خاورمیانه حتی بزرگتر از بندر جبلعلی دبی خواهدشد.
بندر فاو با راهآهن جنوبی-شمالی
🔹 ۱۲۰۰ km با قطارهای سریعالسیر با سرعت ۳۰۰ km/hr برای ترانزیت کالا و مسافر به فیشخابور، در استان دهوک در اقلیم کردستان، و سپس به شبکه ریلی ترکیه وصل و از آنجا به اروپا میرسد. شرکت ایتالیایی PEG این مسیر را طراحی و شرکت فرانسوی Alstom مجری است.
🔹عراق سودای راهاندازی کانال خشک نیز دارد. گذشته از راهآهن جنوبی-شمالی، شبکهای پیچیده از بزرگراه و خطوط لوله نفت و گاز شکلدهنده این پروژه است که بندر فاو را به بندر مرسین ترکیه متصل میکند. این پروژه دستکم ١٠ استان عراق را دربرخواهد داشت و خلیجفارس را به مدیترانه متصل میکند.
🔹بازسازی بندر فاو، راهآهن عراق-ترکیه و کانال خشک بخشی از از اَبَرپروژه ۱۷ میلیارد دلاری راه توسعه است؛ پروژهای که سالانه ۴ میلیارد دلار و بیش از ۱۰۰ هزار شغل تولید خواهد کرد. عراق این پروژه را رکن اساسی اقتصاد آینده خود برای تبدیل به مرکز ترانزیت کالا میان آسیا و اروپا میبیند.
🔹راه توسعه که با توافق اولیه میان امارات و ترکیه برای دور زدن ایران در حال تکمیل است، میتواند عراق را شریک زمینی-دریایی چین در BRI کند. عراقی که در سال اخیر ماهیانه دستکم ۹.۸ میلیارد دلار درآمد داشته، هم اکنون در جستجوی راهی برای کاهش نیاز به کانال سوئز و البته تنگه هرمز است.
🔹در تهران اما ۱۳ سال است که دولتمردان از همکاری با بغداد برای راهاندازی مسیر شلمچه بصره گفتهاند ولی تاکنون عملی نشده؛ مسیری ۳۲ km (کوتاهتر از تهران-کرج) که تنها به ۲۵۰ $ میلیون نیاز دارد. غافل از آنکه عراق تمایلی بدین کار ندارد. چرا؟ چون این مسیر از ارزش استراتژیک فاو میکاهد.
🔹چرا عراق بندری را که این همه در آن سرمایهگذاری کرده خود بیارزش سازد؟ عراق حتی از پذیرش کامیونهای ایرانی در خاک خود طفره رفته، بار تحویلی در مرز تخلیه شده و با کامیونهای عراقی حمل میشوند. جای شگفتی نیست که عراق زیر بار اتصال راهآهن خود به شبکه ریلی ایران نرود.
🔹درعوضِ شلمچه بصره، ایران میتوانست راه آهن کرمانشاه بغداد را از مسیر قصرشیرین خانقین راه اندازد چرا که دسترسی به پایتخت در کشوری ازهمگسیخته امریست خردمندانه. همچنین، ایران میتوانست با توسعه خط سنندج سلیمانیه از مرز باشماق، دسترسی زمینی ایمن به بازار كردستان عراق داشتهباشد.
🔹پیش از این نیز بارها گوشزد کردم که منطقه در آستانه جنگ کریدوری و رقابت زیرساختی است. اکنون نیز خطابم به دولتمردان است: «کشورها نه بر پایه پیشینه که بر پایه چشمانداز است که با شما کار میکنند.»
✍️آرش رئیسینژاد
https://t.me/darvishane49
🔹سرانجام اسکله بزرگ بندر فاو در جنوبیترین نقطه استان بصره در عراق بدست شرکت کرهای دوو تحویل و نصب شد. بدین ترتیب، بزرگترین موجشکن جهان بر پایه گینس به طول تقریبا ۱۶ km در کوچکترین ساحل خلیج فارس یعنی ساحل عراق به درازای ۸۲ km راهاندازی شد.
🔹اینجا بندر فاو، در جنوبیترین نقطه عراق در ساحل کوتاه ۸۲ km این کشور است. طراح این پروژه بیش از ۶ میلیارد دلاری شرکت ایتالیایی Impregilo با نام جدید Webuild در میلان است. پیمانکار این پروژه نیز که از ۲۰۱۰ کلید خورده شرکت کرهای دوو است. اما این همه داستان نیست!
🔹عراق از سرمایهگذاری کلان برای توسعه جنوب که بیش از ۹۰٪ در تولید ناخالص داخلی این کشور سهم دارد استقبال کرده چرا که میخواهد فاو را به قطبی اقتصادی-ترانزیتی در خاورمیانه تبدیل کند. با تکمیل این پروژه، بندر جدید فاو بزرگترین بندر خاورمیانه حتی بزرگتر از بندر جبلعلی دبی خواهدشد.
بندر فاو با راهآهن جنوبی-شمالی
🔹 ۱۲۰۰ km با قطارهای سریعالسیر با سرعت ۳۰۰ km/hr برای ترانزیت کالا و مسافر به فیشخابور، در استان دهوک در اقلیم کردستان، و سپس به شبکه ریلی ترکیه وصل و از آنجا به اروپا میرسد. شرکت ایتالیایی PEG این مسیر را طراحی و شرکت فرانسوی Alstom مجری است.
🔹عراق سودای راهاندازی کانال خشک نیز دارد. گذشته از راهآهن جنوبی-شمالی، شبکهای پیچیده از بزرگراه و خطوط لوله نفت و گاز شکلدهنده این پروژه است که بندر فاو را به بندر مرسین ترکیه متصل میکند. این پروژه دستکم ١٠ استان عراق را دربرخواهد داشت و خلیجفارس را به مدیترانه متصل میکند.
🔹بازسازی بندر فاو، راهآهن عراق-ترکیه و کانال خشک بخشی از از اَبَرپروژه ۱۷ میلیارد دلاری راه توسعه است؛ پروژهای که سالانه ۴ میلیارد دلار و بیش از ۱۰۰ هزار شغل تولید خواهد کرد. عراق این پروژه را رکن اساسی اقتصاد آینده خود برای تبدیل به مرکز ترانزیت کالا میان آسیا و اروپا میبیند.
🔹راه توسعه که با توافق اولیه میان امارات و ترکیه برای دور زدن ایران در حال تکمیل است، میتواند عراق را شریک زمینی-دریایی چین در BRI کند. عراقی که در سال اخیر ماهیانه دستکم ۹.۸ میلیارد دلار درآمد داشته، هم اکنون در جستجوی راهی برای کاهش نیاز به کانال سوئز و البته تنگه هرمز است.
🔹در تهران اما ۱۳ سال است که دولتمردان از همکاری با بغداد برای راهاندازی مسیر شلمچه بصره گفتهاند ولی تاکنون عملی نشده؛ مسیری ۳۲ km (کوتاهتر از تهران-کرج) که تنها به ۲۵۰ $ میلیون نیاز دارد. غافل از آنکه عراق تمایلی بدین کار ندارد. چرا؟ چون این مسیر از ارزش استراتژیک فاو میکاهد.
🔹چرا عراق بندری را که این همه در آن سرمایهگذاری کرده خود بیارزش سازد؟ عراق حتی از پذیرش کامیونهای ایرانی در خاک خود طفره رفته، بار تحویلی در مرز تخلیه شده و با کامیونهای عراقی حمل میشوند. جای شگفتی نیست که عراق زیر بار اتصال راهآهن خود به شبکه ریلی ایران نرود.
🔹درعوضِ شلمچه بصره، ایران میتوانست راه آهن کرمانشاه بغداد را از مسیر قصرشیرین خانقین راه اندازد چرا که دسترسی به پایتخت در کشوری ازهمگسیخته امریست خردمندانه. همچنین، ایران میتوانست با توسعه خط سنندج سلیمانیه از مرز باشماق، دسترسی زمینی ایمن به بازار كردستان عراق داشتهباشد.
🔹پیش از این نیز بارها گوشزد کردم که منطقه در آستانه جنگ کریدوری و رقابت زیرساختی است. اکنون نیز خطابم به دولتمردان است: «کشورها نه بر پایه پیشینه که بر پایه چشمانداز است که با شما کار میکنند.»
✍️آرش رئیسینژاد
https://t.me/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
♻️هنری کیسینجر:
وقتی مقاماتِ آمریکا از من مشاوره میگیرند که در قبالِ ایران چه کنیم، پاسخِ من همیشه ثابت است : "هیچکار"
چون ج.ا مجهز به سیستم "Self destructive" "خودتخریبی"است
نیازی نیست کاری کنید، خودشان همه کارها را میکنند.
خود تخریبی ،خود تخریبگر = self destruction ،Self destructive
https://t.me/darvishane49
وقتی مقاماتِ آمریکا از من مشاوره میگیرند که در قبالِ ایران چه کنیم، پاسخِ من همیشه ثابت است : "هیچکار"
چون ج.ا مجهز به سیستم "Self destructive" "خودتخریبی"است
نیازی نیست کاری کنید، خودشان همه کارها را میکنند.
خود تخریبی ،خود تخریبگر = self destruction ،Self destructive
https://t.me/darvishane49