دریچه کتاب
1.14K subscribers
1.37K photos
14 links
کتاب بخوانیم
راه فردای ایران بهتر، از آگاهی و دانستن و فهمیدن می‌گذرد
پس
بخوانیم
از ایران بخوانیم
تا ملت تغییر نکند، هیچ چیز در این کشور تغییر نخواهد کرد
تغییر را از خود شروع کنیم
📚
راهی برای ارتباط
@Mshogh
Download Telegram
Forwarded from توفان یزد (توفان)
فقط بوی عشق و صدای عشق و رنگ عشق است که با طلوع خورشید می پیچد در گوشه گوشه های زمین و اسمان و  پر می کند فضا و هوایی پاکی را که می توان با همه وجود طعم ان را حس کرد و ان را نفس کشید و اگر در هوای خوب صبح که با نور عشق روشن می شود، نشانه و رد پایی از عشق و رویا نبود ، صبح و تصویری که در آئینه صبح نقش می بست، چه تصویری بود و چه رنگ و بو و صدایی داشت؟ و مگر در دنیای بی عشق و رویا،‌ جز سکوت و سیاهی و درد و نفرت ، چیز دیگری هم رشد می کند و وجود دارد؟ پس باز کن پنجره زندگی را بر روی عشق
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
پنشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
داستایفسکی از رنج‌ها و شوربختی‌هایش چونان ماده‌ای برای کاوش در آنچه "راز معنای انسان" می‌خواند استفاده می‌کرد.خودش دربارهٔ این کاوش می‌گوید: "آموختنِ معنای انسان و زندگی چیزی است که در آن در حال پیشرفتم. انسان رازی است که باید گشوده شود، و حتی اگر تمام عمر را بر سر این کار بنهید، نمی‌شود گفت وقتتان را هدر داده‌اید. به این راز علاقه‌مندم چون می‌خواهم که انسان شوم."
#فلسفه_ی_زندگی
#کریستوفر_همیلتون
دریچه کتاب
@daricheketab
می‌دانید چی در مورد افسردگی بیشتر از هر چیز دیگر آزاردهنده است؟ اوایل مریضیت نزدیکانت مدام بهت محبت می‌کنند، برایت کادو می‌خرند،دور و برت می چرخند و سعی می‌کنند باهات حرف بزنند بلکه یکجوری شرایطتت تغییر کند. چند سال بعد مریضیت واسشون عادی می شود. دیگه تلاشی نمی‌کنند و فقط ترا  نادیده ميگيرند. و کم کم از تو دور می شوند، انگار پذیرفتن تو تمام شدی. در حالی که تو روز بروز بیشتر داری در دریای افسردگی غرق می شوی و هیچکس این را نمی فهمد و یا اینکه نمی خواهد که بفهمد
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
دیوار سیاهی و ظلمت شب را طلوع خورشید و قفل تلخ و سنگین سکوت را صدای فریاد و اواز تولد صبح می شکند ، رویایی دیگر جان می گیرد و در فراسوی زمان لحظه های روز دیگری می رسد از راه، روزی پر از حس خوب و عشق و زندگی و لحظه هایی که برای عده ای پر از رنج و درد و غم و اندوه است و برای عده ای پر از شور و شوق و خنده و شادی ، و اما این روز خوب هم چون همه روزهای خوب دیگری که امدند و  رفتند و نماندند، می گذرد و می رود و از همه لحظه هایش فقط یک رد کوچک، بر قلب ها و ذهن ها و نگاه هایی باقی می ماند
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
جمعه بیست و نهم تیر ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
برایت رنج می کشم تا دوستم بداری
بسیاری از ما زن ها درگیر محبت بی‌تناسب نسبت به مردی که دوستش داریم یا عاشقش هستیم  می‌شویم. بیش از اندازه عشق ورزیدن و نه تنها پاسخی به همان اندازه دریافت نکردن، بلکه گاهی دچاری بی محبتی و بی توجهی نیز شدن! چرا ما زن ها گاهی در عشق دچار اعتیاد می شویم و همواره مردهای مقابلمان دقیقا در شرایطی یکسان حتی در عشق ورزی شان منطقی و با حساب و کتاب پیش می روند؟

اگر شما درگیر مردی هستید که فکر و ذکرتان را مشغول کرده بدانید ریشه‌های این مشغله ذهنی به جای عشق، "هراس" است. زنانی که اضطراب گونه و بیش از حد محبت می کنند پر از هراس هستند. هراس از تنها شدن، هراس از این که کسی آن‌ها را دوست نداشته باشد. هراس از این که ارزشمند نباشند، نادیده انگاشته شوند و فراموش گردند. ما عشقمان را ارزانی مردها می کنیم به این امید که به پایان هراس برسیم. اما اگر محبت تولید محبت متقابل نکند به هراسمان اضافه می شود. وقتی با روشی که انتخاب کرده ایم به خواسته ی خود نمی‌رسیم بیشتر محبت می کنیم و گرفتار عشق بی تناسب می شویم. پدیده عشق بی تناسب نشانه افکار، احساسات و رفتار بیمار گونه است. مسائلی که ریشه در دوران کودکی زنان و خانواده‌هایی که در آنان بزرگ شده‌اند دارد. و البته مردانی نیز هستند که دقیقا این گونه رفتار می کنند. اما مردها به دلایل گوناگون و از جمله عوامل فرهنگی و بیولوژیایی می توانند از خود حمایت کنند و با پرداختن به جنبه‌های بیرونی و نه درونی آلام خود را تسکین دهند. مردها با فرو رفتن در کار زیاد، روی آوردن به ورزش‌های مختلف و تفریحات و سرگرمی‌ها می توانند تا حد زیادی از تالماتشان فاصله بگیرند و اما زنان دقیقا به دلایل فرهنگی و بیولوژیایی کمبودهای خود را در روابطشان متجلی می‌سازند و چه بسیار اتفاق می‌افتد سر و کارشان با مردانی بیافتد آسیب دیده و در نهایت سرد و بی اعتنا.
#زنان_شیفته (روانشناسی محبت بی تناسب)
#رابین_نوروود
مترجم: مهدی قراچه داغی
دریچه کتاب
@daricheketab
همه عجله دارند! مردم به معنایی در زندگی‌شان نرسیده‌اند به همین دلیل پیوسته شتاب دارند که آن را بیابند به فکر اتومبیل بعدی، خانه‌ی بعدی و شغل بعدی هستند...بعد می‌بینند که این‌ها مقولاتی تهی و بی‌معنا هستند از این رو به دویدن ادامه می‌دهند.
#سه‌شنبه‌ها_با_موری
#میچ_آلبوم
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
مسافری با رفتن شب، همراه سپیده می آید، و از راه می رسد، و مسافری با طلوع خورشید راه می افتد و  می رود، یکی می خوابد و یکی قدم برمی دارد، یکی می گوید و یکی می شنود، یکی چشمانش را می بندد و فریاد می زند و یکی در سکوت نگاه می کند، و زندگی همچنان ادامه دارد هم برای انانی که ایستاده اند و هم برای انانی که حرکت می کنند، و اما اگر رویایی نباشد، انکس هم که رفته چون کسی هست که نرفته و اتکس هم که فریاد زده چون کسی است که ساکت مانده، پس قبل از هر حرف و هر کار و هر حرکت و هر اندیشه ای، از  خود بپرس که رویایت چیست؟!
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
شنبه سی تیر ۱۴۰۳ 
هیچ وسیله‌ای نیست که ارزشمند باشد. اشیاء فقط قیمت دارند و قیمت‌شان بر اساسِ توقعات است.وقت، تنها چیز روی کره زمین است که ارزش دارد. یک ثانیه همیشه یک ثانیه است، بی‌هیچ چک و چانه‌ای.آدم درحال معامله زندگی است، هر روز.
#و_من_دوستت_داشتم
#فردریک_بکمن
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
دنیا گیج کننده  و عجیب و غریبی شده
ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺩﺧﺘﺮ ۱۴ ﺳﺎﻟﻪ ﺭا می بینی
ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ۲۶ ﺳﺎﻟﺸﻪ !
ﺯﻥ ۴۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺭا می بینی ﺍﻧﮕﺎﺭ ۱۴ ﺳﺎﻟﺸﻪ !
ﭘﺴﺮ ﻣﯽ بینی، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺧﺘﺮﻩ
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽ بینی، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﭘﺴﺮﻩ !
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻦ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﺷﺪﯼ
چرا با خودت حرف می زنی
چرا گیج و منگی؟!
ﺗﻮی ﺍﯾﺮﺍﻥ که زندگی کنی ...
قضیه زندگیت جالب تر هم می شود
ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑنی
ﺗﻮ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﻭﺍﺯ می خوانی
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ می خوابی
ﺗﻮی ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنی
ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺭﺱ ﺧﻮاﻧﺪﻥ ﺑﺎﺯﯼ میکنی
ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺪی
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﻣﺘﻨﻔﺮی می گویی " ﻋﺸﻘﻢ "
ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭی ﺩﻋﻮﺍ میکنی
ﻣﻮﻗﻊ تلویزیون ﺩﯾﺪﻥ تلگرامتو ﭼﮏ میکنی
ﻣﻮﻗﻊ تلگرام ﭼﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭی
ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭی !
ﻣﻮﻗﻊ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺧﻮﺍبی

یعنی ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ
ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺣﺎﻟﺘﯽ اصلا ﻣﻤﮑﻦ نیست
ﻣﯿﺮوﯼ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﯼ می پرسند: ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﻣﯿﺮوﯼ نهضت ملی مسکن ﺛﺒﺖﻧﺎﻡ ﮐﻨﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻥ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﻣﯿﺮوﯼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻐﻞ ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ ؟
ﻣﯿﺮوﯼ ﻣﺘﺎﻫﻞ شوی و زن بگیری
ﻣﯿﮕﻦ ﺷﻐﻠﺖ ﭼﯿﻪ ؟
حالا توی این مملکت اگر کسی دارد راه می رود و با خودش حرف می زند و الکی می خندد مبادا یهش بگویید دیوانه و فکر کنید روانی است‌
نه بابا خل نشده
مشکل یک چیز دیگه است
توفان یزد
@Toofaneyazd
Forwarded from توفان یزد (توفان)
رویا، رویاست، فرقی نمی کند کوچک باشد یا بزرگ، دور باشد یا نزدیک، اصل زندگی همین عشق و  رویایی داشتن و برای رسیدن به رویاها با طلوع خورشید چشم باز کردن و از خواب بیدار شدن و برخاستن و قدم برداشتن و رفتنست، واگرنه این طلوع با طلوع قبل چه فرقی می کند وقتی هدف و رویایی نداشته باشی و ندانی که به کدامین سو و کجا می خواهی بروی و برسی و چرا هستی و برای چه نفس می کشی؟ یک لحظه چشمانت را ببند و فکر کن و ببین رویای دیروزت چه بوده و رویای امروزت چیست؟!
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
یکشنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
برای هر رنجی مرزی وجود دارد که رنج را تنها تا بدانجا راه است.
پس از آن یا پایان فرا می‌رسد و یا رنج دگرگون می‌شود و رنگ زندگی به خود می‌گیرد.
این دگرگونی هرچند می‌تواند دردآور باشد، اما در این حال، رنج به منزله‌ی امید و زندگیست...
#شادمانی‌های_کوچک
#هرمان_هسه
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
هیچ پرنده ای پس از سحر  و در پگاه خواب نیست، که پر شور، می خواند و بال می زند و می گوید از عشق در هوای خوب صبح برای سپیده و همه انچه که زیباست، حتی اگر درون قفس و اسیر تنهایی و تاریکی باشد، و نبیند سر زدن سپیده و رفتن شب را و حس نکند بالهایش نوازش نسیم و نشنود بوی عطر گل ها را که همان عشق و رویای پرواز کافی است تا پرنده بیدار باشد وقتی صبح با طلوع خورشید  متولد می شود، و اگر رویای پرواز و عشق را از پرنده بگیرند، دیگر چه بهانه ای دارد پرنده برای بودن و نفس کشیدن؟!
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
دوشنبه اول امرداد  ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
مي دانم كه اين افكار زيان‌بخش است زيرا نشانه‌ی بدبينی است. اما حق و عدالت اين سوال را ايجاب مي كند كه چرا همای خوشبختی و سعادت بر سرِ گروهی از مردم در آن هنگام كه در شكم مادرند سايه می‌افكند. و چرا گروهی ديگر در يتيم‌خانه و دارالمساكين چشم به اين جهان می‌گشایند..؟
#مردم_فقير
#داستایفسکی
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
بوی عطر گل پیچیده در هوای خوب و پاک صبح و صدای اواز پرندگان عاشقی که سرمست و  بی تاب و پر شور از عشق می خوانند، خبر از سر زدن سپیده و طلوع دوباره خورشید و امدن روز جدید و شروع خوب دیگری می دهند، روزی سرشار از حس خوب که با همه لحظه های بکرش منتظر نگاه ها و رویاها و حرف ها تازه و قدم هایی هست که برداشته می شوند، روزی که پایانش گاه چون شروعش نیست و می تواند بد شروع و خوب تمام شود، و یا خوب شروع و بد تمام شود، و اما این روز هم مثل همه روزهای خوب و بد  دیگری که گذشتند، هیچوقت دوباره تکرار نخواهد شد،‌ و  با از راه رسیدن شب به پایان خواهد رسید،  چه خوب و چه بد
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
سه شنبه دوم امرداد  ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همه‌ی حقیقتش جدی نگرفت.
میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد. حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اون‌ها زندگی کرد.برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمی‌گیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته.
#نام_من_سرخ
#اورهان_پاموک
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
در میان غبار و هوای گرفته و حتی وقتی خورشید از پشت لایه های دود طلوع می کند، می شود نفس کشید و قدم برداشت و رفت اگر که عشق و رویایی و امیدی به رسیدن و توانی برای رفتن باشد، و تا عشق و رویایی و امید هست، می توان بوی خوش گلها را از پشت لایه های غباری که ماندگار نیستند، شنید و حس کرد و از ان جان گرفت و  لذت برد، مهم اینست که بتوان در میان دود و اتش و گرما طاقت اورد و صبر کرد و امید داشت به امدن باران و لحظه ها و روزهای خوبی که در راهند و عاقبت در پس از شب سیاهی می آیند
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
چهار شنبه سوم امرداد  ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
بهترین چیز برای آدم همین است...
اعتقاد داشتن به حرفی که می‌زند
و دوست داشتن کاری که می‌کند.
#گفتگو_در_کاتدرال
#ماریو_بارگاس_یوسا
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
این امید است که عاقبت از میان سیاهی و تاریکی و سکوت شب می گذرد و با طلوع خورشید دوباره لبخند می زند و در هر لحظه تصویر و بودن خود را با رنگی و صدایی نشان می دهد، و اگر امید نبود، نه عشقی بود و نه رویایی و نه بهانه ای برای بودن و نفس کشیدن و رفتن و تا امید هست می توان زنده بود و منتظر گذشتن لحظه های تلخ و سیاه، پس حالا که لبخند امید را می توان در آئینه صبح دید، بی هیچ بهانه ای از نو حرکت باید کرد، قبل از انکه گم شود رویا هم با امید در غبار
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
پنجشنبه چهارم امرداد  ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
ما چیزی که خودمان می خواهیم باشیم ، نیستیم. چیزی هستیم که جامعه می خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین ها را در وجود خود خفه می کنیم. کم کم درخشش رویاهامان تبدیل به هیولای کابوس هامان می شود. آنها کارهایی اند که انجامشان نداده ایم. ممکن هایی که ناممکن کرده ایم ...
#خیانت
#پائولو_کوئیلو
دریچه کتاب
@daricheketab
Forwarded from توفان یزد (توفان)
ان چشمی که در خواب می ماند و  تصویر طلوع خورشید و لحظه تولد صبح و رویش عشق را نمی بیند، نه فقط از لذت تماشای زیباترین لحظه ها بی نصیب می ماند، که فرصت یک شروع خوب در هوای لحظه های خوب را هم بسادگی از دست می دهد، فرصت و فرصت  هایی که گاه شاید دیگر هیچگاه تصویرشان تکرار نشوند، و نتوان دوباره به ان رسید و ان را در لحظه های آینده پیدا کرد، فرصتی که با لحظه های عمر می گذرد،‌ و حال در این طلوع و با لحظه هایی که چون یک رویا امده و چون یک رویا می گذرد و می رود چه کرده ایم و چه خواهیم کرد و چند قدم بسوی رویایی که در ذهن داشتیم و داریم، برداشتیم؟
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
جمعه پنجم امرداد  ۱۴۰۳ 
توفان یزد
@Toofaneyazd
تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاش‌های بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند.
#هنر_عشق_ورزیدن
#اریک_فروم
دریچه کتاب
@daricheketab